توطئه سعودی ــ آمریکایی برای حذف فلسطین| متغیرات منطقهای در راستای معامله قرن
برخی تحولات منطقهای از جمله جهتگیری و عملیات گروههای تروریستی در راستای اجرای معامله قرن و اسکان فلسطینیها در منطقهای خارج از فلسطین اشغالی است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، طرحی که این روزها تحت عنوان «معامله قرن» برای از بین بردن آرمان فلسطین در منطقه مطرح شده، شامل بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و عوامل و تحولات مختلف در خاورمیانه است. کنار هم گذاشتن پازلهای این طرح آمریکایی ــ صهیونیستی، پشتپرده بسیاری از تحولات و رویکردها طی سالهای اخیر در حاکمیت کشورهای مربوطه را نشان میدهد. طرحی که آمریکا برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه دنبال میکند، با حمایتهای بیدریغ عربستان سعودی، اردن و تعداد دیگری از رژیمهای عربی حاشیه خلیح فارس دنبال میشود. این کشورها پیش از این برای امتیازهای قابل توجهی که در موضوع فلسطین تقدیم دشمن میکردند، دستاوردهای حداقلی نظیر ادامه روند سازش و پیشبرد مذاکرات را مطالبه میکردند، اما این روزها تنها برای جلب رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی در روند عادیسازی روابط با تلآویو، حاضرند حتی شهر راهبردی قدس را قربانی کنند.
آنچه در این گزارش که مرکز مطالعاتی باحث آن را تهیه کرد، مورد توجه قرار گرفته است، بررسی طرفهای مرتبط با توطئه بین المللی موسوم به معامله قرن و مراحل مختلف این طرح برای از بین بردن آرمان فلسطین است. با وجود اینکه بسیاری از این عوامل نشان میدهد که فرصتی بیسابقه برای رژیم صهیونیستی جهت تحمیل مطالبات نژادپرستانه خود به ملت فلسطین بهوجود آمده، اما عنصر تأثیرگذار در این روند جوانان انقلابی و مقاوم فلسطین و سایر کشورهای عربی است که میتواند تمامی معادلات را به هم زده و دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام بگذارد.
حضور گروههای تروریستی سینا در راستای تحقق معامله قرن
از سوی دیگر منابع رسانهای از بندهای اصلی معامله قرن خبر میدهند که شامل مجموعهای از عقبنشینیها و امتیازدهیهای بیسابقه در موضوع فلسطین است که پیش از این در رابطه با حقوق ملت فلسطین مطرح نشده بود. کابینههای این رژیم عادت کردند که از طریق پروژههای خود مبنی بر آواره کردن ملت فلسطین و محاصره و فریب آنها تمامی اقدامات خود را برای پایان دادن به آرزوی تشکیل دولت مستقل فلسطین و افزایش رنج و سختیهای آوارگان فلسطینی در مناطق مختلف جهان بهکار گیرند، در همین رابطه بار دیگر بهصورت تلویحی به پروژه تشکیل دولت فلسطین در نوار غزه و صحرای سینا بهعنوان راهحل نهایی موضوع فلسطین اشاره شده است. اخیراً بار دیگر اظهارات قدیمی در رابطه با طرح موضوع به معامله قرن مطرح شده و گیلا گاملئیل وزیر مساوات اجتماعی اسرائیل از آن سخن بهمیان آورده و گفته است که صحرای سینا بهترین منطقه برای تشکیل دولت فلسطین است.
در پی این اظهارات برخی تحلیلگران اعلام کردند که اظهارات وزیر صهیونیستی در خصوص اسکان دادن به فلسطینیان در سینا موضوعی بسیار خطرناک است و از حد یک پیشبینی فراتر رفته است. هنگامی که یک وزیر اسرائیلی از این موضوع سخن میگوید، این بدان معنا است که مسائل مخفی پشتپرده وجود دارد و اسرائیل خود را برای این موضوع آماده میکند. این موضوع با مطالب مطرحشده از معامله قرن تطابق دارد که ترامپ خود را برای آن آماده کرده است. این موضوع همچنین منطبق بر اقدامات و جنایتهایی است که گروههای تروریستی در صحرای سینا انجام میدهند و به اسلام و نمازگزاران حمله میکنند. تازهترین این حملات در مسجد العریش واقع شده است که در نتیجه آن 350 نفر به شهادت رسیدند. هدف نهایی از این اقدام تخلیه منطقهای بهعمق 50 کیلومتر از ساکنان قدیمی آن برای اجرای پروژه مذکور است. البته مقامات رسمی تلاش میکنند این موضوع را تکذیب کنند.
