مشیری: قرارداد خرید جنگنده F۱۶ را بختیار لغو کرد/ مستشاران آمریکا در ایران جاسوسی میکردند
"بختیار در ۱۴ بهمن ۵۷ قرارداد خرید هواپیماهای اف۱۶، آواکس و اف۴ را ملغی اعلام کرد و ما نامه آن را در اختیار داریم".
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری تسنیم ــ حسین دلیریان ــ محمدعلی سافلی: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ارتش ایران در وابستگی کامل به قدرتهای خارجی و بهویژه آمریکا قرار داشت، در این بین نیروی هوایی از آنجایی که از فناوری بسیار بالایی برخوردار بود، بیش از سایر نیروها به کمکهای خارجی وابسته بود. در آن زمان تمام امور آموزشی و فنی مربوط به جنگندهها و هواپیماهای نیروی هوایی بهعهده مستشاران آمریکایی بود و آنها به تکنسینهای فنی ایران اجازه هیچگونه تعمیرات هواپیما را نمیدادند.
اما با شروع زمزمههای شکل گیری انقلاب اسلامی، نیروی هوایی ارتش جزو اولین یگانهای ارتش بود که به صفوف مردم پیوست و در 19 دی ماه سال 57، پرسنل این نیرو در اقدامی تاریخی، اولین نیرویی در ارتش بودند که با امام و انقلاب بیعت کردند.
امیر مشیری یکی از خلبانان بازنشسته ارتش جمهوری اسلامی است که دورههای آموزشی خود را پیش از انقلاب در آمریکا گذرانده و در دوران دفاع مقدس هم در عملیاتهای بزرگی همچون حمله به اچــ3 شرکت کرده است، به همین جهت بر آن شدیم تا در گفتوگو با امیر مشیری حالوهوای نیروی هوایی در روزهای انقلاب و پس از آن در دوران دفاع مقدس را جویا شویم.
مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگاران تسنیم با امیر سرتیپ خلبان مشیری که این روزها دوران بازنشستگی خود را میگذراند، بخوانید:
تسنیم: با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، بفرمایید از چه زمانی وارد ارتش شدید و از کدام رسته شروع کردید؟
- امیر مشیری: من متولد سال 1332 خیابان شیخ علی و بزرگ شده نازی آباد هستم. در سال 1352 به جرگه نیروی هوایی ارتش پیوستم و علیرغم اینکه از لحاظ زبان وضعیت خوبی نداشتم اما جدیت به خرج دادم و شاگرد اول شدم و 4 یا 5 کتاب را که نزدیک به شش ماه طول میکشد ما در یک ماه تمام کردیم و برای همین خیلی موفق بودیم.
در سال 1354 قریب به 22 ماه و نیم در آمریکا بودیم که با هواپیماهای ملخ دار T-37 پرواز کردیم و نهایتا سال 56 در تابستان به ایران برگشتیم. با توجه به بیوگرافی که من داشتم به عنوان خلبان جنگنده بمب افکن F-4 یا همان فانتوم انتخاب شدم.
تسنیم: آموزشهای فانتوم را در ایران دیدید؟
- امیر مشیری: خیر، فقط در آنجا بود. در حقیقت شما در ایران فقط خلبان میشدید تا برای یک هواپیمای خاصی انتخابت کنند و این انتخاب با مسئولین ما در کشور بود.
**اولین دانشگاه نیروی هوایی تاسیس میشود
تسنیم: آیا ما قبل از انقلاب دانشگاه یا دانشکدهای داشتیم که بتوانیم این آموزشها را در داخل کشور بدهیم یا به خاطر استانداردهای جهانی به آمریکا فرستاده میشدید؟
- امیر مشیری: ما یک دانشکده لفظی داشتیم. من دانشجوی خلبانی بودم. همه این خلبانهایی که شما الان میبینید دانشجویان خلبانی بودند. دانشگاه یک فضا میخواهد. ما یکسری تجهیزات داشتیم اما جسته و گریخته بود مثلاً محل ایستگاههای ما در دوشان تپه بود ولی پروازها را در قلعه مرغی انجام میدادیم. ما دانشکده را به صورت جسته و گریخته داشتیم، حتی هواپیمای مقدماتی داشتیم به نام سسنا، در دوره ما T-33 شد.
