دلایل آمریکا برای احیای پرونده آشتی ملی
استحاله مقاومت، تلاش برای مطرحشدن طرحهای آمریکایی در فلسطین، رقابت بر سر منابع گازی سواحل غزه و تلاش برای تقویت جنبش فتح مهمترین انگیزههای آمریکا در فعالکردن پرونده آشتی ملی فلسطین است.
به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران پویا، همانگونه که در شماره اول اشاره شد پرونده آشتی ملی فلسطین در حالی این روزها دوباره فعال شده است که هیچ یک از کارشناسان و تحلیلگران منطقهای انتظار فعال شدن دوباره آن را نداشتند. در بررسی چرایی ناگهانی این مسئله به انگیزههای موجود در طرفهای تأثیرگذار بر این پرونده پرداختیم و انگیزههای رژیم صهیونیستی در چراغ سبز نشان دادن برای فعال شدن این پرونده را بررسی کردیم. در این شماره انگیزهها و دلایل موجود در آمریکاییها را بر خواهیم شمرد.
انگیزههای آمریکا
1. تلاش برای فعالکردن دوباره پرونده فلسطین
از سال 2014 که آخرین تلاشهای جان کری برای به فرجام رساندن مسئله فلسطین در مذاکرات قدس ناکام ماند، همواره آمریکاییها تلاش کردهاند بهنوعی این پرونده را فعال کنند، اما وجود پروندههای منطقهای، اختلاف نظر بین دولت اوباما و ترامپ و مانعتراشیهایی که صهیونیستها همواره برای آمریکاییها کردهاند موجب شدند تا این اقدام آمریکاییها ناکام بماند. حال فعال شدن پرونده آشتی ملی فلسطین که یکسوی آن جنبش فتح و تشکیلات خودگردان است میتواند انگیزهها و فضای سیاسی موجود را برای به میدان آمدن آمریکاییها فراهم کند، لذا آمریکاییها از این مسئله استقبال میکنند.
2. استحاله مقاومت
از سال 2007 تا کنون نوار غزه در محاصره کامل دریایی و زمینی به سر میبرد. این محاصره از زمان روی کار آمدن محمد مرسی و عبدالفتاح السیسی در مصر سخت شده و تنها منافذ تنفسی نوار غزه که تونلهای زیرزمینی به مصر بودند نیز کور شدهاند. پس از جنگ 51روزه در سال 2014، فشارهای اقتصادی و فقر، وضعیت این منطقه را تا حد انفجار برده است.
از سویی جنبش حماس از پایان جنگ 2014 تا کنون رغبتی به فعال کردن پرونده آشتی ملی و ورود به مذاکرات سیاسی از خود نشان نداده است، لذا حال که حماس به مذاکره رغبت نشان میدهد آمریکاییها دلیل آن را مجبور شدن حماس تعبیر میکنند و تلاش میکنند در این عرصه با گرفتن امتیاز از حماس که رأس مقاومت فلسطین محسوب میشود، این جنبش را وارد عرصه مذاکره کنند و آنگاه خواستههای خود را بر این جنبش دیکته کنند، بهعبارتی همان بلایی را سر حماس بیاورند که در دهه 90 میلادی بر سر ساف آوردند و با وارد کردن حماس در مذاکره با رژیم صهیونیستی این جنبش را بهطور کامل استحاله کنند.
این میل آمریکاییها زمانی پررنگتر دیده میشود که شکستهای آنها در منطقه را بر دادههای فوق بیفزاییم. آمریکاییها که میدان سوریه و عراق را برای خود تمامشده میبینند میخواهند با ورود به مذاکره به یکی از ارکان مقاومت در منطقه آنها را از عرصه مقاومت خارج کنند، خیال باطلی که بارها محک خورده است و حماس در آخرین آنها با ظهور قدرت خود در جنگ 51روزه خط بطلان بر آن کشید.
3. تقویت تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش فتح
آمریکاییها از طریق ارزیابیهایی که در فلسطین انجام دادهاند بهخوبی میدانند که جنبش فتح و تشکیلات خودگردان، در عرصه داخلی فلسطین از موقعیت مردمی خوبی برخوردار نیستند، لذا این انگیزه در آمریکاییها وجود دارد تا با وارد کردن فتح و تشکیلات خودگردان در پرونده آشتی ملی، هم این مسئله را موفقیتی برای آنها به حساب بیاورند و هم اینکه با به دست آوردن فرصت مناسب، جنبش مقاومت حماس را تخریب کنند و محمود عباس و جانشین وی را بهعنوان شخص اول فلسطین در افکار عمومی مطرح کنند.
ضمن اینکه اگر بتوانند هدف دومی که مطرح شد یعنی استحاله کردن مقاومت را به فرجام برسانند آنگاه این هدف را نیز محقق ساختهاند و محبوبیت حماس و مقاومت را بهنفع خود مصادره کردهاند. هرچند تاریخ مقاومت فلسطین نشان داده است که ملت فلسطین با مقاومت و مبارزه با غاصبان سرزمینشان همراه هستند نه با نامها و احزاب.
4. رقابت برای رسیدن به منابع گازی سواحل غزه
براساس مدارک موجود منابع گازی سواحل غزه در دهه 1990 میلادی کشف شدند. در ابتدا قراردادی انحصاری بین مقامات ساف و دو شرکت «بریتیش پترولیوم» و «اتحادیه پیمانکاری سیسیسی» و صندوق سرمایه گذاری فلسطین برای استخراج آن منعقد شد. آژانس توسعه بین المللی آمریکا نیز شرکت «دبل ویت» را مأمور کرد تا با وزارت نیرو و ثروتهای معدنی فلسطین در خصوص خرید گاز طبیعی مذاکره کند، از این رو آمریکا آشتی ملی را مسیری در بهره برداری از این منابع میبیند و از آن حمایت میکند.
البته بر سر این منابع گازی رقابتی ناآشکار بین انگلستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود دارد که هر کدام را بهسمت آشتی ملی فلسطین سوق داده است.
جمعبندی
آمریکا با وجود آنکه در آشتی ملی فلسطین حضور ندارد اما روی تشکیلات خودگردان و مصر اثر مستقیم دارد و تصمیمات این دو طرف در حقیقت با خواست آمریکاییها شکل میگیرد لذا میتوان گفت آمریکا اثرگذارترین طرف در آشتی ملی فلسطین میتواند باشد. با وجود انگیزههایی که آمریکا دارد این امر میتواند آشتی ملی را به قتلگاه مقاومت تبدیل کند، امری که هوشیاری تمام را از حماس میطلبد تا بتواند به اهداف مناسب خود برسد و دشمن را از رسیدن به اهداف نامشروعش بازدارد.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*