مستندسازها محتاج سیمرغ نیستند/برای جشنواره فیلم فجر متاسفم
رضا برجی مستندساز کشورمان داوری در جشنوارههای متعددی را تجربه کرده است. او میگوید مشکل مستندسازها سیمرغ و این جایزهها نیست بلکه دیده شدن و حمایت است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بخش مستند در جشنواره فیلم فجر امسال دچار تغییرات اساسی شد. 2 مستند به بخش مسابقه راه پیدا کردند و همزمان با دیگر آثار داستانی به نمایش درآمدند. مستندهایی که به مسابقه راه پیدا کردند، مستندهای «بانو قدس ایران» و «زنانی با گوشوارههای باروتی» بودند که قبلا نیز در جشنواره حقیقت به نمایش درآمده بودند و جایزههای ویژهی این جشنواره را از آن خود کرده بودند. به بهانهی حضور این دو مستند در جشنوارهی فجر امسال گفتگویی با رضا برجی، مستندساز با سابقهی کشور داشتیم. او از جمله هیئت داوران جشنوارهی حقیقت امسال بود که هر دو مستند «بانو قدس ایران» و «زنانی با گشوارههای باروتی» را همراه با بقیهی هیئت داوران دیده است.
تسنیم: امسال دو مستند در جشنواره فجر حضور داشتند که قبلا هر دوی آنها در جشنواره حقیقت به نمایش در آمده بود؛ شما به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران در بخش شهید آوینی آنان را دیده بودید و امتیاز داده بودید. نظرتان راجع به این دو مستند چیست؟
بانو قدس ایران دارای پژوهش بسیار قوی راجع به یکی از مهمترین شخصیتهای انقلاب اسلامی است
امسال دو مستند «زنانی با گشوارهای باروتی» و «بانو قدس ایران» در جشنواره حقیقت حضور داشت و من هر دو را با دقت دیدم. از نظر ساخت این دو مستند با یکدیگر متفاوت هستند و باید راجع به هر کدام به صورت جداگانه صحبت نمود. مستند بانو قدس ایران مستندی است با پژوهش بسیار قوی که یکی از بهترین شخصیتهای انقلابمان را به نمایش درمیآورد. اهمیت کار آقای رزاق کریمی زمانی معلوم میشود که بدانیم راجع به همسر امام خمینی (رحمتالله علیه) تصاویر آرشیوی بسیار کمی وجود دارد و فقط از ایشان صوت موجود است.
در این چند سال فیلمهای بسیار زیادی را دیدم و در جشنوارههای مختلفی داوری کردم. همیشه تعداد معدودی از آثار وجود دارند که سطحی بالاتر از مابقی فیلمها دارند. این مستند جزو همان آثار است که سطح بسیار بالاتری دارد. آقای رزاق کریمی دو فیلم در جشنواره حقیقت امسال داشتند که البته بانو قدس ایران اثر با کیفیتتری بود اما باید توجه داشت که در جشنوارهها بعضی آثار از کارگردانان هستند که بسیار خوب از آب درمیآیند اما آثار بعدیشان به اندازهی اثر قبلی پر بازدید نمیشود. این موضوع در مورد دو فیلم آقای رزاق کریمی اصلا وجود نداشت و هر دو اثر بازدیدهای بسیار خوبی داشتند و مورد توجه قرار گرفتند.