هیچگونه هواپیما مقدماتی جت نداشتیم. هواپیماهایی که با آن پرواز میکردیم در حد سرعت یک ماشین بود. از این رو ما باید به سرعت صوت میرساندیم برای همین ما باید به خارج میرفتیم. بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی ایجاد دانشکده به صورت عملی اتفاق افتاد و همین قضیه، ما را بر آن داشت تا از کشور سوئیس هواپیمای pc-7 خریدیم.
بعد از جنگ هم هواپیمای F-7 را خریدند و دانشکده ما آمد جزو کشورهایی که دارای دانشکده خلبانی هستند و هواپیماهای آموزشی را به خدمت گرفت؛ این، زمانِ شهید ستاری بود اما کلید زدن این کار از زمان شهید بابایی صورت گرفت اولین دورهای که ما به خارج اعزام کردیم، همین فرمانده فعلی نهاجا هستند امیر شاه صفی و ایشان برای پاکستان اعزام شدند و اولین فرمانده اینها در پاکستان، شهید یاسینی بود بعد دیدیم برای کشور ما بد است که همچین قضیهای باشد.
در جنگ هواپیماهای ما را بعضاً میزدند و برخی شهید و برخی اسیر شده بودند لذا مسئولان نیروهای هوایی ارتش دیدند که از تعداد خلبانان کشور در حال کم شدن است، یعنی کشوری که قدرت هوایی خوبی داشت، بعد از انقلاب با شهادت و اسارت برخی خلبانان از یک سو و از سوی دیگر، به دلیل قطع شدن پشتیبانی و اخراج مستشاران، تقریباً نزدیک به 40 درصد از توان هوایی کشور افت پیدا کرده بود و باید فکری برای این حوزه میشد.
بعد از انقلاب آنها دیگر به ما چیزی نمیدادند و حصر اقتصادی کامل بود و پاکستان هم ابا داشت از اینکه دوره آموزشی بخواهد به ما بدهد و پول زیادی هم باید بابت آموزشها میدادیم. اینها دست به دست هم داد تا ما دانشکده را راه اندازی کنیم که خوشبختانه بعد از جنگ پروازهای رسمی دانشکده نیروی هوایی شروع شد و الان خلبانان آموزش دیده در داخل، بسیار توانمند تر از ماها هستند.
تسنیم: یک کشور که نیروهای کشور دیگر را آموزش میدهد بستگی به آن کشور دارد که نوع آموزشها چگونه باشد. در آمریکا چطور با شما برخورد میکردند و بر چه مبنایی آموزش می دادند؟
- امیر مشیری: من برای تاسیس دانشکده چند دلیل گفتم، از کمبود خلبان گرفته تا نپذیرفتن دانشجوهای ما و هزینههای زیاد آن و توانمندی و پتانسیل خودمان، اینها همه دست به دست هم داد. در آمریکا ما بسیار جدی، توانمند، مسئولیت پذیر و پر مطالعه بودیم. در یک کلاسی که 20 شاگرد داشت، 17 تای آنها آمریکایی و 3 تا ایرانی بودند، شاگرد اول و دوم و سوم آن ایرانی بودند. ژنرالی که از پنتاگون برای مراسم فارغ التحصیلی ما آمده بود در صحبتهایش میگفت "برای من تعجب آور است که در کشور آمریکا با استاد آمریکایی، شاگرد اولهای آن یک ایرانی است، چگونه ممکن است؟"
تقریبا نزدیک انتهای دوره ما بود و بیش از 200 خلبان در مقاطع مختلف در آمریکا بودیم. اینها روی شش نفر از بچهها دست گذاشتند و گفتند یک ماه اینجا بمانید. بچهها پرسیدند برای چه؟ گفتند، در آموزش به ما کمک کنید! بچهها خندیدند و گفتند ما برای خلبانی پیش شما آمدهایم، گفتند شما یک جوری با این هواپیما پرواز میکنید که انگار بال هواپیما بال خودتان است، ما اینگونه بودیم.
