حمله به سوریه یک خطای راهبردی برای آمریکا، انگلیس و فرانسه
حمله آمریکا و متحدانش به سوریه و نادیده گرفتن مصوبه شورای امنیت مبنی بر تحقیق در مورد پرونده استفاده از تسلیحات شیمیایی یک خطای راهبردی بود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، نظام بین الملل که غالباً قوانین آن بر ساخته و مورد حمایت کشورهای غربی است، به راحتی از سوی آمریکا، انگلیس و فرانسه با حمله یکجانبه و تجاوز کارانه به سوریه نادیده گرفته شد و این در حالی بود که در شورای امنیت موضوع تحقیق و تفحص در خصوص به کارگیری سلاح های شیمیایی مورد تصویب قرار گرفته بود.
اینکه چرا آمریکا و متحدان غربی قبل از اعزام بازرسان سازمان ملل به خاک سوریه حمله کردند، یکی از دلایل آن در کنار عدم اعتقاد به وجود حمله شیمیایی از سوی دولت سوریه، تجربه ناکارآمد بهانه سازی سلاح های اتمی در عراق بود.
پس از حمله به عراق به بهانه وجود سلاح کشتار جمعی، سربازان آمریکایی دست از پا درازتر و ناامید از یافتن کوچکترین اثری از این سلاح ها در عراق، این سوال را از خود پرسید که آیا رهبران ما خود به دروغی که میگویند اعتقاد دارند یا اینکه مردم خود را آلت دست جاهطلبیهای جاهلانه خود قرار داده اند.
صبحگاه روز شنبه، دقیقا در همان ساعتی که نیروهای آلمان نازی به دستور هیتلر به شوروی حمله ور شدند، ترامپ نیز دستور حمله به سوریه را صادر کرد، تا شاید عقده های نژاد پرستانه خود را بگشاید و با این عمل غیر عاقلانه، بر غیر قابل پیش بینی بودن خود و نداشتن یک ذهن نظام یافته به عنوان یک شخصیت سیاسی عاقل مهر تایید بزند.
غرب طی سالیان طولانی با ژست و قیافه حقوق بشر دوستانه، مخالفان خود را به اتهام عدم رعایت قوانین بین المللی و حقوق بشر مورد هجمه های رسانه ای قرار داده است و انگلستان و فرانسه خود را مهد دموکراسی و آزادی معرفی کرده اند، اما وقتی که پای دلارهای آل سعود به وسط کشیده شد، به راحتی و با زیر پا گذاشتن تمامی اصول اخلاقی و قوانین بین المللی، دست به حمله ای ناجوانمردانه و ظالمانه علیه ملت سوریه زدند که تنها گناه آنها حمایت از دولت قانونی خود و ایستادگی در برابر جنایتهای داعش و گروههای تروریستی مورد حمایت آمریکا بود.
اما فارغ از عدم تاثیرگذاری حمله سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه به خاک سوریه و اطراف دمشق برای تاثیرگذاری در روند تحولات آینده این کشور، این حرکت جنایتکارانه را میتوان تحت عوامل مختلفی مورد بررسی قرار داد.
اولین علت حمله آمریکا را می توان در نبود عقلانیت در سران این کشور به خصوص رئیسجمهور آن جستجو کرد که فاقد این سامانه فکری عاقلانه در تصمیمگیریهای خود است، به طوری که تناقض گویی ها و رفتارهای خارج از عرف او زبان زد عام و خاص شده است.
دومین دلیل را می توان در نبود تحلیل درست از مسائل منطقه در نزد سران کشورهای متجاوز برشمرد. آنها گمان می کردند با این حمله خواهند توانست طرفهای حامی دولت قانونی سوریه را مرعوب کنند و باعث ایجاد انشقاق در جبهه مقاومت شوند و از سوی دیگر، عربستان را به عنوان یک شریک اقتصادی راضی نگه دارند، چرا که بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده اند که این تجاوز و جنایت تحت فشار و تطمیع آل سعود انجام گرفته است، حال آنکه نه آل سعود از این اقدام محدود و غیر تاثیر گذار رضایت خاطر پیدا کردند و نه در جبهه مقاومت تزلزل و انشقاقی به وجود آمد، بلکه آل سعود از حمایت آنها ناامید و جبهه مقاومت بر عزم و اراده خود در حمایت از حکومت قانونی و مردمی سوریه راسخ تر شد.
