دفاع از حاکمیت انقلابی نوپا در برابر استعمار آمریکا
مدتی پس از پیروزی، برخورد با تبلیغات جهانی شروع خواهد شد، روزنامههای پرتیراژ و خبرگزاریهای وابسته به آمریکا و دیگر کشورهای استعماری حملات هجومی و هدفمند خود را ضد قوانین مردمی کشور آزادیخواه به اوج می رسانند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، رشد و آگاهی افکار عمومی جهان در مواجهه با سیاستهای استثماری کاخ سفید ، نظام سلطه را در اجرای سناریوها و طرحهای استعماری در 5 قاره جهان با چالشهای جدی مواجه کرده است.
شکلگیری قیامها و خیزشهای مبارزاتی در دهههای اخیر در کشورهای مختلف مصداقی بر این واقعیت است. افکار عمومی جهان با نامهایی مانند مهاتما گاندی، عمر مختار، مایکل ایکس، لوئیس فراخان، ارنستو چهگوارا و .... که در مسیر مبارزه با امپریالیسم و نظام سلطه جان خود را از دست داده اند، آشنا هستند.
امروزه نام و آوازه انقلاب اسلامی برآمده از اندیشه و تفکر آزاد اندیشی و دین مداری تئوریهای نظام سلطه را به نقد جدی کشیده است. این الگو گر چه مورد استفاده بسیاری از جنبشهای منطقهای قرار گرفته و مشربی از رویکردهای ضد استعماری را فرا روی مبارزان قرار داده است، با این وجود اما بررسی مبارزات ضد استعماری گذشته نیز خالی از لطف نیست. در این روزها که مصادف با سالروز درگذشت چه گوارا است، بر آن شدیم تا متن کامل کتاب "مبانی جنگ های چریکی" وی را منتشر کنیم.
فصل چهارم: تشکیل نخستین نیروهای چریکی تا دستیابی به قدرت
1-شکل گیری مخفیانه هسته نیروهای چریکی
نبرد چریکی تابع برخی از قوانین کلی جنگ و دیگر قوانین مختص خود است، با این حال بدیهی به نظر میرسد که به هنگام آغاز نبرد مسلحانه ابتدا در خارج کشور یا در مناطق دورتر، باید به کمک هسته کوچکی از افراد مطلع، اقدامات اصلی انجام شود. اما زمانی که این نبرد در واکنش به برخی شیوههای زورگویانه و به واسطه فعالیت خودجوش گروهی از مردم شکل گرفت، این احتمال وجود دارد که تشکیلات حامی هستههای چریک بتواند مانع از نابودی آن شود. با این حال چنین بر میآید که باید فرماندهی پرنفوذ و هوشیار به منظور نجات مردم خود، عملیات چریکی را آغاز کند. باید گفت این شخص باید در ابتدا در شرایط سخت خارج از کشور آمادگی لازم را کسب کند.
حققیقت آن است که اکثر جنبشهای مردمی دوران اخیر به دلیل اشتباهی اساسی که همان عدم آمادگی است با مخالفت حاکمان جبار مواجه شدهاند.
در این صورت روشهای براندازی (توطئه) از سوی نیروهای چریکی که باید به صورت دقیق و مخفیانه باشد، عملی نمیشود و معمولاً حکومت به واسطه مراکز اطلاعاتی خود، از مقاصد افراد و گروهها باخبر میشود. این امر گاهی به علت عدم احتیاط است و گاهی هم به دلیل تظاهرات علنی که در کشور به وجود میآید، چنانکه فیدل کاسترو گفت: "در سال 1956، آزاد و یا شهید خواهیم شد." این عبارت ، کاملا فراگیر شد.
رازداری در فعالیتهای چریکی
در واقع نخستین اصلی که اساس یک جنبش را شکل می دهد پنهان کاری مطلق و از بین بردن تمامی اطلاعات دشمن است. اصل دوم، گزینش کادر انسانی گروه است که بسیار با اهمیت می باشد. این گزینش ساده به نظر می رسد، اما گاهی بسیار سخت است، چرا که تنها میتوان به عناصر موجود اعتماد کرد. یعنی افرادی تبعید شده و باسابقه بدون آنکه امکان شناسایی کامل آنها وجود داشته باشد با دعوت برخی افراد در گروه حاضر میشوند.
حتی ممکن است مزدوران دشمن در گروه نفوذ کنند، این موضوع که آنها بتوانند اطلاعاتی به دشمن ارائه کنند، غیرقابل بخشش است. زیرا باید قبل از شروع کار تمامی افراد جنبش در مکانهایی مخفی که تنها یک یا دو نفر از آن با خبر باشند، گرد آیند. همچنین فرماندهان این افراد باید کاملاً مراقب بوده و هیچ ارتباطی با دنیای بیرون نداشته باشند. همیشه باید عناصر جدید که از دانش کافی بی بهرهاند، هنگام فرار از دست پلیس و آمادگی و تمرین از نقاط حساس دور نگاه داشته شوند.