ما زمان طاغوت، ارتباطات قوی با آمریکا داشتیم و به نوعی میدانستند که باید به ما توجه کنند ولی فقط این نبود چون کنار ما عربستان و کویت هم بود ولی شاید باورتان نشود ولی ما حرفهای استاد را با این که عربی بلد نبودیم برای آنها به زبان انگلیسی روانسازی میکردیم. آنها همیشه میگفتند که در این قضایا عقب هستند. با توجه به این اوضاع، بچهها خوش درخشیدند و آنها هم لذت میبردند هم چیزی یاد میدادند و هم یاد میگرفتند حقیقت مطلب اینجا است که در خلبانی باید آی کیو بالایی داشته باشید.
پروازهای جنگی ما و شهادت خیلی از رزمندههای ما اعم از خلبانان سپاه و ارتش نشان داد که ما ایرانیهای مسلمان اینگونه هستیم.
تسنیم: آیا در آمریکا با غیر ایرانیها هم همکلاس بودید؟
- امیر مشیری: بله؛ خلبانانی از عربستان سعودی، کویت، افغانستان بود که تعداد آنها کم بود. اتیوپی، آمریکای لاتین، آلمانیها و فرانسویها که یکی دوتا بیشتر نبودند. آلمانیها هم یک پایگاه کرایه کرده بودند و در آنجا بودند. همه در تگزاس بودیم. تگزاس یکی از ایالتهای جنوبی آمریکا است که هوای آن تقریباً متعادل است یعنی اگر خراب بشود یک هفته پشت سر هم خراب است آنجا چندین پایگاه هوایی بود مثلاً در تگزاس 6 یا 7 پایگاه هوایی وجود داشت.
تسنیم: در آمریکا پرواز هم داشتید؟
- امیر مشیری: با F-5 بود، اما چیزی در آن قرار نداده بودند و مقری برای حمل بمب نداشت.
تسنیم: آموزش سیمیلاتوری هم داشتید؟
- امیر مشیری: آن موقع ما در ایران سیمیلاتور نداشتیم، نه تنها سیمیلاتور بلکه یک سیستمهایی را درست میکنند و به آن لینک میگویند. کابین هواپیما را درست میکنند و وقتی شما در آن جا مینشینید، احساس میکنید در کابین هواپیما نشستهاید که دکمهها را در ذهنت بسپاری و ما اینها را در دانشکده نداشتیم. الان دانشکده خلبانی ما همه اینها را دارد.
در آمریکا که ما بودیم اینها نظریه و پیشنهاد میدادند. آمریکاییها به دولت ایران نظریه میدادند و میگفتند آقای فلانی با نمرهای که در این آکادمی گرفت پیشنهاد خلبانی هواپیمای شکاری میکنیم. ما هم به اصطلاح با این بک گراند وارد کشور شدیم که با توجه به نیازی که بود من انتخاب شدم برای هواپیمای شکاری.
تسنیم: آن سیمیلاتوری که آنجا آموزش میدیدید سیمیلاتور چه هواپیمایی بود؟
- امیر مشیری: سیمیلاتور آنها قدیمی بود یعنی T37. سیمیلاتورهایی که ما الان داریم، وقتی میخواهیم تیک آف انجام بدهیم متحرک است، حالت پیدا میکند و لرزش دارد اما آنها ثابت بود الان سیمیلاتورها را حالت متحرک میسازند و ما الان در ایران انواعی از سیمیلاتورها را در اختیار داریم.
