سفر از سوگ به سلوک حسینی؛ شهید مدافع حرمی که لبیک گوی سالار شهیدان شد
شهید جاویدالاثر ابراهیم عشریه یکی از آن شهدای مدافع حرمی است که در طی الطریق و سیر و سلوک عارفانه خویش از سوگ حسینی، سلوکش را دریافت و با دست شستن از تعلقات دنیایی خویش جانانه عازم میدانهای نبرد با یزیدیان زمانه شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهدای مدافع حرم آن عاشقان و شیفتگان حسینی، ندای هل من ناصر ارباب را پس از گذشت سالها با گوش جان شنیده، سر از پا نشناخته و جان برکف و عباس وار نگهبان حرم اهلبیتش شدند و از سوگ حسینی به سلوکش رسیدهاند،که همانا لازمه از سوگ به سلوک رسیدن دلدادگان حسینی معرفت، محبت و اخلاصی حسینی خواهد بود، که مدافعان حرم جانانه لبیک گوی آن شده و ندای ارباب که معطوف به زمان خاصی نبوده را توتیای چشم خویش کردهاند.
شهید جاویدالاثر ابراهیم عشریه یکی از آن شهدای مدافع حرمی است که در طی الطریق و سیر و سلوک عارفانه خویش از سوگ حسینی، سلوکش را دریافت و با دست شستن از تعلقات دنیایی خویش جانانه عازم میدانهای نبرد با یزیدیان زمانه شده و چه نیکو لبیک گوی سید و سالار شهیدان شدند.
به همین بهانه به گفتوگو با همسر شهید ابراهیم عشریه شهید جاویدالاثر پرداختیم.
ساره عیسی پور در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قم، دوران خاطره انگیز آشنایی و آغاز زندگی مشترک خود را با شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه اینگونه بازگو میکند، به دلیل علاقه به فعالیتهای قرآنی بعد از گذراندن دورههای لازم و فارغالتحصیلی از دانشگاه در یکی از کانونهای قرآنی شهرستان نکا مازندران مشغول خدمت شده، که همزمان همسر شهیدش نیز در آن کانون در فعالیتهای مذهبی و فرهنگی هیئتها و برنامههای قرآنی حضور فعال داشتند و در واقع آشنایی نسبی از قبل وجود داشت، چیزی نگذشت که آقای عشریه، به خواستگاری آمدند. در شرایطی که تنها، ویژگیهای مثبت از اخلاق و ادب گرفته تا متانت و وقار ایشان بدون در نظر گرفتن شرایط مادی مورد توجه خانواده دختر قرار میگیرد.
همسر شهید ابراهیم عشریه به اخلاق و ویژگیهای مثبت شهید پاسخ مثبت داده و زندگی پر فراز و نشیب خود را آغاز میکند. بلافاصله بعد از مراسم ساده و بدون تکلف عقد در دیماه سال 79 شهید عشریه نتیجه پذیرش در دانشگاه افسری امام حسین (ع) اصفهان را دریافت میکند. بعد از مدت دو سال در اردیبهشت سال 82 همزمان با میلاد رسول اکرم (ص) با اجاره منزل کوچکی در حواشی استان اصفهان و با گذراندن یک روز عسل در جوار نورانی امام رضا (ع) زندگی مشترک و سراسر عشق و ایمان خویش را آغاز کردند، که حاصل ازدواج آنان نیز سه دخترخانم به نامهای زهرا، زینب، فاطمه معصومه، 11، 8 و4 ساله است.
نمود عمل به دو میراث گرانبهای پیامبر اکرم (ص)در قول و کردار شهید
همسر شهید جاویدالاثر از روزهایی میگوید که به دلیل تعلقات مذهبی استان قم را بهعنوان محل سکونت خود انتخاب میکنند همچنین اعتقادات شهید بر این اساس که برای دوری از روزمرگیهای زندگی، در جلسات هفتگی اخلاق یکی از استادان این وادی حضور مستمر داشتند. در واقع ایشان برای لحظهلحظه زندگی خویش برنامهریزی دقیق و منظمی داشتند. با وجود شرایط کاری سخت و عدم حضور در منزل، ساعتها و روزهایی را که میتوانست در کنار خانواده سپری کند، به بهترین نحو ممکن و طبق برنامهریزیهای روزانهاش از بازی و صرف وقت برای فرزندانش و رسیدگی به کارهای منزل گرفته، تا حضور در کلاسهای حفظ قرآن و جلسات اخلاق و اعمال عبادی و صلهرحم زمانی را با برنامه دقیق برای انجام همه اموراتش اختصاص میداد.