داوران داخلی و خارجی اتفاق نظر داشتند که زنانی با گوشوارههای باروتی بهترین مستند جشنواره بود
همچنین در مورد مستند زنانی با گوشوارههای باروتی باید بگویم که این مستند علاوه بر این که توانست نظر داوران ایرانی را جلب کند، نظر داوران خارجی را نیز جلب کرد و دیدید که این مستند در هر دو بخش داخلی و بینالملل جایزه گرفت. شخصیت اصلی فیلم یک خانم به اسم «نور» است که روایت اصلی داستان بر دوش اوست. نمیدانم که قرار دادن ایشان از قبل پیشبینی شده بود و یا اتفاقی به آن برخورد کردند اما در مصاحبهای شنیدم که تیم تولید هدف دیگری داشتند و ناگهان با این خانم روبهرو میشوند و مسیر داستان عوض میشود. یک نکته در اینجا بسیار مهم است. اگر شخصیت و راوی اصلی داستان به جای یک زن، یک مرد میبود، این فیلم به اندازهی الان زیبا و پر مخاطب نمیشد. حضور یک زن به عنوان شخصیت اصلی به این داستان و روایت زنان داعشی کمک بسیار کرد. البته این را باید بگویم که فیلم اصلا بیطرف نیست و این موضوع کاملا درست است. دقت کنید که شما در حال روایت داعش هستید و خانوادههای آنان را به تصویر میکشید. بنابراین بیطرفی نباید وجود داشته باشد. ممکن است که در ابتدا عدهای فکر کنند که خانم نور بیطرف است و در میان این افراد میچرخد اما در صحنههایی میبینید که حرفهایی میزند و سوالاتی از خانوادههای داعشیها میپرسد که دقیقا مشخص میشود که طرفدار جبههی حق است.
مستند رضا فرهمند بیطرف نبود
خود من 16-17 جنگ را تجربه کردم. وقتی یک حساب سرانگشتی کردم دیدم که در این مدت 12-13 ساله در هیچکدام از فیلمها و سریالهایی که کار کردم بیطرف نبودم. به نظر من بی طرف وجود ندارد. بی طرف مانند یک درخت است. از یکی از دوستان شنیدم که میگفت چندین سال پیش، یکی از کارگردانها در اکران فیلم سینمایی خود در دانشکدهی هنر بلند شد و گفت که من مانند یک درخت در خیابان هستم. برای من فرقی نمیکند که اسم این خیابان چیست و ... این موضوع وحشتناک اشتباه است. اگر این اتفاق بیفتد باید این درخت را از ریشه بکنیم و در بیابان رهایش کنیم تا خشک شود. درختان خیابان ما هم باید موضع داشتند. البته او قضیهی دیگری را مطرح میکرد و میگفت که من در هر رژیم حرف خودم را میزنم! دقت کنید که ما اصلا چنین چیزی را نمیخواهیم. ما به دنبال کسی هستیم که وقتی در این مملکت فیلم میسازد، برای این کشور تلاش کند. وقتی هوای این مملکت را تنفس میکند، وقتی در این کشور تحصیل کرد و از همان روز اول که مدرسه رفت تا الان پول برایش خرج شد تا آقای کارگردان بشود و در بقیهی کشورها مدال بگیرد، باید برای این کشور فیلم بسازد. بنابراین نمیتوانی بگویی که من مانند یک درخت هستم که برایم فرق نمیکند که در کجا باشم. به نظر من انسان بیطرف وجود ندارد. برای مثال شما وقتی یک مسابقهی فوتبال را نگاه میکنید حتی اگر هیچ تفکری نسبت به هر دو طرف داشته باشید، باز هم محال است که طرفدار یکی از آنها نشوید چرا که این موضوع در فطرت انسان است. شاید هم دلیل شما خیلی ساده باشد. جالب است که کسی هم که میگوید بیطرف هستم، دقیقا با طرف است.
قابلیت سینمایی شدن برای هر دو مستند حاضر در جشنوارهی فجر امسال وجود دارد
در مورد حضور این دو فیلم در جشنوارهی فیلم فجر باید بگویم که فیلم ایستاده در غبار در دو جشنواره قبلی وارد جشنواره شد. در مورد این فیلم نمیتوانیم اسم مستند را به صورت صرف به کار ببریم چرا که در این فیلم بازی گرفته شده بود اگرچه نوع نگاهش، نگاه مستند بود. این فیلم مستند نبود با اینکه در مواردی صدای حاج احمد متوسلیان به کار برده شده بود. به نظر من این فیلم یک کار داستانی بود و المانهای فیلم داستانی را داشت. در مقابل این دو فیلمی که در جشنوارهی امسال حضور دارند، کاملا فیلمهای مستند هستند اما قابلیت سینمایی شدن در وجودشان هست.
