اصفهان| پشتپرده سقوط و فتح خرمشهر به روایت فرماندهان عراقی / جهانیان نسبت به جنایتهای بعثیها به گریه افتادند
روایت فتح حماسه و خون در خرمشهر برای بسیاری از ما گفته شده اما کمتر کسی از جنگ خانه به خانه و مقاومت مردم از طرف نیروهای عراقی سخن گفته و اینک وقت آن رسیده پرده از این راز بزرگ برداشته شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، خرمشهر حکایت مقاومت روزهای نخست جنگ تحمیلی و سرگذشت سلحشورانی است که با دست خالی، متجاوز مسلح را در بیش از یک ماه نبرد به روز سیاه نشاندند و جسم خود را سنگر کردند تا از اسلام و سرزمین ایران دفاع کنند.
ارتش بعثی در فکر تصرف سریع این شهر و از آنجا محاصره و تسخیر آبادان بود و رویای هجوم به دشتهای خوزستان و سیطره بر اهواز را در ذهن خویش میپروراند اما هیچ وقت تصور نمیکرد در خرمشهر تلفات سنگینی را متحمل شود
سرانجام خرمشهر پس از 35 روز مقاومت قهرمانانه، به دست دژخیمان بعثی اشغال شد؛ جنگ است دیگر، گاهی ما پیروز میشویم و گاهی آنها اما آنچه حایز اهمیت است کیفیت رزم و دفاع است که برد و باخت را مشخص میکند.
در 8 سال جنگ تحمیلی خرمشهر، هدفی بود که هم برای ایران و هم برای عراق بسیار مهم و حیاتی تلقی میشد و تاکنون روایات بسیاری از جبهه خودی و زبان فرماندهان و رزمندگان ایرانی برای ما بازگو شده و کمتر به تشریح عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر از زبان نیروها و اسناد رژیم بعث پرداخته شده است.
اسناد عراق درباره فتح محمره چه میگوید؟!
اینک نوبت آن رسیده پرده از راز جنگی که بر ما تحمیل شد برداشته شود، برای همین به سراغ نخستین سند صادر شده نیروهای عراقی رفتیم تا گام اول فتح خرمشهر را از دیدگاه آنان بررسی کنیم.
نیروی زمینی ارتش عراق در آغاز جنگ متشکل از 3 سپاه که ماموریت سپاه نخست در جبهه کوهستانی غرب، سپاه دوم در جبهه میانی و سپاه سوم در جبهه جنوب و استان خوزستان بود؛ این استان هدف اصلی ارتش عراق بود و آنها در نظر داشتند با تصرف تنگه فنی در شمال خوزستان، این استان مهم را از ایران جدا کنند.
اسناد به دست آمده از ارتش عراق که در اشغال خرمشهر نقش بسزایی داشتند نشان میدهد که لشکر سوم زرهی نقش عمدهای در سقوط خرمشهر را ایفا میکرد.
در یکی از نخستین اسنادی که تحت عنوان نامه سری و فوری از لشکر سوم زرهی به ستاد لشکر دهم و تعداد دیگری از توپخانه و لشکرها در تاریخ 26 شهریور 59 ارسال شده، آمده است: "اخبار واصله از ایران تا ساعت 11 روز 25 شهریور 59 . اطلاعات رسیده حاکی است که واحدهای زرهی در منطقه مهاباد و سسندج درحال حرکت به سمت مرزهای عراق هستند. درحالیکه نام منطقهای که به سوی آن در حرکت هستند ذکر نشده..... هیچ واحد پشتیبان کنندهای در منطقه الاحواز- شط العرب وجود ندارد. آرایش و گستردگی دشمن حالت تهاجمی نداشته و به حالت تدافعی نزدیکتر است. پیشبینی میشود امشب یا فردا صبح دشمن به انجام یک حمله نفوذی دست بزند. در تهران اعلام شدهکه تلفات وارد شده، 2 ارتشی و 4 پاسدار بوده است. تمام"
در توضیح این سند میتوان گفت صدام میدانست که ارتش بعد از انقلاب در ایران، دچار ضعفهای عمدهای شده است و اعدام و برکناری شمار زیادی از افسران و فرماندهان عالی رتبه در دروران انقلاب و یک ساله شدن خدمت سربازی، نبود قطعات یدکی و تجهیزات نظامی و درگیری با ضد انقلابیون داخلی، آمادگی ارتش برای دفاع از سرحدات را تقلیل داده و در چنین وضعیتی آمادگی مقابله با تهاجم را ندارد.
در نامهای دیگر که تاریخ 17 و 10 مهر 59 ارسال شده نیز آمده است: " دشمن ایرانی تلاش میکند تعدادی از افراد شهرهایی را که نیروهای شجاع ما آنها را محاصره کرده، مستقیماً به پاکسازی آنها میپردازند، اجیز کرده تا آنها را بر ضد نیروهای ما بکار گیرد و به بعضی از اطلاعات بخصوص درباره الاحواز و محمره دست یابد و از همکاری که ساکنان غرب آن شهرها با نیروهای ما دارند سو استفاده نماید. خواهشمند است آنچه در این مورد لازم است اتخاذ شود."
