توجیه کشت تراریخته به بهانه کمآبی
گویی بحران آب دستمایهای شده برای توجیه کشت محصولات تراریخته هر چند کارشناسان حوزه کشاورزی معتقدند کشت محصولات تراریخته به هیچ عنوان مصرف آب را کاهش نمیدهد؛ انگار پشت پرده نمایش بحران آب به افزایش واردات محصولات کشاورزی و کشت تراریخته بیارتباط نیست
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ «بحران آب» از نخستین روزهای ورود عیسی کلانتری به سازمان حفاظت محیطزیست به عنوان یکی از اصلیترین بحرانهای زیستمحیطی کشور مورد توجه قرار گرفت.
پیش از این وزیر کشاورزی دولت سازندگی بهعنوان یکی از اصلیترین مدافعان محصولات تراریخته شناخته میشد و با قرار گرفتن در رأس سازمان حفاظت محیطزیست موضعگیریهای صریحی در این باره داشت و مخالفان تراریخته را به سیاسیکاری محکوم کرد؛ حالا کلانتری روی «بحران آب» و تدبیر برای این بحران تأکید دارد، آن هم در شرایطی که بسیاری از کارشناسان محیطزیست از جمله محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست معتقدند ایران با بحران آب مواجه نیست!
وقتی اظهارات این کارشناسان را در کنار بحرانسازی رئیس سازمان حفاظت محیطزیست قرار میدهید به ماجرایی پی میبرید که با باور عمیق کلانتری به کشت تراریختهها بیارتباط نیست؛ گویی بحران آب دستمایهای شده برای آنکه کشت این محصولات را توجیه کند و دلسوزی واقعی برای بحران آب کشور دیده نمیشود؛ هر چند کارشناسان حوزه کشاورزی هم معتقدند کشت محصولات تراریخته به هیچ عنوان مصرف آب را کاهش نمیدهد.
روزنامه جوان نوشت، تصاویر رودخانهها و تالابهای خشک شده هر از چند گاه منتشر میشود تا بحرانی جدی در حوزه آبی را به نمایش بگذارد؛ واقعیت این بحران اما حکایت بحران مدیریتی است، نه بحران آبی و انگار پشت پرده نمایش بحران آب به افزایش واردات محصولات کشاورزی و کشت تراریختهها بیارتباط نیست.
بحران آب نداریم
محمد درویش؛ مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست هم معتقد است که ایران با بحران آب مواجه نیست بلکه معضل اصلی ایران فرونشست زمین است.
این کارشناس با طرح بدترین سناریوی ممکن در مورد وضعیت آب ایران میافزاید: بدترین حالت این است که هماکنون 88 میلیارد مکعب آب قابل استحصال در یک سال داریم، این میزان در یک دهه پیش 130 میلیارد متر مکعب بوده است.
میزان آبی که 80 میلیون ایرانی نیاز دارد حدود 8 میلیارد متر مکعب است؛ یعنی کمتر از 10 درصد از کل آب نیاز است تا ایرانیان دچار مشکل تشنگی نشوند.
در برابر این عربستان 30 میلیون جمعیت دارد و برای تأمین آب شرب به 3 میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد، در حالی که کل آب قابل استحصال عربستان یکمیلیارد متر مکعب است یعنی 300 درصد بیش از منابعی را که دارد باید تأمین کند. اگر ما دچار بحران آب هستیم پس عربستان چه وضعیتی دارد؟!
بنا به تأکید وی مشابه این شرایط در مورد دیگر کشورهای خاورمیانه هم وجود دارد بنابراین با در نظر گرفتن یک سناریوی بدبینانه باز هم وضعیت ما از کشورها منطقه بهتر است.
خشکسالی مدیریتی
درویش با اشاره به وضعیت تالابهای جازموریان، هامون، صابوری، آلما گل، آرا گل و آچی گل که هیچ چیز از آنها باقی نمانده و خشک شده است و تبدیل خلیج گرگان به چشمه گرد و خاک تصریح میکند: ما دو بار رکورد فرونشست زمین را شکستیم؛ اگر رودخانهای خشک شود، زلزلهای شهری را نابود کند، میتوان آنها را احیا کرد اما اگر سرزمینی دچار فرونشست زمین شود، کار آن سرزمین تمام است.
مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست معتقد است: ما نباید گناه ندانمکاریهایمان و چیزی که میشود از آن به عنوان «خشکسالی مدیریتی» نام برد را به گردن آسمانها بیندازیم.