تسنیم: جشنوارهی فجر امسال با نگاه متفاوتی نسبت به آثار مستند دنبال شد. فقط دو مستند به بخش مسابقه راه پیدا کردند و همزمان با آثار داستانی به نمایش درآمدند.این تصمیم به صلاح مستندسازان بود؟
دقت کنید که این که بخواهیم جایزهی جداگانهای برای این دو مستند درنظر بگیریم، کار درستی نیست. فرض کنید که دو فیلم که در جشنوارهی حقیقت جایزههایشان را گرفتهاند، اکنون به جشنوارهی فجر راه پیدا کردهاند، حال به یکی جایزه داده شود و به دیگری جایزه داده نشود؟ آیا این درست است؟
همین که آثار مستند همپای آثار داستانی دیده شوند، سیمرغشان را گرفتهاند
البته این را باید بگویم که این که دو فیلم مستند به بخش مسابقه راه پیدا کنند و شانه به شانهی آثار داستانی بزنند، انگار که سیمرغ را گرفتهاند. من در چند جشنواره داور بودم. درخواست داشتم که بیایند و بگویند که حالا که فلان فیلم جایزهی اول را گرفته است، ما در فیلم دوم اسپانسر هستیم تا آن را بسازید. اگر بخواهند که یک سیمرغ به یکی از این دو مستند بدهند، شاید خیلی مناسبت نداشته باشد. این دو فیلم در جشنواره حقیقت جایزهشان را گرفتند و اکنون میخواهند به چه عنوانی بهشان جایزه بدهند؟ این دو مستند در جشنواره حقیقت داوری شده است و یکی جایزهی ویژهی هیئت داوران را برده است و دیگری بهترین فیلم شده است. در حقیقت اینگونه نیست که بگوییم دو تا فیلم اول شدهاند. به نظرم این دو مستند در جشنوارهی فجر حضور دارند که دیده شوند. ماحصل جشنوارهی حقیقت همین دو مستند است که اکنون در جشنوارهی فجر حضور دارند.
مشکل مستندساز دیده شدن و ساخت کار بعدیاش است
شاید به جای این که بخواهند به یکی سیمرغ بدهند، بهتر باشد که بیایند و بگویند که جشنوارهی فجر از این دو تقدیر میکند و 50 درصد هزینهی فیلم بعدیشان را میدهند.البته که هیچکدام از این اتفاق ها در جشنواره فجر نیفتاد و هیچ تقدیری هم در کار نبود!
مشکل مستندسازان در حال حاضر سیمرغ نیست و محتاج آن نیستند بلکه مشکلشان دیده شدن در وهلهی اول و در وهلهی دوم ساختن کار بعدیشان است. یک موضوعی را مکررا میشنویم و آن این است که میگویند میخواهیم تعداد مستندسازان را افزایش بدهیم. برای مثال، استان همدان کشش 30 مستندساز را ندارد. با این حال میآییم و سیاستگذاری میکنیم تا 100 مستندساز دیگر را پرورش بدهیم. خب این افراد میخواهند از این راه کسب درآمد کنند اما میخواهند که مکررا مستندساز اضافه کنند. خب فرض کنید که مستندساز اضافه کردیم. چگونه میخواهیم که بودجه را بین این افراد تقسیم کنیم تا همگی فیلم بسازند؟ به جای این که بیاییم و روی مستندسازانی که همین الان داریم کار کنیم و آنان را به جهت تکنیک تقویت کنیم، مستندساز جدید تولید میکنیم. این افراد وارد این بازار میشوند و تقاضای کار دارند. این که بیاییم و بگوییم که در جشنوارهی سال پیش 30 مستند ساز داشتیم و امسال 80 مستندساز داریم، افتخار نیست. آیا همهی آنان میتوانند فیلم بسازند؟ این اتفاقی است که در حال رخ دادن است.