موانع معامله قرن
واقعیت این است که اظهارات این وزیر اسرائیلی برای آغاز مجدد روندی است که اسرائیل در گذشته در آن شکست خورده است. جنبش صهیونیست این موضوع را پیش از این نیز بارها با ملت فلسطین تجربه کرده است و همراه با جریانهای استعماری سنتی تلاش کرده ملت فلسطین را تسلیم کند و آنها را از نقشه منطقه خارج کند. اولین تلاش در این رابطه در سال 1955 صورت گرفت که طرح این موضوع با ابتکار جانستون مطرح شد. در آن زمان پروژه اسکان آوارگان فلسطینی در صحرای سینا رد شد و ملت فلسطین و نیروهای بازدارنده و مقاومت عربی و اسلامی با تمامی توان خود در برابر آن ایستادگی کرده آن را به شکست کشاندند. ملتهای مذکور در حال حاضر ابزارهای قدرتی متفاوت از دهه 50 قرن گذشته در اختیار دارند و امروز اعلام میکنند که برای فلسطین هیچ جایگزینی غیر از فلسطین وجود ندارد.
ملتهای مبارز امروز با وجود تمامی سختیها و توطئههای اطراف خود و با وجود تمامی متغیرات دراماتیکی که در منطقه بهوجود آمده، قادر هستند با این طرح مقابله کنند. خیانت و توطئهای که امروز از سوی برخی رژیمهای رسمی عربی در همکاری با اسرائیل برای از بین بردن موضوع فلسطین و حلوفصل نهایی آن مشاهده میکنیم، بخشی از این تفکر است. آنها گمان میکنند آمریکا میتوانند راهحلهای مورد نیاز خود را با زور به ملت فلسطین تحمیل کنند و از این روند بهعنوان برونرفتی برای اعلام امپراتوری صهیونیستی در منطقه بهره بگیرد، امپراتوریای که بر پایه پولهای کشورهای عربی و تفکرات صهیونیستی شکل گرفته است. آنها البته فراموش کردند که تمام طرحهایی که صهیونیسم جهانی و اربابان و وابستگان آن در این زمینه ترسیم کردهاند، خواب و خیال است. علاوه بر محور مقاومت، 7 میلیون فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه وجود دارند که جز در سایه تحقق آرمان فلسطین برای تشکیل دولت کامل بهپایتختی قدس، منطقه را ترک نمیکنند.
در خصوص نوار غزه باید گفت که طرح موجود در معامله قرن برای این منطقه طرحی است که یوشع بن آریه در سال 2003 مطرح کرد که شامل تمدید مرزهای غزه تا منطقه العریش بود. گیورا آیلند نیز این موضوع را در سال 2004 مطرح کرد و گفت که مصر از 600 کیلومترمربع از اراضی خود در صحرای سینا بهنفع اسکان آوارگان فلسطینی دست بردارد و در مقابل بتواند به 200 کیلومترمربع از اراضی صحرای النقب و برخی امتیازات اقتصادی دیگر دست پیدا کند.
اصطلاح معامله قرن پیش از این و در سال 2006 نیز مطرح شد، این طرح در آن زمان با عنوان ابتکار اولمرت یا تفاهم اولمرت و عباس نام داشت. در آن زمان گفته شد که این طرح برای اجرایی شدن منتظر برگزاری انتخابات رژیم صهیونیستی و اعلام نتایج آن است. در سایه از بین رفتن طرح تشکیل دولت برای فلسطین رویکردی برای بازگشت به قبل از اسلو و اجرای پروژههای اسکان آوارگان در دهه 50 قرن گذشته مطرح شد. بخشی از این طرحها اسکان 60 هزار فلسطینی در صحرای سینا بود که در ایام ریاست جمهوری جمال عبدالناصر مطرح شد و غزه موفق به شکست دادن این طرح شد.