به هنگام انجام عملیات مخفیانه هرگز نباید کسی به چیزی که برایش ضرورتی ندارد اطلاع یابد. کسی نباید زیاد حرف بزند و وقتی شکل گیری جنبش به مرحله مشخصی رسید، باید بر همه چیز حتی نامهها نظارت نمود تا از روابط هر شخصی باخبر شد. هیچ عضوی نباید به تنهایی زندگی کرده و از گروه خارج شود. همچنین باید با هر وسیله ممکن از هر نوع ارتباط شخصی عضو متمرد در ارتش آزادیخواه خودداری شود.
نقش زنان در فعالیتهای جاسوسی ضد چریکها
زن عنصری است که در این مرحله بر آن زیاد اصرار می شود. البته بر خلاف نقش مثبت او در نبرد، در این مرحله نخست این عنصر دارای تاثیری منفی است. ضعف مردان جوان در قبال زنان امری شناخته شده است، چرا که آنها از محیط اصلی خود دورند و در شرایط فوقالعاده ای از لحاظ روانی به سر میبرند.
چه بسا حاکمان جبار از این ضعف آگاهند و سعی میکنند جاسوسان خود را در این زمینه به کار گیرند. همچنین گاهی اطلاع از روابط آن زنان برای استفاده کنندگان از آنها آسان است، اما غالباً درک کمترین ارتباطی در میان این زنان سخت به نظر میرسد، از همین رو باید ارتباط با زنان را قطع کرد.
فرد انقلابی که در خفا خود را برای نبرد آماده میکند، باید پرهیزکاری به تمام معنا باشد. این امر از طرفی دیگر به گونهای مفید باعث ایجاد خصلتی میشود که بعدها به یکی از پایههای حکومت یعنی انضباط تبدیل خواهد شد. زمانی که فرد با سرپیچی از دستورات روسای خود با زنان دیدار کرد و روابطی نامشروع با آنها برقرار ساخت، فوراً باید او را کنار زد، نه فقط به خاطر خطری که در این روابط وجود دارد، بلکه صرفاً به دلیل نادیده گرفتن انضباط انقلابی.
آغاز نبرد مسلحانه و تشکیل هسته اولیه انقلاب
هرگز چریکها نباید به کمک غیرمشروط دولتهایی که در خاک آن فعالیت می کنند، تکیه کنند. خواه این دولتها هم پیمان باشند یا اینکه بی طرف باشد. فرد باید همیشه طوری اقدام کند که گویی طرف مقابل یک اردوگاه کاملاً مخالف است. طبعاً ممکن است در این اردوگاه استثنائاتی وجود داشته باشد اما این استثنائات بی تردید، تصدیق کننده اصل کلی است.
البته از تعداد افرادی که به زودی آماده خواهند شد، سخنی نمی گویم. این امر وابسته به عوامل بیشماری است. فقط میتوانیم از تعداد کمی سخن بگوییم که میتوان با آنها نبرد چریکی را آغاز کرد. به نظر من با در نظر گرفتن شرایط عقب نشینی و حالات ضعفی که با وجود گزینش سخت، چارهای از آن نیست باید سی و پنج فرد مناسب را انتخاب کرد. در صورتی که شرایط جغرافیایی مناسب باشد و تمایل دستیابی به زمین در نزد کشاورزان بسیار باشد و عدالت پیوسته نادیده گرفته شود؛ این تعداد از افراد برای آغاز نبرد مسلحانه در هر یک از کشورهای آمریکای لاتین کفایت میکند.
گفتیم که سلاح باید از همان نوعی باشد که دشمن استفاده میکند و از آنجا که هر حکومتی همیشه در آغاز با فعالیتهای نظامی که از خاک او آغاز میشود، مخالفت میکند؛ گروههای که برای نبرد آماده میشود باید از پنجاه یا صد نفر در هر یگان تجاوز نکند. مانعی ندارد که نبرد مثلاً با پنجاه نفر آغاز شود. اما همه آنان نباید با هم باشند نخست به خاطر اینکه تعداد زیاد نیروها جلب توجه میکند و دیگر اینکه در صورت وجود خیانت، تمامی افراد گروه از بین میروند، علاوه بر اینکه در این صورت اشغال چند نقطه به طور همزمان امکان پذیر نیست.
