جای خالی موضوعات استراتژیک در سریالهای تلویزیونی
با توجه به میزان بالای علاقه مردم به سریالها، از این قالبهای پرجاذبه و محبوب تا چه حد برای عملی ساختن اهداف فرهنگی استفاده میشود؟
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، حدود هشت سال قبل، شبکه فاکس نیوز آمریکا سریالی را به نمایش درآورد که در آن مذاکرات هستهای غرب و کشوری خیالی با نام جمهوری اسلامی کامستان به تصویر کشیده شد. این مذاکرات در نهایت به توافقی شبیه به برجام منتهی شد. نکته جالب این است که حتی نام رئیسجمهور کشور خیالی طرف مذاکره غرب «حسن» خوانده میشد، درحالی که زمان پخش این سریال سه سال قبل از رسیدن روحانی به مقام ریاست جمهوری و پنج سال قبل از برجام بود.
این تنها یک نمونه از دهها سریال تلویزیونی ساخته شده توسط موسسات و شرکتهای تولید فیلم و سریال درغرب است که فراتر از سرگرمی محض، به روایت و ترسیم شاخصهای راهبردی دولتها یا مسائل اساسی ملتها میپردازند. به طوری که به جز نمونهای که مثال زدیم، هر سال در آمریکا سریالهایی درباره مقابله نیروهای امنیتی و نظامی آن کشور با تروریستهای خیالی در داخل و خارج از آن کشور پخش میشود. در بین سریالهای شبکههای تلویزیونی غرب که تماشای آنها بین مردم ما نیز رایج است، نمیتوان حتی یک نمونه را یافت که از اولویتهای استراتژیک آن جامعه فارغ باشند. حداقل کاربرد این آثار تلویزیونی، ترویج نوع خاصی از جهانبینی و سبک زندگی است. حتی سریالهای شرقی و آسیایی نیز چنین رویکردی دارند. مثل بسیاری از سریالهای تاریخی تولید شده توسط کرهجنوبی که طی سالهای اخیر در تلویزیون خود ما نیز به نمایش درآمدند. این سریالها در بستر داستانهایی افسانهای به بازسازی تاریخ و هویت کشور خود میپردازند.
در ایران نیز سریالهای تلویزیونی بالاترین میزان مصرف فرهنگی را به خود اختصاص دادهاند. کمتر خانوادهای در کشور ما یافت میشود که این گونه برنامهها را دنبال نکند، اما جای سؤال است که با توجه به میزان بالای علاقه مردم به سریالها، از این قالبهای پرجاذبه و محبوب تا چه حد برای عملی ساختن اهداف فرهنگی استفاده میشود؟ نسبت سریالهای تلویزیونی ما با مسائل روز جامعه یا موضوعات راهبردی کشورمان چگونه است؟ آیا آن چنانکه در سایر کشورهای جهان مرسوم است، رسانه ملی ما هم از مجموعههای نمایشی خود برای مقاصد ملی استفاده میکند؟ چگونه میتوان میان ساختار قوی، جذابیت و برخورداری از محتوایی به روز و مسئله محور، تعادل برقرار کرد؟ در تولید مجموعههای تلویزیونی باید چه روشهایی را در پیش گرفت تا هم در جذب و راضی ساختن مخاطب به موفقیت رسید و هم به جریانسازی مثبت فرهنگی و اجتماعی پرداخت؟
در این گزارش به جست وجوی پاسخ این پرسشها و یافتن راهحلهایی برای ارتقای کیفیت و محتوای سریالهای تلویزیونی میپردازیم. با ما همراه باشید.
اختلال در ساختار سریالسازی
با مروری بر سریالهایی که طی یک سال اخیر از سیما پخش شدند و دستهبندی آنها بر اساس مضامینی که در این آثار بازنمایی شد، میتوان دریافت که اغلب این سریالها دارای محتوایی خنثی هستند و تعداد آثاری که به مسائل مهم و اصلی کشور پرداخته باشد «تقریبا هیچ» است. درحالی که بهار سال 96 با بزنگاه مهم انتخابات ریاست جمهوری مواجه بودیم اما هیچ سریالی درباره این موضوع پخش نشد. بزرگترین موفقیت ملی ما در سال 96 شکست حاکمیت داعش بر منطقه بود. آن هم در شرایطی که در همین سال شاهد حمله تروریستی چند تن از نیروهای داعش در تهران بودیم، اما سریالی که به این موضوعات بپردازد پخش نشد. فقط در نوروز سال 97 قسمتهای آخر «پایتخت5» به مسئله حضور داعش در سوریه توجه کرد.
