اهمیت کشوری به نام "ایران" در منطقه و مبارزه با تروریسم
صرفنظر از طرفداری از ایران و یا نفرت از آن باید قبول کرد که مسیر مشکلات و راه حل آنها از مسیر این کشور محوری میگذرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سیری رام چاولیا، استاد دانشگاه امور بینالملل "جیندال" طی یادداشتی در روزنامه اشین ایج (The Asian Age) هند با اشاره به اهمیت نقش ایران در پیروزی بر گروه تروریستی داعش، میافزاید که ایران باید به جای حذف شدن از روند صلح و بازسازی، به عامل ثبات در منطقه تبدیل شود.
در این یادداشت آمده است:
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در 6 دسامبر "پیروزی کامل" بر حکومت اسلامی (داعش) را در سوریه اعلام و ریشه کن کردن همه تروریستها را شادباش گفت. در همین حال حیدر العبادی، نخست وزیر عراق 9 دسامبر اعلام کرد که ما با وحدت، عزم و اراده خود پیروز شدهایم و داعش در کشور عراق نابود شده است.
اما مهمتر از این دو رهبر سیاسی (روسیه و عراق)، این حسن روحانی، رئیس جمهور ایران بود که با افتخار 21 نوامبر اعلام کرد که داعش در هر دو کشور سوریه و عراق شکست خورده است.
رئیس جمهور ایران داعش را شری خواند که سایه آن از سر مردم برداشته شده و از هزاران شهیدی که توسط ایران برای مبارزه به سوریه و عراق بسیج شده بودند تا ریشههای جنبش تروریستی را از بین ببرند، تشکر کرد. این تبریک و اثبات حقانیت در ایران در زمان سقوط دولت خلافت اسلامی (داعش) بی نظیر و سزاوار ستایش بود.
هیچ قدرت خارجی دیگری به اندازه ایران خون و سرمایه برای تضمین نابودی داعش در سنگرهای خود، قربانی (شهید) نکرد. ائتلاف نظامی غرب به رهبری ایالات متحده تلاش کرد تا مشارکت ایران در نبرد با داعش را تنزل داده و بی اهمیت، ناملموس و بی ارزش جلوه دهد. روسیه در کنار ایران همکاری کرد، اما تلاش کرد که توجهها را به خود معطوف کرده و خود را به عنوان منجی اصلی نجات از "شیطان" داعش معرفی کند.
با این حال، هیچ گزارش تاریخی بی طرفانهای نتوانست نقش اصلی ایران در آزاد سازی سوریه و عراق از چنگال داعش را نادیده بگیرد. ایران دلیل اصلی (تلاشهای داعش) در این جنگها و نیز نیروی اصلی مقاومت سازمان یافته در برابر خشونت علیه دشمنان اسلام بود.
با نگاهی به تاریخ در سال 2011، درست قبل از این که داعش به عنوان یک تهدید شیطانی در غرب آسیا ظهور کند، این ایران بود که حکومت تحت سلطه طرفدار شیعه و دوستانه نوری المالکی نخست وزیر وقت عراق را برای رد هرگونه حضور دائمی نیروهای آمریکایی در خاک عراق تحت فشار قرار داد. عقب نشینی کامل گروههای نظامی آمریکایی از عراق هدف تهران به عنوان پیش شرط لازم برای نفوذ ایران جهت تثبیت در عراق با اکثریت شیعه بود.
در نهایت این یک اشتباه بود، چرا که خلاء امنیتی ایجاد شده خروج نیروهای آمریکایی از کشور را ارتش نوپای عراقی نمیتوانست پر کند. داعش به طور ناگهانی از حمایت مالی سخاوتمندانه و پشتیبانی لجستیکی رقبای منطقهای ایران مانند پادشاهان خلیج فارس و ترکیه برخوردار شد. طولی نکشید که پرچم سیاه و سفید افراط گرایان داعش در موصل، دومین شهر بزرگ عراق در سال 2014 به طور چشمگیری به اهتزار در آمد. از این جا بود که ماموریت شیطانی داعش برای نابودی و تسخیر هر دو کرانه رودخانه فرات که از عراق و سوریه میگذرد، آغاز شد.
لحظهای که داعش، کنترل گستره وسیعی از زمینها را به دست گرفت، ایران متوجه شد که باید سریعاً اقدام کند یا اینکه در مقابل یک دولت هیولای افراط گرای سنی در مرز غربی خود قرار خواهد گرفت. حضور نیروهای بسیج مردمی، متشکل از 120 هزار شیعه جنگجو شبه نظامی که ایران برای همکاری برای مقابله با داعش بسیج کرده بود، در میدانهای نبرد در سراسر عراق بسیار اهمیت داشتند.
ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نظامی اسطورهای ایران، عملیات زمینی ضد داعش را رهبری کرد و همچنین چندین نفر از رهبران حزب الله لبنان که متحد ایران هستند، عملیاتهای مشابهی را انجام دادند. شکی نیست که بسیاری از کردها و اعراب سنی نیز جان خود را در راه خروج داعش از زمینهایشان، قربانی کردند. اما اگر در این مبارزه همکاری قاطع ایران وجود نداشت، به رسمیت شناختن و پایان مطلق دولت خلافت اسلامی امکان پذیر نبود.