در این نامه به 2 نکته مهم اشاره شده که یکی نفوذ رزمندگان عرب خوزستانی به مواضع دشمن است که توانسته ضرب بزرگی به آنها وارد کند و دیگری تاکید بعث بر اهواز و خرمشهر به عنوان محورهای تهاجم است.
صدام حسین پس از گذشت زدیک به 3 هفته از آغاز تجاوز، از شکست طرح اولیه دشمن به نام «پیروزی برق آسا» خبر میدهد. با گذشت روزهای نخست جنگ به همان اندازه که قوای ایرانی به مرور به موفقیت و پیروزی دست مییافتند، نیروهای عراقی دچار سردرگمی و خودباختگی میشدند.
قدم به قدم جنگ با دشمن بعثی در خاک خرمشهر
عراق از ابتدا هدف بزرگ خود را دستیابی به خرمشهر اعلام کرد و با وجود تجهیزات و نیروهای بسیار مطمئن بود که به این شهر دست خواهد یافت و هیچگاه تصور مقاومت رزمندگان ایرانی با دستهای خالی را نمیکرد.
مردم قدم به قدم در خرمشهر میجنگیدند و مانع پیشروی دشمن میشدند، ارتش عارق از مقاومت سرسختانه مردم به ستوه آمده بود و با اجرای آتش سنگین توپخانه و خمپاره روی شهر، مراکز حساس و مکانهای تجمع رزمندگان و ارعاب ساکنان شهر قصد داشت آنان را از پشتیبانی خط مقدم باز دارد.
درحالیکه تانکهای عراقی به پشت دروازههای خرمشهر رسیده بودند اما به دلیل مقاومت مردم از ورود به شهر ترس داشتند و خوددداری میکردند، مردم این شهر همانند روزهای نخست انقلاب با کوکتل مولوتف و مواد منفجره دستساز مقاومت و پایداری کردند.
سرهنگ دوم سلام نوری الدلیمی در خاطرات خود از اشغال خرمشهر گفته: "در ابتدای ورود به شهر بدلیل مقاومت سرسخت مردم خسارات زیادی به نیروهای ما وارد شد برای همین بسیار بیرحمانه با آنها برخورد میشد.
در آن لحظات خرمشهر به شهری زلزلهزده تبدیل شده بود. هیچکس نمیتوانست شمار کشته شدگان و تلفات تجهیزات را برآورد کند. خرمشهر در روزی که اشغال شد وضعیتی پیدا کرد که شبیه به صحنهها و و تصویرهایی شده بود که در عصر عاشورا میکشند. صحنههای مصیبت باری در گوشه و کنار شهر دیده میشد.
صحنه رقتباری رخ داد: کودک خردسالی را دیدم که از شدت درد و رنج به خود میپیچید. آنچنان لگدی به او زده شد که برای همیشه نفسش بند آمد، آنگاه لودری مشتی خاک بر پیکر مطهر او ریخت.
تعدادی از خانوادههای ایرانی هنوز در منازل خود بودند. سروان دم در یکی از خانهها ایستادو با صدای بلند گفت: کسی در این خانه هست؟ جواب دادند: بله!
سروان یونس بلافاصله با صدای فریاد زد: این خانه را با افرادی که درون آن هستند به آتش بکشید. من خودم شاهد بودم چگونه سقفها و دیوارهای خانه بر سر افراد فروریخت.
در آن هنگام هیچکس با اعمال غیر انسانی مخالفتی نمیکرد و وجدان کسی بیدار نبود بلکه همه دم از پیروزی دروغین میزدند و با فریاد «زنده باد رهبر» جسن پیروزی قادسیه را ترتیب داده بودند؛ همه فریاد میزدند «خدا را شکر ما ایرانیها را نابود کردیم. ای کرکسها برای خوردن جنازه آنها به دنبال ما بیایید».
در زمان اشغال خرمشهر جهانیان نسبت به جنایتهای ما به گریه افتادند و این درحالی بود که ما با سرودهای پیروزی دنیا را پر کرده بودیم و حقایق را با پرده نفاق و دوگانگی پوشانده بودیم."
همانطور که این افسر عراقی در خاطرات خود گفته بود نیروهای بعثی از ارتکاب هیچ عمل غیر انسانی علیه رزمندگان ایرانی دریغ نمیکردند و به وحشیانهترین حالت ممکن به تخریب و کشتن و تجاوز به ناموس ایرانیان دست میزدند.
اینها تنها بخش کوچکی از روایت عراقیان درباره آنچه بر خرمشهر گذشت بود، حرفهایی که برای شنیدنشان میتوانید به کتابهای بسیاری از جمله «خرمشهر در اسناد ارتش عراق» نوشته اصغر کاظمی و «جنایتهای ما در خرمشهر» تدوین محمدنبی ابراهیمی مراجعه کنید.
انتهای پیام/ش