دهه ۴۰ جنبش دانشجویی با نهضت امام خمینی پیوند خورد
۱۶ آذر که میشود، ناخودآگاه ذهنها به ۶۴ سال قبل برمیگردد؛ سالی که سه دانشجو به نامهای مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی به دست نیروهای رژیم پهلوی در دانشگاه تهران به شهادت رسیدند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، 16 آذر که میشود، ناخودآگاه ذهنها به 64 سال قبل برمیگردد؛ سالی که سه دانشجو به نامهای مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی به دست نیروهای رژیم پهلوی و به خاطر مخالفت با دیدار رسمی ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت آمریکا در دانشگاه تهران به شهادت رسیدند؛ روزی که با همه تلخیهایش، نقطه عطفی در جنبش دانشجویی کشور و فعالیتهای دانشجویان در عرصههای مختلف به شمار میرود؛ چراکه تا پیش از آن واقعه، جریان مستقلی در فضاهای دانشگاههای کشور وجود نداشته که بتواند از ظرفیت بالای دانشجویان در جهت مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی استفاده کند و همین موضوع اهمیت روز 16 آذر را چند برابر میکند؛ برای در جریان قرار گرفتن از تاریخچه و نحوه شکلگیری جنبش دانشجویی به سراغ قاسم تبریزی، رئیس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی رفتیم و گفتوگوی مفصلی با او داشتیم که در ادامه میخوانید:
تاریخچه شکلگیری جنبش دانشجویی در کشور ما به چه زمانی باز میگردد؟
یکی از حرکتهای مثبتی که در جامعه ما آغاز شده، همین جنبش دانشجویی است و این جنبش در سهمقطع زمانی با سه نگرش متفاوت ظهور و بروز داشته است. دوران رضاشاه به دلیل دیکتاتوری و اختناقی که در کشور وجود داشت، امکان حرکت برای دانشجویان وجود نداشته است و علیرغم اینکه از ایجاد دانشگاه در کشور هفت سال میگذشت، از مدرسه عالی علوم سیاسی و تربیت مدرس در دهه 20، بیش از 40 سال و از دارالفنون که در حقیقت حکم دانشگاه را در دوره امیرکبیر داشت، 70 سال میگذشت، ولی دوره رضاشاه امکان هیچگونه حرکتی نهتنها برای دانشجویان بلکه برای هیچکدام از جریانها نبوده است.
دهه 20 و با سقوط رضاشاه، برای جامعه امکان تنفس ایجاد شد و اولین تشکیلات قوی که ما در آن دوره داشتیم، حزب توده بود و این حزب با شعار مبارزه با فئودالیسم، امپریالیسم و دیکتاتوری به میدان آمد و بیش از 80 درصد محیط دانشگاهی ما تحتتاثیر حزب توده قرار گرفت. اما این حزب در سال 1326 به دلیل خیانتی که فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان انجام داد و حزب توده نیز در این مساله مطیع سیاست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود، با چالش جدیدی مواجه شد و بعد از آن مساله وابستگی این حزب به شوروی برای جامعه مشخص شد و همین مساله باعث ریزش در درونحزب بهخصوص در محیط دانشگاه شد، لذا حزب توده سیر نزولی مقبولیت را در جامعه داشته و دیگر نتوانست خود را حزب پیشاهنگ و پیشرو جلو دهد.
با آغاز نهضت ملیشدن نفت که از سال 1327 آغاز میشود، باز سیاست حزب توده این گونه بود که به مخالفت با ملی شدن نفت پرداخت و آن را حرکت امپریالیسم دانست، البته در این مقطع ما دو جریان داشتیم که یکی جریان ناسیونالیستی و ملی و دیگری جریان مذهبی است که در این دوره حرکت ناسیونالیستی قویتر از حرکت مذهبی بود؛ هر چند این دو جریان با هم متحد شدند ولی جریان ملی قدرت بیشتری را در فضای دانشگاهی کشور تا سال 1340 داشت. در حقیقت سال 1326 تا سال 1340 علیرغم کودتای انگلیسی – آمریکایی 28 مرداد 1332، دانشگاهها تحت تاثیر جریان ملی بودند و جریان مذهبی یعنی انجمن اسلامی دانشجویان تازه در حال شکلگیری بود؛ با وجود اینکه علیاکبر سیاسی در سال 1328 با فعالیتهای مذهبی در دانشگاه مخالفت کرد، ولی در سالهای 1336 شاهد رشد جریان اسلامی هستیم و انجمن اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی پزشکان در جامعه و انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشگاهها شکل گرفت.