به گفته بانو عیسیپور عشق به دو میراث گرانبهای پیامبر اکرم(ص)، قرآن و اهلبیت (ع) در کلام و گفتار و عملش نمایان بود. چنانکه با سعی مداوم، جز کلام حق بر زبان جاری و ساری نمیکرد و عشق به اهلبیت (ع) که در قلبش میپروراند و با عمل به قول و کردار ائمه معصومین روزگار میگذراند و مدام در نجواهای شبانه با زمزمه مداحی سالار شهیدان دل بیقرار و شیدای خود را برای وصال جانان آرام میکرد. آری اینگونه عشق ورزیدن، تنها با نثار جانش در راه دین و اعتقادات و اهلبیت(ع) به ثمر مینشست. عشقی که با گذشتن از تعلقات دنیایی چون(همسر، فرزند، پدر و مادر) و کسب عشق معبود و اهلبیت (ع) و ولایت حاصل میشود.
رضا به دوری از دلداده عشق حسین(ع) در عمل به آرمان و اهداف شهید
همسر شهید مدافع حرم از زمزمههای عزیمت همسر به سفری پرشور و اشتیاق، ناشی از عطش عشق به اهلبیت (ع) میگوید، سفری که شهید جاویدالاثر مدت طولانی انتظار کسب جوازش را میکشید و رضایت مادر و همسر را شرط اول قدم آن میدانست، رضایتی که در گرو دل کندن مادر و همسر از خویش به انجام میرسید. آری آنها نیز بهواسطه عشق به اهلبیت (ع) و عشق عزیز جانشان و اهداف بلند و متعالی او، به سفر و دوری از دلداده عشق حسین (ع) رضا شدند. عشقی آتشین که همچنان جان عالمیان را میسوزاند، حال آنکه شعلههای آتش این عشق، دین و دیانت و اسلام را زنده نگه داشته است. حال که ایمان و عمل نزدیکان شهید در بوته آزمایش و مورد محک قرار گرفته، آنان نیز با صبر و بردباری و با عنایت ائمه(ع) راه شهید را در پیشگرفته و ادامهدهنده راه راستینش خواهند بود.
همسر شهید ابراهیم عشریه از اذکار عاشقانه شهید در قنوتهای خالصانهاش میگوید، اذکاری که با دعای (اللهم الرزقنا شهادت الحسین) در آمیخته، آری اینگونه شیفتگی و دلدادگی و اخلاص در عمل، شهادت در راه سرور و سالار شهیدان را میسر خواهد کرد. اقامه نمازها در اول وقت بهصورت جماعت و نجواها و ندبههایی که در کنار فرزندان برای آگاهی بیشتر آنان ادا میشد، همچنین دعا در طلب رزق شهادتش همه نشان از خاص بودن این مرد خدایی داشت. احساس و الهامی نیز در ایام محرم به خود شهید در مورد اعزام به این سفر معنوی شده بود و علت و لزوم حضور خود در جبهههای سوریه را، دفاع از مرزهای کشور در برابر دشمنان، دفاع از مرزهای اسلام و در یک کلمه، دفاع از حریم حرم زینبی (س) میدانست.
آغاز شمارش معکوس فرزندان شهید حاصل از دلتنگی دیدار و حضور پدر
وی روزهای خاطر انگیز و توام با آرامش حضور همسر شهیدش را اینگونه بیان میکند، با فرا رسیدن روز موعود، کمکم زمزمهها و شرایط عزیمتش نیز فراهم میشود. شور و اشتیاقی وصفنشدنی تمام وجودش را فرا میگیرد، از ابتدا چنان عاشقانه برای دختران و همسر و خانوادهاش وقت میگذاشت، که گویی میدانست شاید این آخرین دیدارشان باشد. دختران بابایی شهید با وجود سن کم دوری پدر را بر نمیتابند، اما مادر با بیان داستانهای معنوی معصومین(ع) بهویژه حضرت رقیه (س) و امام حسین (ع) دل بیقرار فرزندانش را آرام میکند. حضور شهدا قبل از شهادت در کنار خانواده زیبا و دلنشین و مایه آرامش اهالی آن خانه و بعد از زمان شهادت نیز بر اساس آیهای از کلامالله مجید که شهیدان زنده هستند، آری حقیقتاً شهدا زندهاند و عطر حضور معنوی آنان برای خانوادهشان، قابل احساس و استشمام است.
