عاشورا؛ جنگ بین فطرت و طبیعت
عمق محتوایی این نهضت الهی، بسیار بیش از آن است که تا به امروز صورت گرفته است. تأثیرگذاری عاشورا و نهضت حسینی در گرو شناخت و تبیین همین درسها و پیامها است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «هادی ابراهیمی» استادیار و عضو هیئت علمی دانشکده فلسفه رسانه به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، یادداشتی را با عنوان «عاشورا جنگ بین فطرت و طبیعت» به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است.
در این یادداشت آمده است: با این تفاسیری که تاکنون از قیام کربلا و شهادت اباعبدالله الحسین (ع) ارائه کردهام، به نظر میرسد عمق محتوایی این نهضت الهی، بسیار بیش از آن است که تا به امروز صورت گرفته است، چرا که حسینبن علی(ع) کشته درسها، عبرتها و بهای بصیرتهای تاریخساز است. آموزندگی، سازندگی و تأثیرگذاری عاشورا و نهضت حسینی در گرو شناخت و تبیین همین درسها و پیامها است.
متن کامل یادداشت وی به شرح ذیل است:
مدتی است که به دلیل کسالت کمتر مینویسم، و دوستان هم به دلیل قصور حقیر با این بضاعت اندک علمی گلایه میکنند، اما چه کنم که به قول یکی از بزرگواران دعا کنید تا عطش ما به شهادت شبیه عطش یاران حسین باشد؛ ما از مهد تا لحد، تشنه عنایت حسین و عباس هستیم و هر چه از فرات عشق مینوشیم تشنهتر میشویم، فراموش نکنیم دستی که محزونانه در اندوه شهادت شاهدان کربلا بر سینههای سوخته میخورد، دست بیعت شیعه با سالار شهیدان است، به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی باید بفهمیم بر سر آن جامعه چه بلایی آمد که سر بریده حسین بن علی علیه السلام – آقا زاده اول شخص دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین، پسر علی ابن ابی طالب – در همان شهری که پدر او بر مسند خلافت مینشسته است، گردانده شد و آب از آب تکان نخورد؛ از همان شهر افرادی به کربلا بیایند، او و اصحابش را با لب تشنه به شهادت برسانند و حرم امیرالمؤمنین را به اسارت بگیرند! عوامل این گمراهی و انحراف چه بود؟ اگر به تعبیر آیتالله محیالدین حائری شیرازی «عاشورا» را جنگ کامل فطرت و طبیعت نامگذاری نکنیم، چه عنوانی میتوانیم برایش انتخاب کنیم؟ عاشورا جنگ کامل فطرت و طبیعت است، در صحنهای که با خط درشت و خوانا دیده میشود، حسینبن علی و یارانش سردار فطرت و لشکریان فطرت هستند، در حالیکه یزید بن معاویه، عبیدالله بن سعد مجموعه لشکر اشقیا و جعل هستند، اتفاقاً تفاوت حزبالله و داعش همین جا است، حزبالله قبل از اینکه صبور باشد بصیر است، اما داعش به راحتی کمربند انفجاری را منفجر میکند، این توان و این قدرت در خدمت عدم بصیرت است و ابزار دست میشود.
دردا و دریغا که معمای عشق شیعه را شرح و بیان نتوان کرد و این راز سر به مهر بر دلهای دلدادگان، بسیار سنگین و فرساینده است، بنابراین ما را در این وادی عاشورا و محرم، با عرفان پستمدرن کاری نیست، چراکه عرفان پستمدرن رویکردی انسانمدار و خداگریز است و صرفاً درصدد تحقق هدفهای مادی و دنیوی است اما محرم و عاشورا با محور قرار دادن خدا و با معیاری کمالگرا و آرمانی، ارزش و منزلت آدمی را در قرب و شهادت فی سبیلالله جستجو میکند. عرفان پستمدرن، عرفانی دنیاگرا، در بستر سکولاریسم و اومانیسم است و با استفاده از آموزههای مکاتب عرفانی شرقی همچون بودیسم و هندوئیسم، تعالیم خاصی مانند «مدیتیشن» ارائه میدهد که براساس پوچ انگاری است، اما در مکتب محرم و عاشورا؛ عرفان اسلامی از بستر شریعت الهی میگذرد و این طریقت شاهراهی است که به حقیقت منجر میشود هرچند پست مدرنها درصدد تعامل محافظهکارانه با نظام سلطه هستند، اما انسان عاشورایی با تفکر انقلابی نمیتواند علی اکبر را بر خاک ببیند و دیده بر دنیا نبندد؟ آیا کسی هست که یاس آل یاسین، قاسم بن الحسن را به رهوار شهادت ببیند و روی از ما سوا برنتابد؟ کدام گریبان است که در داغ شقایق کوچک نینوا چاک نگردد و کدام چشم است که بر حنجره بریده پروانه ولایت، خون نگرید؟ مگر نه این است که تمامت آفرینش، خدای یک لحظه سقایت ابوفاضلاند؟
گفتمان «ولایت» در تقابل با گفتمانهای «سلطنت» و «خلافت»