یک کارشناس فرهنگی علت این مسئله را اختلال در ساختار تولید سریال در سیما میداند.
محمد حسین نیرومند، هنرمند گرافیست، مدرس دانشگاههای هنری و مدیرعامل پیشین انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در گفت وگو با گزارشگر کیهان نظرش را درباره سریالهای سیما این گونه میگوید: «تلویزیون یک مشکل بسیار اساسی و قدیمی در حوزه سریالسازی دارد که حل نشده است و بعید است که با وضعیت موجود و بخشهایی که در تولید سریالها دخیل هستند این مشکل اساسی حل بشود. ساختار تصویب سریالها در تلویزیوناشتباه است. جای سؤال است که کدام یک از سریالهایی که طی مدت اخیر از سیما پخش شدند، براساس نیازها و ضرورت زمان ساخته شدهاند؟ مثلا سریال «آنام» که کار بسیار خوش ساختی هم هست، واقعا چه مشکل مهمی را از جامعه امروز ما که هزاران موضوع بر زمین مانده دارد را حل میکند؟ چالش ما با آمریکا که امروز هم خیلی مطرح است، در کدام سریال به تصویر کشیده شده است؟ تلویزیون دچار این تصور است که باید در اخبار با آمریکا رو در رو شود، این درحالی است که باید بخشی از این رویارویی در سریالها اتفاق بیفتد. ما حدود پنج هزار شهید مدافع حرم داریم، اما هیچ سریالی درباره مدافعان حرم تولید نشده است. فقط سریال «آرام میگیریم» که سال 95 پخش شد، به این موضوع پرداخت که آن هم به خاطر خواست کارگردان متعهد این سریال اتفاق افتاد، وگرنه در فیلمنامه اصلی، چنین موضوعی نبود. در«پایتخت5» که سریال خوبی هم بود و به سوریه میپرداخت، باز هم مدافعان حرم را ندیدیم، فقط داعش را میدیدیم. نکته مهم این است که سیما نباید «پایتخت5» را به حساب خود بگذارد، چون این سریال خارج از سیستم تولید تلویزیون ساخته شده است. یکی از ایرادهایی که وجود دارد و خطایی که تلویزیون را تهدید میکند این است که تلویزیون مسیر خود را خنثی طی کند و یک سری از نهادها سریالهای موضوعی و انقلابی را تولید کنند. همچنانکه تولید و سرمایهگذاری تولید سریال پایتخت5 توسط نهاد دیگری انجام
شد.»
وی ادامه میدهد:« این مشکل از آنجا ناشی میشود که بخش طرح و برنامه در تلویزیون ما منفعل است. عدهای در این بخش نشستهاند و منتظرند تا تهیهکننده، کارگردان یا فیلمنامهنویسی، طرحی را بیاورد تا بررسی و تصویب کنند و بعد تولید شود. اینکه در همان مرحله تولید، چقدر مداخلات شخصی و مداخلات اقتصادی صورت میگیرد، بحث دیگری است.
نسبت مدیران کهنه با افت سریالها
رامین سفری، کارشناس رسانه نیز در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «پایین آمدن تدریجی کیفیت سریالهای تلویزیونی، یک سیر تدریجی را طی کرده است تا جایی که تماشای سریالهای قدیمی، اغلب لذتبخشتر از سریالهای جدید به نظر میرسد، اما نسبت آشکاری میان اُفت کیفی سریالهای تلویزیونی در سالهای اخیر، با حضور مدیران کهنه کار و خسته در مدیریت شبکههای تلویزیونی و مراکز تصمیم گیری سیما دیده میشود.»
این فعال رسانهای تأکید میکند: «حالا و با این تفاسیر باید گفت که رسانه ملی در دوران جنگ نرم و زمانهای که فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای به عنوان اصلیترین و خطرناکترین رقیب رسانه ملی به شمار میروند؛ با انتخاب مدیران جوان و با انگیزه میتوان این وضعیت را بهبود بخشید. در قدم دوم نیز باید پرهیز از تولید سریالهای بیخاصیت و تولید مجموعههای تلویزیونی با محتوای به روز و با تعداد قسمتهای بالا در اولویت کار خود قرار گیرد.»
عدم توجه به قهرمانان ملی
اما کارشناس دیگری، درباره سیر تولید سریالهای سیما نظر متفاوتی دارد و معتقد است، طی یک سال اخیر حرکت رو به رشدی در مجموعههای نمایشی محسوس است.
