نقش و عملکرد رسانهها در بحران/ بحران را بحرانیتر نکنیم
روابط عمومیها بدانند که رسانه کارمند یا کارگزار آنها نیست، همچنین ۲۴ ساعت اولیه در بحرانها، زمان طلایی نامیده میشود که اگر در طول این مدت خبری بهدرستی منتشر شود، آثار مثبت آن تا سالها باقی میماند و متعاقباً برعکس آن نیز آثار منفی زیادی دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پویا حاجیان -کارشناس ارتباطات و مدیرکل اسبق روابطعمومی جمعیت هلالاحمر در یادداشت اختصاصی با عنوان «نقش و عملکرد رسانهها در بحران/ بحران را بحرانیتر نکنیم»، آورده است:در فرآیند اطلاعرسانی، رسانهها و روابط عمومیها مکمل هم و هر دو بههم وابسته و بهعبارتی نیازمند یکدیگر هستند. رسانهها نقش هدایتگری افکار عمومی را بهعهده دارند و روابط عمومیها نیز خطدهی میکنند، اما آنچه مسلم خواهد بود این است که رسانه در خط مقدم خبررسانی قرار دارد و مردم بر مبنای عملیات آنها، واکنش نشان میدهند.
بیشتر بخوانید:
باتوجه به این نقش برجسته، رسانهها نباید با عملکرد خود، بحران را بحرانیتر و شایعهسازی کنند و برای سرعت در خبررسانی، صحت و دقت را فدا کنند که این خود پدیدآورنده مشکلات بعدی خواهد بود.
24 ساعت اولیه در بحرانها، زمان طلایی نامیده میشود که اگر در طول این مدت خبری بهدرستی منتشر شود، آثار مثبت آن تا سالها باقی میماند و برعکس زمانی که خبری توسط منابع رسمی اطلاعرسانی، به اشتباه عنوان شود بهسختی میتوان آثار منفی آن را پاک کرد و حتی در مواردی غیر ممکن است چراکه امکان دارد افکار عمومی چنین برداشت کنند که رسانهها میخواهند با تغییر خبر اولیه، فضا را آرام کنند.
از طرفی رسانهها بایستی براساس مسئولیت و شرایط مقامات مسؤل، انتظار پاسخگویی داشته باشند. مثلاً ممکن است به دلیل شرایط بحرانی و استرسهای موجود، مسؤل مربوطه اطلاعات غلط منتقل کند، در اینجاست که آگاهی خبرنگار و رسانه متبوع وی کارکرد ویژهای پیدا میکند.
رسانهها همچنین بهعنوان مجرای اطلاعرسانی، نقش آموزش و آگاهیبخشی دارند و میتوانند به کاهش خطرات و بلایا کمک کنند. به طور مثال در سال 90 در سیل کلاردشت، خبرگزاری ایرنا در مازندران خبر وقوع سیل را که هواشناسی پیش بینی کرده بود، خیلی دقیق و با سرعت منتشر کرد و همین خبر توانست از وقوع بحرانی بزرگ جلوگیری کند.
رسانهها وقتی حساسیت ایجاد میکنند موجب مطالبه به حق مردم میشوند که این خوب است اما زمانی که به صورت زرد عمل میکنندآثار منفی فراوانی دربردارد. به عبارت دیگر اینکه یک رسانه صرفاً به دنبال جذب مخاطب به هر قیمتی باشد به هیچوجه قابل توجیه نیست چراکه خبر باید به نتیجه رسیده و منجر به رفع یک نیاز شود.
پس در گام نخست، رسانهها باید از شتابزدگی پرهیز کرده و مداخله به هنگام داشته باشند. همچنین درک صحیح فضای عمومی کشور موضوع مهمی است که نباید از آن غافل شد. برای مثال در شب اول زلزله آذربایجان که سال 91 اتفاق افتاد، از شبکه 3سیما برنامه طنز خنده بازار پخش شد و همینطور در شبی که کشتی سانچی غرق شد نیز مجموعه طنز لیسانسهها باز هم از همین شبکه پخش شد و این درحالی است که انتظار بیشتری از رسانه ملی میرود، چراکه نبض اطلاعرسانی در حوادث، در دست رسانه ملی است.
در موضوع کشتی سانچی هم، رسانهها برای مردم حساسیت ایجاد کردند و جامعه مطلع شد ولی همزمان با این حادثه، ناوشکن جماران نیز در دریای خزر دچار حادثه شد و دو نفر از سرنشینان آن نیز در آبهای دریای خزر مفقود شدند اما به خوبی به آن پرداخته نشد و افکار عمومی درگیر این مسئله نشد.
بنابراین روابط عمومی و رسانه هر دو مأموریت یکسانی را دنبال میکنند که آن هم اطلاعرسانی است. تحقق صحیح این مأموریت زمانی ممکن میشود که هر دوی آنها درک متقابلی از وظایف یکدیگر داشته باشند. روابط عمومیها بدانند که رسانه کارمند یا کارگزار روابط عمومی نیست و سازمان مستقلی است که وظایف حرفهای خود را دنبال میکند و رسانهها هم بدانند که روابط عمومی سد محکمی در برابر دسترسی آنها به اطلاعات نیستند بلکه دقیقا کانال ارتباطی است که خصوصاً در مواقع بحرانی میتواند در کنار رسانه قرار گیرد و در یک تعامل مثبت نقش مهمی را در هدایت افکار عمومی و اطلاعرسانی شفاف ایفا کند.
انتهای پیام/