درباره نقش جنبش دانشجویی در کودتای 28 مرداد توضیح دهید.
علیرغم اینکه جنبش دانشجویی در آن دهه سرکوب میشد، ولی ما در جریان کودتای 28 مرداد، شاهد اعتراض 11 استاد به قرارداد کنسرسیوم و اعتراض و بیانیه آیتا... سیدابوالقاسم کاشانی درخصوص ابطال انتخاب هستیم و دیگر اعلامیه ایشان علیه قرارداد کنسرسیوم که عامل آن علی امینی در دولت نظامی زاهدی بود. علاوهبر آن در این دوره نهضت مقاومت ملی توسط جریان ملی – مذهبی تاسیس شد و در همین زمان است که نیکسون، معاون رئیسجمهور آمریکا وارد ایران میشود و دانشجویان در دانشگاه دست به اعتراض میزنند و درنهایت سه تن از دانشجویان ما به شهادت میرسند و این شهادت شاهد مبارزات ضداستعماری دانشجویان است.
در حقیقت 16 آذر و شهادت سه دانشجو، نقطه عطفی در حرکت دانشجویی کشور میشود و این مساله تا پیروزی انقلاب ادامه داشته و همچنان 16 آذر نماد مبارزه با سلطه آمریکا و استعمار غرب است.
وضعیت جنبش دانشجویی در دوران پهلوی دوم چگونه بود؟
دولت نظامی فضلا... زاهدی و در راس آن تیمور بختیار به عنوان رئیس حکومت نظامی عمدتا حرکتهای دانشجویی را سرکوب میکرد و حتی با انتخاب جهانشاه صالح که مدافعان سیاست آمریکا بود و عنوان کرد که دانشگاه را از سیاست دور نگه میداریم، ولی باز فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها وجود داشت، هر چند که این فعالیتها مورد تعدی قرار میگرفت؛ این وضعیت تا سال 1340 ادامه داشت بهخصوص بعد از آنکه جان اف کندی، رئیسجمهور آمریکا در سال 1338 طرحی را برای تغییر ساختار اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه داد، شاهد گسترش آزادیهای در دانشگاه هستیم و این در حقیقت و به ظاهر تعدیل استبداد بوده است.
بین سالهای 1338 تا 1340 آیتا... العظمی سیدحسین بروجردی با تغییر ساختاری ایران که از سوی آمریکا مطرح شده بود، مخالفت کرد بهخصوص آنکه در متن این تغییر، دو لایحه انجمنهای ایالتی و لایحه کاپیتولاسیون وجود داشت. با رحلت آیتا... بروجردی و آیتا... سیدابوالقاسم کاشانی موقعیت برای رژیم پهلوی فراهم شد و در سال 1341 علیرغم اینکه مجلسین سنا و شورای ملی توسط علی امینی تعطیل شده بود، در دولت اسدا... اعلم این دو طرح به مرحله اجرا رسید و اولین طرح نیز لایحه ایالتی و ولایتی بود که در آن قید اسلامیت و سوگند به قرآن حذف شده بود و در این برهه جبهه ملی که به آمریکاییها گرایش داشت، به نوعی سکوت کرد و حزب توده نیز که رهبری آن در آلمان شرقی و مجارستان و شوروی بود، اجازه ورود به این عرصه را نداشت، از اینرو جریان چپ و ناسیونالیست در این حرکت جا ماندند و در همین زمان نهضت روحانیت علیه استعمار آمریکا و استبداد پهلوی شروع میشود و در اینجا امام (ره) رهبری برجستهتری نسبت به سایر مراجع و علما داشته است. به موازات حرکت روحانیت، دانشگاه نیز فعال میشود.