از نقطه نظر استراتژیک، جنگ ترکیبی سوریه و عراق برای ریشه کن کردن داعش در مدت 3 سال گذشته را میتوان به عنوان پیروزی بزرگ ایران بر دشمنان (سرسخت) آن یعنی عربستان سعودی و رژیم اسرائیل – که هر دو آنها آرزوی طولانی شدن این جنگ و نهایتاً نابودی ایران را داشتند - محسوب میشود.
اکنون ایران بر داعش پیروز شده و به عنوان بزرگترین مرکز قدرت در غرب آسیا سر بر افراشته است. سازمانهای اطلاعاتی غربی و اسرائیلی از آن بیم دارند که ایران در پی پیروزی خود، از طریق یک "معبر زمینی" که از تهران تا بیروت کشیده شده و از بیابانهای عراق و سوریه که اکنون عاری از نیروهای داعش است، عبور کرده به دریای مدیترانه وصل شود.
اگر ایران بتواند نیروهای سپاه پاسداران خود را بدون مانع تا لبنان اعزام کند، این به تهدید وجودی برای امنیت ملی (رژیم) اسرائیل تبدیل خواهد شد.
تلاش اخیر عربستان سعودی برای به گروگان گرفتن سعد الحریری، نخست وزیر لبنان و درخواست آنان مبنی بر این که دولتهای آینده در لبنان باید نسبت به حزب الله مورد حمایت ایران بیشتر به ریاض توجه کنند، نشانه واضحی از شیعه هراسی آنان از ایران و به اصطلاح هلال شیعی است که اکنون در میان دشمنان ایران در اوج خود است.
مواردی مانند، پرتاب موشک به فرودگاه ریاض توسط شورشیان حوثی وابسته به ایران در یمن، به متحدان مخالف ضد ایران ثابت میکند که آخر الزمان (برای آنها) نزدیک شده است.
جایگاه ایران در منطقه روز به روز در حال رشد است و این امر موید رفتار شرم آور محمد بن سلمان، شاهزاده سعودی در محکوم کردن رهبر ایران، آیت الله علی خامنهای و قلمداد کردن ایشان به عنوان "هیتلر جدید غرب آسیا"، است که به زعم عربستان هرگز نباید با ایران مماشات کرد، بلکه باید به شدت با آنها مقابله کرد.
در جنجال ناشی از به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیست توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا یک زاویه ناگفته از ایران وجود دارد. دولت ترامپ معتقد است که با هدف تقویت (رژیم) اسرائیل از نظر دیپلماتیک و نظامی در برابر فلسطینیها میتواند مانع پیروزی ایران شود.
در مجموع میتوان گفت، عربستان سعودی دارای قابلیت نظامی برای مقابله با ایران نبوده و این فقط (رژیم) اسرائیل است که دارای تواناییهای استراتژیک برای بازداشتن نیروی عظیم ایران است. آقای ترامپ با طرفداری متعصبانه از (رژیم) اسرائیل علیه فلسطینیها بدنبال تحکیم غیر رسمی اما موثر محور (رژیم) اسرائیل و عربستان سعودی برای مبارزه با ایران است.
اخبار منتشره اخیر حاکی از آن است که چگونه شاهزاده بن سلمان سعی کرد محمود عباس، رئیس جمهور ضعیف فلسطین را به پذیرش یک معاهده صلح مبنی بر واگذاری بیت المقدس به رژیم اسرائیل وادار کند. این امر نشانگر آن است که اسرائیل و عربستان سعودی برای بازدارندگی علیه ایران با یکدیگر همکاری نزدیکی دارند.
مشروط کردن مصرانه مذاکره با هر دولت فلسطینی بر قطع روابط جبهه حماس با ایران ثابت میکند که تمامی مناقشه (رژیم) اسرائیل – فلسطین اکنون بر پایه پیش فرض تهدید ایران بنا شده است.
آمریکا و بخشهایی از کنگره که خواهان وضع مجدد تحریمها علیه ایران به بهانه نقض توافق هستهای 2015 هستند، همین انگیزه را برای متوقف کردن ایران در مسیر خود دارند.
ایران ناسیونالیسم ضد غرب و ترویج شدید اهداف و آرمانهای شیعه را در غرب آسیا برانگیخته است.
صرفنظر از طرفداری از ایران و یا نفرت از آن باید قبول کرد که مسیر مشکلات و راه حل آنها از مسیر این کشور محوری میگذرد. در حالت ایده آل، ایران باید به جای حذف شدن از روند صلح و بازسازی، به عامل ثبات در منطقه تبدیل شود.
اما برعکس آن در حال اتفاق افتادن است و جای تعجب نیست که اگر جانشینان داعش دوباره به زودی سر برآورند تا مجدداً بازی مهار ایران را از سر گیرند.
مترجم: احمد صادقی
سرکنسول جمهوری اسلامی ایران- مومبای (بمبئی)
انتهای پیام/