سومین دلیل حرکت تجاوزکارانه دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه را باید در نقش رژیم صهیونیستی و لابیهای قدرت آن در غرب جستجو کرد. رژیم صهیونیستی از اولین حامیان داعش و دشمن سرسخت مردم سوریه به عنوان خط مقدم جبهه مقاومت بوده و هست، بنابراین از هر فرصتی برای ضربه زدن به جبهه مقاومت و تضعیف دولت سوریه بهره گرفته و بارها تلاش کرده به دلایل مختلف پای کشورهای حامی خود را به سوریه باز کند، لذا از نقشه تشویقی رژیمصهیونیستی و فشار لابی های صهیونیست در غرب برای حمله به سوریه نمیتوان غافل شد.
اما آنچه مسلم است در ارزیابی نتایج این حمله باید نگاهها را به دو بُعد منطقه ای و جهانی معطوف کرد.
در بُعد منطقه ای، مردم جهان اسلام به وضوح دیدند که رژیم آمریکا و متحدانش، حقوق بشردوستانه را تنها برای مواردی مصرف میکنند که منافع آنها ایجاب میکند و در برابر دلارهای نفتی حکومت های خودکامه منطقه، کوچکترین اعتقادی به حقوق بشر و مبارزه با تروریسم ندارند و حتی به خاطر منافع خود حاضرند رفتارهای وحشیانه تر از داعش از خود نشان دهند، لذا اعتماد به آنها و حقوق بشری که دم از آن میزنند، باوری بیهوده و عبث است.
در سطح بین المللی، با توجه به تهدیدات لفظی مقامات روسیه و آمریکا، مردم جهان نگران از ایجاد درگیری های بین المللی، در یک چشم به هم زدنی، امنیت خود را مورد خدشه و در معرض تهدید دیدند، لذا نظرسنجی ها در سطح کشورهای مختلف جهان نشان می دهد که امنیت روانی مردم جهان مورد تهاجم و خدشه قرار گرفت و بسیاری را به خاطر امکان وقوع یک جنگ بزرگ و ویرانگر نگران و آشفته خاطر کرد.
دومین تاثیر مخرب تجاوز به سوریه را باید در تاثیرگذاری آن بر قوانین بین الملل جستجو کرد. این اقدام غیرقانونی از سوی اعضای شورای امنیت، نه تنها مشروعیت شورا را زیر سوال برد، بلکه یک مجوز برای حاکمان نامشروع برای نادیده گرفتن قوانین بین المللی صادر کرد.
نتیجه حمله تجاوزگرانه کشورهای غربی به سوریه، توسعه ناامنی و دامن زدن به ناامنی های منطقه ای در کنار به مخاطره انداختن صلح و امنیت در جهان بود. این حمله نه تنها هیچگونه امنیتی برای منطقه و مردم بی دفاع سوریه نداشت، بلکه با جری تر کردن تروریست ها، دامنه آشوب و ناامنی را توسعه داد و علاوه بر مردم منطقه موجب نگرانی مردم کشورهای خود و سایر کشورهای جهان شد.
با نگاهی دقیق به لفاظیهای رئیس جمهور آمریکا و مقامات هماهنگ با او در کاخ سفید، می توان به این نتیجه رسید که ترامپ به تدریج به عنوان یک شخصیت دروغگو و اهل بلوف در افکار عمومی آمریکا مطرح میشود و در خصوص رقابتهای منطقهای در اکراین و سایر مناطق جهان، قافیه را به رقبای خود باخته بود، در نتیجه برای تغییر افکار عمومی آمریکا و نشان دادن چهرهای عملگرا از خود، با تعیین اهداف خنثی و غیره تاثیر گذار در سوریه، از یک طرف در صدد احیای جایگاه خود در آمریکا و جهان بود و از سوی دیگر کسب رضایت رژیم آل سعود به عنوان گاو شیرده غرب و رژیم صهیونیستی به عنوان یک هم پیمان منطقه ای اقدام به برنامه ریزی چنین حملهای کرد که قطعاً بررسی نتایج آن نشان میدهد در این اقدام، کشورهای مهاجم دچار یک اشتباه راهبردی در منطقه شدند و نه تنها به نتایج مورد نظر دست نیافته اند، بلکه ابهت و هیمنه پوشالی آنها فرو ریخت و ترس از حمله به دولت سوریه که با تبلیغات و بزرگنمایی، شاید تبدیل به یک کابوس در منطقه شده بود، فرو ریخت.
این آخرین پرده نمایش قدرت های غربی بود که نشانه ای بارز از ناکارآمدی قدرت آنها در خاورمیانه بود.
داود عامری
انتهای پیام/