بانو عیسی پور از آغاز مأموریتی 60 روزه از 20 اسفندماه، که گویی آخرین دیدار و مأموریت آن مرد بزرگ به شمار میرفته، میگوید، تقریباً با گذشت یک ماه از عزیمت ایشان، کمکم شمارش معکوس فرزندان شهید، حاصل از دلتنگی حضور و دیدار پدر، آغاز شده بود. تا اینکه در 24 فروردینماه در ساعات اولیه صبح، به همسر شهید، الهاماتی (بهواسطه خوابی با این مضمون که شهید با سر و وضعی آراسته و مرتب به منزل بازگشته) میشود، که گویا در همان ساعات، طی عملیاتی که شهید عشریه در وضعیت نامعلومی در آن به سر میبردند، تا جایی که حتی از بیسیمی که به همراه داشتند، صدایی شنیده و دریافت نشده و در واقع از آن پس، هیچگونه خبر و ارتباطی با شهید برقرار نشده و اطلاع درستی، در آنوقت از شهید یا مجروح شدنشان نیز وجود نداشت، تا زمانی که، دوستان و همزمان شهید، در 17 خردادماه، خبر تأیید شهادتش را اعلام کردند و همسر پیوسته با دعا و مناجات از خداوند بازگشت پیکر شهیدش را طلب میکند.
توجه و اهمیت به اهداف و آرمان شهدا بابی برای سعادت همگان
به گفته همسر شهید مدافع حرم این روزها فوج فوج افراد برای تسلی آمده و ما را تنها نگذاشتند و ما هم دعاگوی آنان خواهیم بود. اما باید با نگاهی عمیق به این نکته توجه داشته باشیم، که هدف و آرمان شهدا چه بوده، آنان با دست شستن از همه تعلقات دنیایی خویش برای چه هدفی رهسپار میدانهای نبرد شدند و اکنونکه ما نمیتوانیم وارد میدان نبرد شویم، قطعاً میتوانیم از در دیگری وار دشده و عشقمان به اهلبیت(ع)، اسلام و شهدا را جور دیگری نشان دهیم. از دیرباز تاکنون، از ازل تا به ابد، توسل و تمسک به قرآن و اهلبیت(ع) راه نجات بشریت بوده و همه سفارش شهدای ما نیز حرکت در مسیر ولایتفقیه و اهلبیت(ع) بوده است، بنابراین باید بدانیم تا زمانی که وارد حریم ولایت نشویم، نمیتوانیم مدافع حرم برای اهلبیت(ع) باشیم.
همسر شهید جاویدالاثر با اشاره به دل نوشتههای همسر شهیدش عنوان میکند که با توجه به شرایط کنونی جامعه دستکم وظیفه ما احترام به پدر و مادر، اخلاق خوش، رحم کردن به یکدیگر، رعایت حجاب، اقامه نماز اول وقت، روزه و عبادت خداوند سبحان و در واقع این مسائل از تأکیدات شهید عشریه است و در وصیتنامهشان نیز خطاب به دخترانمان نوشتند: «زهرا خانم، زینب خانم و معصومه جان شیرینزبانم، نماز اول وقت را ترک نکنید و احترام به مادرتان که اگر مادرتان از شما راضی نباشد، خداوند نیز راضی نخواهد بود، مطیع امر ولایتفقیه باشید، در روضه شهادت ائمه شرکت کنید، در خانه روضه و مولودی برپا کنید، مسجد رفتن را ترک نکنید و سعی کنید کلاسهای مسجد را شرکت کنید»
گزیدهای از وصیتنامه شهید جاویدالاثر ابراهیم عشریه
پدر و مادر عزیزم خوب میدانم در راه رشد و تعالی این فرزند ناخلف خود هیچ کوتاهی نکردهاید و تمام تلاش خود را به کار بستید و از این بابت از شما تشکر میکنم. از خداوند سبحان تقاضا دارم که شما را با صالحان محشور گرداند. بدانید از زمانی که احساس کردم در راه حفظ بنیان خانواده و تربیت فرزندان از هیچ کوششی دریغ ندارید و از طرفی هم شلاق زمانه و رنجهای روزگار کارتان را سختتر کرده است، تمام تلاش خویش را به کاربستم تا باری از دوش خانواده بردارم نه اینکه خود باری سنگین بر دوش شما باشم. نمیدانم چقدر توانستم در این امر موفق باشم. پدر و مادر عزیزم اگر کوتاهی در انجام وظایف داشتم که میدانم داشتم، مرا ببخشید و از تقصیراتم بگذرید، در همه حال به دعای خیر شما محتاجم که خواهشمندم از این فرزند نابکار دریغ مدارید و همچنان در راه قرآن و اهلبیت (ع) بهپیش بروید تا عاقبتبهخیر باشید.
و در جای دیگر خطاب به خواهران و برادرانش اینگونه بیان میکند که (بدانید تنها راه نجات، تمسک به قرآن و توسل به پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) و عمل به دستورات آنهاست. شما را نیز به توجه ویژه به آیه 22 سوره مبارکه ابراهیم دعوت میکنم.)
گفتوگو و گزارش از الهام پناهی فر
انتهای پیام/