در همان سال بخشی از طرفداران چپ و حزب توده در جبهه ملی حضور پیدا کردند و جبهه ملی نیز بین سال 1339 تا 1344 درگیر ساختار درونی خود میشود، به عبارت دیگر اللهیار صالح بهعنوان رهبر جبهه ملی و علیرغم اینکه خود دبیرکلی حزب ایران را برعهده داشت، معتقد بود که باید احزاب را منحل کرد و تنها شخصیتها حضور داشته باشند و همین درگیری باعث از بین رفتن فرصت جبهه ملی شده و جریان مذهبی در سطح جامعه، عرصه سیاست و دانشگاهها فعال میشود و بعد از قتلعام مردم در 15 خرداد 1342 و انتقاد امام از اسرائیل، آمریکا و شاه، دانشجویان میدان بیشتری برای فعالیت پیدا کرده و صراحت بیانیهها و اعلامیههای منتشر شده از سوی امام و رهبران مذهبی نیز بیشتر میشود.
آیتا... العظمی سیدمحمدهادی میلانی در مشهد، آیتا... شیخ بهاءالدین محلاتی در شیراز، آیتا... سیدحسن انگجی و آیتا... سیدمحمد انگجی و آیتا... محمدعلی قاضی نیز در تبریز فعالیت پررنگی داشتند و فضای کشور، فضای ضدرژیم پهلوی میشود تا اینکه امام (ره) دستگیر میشوند و در این زمان جریان اسلامی در دانشگاهها قدرت بیشتری میگیرد تا اینکه بعد از آزادی امام بخش دوم طرح آمریکا یعنی تصویب کاپیتولاسیون به مرحله اجرا میرسد. بعد از نطق امام در چهارم آبان 1343 مبنیبر اینکه رئیسجمهور آمریکا منفورترین فرد نزد ایرانیان است و ایران مستعمره آمریکا شده، در 11 آبان همان سال، رئیس میز ایران در سازمان سیا به ایران میآید و در 13 آبان ماه، امام با هماهنگی ساواک و سرویس اطلاعاتی ترکیه به این کشور تبعید میشود که بعد از تبعید، وضعیت اختناق و فشار عجیبی بر جامعه وارد میشود.
با وجود اختناق شدید بعد از تبعید امام ما شاهد ایجاد چهار جریان در دانشگاهها هستیم، سازمان چریکهای فداییان خلق که در سال 1344 به صورت یک محفل در تهران و مشهد شروع میشود و بخشی از دانشجویان و فعالیون سیاسی آن زمان حزب این سازمان بودند، جریان دوم سازمان مجاهدین خلق است که آنها با ایدئولوژی اسلامی – مارکسیستی وارد فضای دانشگاهها میشوند، البته چریکهای فداییان خلق نتوانستند به صورت گسترده عضوگیری خود را در دانشگاهها داشته باشند. بین سالهای 1349 تا 1355 این سازمان فعالیتهایی را داشته است و بیانیههای آنها نیز در دانشگاهها منتشر میشود، ولی نمیتوان آنها را جریان درون دانشگاه دانست، از سوی دیگر سازمان مجاهدین خلق به دلیل مذهبی بودن و حمایتهای مذهبی، نفوذ بیشتری در دانشگاهها داشته و فعالیت آنها تا سال 1355 ادامه پیدا میکند. با این حال در کنار این دو جریان، جریان حسینیه ارشاد و حرکت شهید آیتا... مرتضی مطهری و دیگر علما دکتر علی شریعتی در دانشگاهها فعال بود و شریعتی بهعنوان یک جامعهشناس اسلامی توانست در این دوره در دانشگاهها نفوذ پیدا کند. شریعتی در چهار بخش به مباحث فکری و ایدئولوژیک میپرداخت؛ نقد غرب، نقد استعمار، ارائه الگوهای مبارزه و نقد جامعهشناسی از اوضاع سیاسی روز، چهار محوری بود که توسط شریعتی در دانشگاهها مطرح میشد و مورد اقبال بخشی از نسل جوان و دانشجویان قرار می گیرد.
از سوی دیگر علامه محمدتقی جعفری، شهید مرتضی مطهری، شهید محمدجواد باهنر و شهید محمد مفتح که بعد از 15 خرداد در دانشگاهها سخنرانی کرده بودند، باعث شدند تا انجمنهای اسلامی بعد از این واقعه، قدرت بگیرند و در حقیقت بعد از 15 خرداد، شیب جریانها در دانشگاهها، به سمت جریان اسلامی است، با این حال بین 1343 تا 1355 ما شاهد فعالیتهای چهار گروه نام برده در دانشگاهها هستیم و البته براساس اسناد ساواک در این میان 600 عنوان کتاب نیز بهعنوان آثار ممنوعه در دانشگاهها مطرح است که اکثر آثار نیز مربوط به امام خمینی(ره)، جلال آلاحمد، شریعتی، مهندس بازرگان و آیتا... طالقانی بوده است.
