روح و روان مخاطبان سینما، به خاطر تسلط متوسطها در سینما زخمی است
سینما با این قصص ناقص سینماگران متوسطالحال، چهل سال است که روح، روان و جسم عشاقان سینم را با انحصار در تولید و نمایش بیهوده زخمی کرده است.
خبرگزاری تسنیم- ایمان هادی
در حال و هوای جشنواره فجر به لطف هیات انتخاب متوسط، تم مسحور کننده تجاوز از فیلم «فروشنده» به صورت تابوشکنانهای در حال تسری به سایر آثار سینمایی است. پس از فیلم اتاق تاریک (روح اله حجازی)، فیلم جاده قدیم منیژه حکمت دومین فیلمی است که درباره تجاوز ساخته شده و در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است. اما ساختن فیلمی با تم تجاوز عیب محسوب نمیشود، اشکال این است که این تم باید پرداخت سینمایی معقولانهای داشته باشد.
فیلمهای شجاع (نیل جوردن)، پوستی که در آن زندگی میکنیم (پدرو آلمادوار)، کشور شمالی (نیکی کارو) ، چینگاری (کالپانا لاجمی – محصول هندوستان)، صورتی (آنیرودها روی چوهاری – محصول هندوستان) ، انجام (راهول راویل – محصول هندوستان)، دختری با تتو اژدها (دیوید فینچر) ، متهم (جاناتان کاپلان) و .... بی نهایت فیلم دیگر با موضوع تجاوز به زنان در سینمای جهان ساخته و عرضه شده است که نمونههای هندی متوسط ساخته شده هزاران بار از فیلم جاده قدیم خانم حکمت بهترند.
دستمایه روایی فیلم «جاده قدیم» در تولیدات سینماهای کشورهای دنیا از جنبههای مختلفی دستمایه آثار سینمایی فراوانی قرار گرفته است. اما چگونه پرداختن به این موضوع ملتهب اهمیت فراوانی دارد.
در سینمای جهان به صورت کلی معمول و مرسوم است که تم تجاوز با تم انتقام به تجانسی دراماتیک میرسد و حق خواهی زنانه محور قرار میگیرد و تماشاگر با کاراکتر مورد تعدی قرار گرفته یا اطرافیان این شخصیت همذات پنداری میکنند.
محرکه روایی اغلب آثار ساخته شده، درباره تجاوز به زنان، به غیر از فیلم متعفن برگشت ناپذیر(گاسپار نوئه)، انتقام است. در واقع موضع انفعالی درباره مسئله تجاوز، ریشه در گفتمان فیلم «فروشنده» دارد که موضع همسر زن مورد تعدی قرار گرفته ،عماد، انتقام است نه خود زن.
اینکه فیلم جاده قدیم دنباله مشابه فیلم فروشنده است به خودی خود، مسئله بسیار مهمی نیست، اما گفتمان فیلم، در کلیات و حتی جزئیات، با استانداردهای مرسوم عامه پسندانه و حتی روشنفکرانه سینما و حتی نسبتی با ساختمان فیلم ندارد.ساختمان فیلم. جزئیات رفتاری شخصیت زن مورد تعدی گرفته فیلم یعنی مینو رسولی (مهتاب کرامتی) نیز تناسبی با جزئیات نمایش داده شده این پرسوناژ ندارد. فیلم فاجعهتر از این تحلیلهاست.
به اعتقاد نگارنده با اینکه کارگردان در پشت ویزور دوربین قرار گرفته اما زنان را به خوبی نمیشناسد، حداقل خود کارگردان از شخصیت اقتدارگرایی مثل مینو رسولی که با دستان خودش خلق شده، شناخت کافی ندارد. حتی یک تحقیق دانشآموزی درباره رفتارهای عمومی زنان مقتدری که مورد تجاوز قرار گرفتهاند صورت نپذیرفته است. ادای فیلم فروشنده را درآوردن و قصه رعنای فیلم اصغر فرهادی را در فیلم دیگری گسترش دادن، با توجه به نشانههای رفتار مینو رسولی به تناقضات روایی فیلم دامن میزند.
حتی خود کارگردان نمیداند از جان شخصیتهایش چه میخواهد، دلیلش هم کاملا روشن است. سطح آگاهی فیلمساز تخصصی نیست، از فیلم میفهمیم که سواد سازنده کافی نیست و نگارنده و سایر مخاطبان جدی سینما با این قصص ناقص سینماگران متوسطالحال، چهل سال است که روح، روان و جسم عشاقان سینما، با انحصار در تولید و نمایش را بیهوده زخمی کردهاند.
