سیدمهدی شجاعی: ادبیات ایران هنوز خودباخته غرب نشده است
سید مهدی شجاعی در پاسخ به پرسش تسنیم از ارزیابی اوضاع فرهنگی کشور گفت: خوشبختانه ادبیات ایران هنوز در برابر غرب خودباخته نشده است، اما وضعیت فرهنگی به گونه ای است که بعید نیست به زودی شاهد کتاب سوزیها باشیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سیدمهدی شجاعی نویسنده با حضور در نمایشگاه کتاب تهران از نزدیک با مخاطبان خود دیدار کرد.شجاعی هم چنین در جمع خبرنگاران حاضر شد و به پرسش های آن ها پاسخ داد.
شجاعی در پاسخ به پرسش تسنیم مبنی بر اینکه بسیاری از نویسندگان شاخص خلق آثار خود را مدیون حمایت های شخص شما میدانند، چه چیزی حس کردید که به این وادی حمایت های پدرگونه در ادبیات انقلاب وارد شدید؟ گفت: بر این باورم که در بستر فضای اعتقادی هر کسی هر کاری کند و هرچه در آن شریک باشد ارزشمند است. اگر بتوانم مقدمات اینکار را حتی در قالب نوشتن توسط دیگران فراهم کنم ارزشمند است. مساله مهم برای من همیشه همین بوده است. حالا یا خودم نوشتم یا بستر ساختیم که دیگران بنویسند. برای من همیشه در این زمینه حسم این بود که فرقی ندارد من بنویسم یا دیگری مهم خلق اثر است. بر این باورم حتی توزیع آثار اعتقادی گاه به اندازه تولید آنها اهمیت دارد و مساله مهم رساندن معارف ناب اسلامی به دست مخاطبان است.
وی در پاسخ به پرسش دیگر تسنیم مبنی بر ارزیابی از وضعیت فرهنگی حال حاضر جامعه ایران و تهاجم فرهنگی در آثار ادبی گفت: باید این را بگویم که من در آثار نویسندگانمان چندان شاهد خودباختگی در برابر غرب نیستم این در حالی است که در میان نویسندگان کشورهای مختلف آسیایی و آفریقایی و برگزیدگان نوبل ادبیات با چهرههایی مواجهیم که به کشور خودشان پشت کرده بودند و زمانی مطرح شدند که تمایلاتی به غرب نشان دادند. من در نویسندگان ایرانی این نوع از خودباختگی را ندیدم. از قضا نویسندهای را موفق میبینم که بیشتر به فرهنگ خود ما پرداخته است.با این همه ادبیات داستانی ما چیزی منفک از وجوه دیگر جامعه ما نیست و متاسفانه وجوه دیگر جامعه ما بسیار تاسف آور است.
شجاعی ادامه داد: این روزها شاهد بسته شدن فضاهای اطلاع رسانی هستیم. این به نظر من یک نشانه است؛ نشانهای که میگوید هیچ بعید نیست به زودی در این جامعه شاهد کتاب سوزی هم باشیم. گسترش اطلاع رسانی در دنیا یک نشانه و اصل است. وقتی این مساله را به روی مردم میبندیم و از آگاهی و از اطلاع داشتن مردم از موضوعات احساس خطر میکنیم، یک نشانه را داریم معرفی میکنیم. به نظر من اتفاقات اخیر در زمینه محدود کردن بسترهای اطلاع رسانی در کشور نوعی رفراندوم خاموش بود. 40 میلیون ایرانی در یک شبکه مجازی ارتباطی عضو هستند و یک اقلیت در جامعه میخواهند در مقابل آنها بایستند. من به توجیهات کاری ندارم. ته داستان این است که اقلیت میگوید فقط آنچه را بشنو که من میگویم. این رویکرد آینده فرهنگ ما را تهدید میکند.