سال 1356 دو واقعه بزرگ در جامعه رخ داد که جریان دانشجویی بهخصوص جریان اسلامی دانشجویی را گسترش داد که یکی از آنها شهادت شریعتی بود، او به دلیل کتابها و سخنرانیهایش محبوبیت پنهانی بین دانشجویان داشت. چهار ماه بعد از آن یعنی در اول آبان ماه همان سال نیز خبر شهادت آیتا... سیدمصطفی خمینی فرزند امام (ره) منتشر شد که این خبر، علاوهبر دانشگاه، متن جامعه را دگرگون کرد و باعث حرکت دانشجویان و جامعه شد. در حقیقت ما شاهد پیوند عظیم، گسترده و قوی تمام اقشار جامعه هستیم.
بین آبان 1356 تا پیروزی انقلاب که نهضت امام گسترش پیدا میکند، جنبش دانشجویی ابعاد جدیدی به خود میگیرد، البته باید بگوییم که در انقلاب اسلامی هیچ صنفی نمیتواند بگوید که ما به تنهایی انقلاب کردهایم؛ چراکه همه اقشار و صنوف در انقلاب حضور داشتند، ولی حضور دانشجویان در پیروزی انقلاب اسلامی ویژگیهای خاص خودش را دارد، چراکه این قشر از جامعه آرمانگرا هستند و روحیه عدالتخواهی دارند، همچنین نگاه به آینده داشتن و دارا بودن انرژی برای مبارزه از دیگر ویژگیهای دانشجو به شمار میرود که نمیتوان آنها را نادیده گرفت که عمدتا در اسناد منتشر شده ساواک، در بیش از 300 عنوان کتاب از «مرکز بررسی اسناد تاریخی» این مهم را نشان می دهد.
بیشترین دانشجویانی که به نهضت امام(ره) و جریان انقلاب اسلامی پیوستند از کدام دانشگاهها بودند؟
بیشترین دانشجویان مبارز ما از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه علم و صنعت بودهاند، البته از سایر دانشگاهها هم بودند ولی دانشجویان این سه دانشگاه بیشترین حضور را دارند.
دانشجویان تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دیدار حضوری نیز با حضرت امام (ره) داشتند؟
اگر برگردیم به عقب باید بگوییم که در سال 1340 اولین دیدار دانشجویان با امام انجام میشود و امام در آن دیدار صحبتهایی را درباره سلطه و استعمار انجام میدهد، البته بعد از آزادی امام از زندان، باز هم دیدار دانشجویان با امام صورت میگیرد و در 15 خرداد نیز دانشجویان حضور داشتند تا جایی که در اسناد ساواک گزارش لحظه به لحظه از حضور دانشجویان در خیابانهای تهران وجود دارد.
همچنین دانشجویان در سال 1349 و با شهادت آیتا... سیدمحمدرضا سعیدی، تظاهراتی را انجام میدهند البته در ظاهر تظاهرات دانشجویی، صنفی بوده ولی در اصل برای شهادت آیتا... سعیدی دست به اعتراض زدند، در دهه 50 نیز جشن 2500 ساله رژیم پهلوی شروع میشود که ما حرکت دانشجویان را نیز در این مساله داریم و حتی براساس اسناد در دانشگاه اصفهان، دانشگاه جندیشاپور، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه تهران، دانشسرای تربیت معلم (خوارزمی)، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه امیرکبیر حرکتهایی را داشتهایم.
