تحلیلگر عرب مطرح کرد؛ معادلات منطقه در دست تهران-بغداد-آنکارا
یک نویسنده و تحلیلگر عرب روند تحولات جاری در منطقه در سایه سیاستهای ایران و ترکیه و عراق را بررسی کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، باسم العوادی در پایگاه خبری المدار نوشت: مذاکرات فنی بین دولت مرکزی عراق و دولت محلی منطقه کردستان این کشور با روند پرشتابی به پیش می رود. در همین راستا، حیدر العبادی نخست وزیر عراق تصمیم گرفت که مبلغ زیادی را به عنوان حقوق کارمندان منطقه کردستان عراق پرداخت کند. این اقدام، حسن نیت بغداد در قبال اربیل تلقی شد. در مقابل، اقلیم کردستان عراق نیز با یک فهرست 10 موردی که بر اعمال حاکمیت دولت عراق و تن دادن این منطقه به مفاد قانون اساسی عراق تاکید می کند، موافقت کرد.
این امر در سایه سه تحول منطقه ای تاریخی روی داد که عرصه سیاسی منطقه را به طور کامل باز طراحی خواهد کرد. نخستین تحول، ورود ترکیه به منطقه عفرین بود. دومین تحول، میانجیگری ایران بین بغداد و اربیل و سومین تحول، عقب نشینی (آتی) ترکیه از خاک عراق است. اینها سه تحول مرتبط با یکدیگر است که نمی توان آنها را از یکدیگر جدا کرد زیرا روند تبادل نقش ها، عرصه های نفوذ و پروژه مشترک بین ایران و ترکیه به شمار می رود. العبادی در راستای بهره برداری از این پروژه به نفع عراق گام بر می دارد.
نیچروان بارزانی نخست وزیر دولت محلی اقلیم کردستان عراق اخیرا به بغداد سفر کرد و با حیدر العبادی نخست وزیر عراق ملاقات کرد. وی در آنجا مفادی را برای مذاکره امضا کرد. بارزانی این کار را پیش از پرواز از فرودگاه بین المللی بغداد به سمت تهران انجام داد. نیچروان بارزانی به ایران سفر کرد تا با مسئولان دولت ایران - براساس میانجیگری ایران که از مدتی پیش شروع شد- دیدار کند. حال این سوال مطرح است که چرا ایران به شدت تمایل دارد تا نقش میانجیگر را بازی کند؟ چطور بارزانی با این میانجیگری موافقت می کند و آنکارا و واشنگتن را پشت سر خودش رها می کند؟ عراق در صورتی ورود به این پروژه چه چیزی بدست خواهد آورد؟
میانجیگری ایران
از زمانی که میانجیگری های آمریکا و غرب بین بغداد و اربیل آغاز شد؛ ایران از این موضوع زیاد خشنود نبود و از دو طریق وارد عمل شد. نخست، تضعیف این میانجیگری ها از طریق قدرت تاثیرگذاری خود در سلیمانیه و نیز از مرزهایش با اربیل و دوم، از طریق تلاش برای متقاعد کردن بارزانی به میانجیگری میانه رو و متوازن تهران.
ایران پایان بحران بین بغداد و اربیل براساس میانجیگری آمریکا یا اروپا را به معنای نفوذ بیشتر این میانجیگران در آنجا می داند. بروز این وضعیت، به معنای به حاشیه رانده شدن نقش ایران در منطقه و دستیابی به راه حلی بدور از چشم و نظارت آن است. بروز این وضعیت همچنین به معنای حضور ضامن جدیدی است که وارد معادله تاثیرگذری بر کردها می شود. بروز این وضعیت همچنین به معنای تبدیل اربیل به دشمن جدیدی برای تهران است که ممکن است برخی از توان و وقتش را بگیرد. لذا برای ایران بسیار مهم است که خودش در این میان میانجیگر و ضامن منافع ژئوپلوتیک کلی در داخل خاک خود و همچنین در شمال عراق باشد.
به رغم تعلل بارزانی در چهار ماه گذشته - بعد از اعلام نتایج همه پرسی (جدایی طلبی کردستان عراق)- در قبول کردن تلاش ایران (برای میانجیگری بین اربیل و بغداد)، اما ظاهرا به نظر می رسد که شرایط سیاسی کنونی بستر را برای پذیرش این میانجیگری مهیا کرده است.