مرکز اصلی تجمعات باید تا حدی شناخته شده باشد و تبعید شدگان نشستهای مختلفی را در این مرکز برگزار کنند، اما رهبران به ندرت بدان وارد میشوند. فرمانده ارشد باید بیشترین تعداد منزل را در حد امکان در اختیار داشته باشد. انبارهای سلاح نیز باید طوری باشد که یک یا دو نفر از آن اطلاع داشته و در جاهای مختلف پراکنده باشد.
سلاح، همیشه باید در اختیار افرادی قرار گیرد که در آخرین لحظات از آن استفاده میکنند، چرا که یک اقدام سرکوبگرانه علیه کسانی است که آموزش میبینند. در غیر این صورت باعث زندانی شدن آنها و از دست دادن تمام سلاحهایی میشود که به سختی میتوان بدان دست یافت. این سلاحها هزینه زیادی در بردارد و نیروهای مردمی نمیتوانند نسبت به آن بی تفاوت باشند.
باید بسیار توجه شود تا برای نبردهای سخت آینده نیرو فراهم میشود. از لوازم این امر انضباط شدید، روحیه بالا ،آگاهی کامل از ماموریت پیش رو و جلوگیری از شادی های بی مورد و آمال و آرزوهای کاذب و دروغین مبنی بر پیروزی آسان است. به زودی درگیری طولانی و ناخوشایند خواهد بود. به زودی گروه طعم شکست را خواهد چشید و گرفتار میشود و تنها ناجی آن، روحیه نظم و ایمان به پیروزی نهایی و ویژگیهای فوقالعاده فرمانده اش است. اینها تجارب ما در کوباست. در آنجا دوازده نفر ارتشی را بوجود آوردند. دلیل آن این بود که آنها تمامی این شروط را رعایت میکردند و فرماندهشان فیدل کاسترو نام داشت.
ویژگی های جسمی نیروهای هسته
کماندوها افزون بر آمادگی فکری و روحی باید آمادگی جسمانی دقیقی نیز داشته باشند. کماندوها خیلی زود منطقهای کوهستانی را برای فعالیت انتخاب می کنند. زمین هر طوری که باشد، عنصر اساسی نیروهای چریک، حرکت است. گروه چریک نمیتواند به خاطر افراد کند و خسته، آرام و لرز لرزان حرکت کند.
تمرین مفید بر پایه راهپیمائیهای جان فرسا در طول روز و شب است که هر بار طولانیتر میشود و افراد را تا سرحد نابودی به پیش میبرد. راهپیمایی نیازمند سرعت است. سرعت و استقامت دو مشخصه بارز هسته اصلی چریک است. اطلاعات تئوریک نظیر توجیه نیروها، نقشه خوانی، اعمال تخریب کاری و در صورت امکان، آموزشهای عملی تیراندازی زیاد با تفنگ به سمت هدف صورت گیرد و بر چگونگی استفاده از فشنگ تاکید شود.
همیشه باید در ذهن نیروی چریک یک اصل تقریباً دینی که همان صرفه جویی در استفاده از فشنگ است، شکل گیرد. او باید بداند که همه فشنگها حتی آخرین آن باید مصرف شوند. در صورتی که از همه این آموزشها پیروی شود، نیروهای چریک میتوانند آسان به اهدافشان دست یابند.
2-دفاع از حکومت بعد از دستیابی به آن
بدیهی است تا زمانی که موفق به شکست کامل ارتش رژیم ساقط شده نشدیم، دستیابی به پیروزی نهایی ممکن نیست. افزون بر آن، باید تمام نهادهایی که به شکل اصولی از این رژیم حمایت میکنند، پاکسازی شوند، البته این کتاب چیزی جز یادداشت آموزشی مختصری برای نیروهای چریک نیست و ما بزودی در صورت حمله به نظام جدید (انقلابی)، به تحلیل دفاع ملی متمرکز خواهیم شد.
مدتی پس از پیروزی برخورد با افکار عمومی جهان شروع خواهد شد. روزنامههای پرتیراژ و خبرگزاریهای وابسته به آمریکا و دیگر کشورهای استعماری حملات هجومی و هدفمند خود را تا حدی که قوانین مردمی کشور آزادیخواه هجومی و اصولی باشد، آغاز خواهند کرد.
از این رو نباید به هیچ یک از اصول ارتش پیشین تکیه کرد، البته سیستم نظامی و فرمانبری معمول و مفاهیم وظیفه نظامی و اخلاق به روش گذشته، یکباره ریشه کن نمیشود.همچنین محال است افراد پیروز و جنگجو که غالباً از فرهنگ عمومی بی بهرهاند بتوانند با دشمن مغلوب زندگی کنند. این در حالی است که دشمن از درایت جنگی خود مغرور بوده و نسبت به هر گونه توانایی چریکهای ناآگاه حسد می ورزد.
