به نام داعش به کام ترامپ
پرونده روس گیت را بسیاری همچون رسوایی واترگیت آغازی بر پایان زندگی سیاسی ترامپ می دانند زندگی که هنوز یک سال بیشتر از عمر آن نمی گذرد. امری که در صورت جدی بودن اتهامات می تواند آغازی بر پایان ترامپ و احتمالا ناتمام ماندن دوره ریاست جمهوری ترامپ شود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، یک حمله تروریستی در منهتن نیویورک در نزدیکی برج های دو قلو، آن هم توسط یک عنصر وابسته به داعش که حتی زحمت اصلاح سر و صورتش را هم به خود نداده بود و البته تصویر برداری اتفاقی بخشی از این ماجرا توسط یک شهروند آمریکایی و انتشار گسترده آن در رسانه ها، دقیقا همان چیزی است که این روزها دونالد ترامپ رئیس جمهور جنجالی آمریکا برای انحراف افکار عمومی از پرونده موسوم به «روس گیت» به آن نیاز داشت. کمتر از 48 ساعت پیش از این ماجرا سه دستیار سابق ترامپ، جورج پاپادوپولوس مشاور سیاست خارجی سابق ترامپ، پال مانافورت رئیس ستاد انتخاباتی وی در زمان انتخابات و ریک گیتس از اعضای ارشد ستاد انتخابات وی از طرف رابرت مولر دادستان ویژه به صورت رسمی به ارتباط با سرویس های امنیتی روسیه و پول شویی متهم شدند. در این میان جورج پاپادوپولوس اتهامات خود را پذیرفته و همکاری جدی را با کمیته تحقیق نشان داده است، امری که باعث شد ترامپ وی را «یک دروغگوی بی ارزش» بنامد در حالی که پیش از این ترامپ از او با عناوینی چون «یک مرد بی نظیر» یاد می کرد. از سوی دیگر پال مانافورت و ریک گیتس روز دوشنبه در دادگاه حاضر شدند و اتهامات خود از جمله پول شویی را رد کردند.
روس گیت؛ پاشنه آشیل ترامپ
پرونده روس گیت را بسیاری همچون رسوایی واترگیت آغازی بر پایان زندگی سیاسی ترامپ می دانند زندگی که هنوز یک سال بیشتر از عمر آن نمی گذرد. امری که در صورت جدی بودن اتهامات می تواند آغازی بر پایان ترامپ و احتمالا ناتمام ماندن دوره ریاست جمهوری ترامپ شود. آن چه این فرضیه و گمانه را تقویت می کند، از یک سو واکنش تند شخص رئیس جمهور آمریکا و حامیان وی است که با کمک رسانه های دست راستی و به ویژه جریان رسانه ای نزدیک به روپرت مرداک، جنگ رسانه ای و روانی شدیدی را آغاز کرده اند. از جمله این اقدامات می توان به متهم سازی هیلاری کلینتون به رشوه گیری از روس ها در فروش اورانیوم به مسکو و همچنین انتشار بخشی از اسناد مربوط به موضوع حساس ترور جان اف کندی رئیس جمهور پیشین آمریکا با مجوز ترامپ اشاره کرد. از سوی دیگر فاصله گیری تدریجی بخش قابل توجهی از سناتورها و چهره های سیاسی جمهوری خواه مانند باب کروکر از ترامپ می تواند موید جدی بودن اتهامات احتمالی توسط دادستان ویژه باشد. در چنین شرایطی ترامپ می تواند به یک پدیده خطرناک تبدیل شود. رسانه های لیبرال و طرفدار دموکرات ها این روزها تلاش می کنند تا با برنامه ای مشخص و از پیش تعیین شده هیاهوی رسانه ای ترامپ را کنترل کنند. با این حال ترامپ به مدد بهره گیری از پر بیننده ترین شبکه خبری داخل آمریکا یعنی فاکس نیوز، اهداف خود را دنبال می کند. اما چنان چه جنجال های داخلی برای کمرنگ کردن موضوع رسوایی رابطه با روس ها جوابگو نباشد، باید منتظر انتقال این جنجال آفرینی به صحنه بین المللی باشیم.
