روایتهای دخترانه از مدافعان حرم+ فیلم
یکی از خاطرهانگیزترین روزهای عمرشان را میگذراندند. جشنی به شیرینی یک عبادت کودکانه در جوار مادرانی که قرار است جای خالی یک پدر را هم در کنارشان پر کنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از خاطره انگیزترین روزهای عمرشان را میگذراندند. جشنی به شیرینی یک عبادت کودکانه در جوار مادرانی که قرار است جای خالی یک پدر را هم در کنارشان پر کنند. یک جشن تمام عیار است با برنامههای شاد. چادرهای سفید، شکوفههای صورتی، جانمازهای نو و زیبا و بادکنکهای رنگی...همه شادی جشن عبادتشان را مضاعف کرده بود. اما یک غم سنگین گوشه دلهای کوچکشان خانه کرده بود و گاه سربرمیآورد و نمایان میشد. با اینکه با صدای موسیقی دست میزدند و در کنار یکدیگر با صدای بلند میخندیدند، اما وقتی در گوشهای مقابل دوربین حرفی از پدرهای شهیدشان به میان میآمد، آن غم نهفته ظاهر میشد و در قالب کلمات و گاه آمیخته با اشک، غوغای درونشان را به تصویر میکشید.
بیشتر بخوانید:
اولین عید متفاوت دختران شهدای مدافع حرم+عکس و فیلم
روایتی دخترانه از جانباز شیمیایی دفاع مقدس که حبیب مدافعان حرم شد+صوت
وقتی از پدر روایت میکردند خاطرات تلخ و شیرین برایشان تداعی میشد و با نام «بابا» جان میگرفت. فرزند شهید مدافع وطن مبارزه با پژاک، فرزند شهید مدافع حرم نیروی قدس سپاه، فرزند شهید مدافع حرم حفاظت، فرزند شهید مدافع حرم افغانستانی فاطمیون و...همه آمده بودند. کودکان ایرانی با گونههای گل انداخته، چشم بادامیهای افغانستانی با لهجه شیرین هراتی و هزارهای و مادرها و مادربزرگهایی که گاه با قد خمیده و با قاب عکس شهیدشان راهی شده بودند. دخترهای کم سن و سال، دخترهای شیرین زبان، دخترهای بابایی حالا عکس پدر را در آغوش گرفته بودند و با سلام و صلوات نامش را بر زبان می راندند تا شاید قدم رنجه کند و به جشن تکلیفشان بیاید.
دختران مدافع حرم با هم سن و سالانشان تفاوتی بزرگ دارند. آنها از کودکی جریانی به نام «مقاومت» را مشق میکنند؛ جریانی که اگر با خون پدران خوشغیرتشان رنگ نمیگرفت، حالا معلوم نبود بر سر دخترکان سرزمینهای اسلامی چه بلایی میآید. آنها هر روز مفهوم ایثار، فداکاری و مقاومت را در کنار نام پدر با خود مرور و آرزو میکنند: « ای کاش دخترکان این دیار بدانند که بهای آزادیشان چه خونهایی بوده است».
انتهای پیام/