تسنیم: در آمریکا، آیا آموزشهای جنگندههای روز خودشان هم جزو آموزشهای شما بود؟ مثلاً F16 که ما قرارداد داشتیم و قرار بود یک تعداد به ما بدهند، آیا آموزش آنها هم داده میشد؟
- امیر مشیری: خیر؛ آنجا که ما بودیم پایگاههای آموزشی بود و بعضی وقتها هواپیمای F-11 و F-15 آنجا مینشست. آن پایگاه صرفاً برای آموزش خلبانهایی که هنوز نشان خلبانی ندارند، بود. اینگونه نبود برای هر چیزی که شما درخواست داشتی آنها آماده باشند و پول بگیرند و آموزش بدهند. موضوع اینجا بود که آنها تا هواپیمایی به شما فروختند، همه را حساب و کتاب میکردند و بعد به شما هواپیما میدادند.
تسنیم: وضعیت مستشاران در نیروی هوایی چگونه بود؟ آن زمان مستشاران از کدام کشورها بودند و در نیروی هوایی چه کارهایی میکردند؟
- امیر مشیری: گردان ما تقریباً 3یا 4 خلبان آمریکایی داشت که من تازه آمده بودم ایران. از شهید فاتح چهر که فرمانده گردان ما بود پرسیدم این آمریکاییها اینجا چه کار میکنند؟ یکی از برنامههای شان این بود که نظارت میکردند. چون آن کشور طرحهایی را انجام میداد، میخواست ببیند کارهایی که گفته انجام میشود یا خیر.
در بحثهای فنی اینها متاسفانه خیلی سعی میکردند این بحث نظارت را دنبال کنند. به هیچ عنوان اجازه نمیدادند شما قطعه را باز کنید، یعنی وقتی قطعه از هواپیما پیاده میشد، میگفتند بسته بندی بشود و به آمریکا برود تعمیر بشود و برگردد. بچه ها به دور از چشم آنها گاهی اوقات وسایل را باز میکردند. من گاهی میدیدم روی بعضی از دریچهها نوشته که خطر "امواج اشعه اتمی، دست نزنید"! من میگفتم خدایا هواپیمای F-4 چیزی درباره اتم ندارد! بعد از انقلاب وقتی همه چیز دست خودمان شد، دیدیم که متاسفانه یک حربه بوده است یعنی یک جورایی میخواستند که ما به این فناوری دست پیدا نکنیم که اگر دست پیدا میکردیم به سراغ آن میرفتیم. آدمهای توانمند داشتیم خیلی زود خودمان را بهروز کردیم.
شب حمله که شد یعنی وقتی که عراق حمله کرد، ما هم با 8 فروند هواپیما جواب دادیم. فردای آن روز در اولین یورش ما 140 فروند هواپیمای ما رفت. در آن روز قریب به 223 پرواز جنگی داشتیم. شب تا صبح این بچهها بودند و وقتی آمار هواپیما را میدیدیم، چون ما در پست فرماندهی بودیم و آخرین آمارها را داشتیم، فقط ما سه هواپیما داشتیم و همه هواپیماها عملیاتی شده بودند.
این پتانسیل بعدها به منصه ظهور در آمد فقط در دنیا دو کشور F-14 داشتند یعنی ایران و آمریکا. الان قریب به 15 سال است که آمریکا F14 را خوابانده است اما در ایران دارد پرواز میکند. این قطعات را چه کسی به ما میدهد؟ بچههای ما به این فناوری دست پیدا کردهاند. ما یکی از مشکلاتمان دست پیدا کردن به فناوری متالوژی فلزات بود که الان دست پیدا کردیم. تمامی سدهای ما توربینی است و توربین هم موتور هواپیما به صورت بزرگ شده است. باید آلیاژ بالا داشته باشد و این توانمندی الان در کشور وجود دارد.
ما هواپیمای آموزشی ساختهایم، بنده هم لیاقت پرواز با آن را داشتم ولی مصرف کننده آن خودمان هستیم برای تولید انبوه، باید کشوری از ما این هواپیما را بخرد تا تولید انبوه شود.