محمد دیندار، مستندساز و کارشناس رسانه در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «بهبود وضعیت سریالهای تلویزیونی در یک سال اخیر نسبت به قبل نشان میدهد که مدیران صداوسیما هم دریافتهاند که اگر قصد راضی ساختن و آشتی بیش از پیش مردم با رسانه ملی را دارند باید به برنامههای نمایشی بیشتر اهمیت بدهند.»
وی نبود سریالهای استراتژیک را یکی از ضعفهای اساسی رسانه ملی میداند و ادامه میدهد: «قسمتهای آخر سریال «پایتخت5» نشان داد که اگر مضامین مهم و استراتژیک، در قالبی جذاب و مطابق با ذائقه مخاطب عام به نمایش در بیاید، هم مخاطب بیشتری مجذوب این گونه آثار میشود و هم میتوان از این طریق، مفاهیم و مضامین مدنظر را بهتر به مردم منتقل کرد. اما متأسفانه از این گونه آثار یعنی آثاری که به موضوعات استراتژیک بپردازند کم دیده میشود. نکته مهم این است که چنین موضوعاتی باید در ساختاری قوی و جذاب به تصویر کشیده شوند تا دچار شعارزدگی نشوند.»
این مستندساز، عدم توجه به قهرمانان ملی را از دیگر ضعفهای سیما در عرصه سریال سازی میداند و میگوید: «باید داشتههای فرهنگی خودمان را در سریالها مطرح کنیم. بخش مهمی از داشتههای ملی و فرهنگی ما، قهرمانان هستند. ما هم در تاریخ گذشته و معاصر کشورمان، هم در ادبیات و هم در جامعه امروزمان قهرمانانی داریم که میتوانند الگو باشند. پرداختن به قهرمانان، هم جاذبه آفرین است و هم میتواند برای جوانان الگوساز باشد، هم اعتماد به نفس و غرور ملی را تقویت میکند و هم نشان میدهد که میتوان از مشکلات و بحرانها با موفقیت عبور کرد.»
دیندار همچنین فقدان سریالهای خوب برای کودکان و نوجوانان را دیگر آسیبهای عرصه سریال سازی سیما معرفی میکند و توضیح میدهد: «دهههای 60 و 70 سریالهای کودک و نوجوان بسیار خوبی داشتیم، اما سال هاست که دیگر چنین آثاری تولید نمیشود. در صورتی که این نوع سریالها، نسل آینده را از نظر فرهنگی تقویت میکند. متأسفانه بیشتر خوراک فکری و فرهنگی بچههای ایرانی را محصولات خارجی تأمین میکند. باید شرایطی را فراهم کرد تا بچهها از محصولات ایرانی استفاده کنند.»
تأثیر سریالها در روستاها
یکی از موضوعاتی که در بررسی برنامههای تلویزیون کمتر به آن توجه میشود، نظر مردم ساکن در روستاها و شهرهای کوچک است. این درحالی است که اکثریت مخاطب سیما را این مردم تشکیل میدهند.
احمد صداقت، مدیرمسئول و سردبیر سایت خبری شهرستان شادمهر (از توابع استان خراسان رضوی) و عضو سابق شورای این شهرستان که هم اکنون آموزگار دبستان است در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «سریالهای تلویزیونی در روستاها و شهرستانها بینندگان بسیار زیادی دارد، به همین دلیل هم این برنامهها تأثیر زیادی بر این مردم و به ویژه کودکان و نوجوانان میگذارند. به طور مثال، تکیه کلامهایی که در سریالها استفاده میشود، خیلی سریع بین دانشآموزان شیوع پیدا میکند و بر گفتار آنها تأثیر منفی میگذارد.»
وی در انتقاد از نحوه نمایش داستانهای عاشقانه در سریالها هم بیان میکند: «نمیتوان منکر طرح ماجراهای عاشقانه در سریالهای تلویزیونی شد، اما در بسیاری از سریالها میبینیم که برای جذابیت داستان، عشق را پیش پا افتاده و سطحی نشان میدهند و افراد خیلی مفت به هم دل میدهند. این مسئله بر فرآیند آشنایی منطقی و درست جوانان برای ازدواج، تأثیر منفی میگذارد. همچنین گاهی رفتار و گفتار بانوان در برخی از سریالها با شأن آنها فاصله دارد.»
منبع: کیهان
انتهای پیام/