سیاست به سبک کارل اشمیت
16 سال پیش در یازدهم سپتامبر 2011 هنگامی که جورج بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا از لحاظ مشروعیت داخلی به دلیل تقلب در انتخابات ریاست جمهوری در شرایطی مشابه امروز ترامپ قرار داشت، حملات تروریستی 11 سپتامبر توانست، مانند فرشته نجاتی افکار عمومی و شرایط سیاسی را به نفع بوش تغییر دهد. حالا بعد از گذشت سال ها شخصی با تمام ویژگی های مورد پسند ترامپ (مهاجری مسلمان و ازبک تبار، وابسته به گروه تروریستی داعش که توانسته به وسیله برنامه «ویزای دایورسیتی»[1] ، دقیقا برنامه مهاجرتی که ترامپ هفته گذشته اقدامی جدید برای محدود سازی آن انجام داده بود، وارد آمریکا شود.) در همان محل اقدام به انجام یک حمله تروریستی می کند. هرچند برخی ممکن است این گونه استدلال کنند که همه این شباهت ها و اتفاقات می تواند تصادفی باشد اما تاریخ تحولات سیاسی در آمریکا بیانگر آن است که هرگاه دولت یا رژیم سیاسی در این کشور با انباشت بحران مواجه می شود دست به دامان یک دشمن و اهریمن داخلی یا خارجی می شود.
در عرصه حکمرانی و سیاستورزی، دشمن نقش مهم و غیرقابل انکاری دارد. وجود یک دشمن همانقدر که برای بقای یک حکومت خطرناک به نظر میرسد، میتواند قوامبخش و عامل تداوم و ماندگاری یک نظام سیاسی نیز باشد. کارل اشمیت، نظریهپرداز آلمانی معتقد بود نفی دشمن، مطلوب و انگیزه مبارزه است؛ اما نمیشود دشمن را بهطور کلی ریشهکن کرد. حتی به فرض نبود آن باید دشمن را ایجاد و خلق کرد تا سیاست ادامه یابد. از نظر اشمیت دشمن نقش موثری در اداره داخلی جامعه بهویژه متقاعدکردن یا حتی سرکوب مخالفان داخلی ایفا میکند. حکومتها برای کنترل افکار عمومی دست به دامان دشمن نامرئی میشوند تا با استناد به آن این ذهنیت را به جامعه القا کنند که «دست از انتقاد و مخالفت با حکومت بردارید، چون دشمن خواستار اختلافات داخلی است تا بتواند به ما حمله کند و استقلال و امنیت و آرامش مان را بگیرد. بنابراین ما باید هوشیارانه با هم متحد باشیم تا بتوانیم بر دشمن پیروز شویم. پس از آن خود را اصلاح خواهیم کرد.»
این تئوری و توصیه مهم اشمیت در کشورهای غربی کاربرد زیادی دارد. تاکید نظام سیاسی آمریکا برای دوقطبیسازی و القای یک دشمن دایمی برای امنیت آمریکا سابقه ای به اندازه تاریخ آمریکا دارد. دشمن سازی از سرخپوستان ، سیاه پوستان، کاتولیک ها، کمونیست ها و به تازگی هم اسلام تحت عناوین مختلف در همین چارچوب قابل تحلیل است. ترجمه آمریکایی نظریات اشمیت را می توان در آرای منتشر شده هانتینگتون این گونه خواند که «نکته بسیار مهم در روند تغییر هویت ملی و استحکام داخلی در ایالاتمتحده، این است که بین میزان تهدیدات ــ بهویژه خارجی و امنیتی ــ و استحکام هویت ملی یک رابطه مستقیم وجود دارد. دراینصورت به هر میزان که تهدیدات امنیتی بزرگ تر و شدیدتر باشند، هویت ملی آمریکاییان نیز به همان میزان برجستهتر و مستحکمتر خواهد بود.»
[1] یکی از انواع ویزاهای مهاجرتی آمریکا ست که بر اساس بخشی از قانون مهاجرت و ملیت آمریکا، مصوب 1990 کنگره، به صورت قرعهکشی (موسوم به لاتاری) در اختیار افراد قرار می گیرد.
منبع:خراسان
انتهای پیام/