پیوند خوردن جنبش دانشجویی با نهضت امام و انقلاب اسلامی از چه زمانی شروع میشود؟
میتوان گفت که این پیوند از دهه 1340 شروع میشود، ولی مساله اصلی این است که چرا دانشجویان به سمت نهضت امام گرایش پیدا میکنند و جریان ناسیونالیسم چه نقصی داشت که جنبش دانشجویی نتوانست به آن سمت برود؟ در این زمینه باید بگوییم که امام مبارزه ضداستعماری داشتند و به دلیل استبداد، قانونشکنی، جنایات ساواک و عملکرد شاه ایشان مبارزه ضداستبدادی نیز داشتند و این دو مولفه برای دانشجویی که دنیا، امپریالیسم، مبارزه و... را میشناسد، جذابیت داشت و همچنین امام برای رژیم پهلوی جایگزین تعیین کردند و آن جایگزین نیز اسلام بود، اسلامی که 14 قرن ریشه در فرهنگ، سنت و باورهای مردمی داشت و حاکمیتی که از سوی امام مطرح میشود، به غرب و شرق وابسته نبود، در حالی که سایر جریانها این ویژگیهایی را نداشتند و همین مساله باعث شد تا دانشجویان به سمت نهضت امام گرایش پیدا کنند، عناصر جریان ناسیونالیسم گرایش به غرب و عناصر آمریکا داشتند و جریان چپ به شوروی، چین، آلبانی و ....
جنبش دانشجویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در خارج از کشور حضور فعالی داشت؟
پیش از انقلاب اسلامی ما کنفدراسیون دانشجویان ایران در اروپا و آمریکا را داشتیم که این کنفدراسیون در سال 1338 در آلمان و به موازات آن در آمریکا تاسیس میشود. در ابتدا نیز این کنفدراسیون به خاطر مسائل صنفی ایجاد شده بود و در آن از طرفداران رژیم پهلوی، پانایرانیسم، جبهه ملی، حزب توده و مذهبیون حضور داشتند و این کنفدراسیون تا سال 1340 مسائل صنفی را دنبال میکرد تا اینکه در آن سال اختلاف دو بلوک مارکسیست چین و شوروی پیش میآید و چینیها، شوروی را سوسیال – امپریالیست نامیدند و در این بین کنفدراسیون به سمت چین گرایش پیدا میکند و به تدریج حزب توده از این کنفدراسیون اخراج میشود و جریان پانایرانیسم و سلطنتطلب نیز خودشان جدا میشوند و جریان مذهبی تا سال 1344 در این کنفدراسیون باقی میماند؛ با این حال در سال 1343 شهید چمران در یکی از شعب کنفدراسیون در آمریکا پیرامون توحید سخنرانی میکند که باعث اخراج او میشود و میگویند او برخلاف اساسنامه کنفدراسیون عمل کرده است و از دین، اسلام، توحید به عنوان آرمان انسانی نام برده است.
سال 1344 شهید آیتا... سیدمحمد بهشتی به آلمان میرود و مرکز اسلامی هامبورگ را تاسیس و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا را شکل میدهد، همچنین برخی دیگر از دانشجویان مذهبی در این تاسیس حضور داشتند و در حقیقت جریان مذهبی مستقل میشود و در آمریکا نیز دانشجویان مذهبی فعالیت مستقل خود را آغاز میکنند؛ همچنین دانشجویان مذهبی عضو این کنفدراسیون با امام خمینی (ره) در نجف اشرف دیداری انجام میدهند. در سالهای 1341 تا سال 1355 تظاهراتی از سوی این دانشجویان داشتیم که تنها دو مورد مربوط به امام میشود که یکی از آنها به خاطر حوادث 15 خرداد و دیگری نیز برای تبعید امام بوده است؛ درنهایت سال 1355 این کنفدراسیون منحل میشود که دلیل آن نیز به خاطر نفوذ ساواک و سازمان سیا در این کنفدراسیون بوده است و شاید مسائل دیگر که باید در اسناد و خاطرات مورد بررسی قرار داد.
چه بسترهایی در جذب دانشجویان توسط جریان مذهبی موثر بوده است؟
کانون نشر حقایق استاد محمدتقی شریعتی در مشهد و مرکز بازشناسی اسلام در اصفهان که سخنران آن علامه محمدتقی جعفری، علی شریعتمداری و... بودند نقش موثری در جذب دانشجویان برعهده داشتند و از دهه 40 روند جذب دانشجویان به نهضت امام شروع و در دهه 50 به جریان غالب در دانشگاهها تبدیل میشود و در کتاب خاطرات جلال رفیع، به این موضوع به خوبی پرداخته شده است. همچنین حسین شریعتمداری که خودش دانشجو بوده، خاطرات بسیار خوبی در این زمینه دارد و دیگر مبارزان امثال محمدجواد منصوری، جلال رفیع و ... .