خیلی از سینماگران درآمد ندارند و میگویند که سینما ما را تقویت نمیکند و به همین دلیل است که به ساخت انواع فیلمها روی میآورند. در حقیقت سینماگری که فیلمش روی پرده است، مشکل مالی دارد. حال از اینجا بخوانید که مشکل مستندسازان تا چه اندازه است. من میگویم که بیاییم و روی همین مستندسازان حاضر سرمایهگذاری کنیم و تقویتشان کنیم. به اینان طرح بدهیم و به لحاظ تکنیک، سختافزار و ... سطحشان را بالا ببریم و گرنه اضافه کردن مستندساز جدید نهتنها مشکل را حل نمیکند بلکه مشکل جدیدی را اضافه میکند. امیدوارم که جشنواره به سمت و سویی برود که سینماگران در کنار نگاه به گیشه، نگاه به محتوا هم داشته باشد. اکنون متاسفانه گیشه جای محتوا را گرفته است و آمده به جای ساخت راههای جدید، راههای قبلی را خراب میکند. گیشه اخلاق جامعه را به سمت و سوی درستی نمیبرد و اخلاق جوانان را عوض کرده است.
میخواهم در مورد روند برگزاری جشنواره و اکران فیلمها هم نکتهای را بگویم. این موضوعی است که در سالهای گذشته هم وجود داشت و از کنار آن رد میشدیم اما امسال چه در سینمای مربوط به رسانهها، چه در باغ کتاب و ... به شدت این موضوع را دیدم. چند روز پیش در یکی از سالنها بودم و در آنجا سینماگرانی را دیدم که 30 و چندی سال است که در سینما زحمت میکشند اما مجبور بودند روی زمین بنشینند و برایشان جا نبود اما در مقابل افرادی را دیدم که حتی برای معشوقهاش هم کارت ورود گرفته است. واقعا این موضوع بسیار بد است. همچنین بچهها نیز در سالن میدویدند. فقط یک شب به باغ کتاب بیایید و ببینید که چند منتقد و سینمایی حضور دارند. 80 درصد کسانی که در آنجا حضور دارند، مادر زن و خواهر زاده و برادرزادهی فلان شخص هستند. این جور نمیتوان فیلم دید. جالب است که وسط فیلم سوت و کف میزنند. اینگونه نمیتوان جلو رفت. در یکی از صحنههای فیلم، یک فیلم قبل از انقلاب را نشان میداد که به جای یکی از هنرپیشهها صداپیشگی میکرد. در آن صحنه همه کف میزدند. اینها اهالی سینما نیستند و اهالی سینما با یک مسئلهی فرهنگی اینگونه برخورد نمیکند. جالب است که لباسهایی که عدهای میپوشند، انگار که به مهمانی شب و مدلینگ لباس آمدهاند.
جشنواره فیلم فجر در باغ کتاب تهران
اکنون دانشجویان دکتری و ارشد رسانه که کارشان در این حوزه است، نتوانستند بیایند و فیلمها را ببیند اما میبینیم که فامیل و دوست و معشوقه فلان شخص میآید و فیلم نگاه میکند. اینگونه را تا قبل از امسال ندیده بودیم و انگار قرار است که این موضوع از امسال باب بشود. اگر قرار است این موضوع شایع شود به ما بگویید و بگویید که رضا برجی خفهشو چرا که میخواهیم از این به بعد اینگونه رفتار کنیم و من هم خفه میشوم. بالاخره این موضوع را به ما بگویند تا بفهمیم که انتهای این قضیه به فلان شخص که در دولت نشسته است برمیگردد. این برخوردها و نوع نگاهها که امسال میدیدم در جشنوارههای گذشته وجود نداشت. اکنون 37 سال است که در این وادی هستم و در این سالیان چنین چیزی را ندیده بودم. باید بگویم که برای جشنوارهی امسال متاسفم.
انتهای پیام/