پروژه اسکان آلون نیز یکی دیگر از این طرحها بود که خواستار اسکان آوارگان فلسطینی در صحرای سینا بهبهانه ناتوانی حاکمیت مصر از کنترل امنیتی این منطقه مطرح شد. در رابطه با مراحل اجرایی این طرح گفته میشود که معامله مذکور در مراحل اولیه مورد توجه قطعی آمریکا قرار داشت و آمریکا آن را بخشی از روند سازش میدانست و معتقد بود که این موضوع اطمینان به روند سازش را افزایش داده و باعث تضمین اجرایی آن میشود. این طرح به مبنای راهحل تشکیل دو دولت اعتقاد داشت و بر اساس آن قرار بود مناطق مرزی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته و موضوع تبادل اراضی بر اساس نقشه باراک (1.9 درصد) یا نقشه اولمرت (6.5 درصد) یا نقشهای جدید (12 درصد) مطرح شود.
موانع این طرح در ابعاد نظری تعهد رژیم صهیونیستی برای توقف شهرکسازی در خارج از مناطق شهرکنشین و تعهد کشورهای عربی و بینالمللی برای حمایت از اقتصاد فلسطین و بازبینی در مواد توافق اقتصادی پاریس بود. همچنین مقرر شده بود که تشکیلات خودگردان فلسطین مانع از ادامه "خشونت و تحریک" در منطقه شده و هماهنگیهای امنیتی خود با رژیم صهیونیستی را با نظارت طرف سوم (آمریکا) ادامه دهد و ارتش اسرائیل نیز اجازه فعالیت در کرانه باختری را داشته باشد.
تشکیلات خودگردان فلسطین همچنین بهدنبال مطرح کردن گروههای فلسطینی و ادامه عملیات بازسازی نوار غزه و احداث نواری در این منطقه همراه با تضمینهای امنیتی و خلع سلاح غزه و تخریب تونلها است. در صورت تحقق شرطهای تشکیلات خودگردان، به این تشکیلات اجازه اعلام دولت در مرزهای موقت آن داده میشود. رژیم صهیونیستی همچنین صدور مجوز برای برخی پروژههای حیاتی در کرانه باختری نظیر تأسیس فرودگاه را بررسی میکند تا زمینهساز مذاکرات مستقیم با سقف زمانی 10 سال برای رسیدن به سازش نهایی شود.
آمریکا تمامی این اقدامات را جهت مقدمهسازی برای معامله قرن و احیای روند سازش ضروری میداند. مبنای احیای این روند این است که محمود عباس بهترین گزینه است و به همین علت است که درهای خود را همچنان بهروی عباس باز گذاشته و خواستار دیدار سریع میان وی و نتانیاهو میشود. آمریکا همچنین کانالهای ارتباطی با وی را برای تدوین رویکرد مشترک در خصوص غزه باز کرده است، چرا که این اقدامات ممکن است به تلاشهای مجدد مصر برای پایان دادن به شکاف فلسطینی در چهارچوب آمادهسازی برای پروژه غزه بدون حماس و پیشبرد روند تبادل اراضی منجر شود که دومین قدم اساسی در معامله قرن خواهد بود.
مرحله دوم معامله قرن
مرحله دوم احتمالی برای معامله قرن در چهارچوب دو پروژه یوشع و آیلاند است، البته در این زمینه به مساحت اراضیای که در دست تبادل است، توجهی نمیشود، چرا که فلسطینیها از بخشی از مساحت اراضی مورد توافق خود در کرانه باختری و منطقه الغور چشم میپوشند و بهموازات آن به اراضی صحرای سینا در موازات مرزهای غزه و سینا دست پیدا میکنند، در این صورت مصر نیز میتواند به مساحتی از اراضی وادی فیران واقع در جنوب صحرای النقب دست پیدا کند. احتمالاً عربستان نیز وارد تبادل اراضی بهعنوان طرف سوم میشود، چرا که برخی اعتقاد دارند دو جزیره تیران و صنافیر بهعنوان مقدمهچینی برای ورود عربستان به چارچوب پروژه تبادل گسترده اراضی در منطقه است.