تشکیلات نظامی جدید حاکمیت نوپا
روشن است که در این شرایط استثنائاتی نیز وجود دارد، به گونهای که برخی افراد نظامی با قطع ارتباط با گذشته خود، نظام نوین را با همکاری کامل میپذیرد. در این حال این افراد از دو جهت مفید هستند اول اینکه این افراد ارتباط میان آرمان ملت و آگاهیهای لازم جهت تشکیل ارتش مردمی جدید، را ایجاد میکنند.
در نظام جدید باید با حاکم ساختن ارتش جدید بر تمامی مراکز، ارتش سنتی را از میان برداشت و در پی آن ارتش جدید را سازمان داد. باید اساس نظام چریکی سنتی که با اقدامات خودسرانه کاملا متاثر از هر فرمانده بی برنامهای است، تغییر یابد. با این حال بسیار با اهمیت است که شکل گیری این نظام، بواسطه مفاهیم عملیات نیروهای چریک صورت گیرد. به این معنا که ساختار این ارتش ، به ارتش مردمی نیز تزریق شود و به عبارتی ارتش چریکی با نظامی کاملاً مشخص شکل بگیرد.
البته ما نباید اشتباه نخست را تکرار کنیم، یعنی زمانی که قصد داشتیم ارتش نوین مردمی را بر اساس چارچوب انضباطی و سیستم نظامی گذشته ساماندهی کنیم با این کار ممکن است شکاف خطرناکی که کاملا در نظام مذکور آشوب به پا میکند، به وجود آید.
در چنین شرایطی است که ارتش مردمی باید خود را برای نبرد تدافعی جدیدی آماده کند. ارتشی که در چارچوب نبرد مشترک، معمولاً دارای آزادی تحرک بسیاری است و این امر باعث فعالیت بیشتر گروههای مسلح میشود. این ارتش با دو مسئله مواجه است: نخست اینکه هزاران نفر از انقلابیون صالح و ناصالح در لحظات پایانی و در پی موج سهمگین پیروزی انقلاب به ارتش خواهند پیوست که باید آنها را در شرایط سخت دوران چریکی قرار داد و به منظور آمادگی انقلابیون ، آموزشهایی سریع و فشرده در اختیارشان قرار داد. آمادگی انقلابی که به ارتش مردمی وحدت فکری میبخشد، اساس امنیت ملی را در کوتاه مدت یا طولانی مدت تشکیل میدهد.
مشکل دوم به دلیل سختی سازگاری با ساختارهای جدید است. باید با تشکیل سریع یک هیئت ویژه، تمامی یگانهای ارتش را با حقایق جدید انقلاب آشنا ساخت. این هیئت باید سربازان، کشاورزان و کارگران را با عدالت و حقیقت و آرماتهای انقلاب، آشنا کند. آنها باید بدانند چرا میجنگند و چرا تمامی دوستانشان بدون درک پیروزی جان باخته اند؟
هیأت مذکور، در همین راستا باید به منظور غلبه بر بیسوادی ،سریعاً آموزشهای ابتدایی را تمام می کند تا ارتش انقلابی به تدریج خود را برای انجام ماموریتهای حرفهای آماده کند و از لحاظ فکری و آمادگی رزمی کاملاً مهیا باشد.
این سه ویژگی به مرور زمان محقق میشود و در پی آن میتوان سیستم نظامی را به کمال رساند تا رزمندگان ماهر و برجسته به لطف دورههای ویژه به نظامیانی متبحر تبدیل شوند، همچنین نیروهای چریکی می توانند با سربازگیری به صورت داوطلبانه یا اجباری، تمام مردم را برای انجام خدمت آماده کنند. این امر مشخصههایی دارد و نمیتوان اصول کلی برای آن فرض نمود.
حال در اینجا به بیان دیدگاههای فرمانده ارتش انقلابی درباره سیاست کوبا می پردازیم، گاهی در دوران بعد از انقلاب خطر حمله دشمن خارجی وجود داشته باشد، همان طور که در اواخر سال 1959 و اوایل 1960 اتفاق افتاد. ما دشمن را میشناسیم و بدون هیچ ترسی منتظر او هستیم. در اینجا ما دیگر لیست تجربیات گذشته خود را در اختیار همگان قرار نمیدهیم، بلکه برعکس از تجربه دیگران در دفاع ملی خود بهره میجوئیم.
ما می خواهیم به بیان وضعیت کوبا بپردازیم و دیدگاه خود را درباره ارتباط این کشور با وقایع آمریکا بپردازیم. بنابراین این دیدگاه و وقایع موجود را در یک راستا قرار میدهیم تا بتوانیم به تحلیل اوضاع کنونی و آینده کوبا بپردازیم.
ادامه دارد...