سهم ترکیه
نمی توان تحرکات نظامی ترکیه به سمت منطقه عفرین را با پیشرفت مذاکرات فنی بین بغداد و اربیل و میانجیگری ایران و سفر نیچروان بارزانی به تهران را صرفا امری تصادفی دانست.
ترکیه نمی تواند معادله روسیه – ایران - سوریه را به این شکل نظامی - بدون تفاهم با آنها- در هم بشکند. مهمتر از همه اینکه ترکیه نمی تواند به این شکل - بدون ایجاد یک ائتلاف منطقه ای جدید- آمریکا را به چالش بطلبد. آنکارا نمی تواند علیه کردهای سوری اقدام کند؛ درحالی که عقبه داخلی و خارجی خود را تقویت و محکم نکرده باشد.
دو طرف ایران و ترکیه به روسیه به عنوان یک ضامن جهانی نگاه می کنند. توافقی سه جانبه برای حل بحران منطقه - بدون تن دادن به عامل خارجی یا سر تسلیم فرود آوردن در برابر دخالت های آمریکا وجود دارد. بر این اساس، شمال کردنشین عراق به ایران واگذار می شود تا بحرانش با دولت بغداد با میانجیگری تهران حل شود زیرا اربیل بیشتر تهدید کننده امنیت ملی ایران است. مذاکرات بین روسای ستاد ارتش سه کشور و گرفتن حاکمیت گذرگاههای مرزی از سوی عراق و بازپس گرفتن گذرگاه مرزی "فیشخابور" عراق و تن دادن منطقه کردستان عراق به قانون اساسی این کشور، برای ترکیه - که در همه این تدابیر حضور دارند- اطمینان بخش است.
در مقابل، آنکارا در راستای مقابله با تهدید امنیت خود از جانب کردهایِ سوریِ موردِ حمایتِ آمریکا حرکت می کند. آنکارا همچنین برای مقابله با تلاش جهت ایجاد فضایی که ممکن است به یک فدرالیسم یا پایگاه پشتیبانی کردهای ترکیه تبدیل شود و بحران های امنیتی طولانی مدت برای آنکارا به همراه بیاورد، اقدام می کند. مسکو و تهران در این صحنه حضور دارند و این امر، جزئی از حل بحران سوریه از طریق رضایت متقابل بعد از اطمینان نظامی و امنیتی ترکیه است. در مرحله بعدی نیز تضمین تاثیر سیاسی و اقتصادی آنکارا از طریق مذاکره برای حل بحران سوریه مطرح می شود.
العبادی و سهم عراق
العبادی با نگاهی تیزبین این تحولات را زیر نظر دارد. عراق در قلب این معادله قرار دارد و نمی تواند از آن عقب بماند یا آن را رد کند. العبادی هرگونه میانجیگری را که به حل بحران با اربیل منجر شود، می پذیرد. بویژه اینکه، این میانجیگری - شروطی را که العبادی می خواهد از طریق آن معادله تاریخی تحمیل شده بر عراق بعد از سرنگونی حکومت صدام در سال 2003 میلادی را اصلاح کند- مهیا می کند.
اربیل در گذشته با همه معادلات در بغداد بازی می کرد و العبادی می خواهد کل معادله تاریخی بین بغداد و کردها را که هزینه آن در دهه های گذشته با ریخته شدن خون دوطرف بود، اصلاح کند. اصلاح آن هم از طریق اجرای فدرالسیم کردی است؛ همانطوری که در قانون اساسی عراق آمده است. ممکن است به منطقه کردستان عراق عملا بیشتر از حق آن برای راضی کردن کردها داده شود اما مهم این است که معادله سیاسی بین بغداد و اربیل درست شود و عراق به عنوان یک کشور، حاکمیت خود را به طور کامل بر خاک خود بازیابد. این همان چیزی است که دولت های آنکارا و تهران و همچنین العبادی می خواهند.
العبادی به راه حل بحران براساس شروط بغداد برای اصلاح معادله تاریخی دست خواهد یافت و ترکیه نیروهای خود را از منطقه بعشیقه عراق خارج خواهد کرد و همه همکاری اقتصادی ترکیه با بغداد محدود خواهد شد که بر همه گذرگاههای مرزی نظارت خواهد داشت. آنکارا و تهران و اربیل با قدرت هم پیمانان العبادی در مرحله آینده خواهند بود.
انتهای پیام/