آشتی فتح و حماس، بخشی از راهبرد معامله قرن؟
از سوی دیگر روزنامه ترکزبان دیلی صباح معتقد است که موضوع معامله قرن نهتنها نمیتواند به درگیریهای موجود بین فلسطینیها و اسرائیلیها پایان دهد، بلکه باعث آغاز بحران دیگر میشود که میتواند نظیر نکبت اخیر فلسطینیها باشد. این روزنامه تأکید کرده است که محتوای واقعی اصطلاح معامله قرن هنوز برای همه باز نشده است.
روزنامه مذکور در گزارش خود میافزاید که اولین استفاده رسمی از اصطلاح معامله قرن به عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر بازمیگردد که در جریان کنفرانسی مطبوعاتی در واشنگتن و کنار دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا این موضوع را مطرح کرد و گفت: من آمادگی کامل برای کمک کردن به رئیس جمهور ترامپ برای انجام معامله قرن را دارم.
در آن زمان اصطلاح معامله قرن در ده مورد از رسانههای عربی و صهیونیستی مورد توجه قرار گرفت، اما همچنان محتوای آن بهصورت کامل مشخص نشده بود. در این رابطه اطلاعاتی درز پیدا کرد که منظور از این اصطلاح روند سازش منطقهای فراگیر با هدف پایان دادن به درگیریهای فلسطینی و اسرائیلی است که از چندین دهه پیش آغاز شده است. بر اساس این اطلاعات، عملیات مذکور با حضور رهبران عربستان و مصر و رژیم صهیونیستی و جریانهای فلسطینی دور میز مذاکرات صورت خواهد گرفت.
مصر در اقدامی ناگهانی طی چند ماه گذشته ابتکار عمل را در این رابطه در دست گرفته و بر روند گسترش و تمرکز مذاکرات بین دو رقیب فلسطینی یعنی فتح و حماس در قاهره نظارت میکند تا بتواند توافق آشتی تاریخی میان این دو جریان برای پایان دادن به درگیریهای موجود بین غزه و رامالله به امضا برساند.
نکته قابل توجه در این میان در زمینه نحوه تعامل دولت کنونی مصر با موضوع فلسطین و بهویژه جنبش حماس است که باعث تعجب همگان شده است، چرا که رفتار رهبران مصر که با سرنگونی محمد مرسی در سال 2013 به قدرت رسیدند، تفاوتی نداشت و آنها نیز چند روز بعد از به قدرت رسیدن، محاصره تحمیلشده بر نوار غزه را ادامه داده تلاش کردند تونلهای موجود در منطقه را تخریب کنند، تونلهایی که بنا به دلایل انسانی و برای ورود غذا و دارو به این منطقه حفر شده بود. در این شرایط باید گفت دولتی که همچنان برخی اشخاص را بهاتهام جاسوسی با جنبش حماس محاکمه میکند و این جنبش را از سال 2013 بهعنوان یک گروه تروریستی در دادگاههایش بهرسمیت میشناسد، چگونه میتواند نقش میانجی را در این شرایط ایفا کند؟
روزنامه ترکزبان در پاسخ به این سؤال میگوید که تحرکات مصریها بهسمت آشتی فلسطینی بعد از آن صورت گرفت که قاهره تلاشهایی را برای بهبود مناسبات خود با حماس انجام داد. البته اقدام مشخصی از سوی مصر در این زمینه صورت نگرفت. این تلاشها بنا به درخواست رهبران آمریکایی انجام شد که بهصورت مخفیانه اصرار زیادی به انجام معامله داشتند. آنها بهدنبال این بودند که جلوی اعتراض احتمالی به معامله از سوی حماس را بگیرند یا دستکم بتوانند تشکیلات خودگردان فلسطین بهرهبری محمود عباس را بر تحولات نوار غزه مسلط کنند. این تلاشها از سوی مصر را میتوان تلاشهایی برای فرار از شکستهای اقتصادی و سیاسی داخلی و شکست در رسیدن به یک دستاورد ولو نمادین در دنیای عرب معرفی کرد.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*