**فروش جنگنده ایرانی به ویتنام
این هواپیما 3 یا 4 اسم عوض کرد یک مدت تحت عنوان تندر بود اخرین اسم آن را نمیدانم اما ما یک سری هواپیما بعد از جنگ به نام اف 5 به ویتنام فروختیم و بعد از آنها خریدیم، زمان شهید ستاری بود ما این ها را از وسط بریدیم و دوکابینه کردیم و این یک هنر است که شما هواپیما را میبرید. بین این کابینها کلی لاین های برق هیدرولیک و روغن وجود دارد ولی بچههای فنی ما توانستند. آنها این را میدانستند، آنها دائم مراوده اطلاعاتی داشتند. ما که در آمریکا بودیم وقتی میرفتیم پرواز و برمیگشتیم، در آنجایی که برای ما نمره را میگذاشتند، یک چیزهایی می نوشتند که نمی فهمیدیم یعنی چه، بعدها از استادم که وقتی به ایران آمد، پرسیدم برایم توضیح داد آنها به همه اطلاعات ما دسترسی داشتند.
یعنی آن آقایی که در گردان نگهداری ما بود، تمام اطلاعات را جمع بندی و ارسال میکرد، آمریکاییها در خیلی چیزها تاثیر داشتند حتی انتخاب فرماندهها با آنها بود. انتخاب نوع هواپیما و اینکه کدام پایگاهها باشند با آنها بود.
ما در جنگ تحمیلی یکی از مشکلات مان کمبود دید رادار مان بود. تمامی رادارهای ما را آمریکاییها نصب کرده بودند. ما متاسفانه زیر پنج هزار پا، دید اصلاً نداشتیم یکی از دلایل خرید اف 14 هم برای همین بود. لذا مستشاران کارشان فقط این نبود که به ما فقط طریقه درست کار را باید بیاموزند بلکه، کار جاسوسی و اطلاعاتی هم میکردند.
به خاطر همین بچههای ما تشنه تر شدند. عملیات محیرالعقول اچ 3 که من در دو تای آن حضور داشتم، اصلاً نمیتوانند آمریکاییها باور کنند که ما بتوانیم یک همچین طرحی را بریزیم و آن را اجرا کنیم و بعد چنان برخورد کنیم. صدام دو یا سه نفر از عناصر پدافندش را میکشد و میگوید چرا شما نفهمیدید، این یعنی کار ما عالی بوده است.
به طور همزمان وقتی این بچهها رفتند، سه فروند هواپیما اف 5 از پایگاه تبریز بلند شدند و طرح ایذایی انجام دادند یعنی شما از همه اصول جنگ استفاده کردهاید اصل قابلیت اصل فرماندهی، این معرکه است.
خدا رحمت کند شهید دوران را در عملیات الدوره؛ آقای ولایتی وزیر امور خارجه بود و نامهاش اینجا هست که میگوید" اگر کنفرانس عدم تعهد در بغداد اجرا شود فاتحه کار ما از لحاظ سیاسی خوانده است نباید بگذاریم این کار انجام بشود" این نامه را شهید خضرایی نشان داد. عباس دوران آنجا نشسته بود شهید خضرایی گفت شنیدید صدام گفته است بغداد دومین شهر امن دنیاست، شهید دوران شخصیت خاصی داشت گفت غلط کرده است من خودم فلان میکنم.
حقیقتاً عباس دوران و مرحوم اسکندری به مرگ میگفتند زکی! و اصلاً برای آنها معنا نداشت. اگر حزب الله در لبنان ایجاد شده است، اگر فاطمیون وجود دارد، اینها از چه کسانی الهام گرفتند؟ آمریکاییها 15 سال پیش گفتند شما دارید انقلاب را صادر میکنید و ما انقلاب اسلامی را امروز با تلاش همین نیروهای مجاهد ایرانی، صادر کردهایم.