وی با اشاره به اینکه 26/7 میلیارد مترمکعب از آبی که در اختیار کشاورزی قرار میگیرد به ضایعات تبدیل میشود، میافزاید: میزان ضایعات آب کشاورزی ما شش برابر استاندارد است و این رقم بیش از سه برابر کل آب شرب مورد نیاز 80 میلیون ایرانی است؛ حق نداریم توپ را در زمین مردم بیندازیم، مردم در ایجاد این اتفاقها چه محلی از اعراب دارند؟ 8 تا 9 هزار میلیارد تومان صرف ساخت 650 تا هزار سد کردهایم و برای انتقال آب خزر به سمنان 9 هزار میلیارد تومان هزینه دادهایم.
وی با هشدار نسبت به اهمیت فرونشست زمین تأکید میکند: سه برابر متوسط آب کشور خاکمان را از دست میدهیم؛ در حالی که در طول هشت سال دفاع مقدس یک وجب از این خاک را به دشمن ندادیم.
برخی به غلط مسئله بحران آب را به کشاورزی گره زدهاند
فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر حوزه آب و توسعه پایدار هم با بیان اینکه برخی افراد هیاهوی سیاسی در مسئله آب راه انداختهاند، میگوید: برخی افراد، مسئله بحران آب را به کشاورزی گره زدهاند و آن را در اذهان عمومی به هم ربط دادهاند، در صورتی که این موضوع صددرصد غلط است.
وی با بیان اینکه مدیریت آب در کشور نامناسب است، تصریح میکند: به طور قطع مشکلات در حوزه آب وجود دارد، اما ناشی از مدیریتی ناسازگار و ناصحیح است.
این کارشناس معقد است: این مدیریت ناصحیح و ناسازگار با روشهای مهندسی تهاجمی و با سدسازی و بیتوجهی به توسعه پایدار باعث بروز معضلاتی همچون خاموشی رودها و خشک شدن دریاچهها و تالابها شد.
از نگاه وی میتوان با حذف رویکرد سازهای و سدسازی از مدیریت آب، آن را به بستر اصلیاش یعنی جایی که خاک، جنگل، منابع طبیعی و کشاورزی مدیریت میشود، منتقل کرد تا بهصورت یکپارچه و اکولوژیک در بیش از 30 حوضه آبی رودخانهای، با مشارکت شوراهای کشاورزان، عشایر و همکاری خبرگان جامعه، مدیریت نرم و غیرتهاجمی را اعمال کنیم.
ظفرنژاد تصریح میکند: وقتی 40 درصد منابع آبی ما پشت سدها و برای انتقال به شهرها جمعآوری شده و به سمت کلانشهرهای مصرفزده سوق مییابد، طبیعی است که کشاورزی و روستاهای کشور دچار بحران میشود.
وی با انتقاد از برخی رفتارها و هیاهوهای سیاسی در مسئله آب معتقد است: برخی افراد به دنبال این هستند تا با هیاهو در مسئله آب، کشاورزی کشور را به تعطیلی بکشانند و حتی آمار ناصحیحی از این موضوع ارائه میدهند؛ این افراد بیشترین هدررفت آب را در بخش کشاورزی وانمود میکنند، در حالی که صحبتهای آنان صحت ندارد.
به گفته ظفرنژاد کشاورزی در کشوری با اقلیم ایران باید نزدیک به 80 درصد آب را به خود اختصاص دهد تا بتواند پاسخگوی امنیت خوراک برای مردم باشد که مهمترین اصل توسعه پایدار است و باید به این برنامه توجه شود.
این پژوهشگر حوزه آب و توسعه تصریح میکند: در سالهای گذشته برخی مسئولان اذعان داشتند که 90 درصد آب را کشاورزان مصرف میکنند، در حالی که پس از آزاد شدن دسترسی عموم به آمار سدها، روشن شد که حدود 40درصد از آبها در پشت سدها جمع میشود و عمدتاً به شهرها انتقال مییابد؛ در حقیقت کشاورزان نزدیک به 60 درصد آب را بهرهگیری میکنند.
با آنچه به نقل از کارشناسان ذکر شد، نمایش بحران آب بیتردید پشت پردههای پنهانی دارد؛ شاید توجیه واردات محصولات کشاورزی شاید هم توجیهی برای کشت محصولات تراریخته و ادعای مصرف آب کمتر این محصولات؛ هر چه که باشد تنها حقیقت این بحران مدیرانی هستند که مدیر نیستند!
انتهای پیام/