وقتی زن باشی و زن را نشناسی و تشنج پساتجاوز را با وسواس نتوان تمیز دهی، آنوقت میتوانی ادعای آسیب شناسی اجتماعی داشته باشی ؟! حداقل فیلمساز عزیز سواد کافی برای ساختن چنین فیلمی ندارد وآثار سینمایی مشابه را یکبار تماشا نکرده است تا بداند برای وضعیتهای نمایشی مرتبط پساتجاوز باید چه رویکرد نمایشی جذابی را دنبال کرد تا مخاطب با متن اثر همذاتپنداری کند.
تصور کنیم که فیلمساز ادعا میکند با توجه به تسلط قانون و مدرنتینه، مسیر حق طلب و انتقام فردی بسته است و میگوید من میخواهم به نمایش روانکاوانه مینو بپردازم. روانشناختی و روانکاوای و هر موضوع مرتبط دیگر با روان زن در محدوده دانش پروپاگانداییستی مثل خانم حکمت نیست. ورود به این محدوده به سواد جدی نیاز دارد.
در سینما فیلمهای فراوانی ساخته شده است که تجاوز و حقخواهی از مجاری قانونی را، تصویر کردهاند. در فیلم«جاده قدیم» با تم تجاوز، فیلمساز فاقد شجاعت است، جرات نداردکه قهرمان خود را در مصدر حقخواهی فردی قرار دهد.اگر کاراکتر زن مورد تعدی قرار گرفته، دست به رفتاری انتقامی بزند، به قهرمان دلپذیر مخاطبان سینما بدل خواهد شد.
حالا که فیلمساز محترم جراتش را ندارند، انتقام فردی را چاشنی فیلم کند، مجاری قانون با توجه به فضای تعریف شده فیلم فرصت خوبی را برای بسط روایت فراهم میکند. اما این منفذ داستانی بسته میشود و فیلمساز اقتدارگرایی شخصیت مینو رسولی را نادیده میگیرد و او را در موضع ضعف فردی قرار میدهد، بدون آنکه با توجه به فضای روایی ساخته شده به درستی استدلال کند چرا این زن در موضع انفعالی و ضعف فردی قرار دارد.
همانطور که اشاره شد فیلم متهم (جاناتان کاپلان) محصول 1988 با بازی فوقالعاده جودی فاستر ، میتوانست ماخذ خوبی برای فیلمسازی باشد که در مقام یک کنشگر سینمایی سالی یکبار کتاب مهمی نمیخواند و شاید فیلمهای مهم تاریخ سینما را با همین موضوع، تماشا نکند. حتی مسئله تعدی و تجاوز را به خوبی نمیشناسد. چون محتوای فیلم «جاده قدیم» سرکار خانم حکمت ناآگاهی غلیظ ایشان را عیان میکند. مشخص است وقتی فیلمساز فیلم بدی میسازد و مخاطب اقبالی بدان نشان نمیدهد. در عوض ضعفهای فردی فیلمساز با رفتارهای فرامتنی جبران میشود. این رفتارهای فرامتنی برای اهالی سینما و رسانه و فرمول مخالفخوانی، الگویی کلیشهای و تکراری است ونمیتواند ضعفهای اصلی فیلم را بپوشاند.
مهتاب کرامتی یک تنه فیلم را زمین میزند. بازی کرامتی به تناقض در شخصیت پردازی از سوی مولفان دچار است و حالات روانی کرامتی و نحوه اجرای او فیلم را به مخاطره میاندازد. مهتاب کرامتی بازیگر بسیار زیر متوسطی است و به غیر از فیلم عصر یخبندان که نمایشی متوسطی را از خود بروز داد در هر فیلمی حضور پیدا کرده، یک تنه فیلم را زمین زده است.
در این فیلم کرامتی در نیمه نخست فیلم نمیتواند زن مقتدر خانواده را به خوبی به تصویر بکشد و در نه نیمه دوم فیلم نمیتواند، پرترهای از زن معصوم مورد تعدی قرار گرفته باشد. این دست بازیگران ضعیف و نازل، فقط صورتاند و اکت استاندارد را نمیدانند. حتی تلاش نمیکنند از نمونههای خارجی الگو بگیرند. جودی فاستر در فیلم یک شجاع نیل جوردن، بحران پساتجاوز را با جزئیات کامل رفتاری تصویر میکند، اما در فیلم اجرای ضعیف کرامتی هیچ جنبهای از التهابات دوران پسا تعدی را نمیتواند در ذهن مخاطب تقویت کند. «جاده قدیم» بازهم اثبات کرد که منیژه حکمت کارگردانی بلد نیست و برای کارگردان شدن نیاز به تقویت آگاهیهای مرتبط با کارگردانی دارد.
انتهای پیام/