البته همه مساله این نیست؛ چراکه ناشرانی را داشتیم که در تقویت فکری دانشجویان بسیار موثر بودهاند که عمده این ناشران نیز یا دستگیر و شکنجه شدند یا انتشارات آنها بهطور کامل تعطیل شد. انتشارات ملی به ریاست حاجعلی خلیلیان، انتشارات آذر به ریاست مرتضی عظیمی، انتشارات بعثت به ریاست فخرالدین حجازی، شرکت سهامی انتشار که 500 عضو سرمایهگذار داشت، انتشارات دارالفکر در قم، کتابفروشی محمدی در شاهآباد، انتشارات قائم در اصفهان، کانون انتشار به ریاست حاجحسن نیرتهرانی و... ازجمله انتشاراتی بودند که جزوهها و سخنرانیهای امام و انقلابی را به دست دانشجویان میرسانند و همچنین کتابهای بسیار موثری را منتشر میکردند که بعضی از آنها نیز جزء کتابهای ممنوعه شدند.
تشکلهای دانشجویی انقلابی با مساله آمریکا و استکبار چه نسبتی داشتند؟
یکی از دغدغههای دانشجویان ما در دوره مبارزه و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مساله استعمار بود؛ چراکه ما در ایران در وهله اول خیانتهای شوروی را داریم که در نهضت جنگل و در دهه 20 بر سر قضیه جدا کردن آذربایجان و کردستان از ایران و اطاعتپذیری حزب توده یا ماموریت دادن به این حزب آن را میبینیم، بعد از آن مساله انگلستان با سابقه 300 سال خیانت و غارت و جنایت در کشورمان را شاهد هستیم و سوم مساله آمریکاست که از دهه 20 نفوذ و سلطه آمریکا در ایران را آغاز کرد که تا کودتای 28 مرداد ادامه دارد، البته درحقیقت بعد از کودتا تا سال 1357 غارت و جنایت و تحقیر مردم ایران توسط آمریکا وجود داشته است و دانشجویان ما با این مساله آشنا و به درستی آن را میشناختند، میدانستند و شاهد بودند و همچنین با جریانهای فراماسونری، بهائیت، صهیونیسم، کمونیسم بینالمللی، امپریالیسم و... آشنا بوده و به دنبال آرمانگرایی خود بودند و حضورشان در انقلاب اسلامی و نهضت امام (ره) برای این بود که نشانههای حرکت امام را میدانستند.
تا امروز چه منابعی با موضوع جنبش دانشجویی و نقش آن در انقلاب اسلامی منتشر شده است؟
برای پرداختن به نقش دانشجویان در نهضت امام بیش از 300 عنوان کتاب سندی داریم که فقط از اسناد ساواک منتشر شده است و امیدواریم دانشگاهها بهعنوان تحلیل تاریخ از این اسناد استفاده کنند.
همچنین مرکز بررسی اسناد تاریخی در این مدت دو اقدام بزرگ انجام داد که یکی از آنها انتشار 25 جلد کتاب تحت عنوان «روزشمار انقلاب اسلامی» از شهادت مصطفی خمینی تا 22 بهمن است که در این 25 جلد، حرکت دانشجویان نیز در کنار سایر اقشار وجود دارد.
در پایان باید به این سه نکته اساسی اشاره کنم که وزارت اطلاعات و دیگر مراکز اسناد باید در نشر اسناد تلاش بیشتری کنند تا مورخان و مراکز تاریخنگاری بتوانند در تدوین و تبیین تاریخ بیش از پیش نشر تحقیقات تاریخی داشته باشند. همچنین دانشگاهها و حوزههای علمیه باید رشته استعمارشناسی را راهاندازی کنند و به شناساندن ماهیت، هویت، اهداف، عملکرد استعمار در جهان اسلام و ایران بپردازند، از سوی دیگر حوزه و دانشگاه باید پایاننامههای دانشجویان را به مسائل مهم تاریخ معاصر خاصه دوران پهلوی (1299-1357) اختصاص داده تا حقایق و واقعیات بیش از پیش روشن شود.
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/