تسنیم: معروف است که نیروی هوایی زودتر از سایر نیروها به صف نیروهای انقلاب پیوست، به خصوص چون دیداری هم که همافران با امام ره داشتند فضای فکری نیروهای ارتش نسبت به حرکتی که امام آغاز کرده بود، چه بود؟ و چه باعث شد این اواخر نیروی هوایی زودتر از سایرین در صف انقلاب قرار بگیرد؟
- امیر مشیری: امام معمار انقلاب بود. امام در هواپیما در پاسخ به سوالی که از او پرسیدند وقتی به ایران می روید چه احساسی دارید گفتند هیچ. ایشان ادعایی نداشت در آن زمان آیت الله زیاد بود اما امام انقلاب کرد و در جنگ ایشان واقعاً به ما کمک کردند. هر وقت صحبت میشد فقط از خدا یاد میکردند اگر انقلاب پیروز شد، کار خدا بود.
حقیقتاً نیروی هوایی مرکز ثقل رژیم شاه بود و کمر رژیم را شکاند. اگر حضرت امام اولین یومالله را به 19 دی میدهد، بی دلیل نیست. در آن حرکتی که انجام شد فقط نیروی هوایی نبود عزیزان دیگری از نیروی زمینی بودند که اسامی آنها بود عدهای از بچههای درجه دار بودند و عدهای هم از افسران آن جا حضور داشتند اما چون اکثریت با همافران بود حرکت همافران شد.
شروع این کار از پادگان انقلاب در دوشان تپه بود. گاردیها آنجا آمدند و برخورد کردند اما همافران و بچههای نیروی هوایی پا پس نکشیدند. ما آمریکا را رفته بودیم دیده بودیم و فضاحتهای آن را می شناختیم این جا هم با آمریکاییها کار کرده بودیم. ما میخواهیم هیچ کشور غاصبی نباشد اولین غاصب آمریکاست. آمریکا برای سرخپوستها بود و اینها آن را غصب کردند ما مسلمانیم ما میخواهیم دنیا برای مستضعفان دنیا باشد نه با زور. این کار را چه کسی انجام داد خدا رحمت کند امام خمینی را. این کار خدایی بود و بچه ها جلو آمدند و سینه سپر کردند و چقدر خوب کار کردند.
تسنیم: وقتی شاه رفت تنها امیدش به کودتای ارتش بود آیا زمزمهای از این قضیه شنیده میشد؟
- امیر مشیری: شاه از کودتای ارتش چیزی در ذهنش نبود و نمیتوانست روی آن حساب کند، اولین واماندگی در خود ارتش به وجود آمد یعنی عناصر ارتش بعضیهای شان قبل از شاه رفتند و بعضی دیگر بعد از شاه از کشور خارج شدند و امکان وقوع این قضیه نبود، بعد هم یک انسان فریب خوردهای به نام بختیار و چه قدر بدبختی ما از دستش کشیدیم چرا که هواپیماهایی که ما خریده بودیم را پس داد؛ در 14 بهمن 57 قرارداد خرید هواپیماهای اف 16، آواکس و اف 4 را ملغی اعلام کرد و ما نامه آن را داریم.
**قرارداد خرید اف -16 را بختیار لغو کرد
تسنیم: مطمئنید که بختیار قرارداد خرید جنگنده اف 16 را لغو کرد یا دولت بازرگان؟
- امیر مشیری: بله، اسنادش در نیروی هوایی موجود است؛ می توانیم در اختیار شما بگذاریم.
تسنیم: آن زمان که شما آمریکا بودید اساتید تان فقط آمریکایی بودند؟
- امیر مشیری: بله
تسنیم: زمانی که برگشتید مستشاران آمریکایی بودند یا از کشورهای دیگر هم ما مستشار داشتیم؟
- امیر مشیری: فقط آمریکایی بودند،مرسوم است در هر کشوری مباحثه نظامی دارند، وقتی شما از کشوری خریدی انجام میدهید یک جماعتی برای این کار میآیند تحت این عنوان که خرید را کامل کنند ولی آنها تنها برای این قضیه نیامده بودند.
تسنیم: در نیروی هوای آماری دارید که چند مستشار آمریکایی حضور داشتهاند؟
- امیر مشیری: آمارهای آن را احتمالاً قسمتهای پرسنلی دارند. تعدادشان کم نبوده است.
انتهای پیام/