شجاعی ادامه داد: آمارهای اخیر نشان میدهد که میزان مهاجرت نخبگان از کشور چقدر تکان دهنده است. به نظر من گروهی در کشور در تدارک این رفتن هستند. یعنی دوست دارند که این عده از کشور بروند تا بستر برای آنها فراهمتر شود. اگر روزی فریاد میزدیم که فلان کار را نکنید که منجر به چنین اتفاقاتی میشود الان اما کاری میکنند که از قضا منجر به این اتفاقات بشود. من آینده فرهنگ را در این وضعیت بسیار تیره میبینم. نمیخواهم یاس را ترویج دهم بلکه حرفم برای نخبگان مهاجر این است که مسئولیت ما در این زمانه سنگینتر شده است. ارزش و هنر ما این است که در چنین موقعیتی بایستیم و نه اینکه به پرتگاهی سقوط کنیم که اقلیتی در حال هل دادنمان به درونش هستند.
وی درباره رمان تازهاش گفت: زمانی که رمان «کمی دیرتر» منتشر شد، حس کردم هنوز در این کار فضاهایی خالی وجود دارد، یعنی نقدهایی بر مجموعههایی وارد بود که در این رمان به آن اشاره نشده بود و همین مساله دلیل نوشتن جلد دوم شد، اما این نوشتن بیش از آنچه فکر میکردم هم از نظر زمان و هم از نظر حجم طولانی شد. نگاهم این بود که به عنوان داستان یا نقد اجتماعی این آخرین اثری باشد که مینویسم و عرصه نوشتن را پس از این اثر به سمت و سوی دیگری ببرم. پس میخواستم هر چه حرف در این عرصه داشتم را در این رمان بیان کنم. به همین دلیل نگارش آن طول کشید ولی فکر میکنم ارزشش را داشت.
نویسنده کتاب «کشتی پهلو گرفته» با بیان این مطلب که در جلد اول رمان «کمی دیرتر» مساله انتظار با محوریت فردی و زیست اجتماعی انسان مورد توجه قرار گرفت، گفت: در مجلد دوم انتظار بهانهای است برای پرداختن به مسائل دیگر. شاید بشود گفت کمتر مساله اجتماعی دارای اهمیتی هست که در این اثر به آن پرداخته نشده باشد.
وی ادامه داد: در جلد دوم من به دنیای گستردهتری برای نوشتن وارد شدم.در واقع من در این اثر سعی کردم به بهانه انتظار به سراغ بیان بسیاری از مسائل بروم. باید میدیدیم که به عنوان بزرگترین کشور شیعه و معتقد به مساله انتظار، چقدر و چند مرده حلاج هستیم و پای حرفمان هستیم. به عنوان نویسنده سعی کردم قدم به قدم با مردم و با شرایط اجتماعی جلو بیایم و هر مشکل و دردی که در زندگی آنها وجود داشته است را ببینم و در کنارشان باشم. وقتی جنگ مساله اصلی بود به آن پرداختم. وقتی اشرافیگری و بیعدالتی بود به آن پرداختم. نویسنده باید منعکس کننده دردهای اجتماعی باشد و البته برای درمان این دردها نیز دستش خالی نباشد پس فکر میکنم آثار اعتقادی یک نویسنده میتواند نسخه درمانی باشد که تجویز میکند.
شجاعی در پاسخ به اینکه سید مهدی شجاعی در طول زمان چه تغییری کرده است ، گفت: حس من این است که در همانجایی ایستادهام که قبل از این ایستاده بودهام. ما این روزها تغییرات زیادی را در میان افراد شاهدیم. برخی ده سال قبل در جایی بودند و الان درست در مقابل آن نقطه ایستادهاند. فکر میکنم به عنوان یک نویسنده در این سالها معیارهایی از جنس حقیقت داشتهام و همه چیز از زاویه من با سنک محک این معیارها تولید شده و بیرون آمده است. من با همین قواعد در طول این سالها فعالیت کردم و جلو آمدم ولی شرایط که تغییر میکند ممکن است برداشتها هم تغییر کند.
وی ادامه داد: اینگونه نیست که من در مقطعی کار اجتماعی بنویسم و در مقطعی کار مذهبی. من هر دو را باهم جلو آوردم. ما در واقع یک نقد مساله موجود را داریم و یک ترسیم مساله موعود را و هر دوی اینها باید در عرض هم انجام شود. سعی کردم همیشه با همین سنگ محک جلو بیایم.