فراموش نکنیم که سه خرده گفتمان در عرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت» که هر سه لباس اسلام را بر تن داشتهاند و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن دالهای شناور اسلامی به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آوردند؛ هرچند جریان سقیفه زمینهساز و سرآغاز انحراف ارزشها از «ولایت» به «سلطنت» بود، اما در مورد ریشههای تاریخی و تبارشناسانه تخاصم گفتمان حسینی و گفتمان یزیدی به طور اجمالی باید گفت که گفتمان حسینی (ع) همان گفتمان الهی (قرآنی) است؛ زیرا اهل بیت: قرآن ناطقند و مفسران (تجلی) حقیقی قرآن صامت. در مقابل گفتمان «ولایت»، دو نظام معنایی «خلافت» و «سلطنت» تولید شد، اگر بخواهم به مفصلبندی گفتمان خلافت بپردازم باید به موضوعاتی چون نماز بدون ولایت، ظلم ستیزی در حد منافع، اسلام غربی نه انقلابی، و هدایت ناقص اشاره کنم، از سوی دیگر در مفصلبندی گفتمان سلطنت با مفاهیم چون نماز سیاسی، حفظ ظواهر دین، ارشاد سیاسی، پوشش در لباس دین و غیره مواجهیم و این چنین بود که در این برهه از تاریخ دو گفتمان سلطنت و ولایت تمام قد در برابر یکدیگر ایستادند و با دو چهره گفتمان حسینی و یزیدی جلوهنمایی کردند، در حالیکه در مفصلبندی گفتمان ولایت ما با مفاهیمی چون نظام ولایی، نماز با اقرار به ولایت ولیالله، ظلم ستیزی تحت فرمان ولیالله، هدایت به صراط مستقیم ولایت و امر به معروف و نهی از منکر مواجه میشویم.
با این تفاسیری که تاکنون از قیام کربلا و شهادت اباعبدالله الحسین (ع) ارائه کردهام، به نظر میرسد عمق محتوایی این نهضت الهی، بسیار بیش از آن است که تا به امروز صورت گرفته است، چرا که حسین بن علی (ع) کشته درسها، عبرتها و بهای بصیرتهای تاریخساز است. آموزندگی، سازندگی و تأثیرگذاری عاشورا و نهضت حسینی در گرو شناخت و تبیین همین درسها و پیامها است.
زمانشناسی در حمایت از جریان حق
بحث زمانشناسی در حمایت از جریان حق بسیار مهم و اساسی است، امام صادق (ع) میفرمایند: «آن کس که به زمان خود عالم باشد، از هجوم شبههها در امان است» اگر خواص، نتواند در وقت خودش زمان را مدیریت کنند و به حمایت از جریان حق بپردازند، معلوم است که بصیرت کافی ندارد. بلاتردید اگر کاروان کربلا امثال محمد حنفیه، ابن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر و ... را داشت مسلماً گروههای بیشتری را جذب میکرد، عمر بن سعد از نمونههای بارز خواص منحرف و بیبصیرت در دوران امام حسین (ع) بود، پدرش سعد بن ابی وقاص از صحابه برجسته و از شخصیتهای صدر اسلام که در جنگهای احد و بدر شرکت داشت، عمر بن سعد به خوبی امام حسین (ع) را میشناخت و میدانست که حق با اوست اما مُلکِ ری چشم بصیرت او را کور کرده بود، از این رو بصیرت نیاز اصلی کربلای امروز است، اگر کسی برگهای تاریخ اسلام را تورّق کند، به این حقیقت پی میبرد که امت پیامبر (ص) در اثر بیبصیرتی، تسامح و سهلانگاریهایی که از خود بروز داد، به دردهای سختی مبتلا شد، نهضت عاشورا بهای بصیرت تاریخ است، برخوردار از یک ساختار فکری و اخلاقی نظاممند و به هم تافته که هیچگاه اهل بصیرت نگاهی سطحی به آموزههای دینی نداشته و ندارند یعنی هنگامی که در جنگ صفین قرآن بر سر نیزه میرود، و یا در کربلا لشکریان عمر بن سعد به نماز میایستند، آنان هرگز دچار اشتباه نمیشوند و جبهه حق برای آنان در آن فضای مهآلود و شعارها و بیرقها و نمادهای یکسان و همانند آن گم نمیشود، همانگونه که ملاک جناب «عمار» هم همین بود که جبهه حق جبههای نیست که او در آن قرار دارد بلکه ملاک جبهة حق آن است که امام علی(ع) پرچمدار آن است و برخلاف خواص بیبصیرت هرگز دچار تصمیمگیری براساس برخوردگزینی و جزیی نمیشود.العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛
از نجف آباد اصفهان تا بیتالشهدای کیاپی
تاریخ هشت سال دفاع مقدس ما هم ثابت کرد که یکی از اهرمهای مؤثر در مواقع حساس بحث زمانشناسی در تبعیت از ولایت است، ولایت با نقش تأثیرگذار خود اجازه نداد یک وجب از خاک این مرز و بوم جدا شود، همانطور که وقتی دشمن جزیرة مجنون را شیمیایی کرد، همه گفتند باید مجنون خالی شود، اما به دلیل نقش استراتژیکی مجنون حضرت امام (ره) فرمودند: «مجنون باید حفظ شود» و مجنون با رشادتهای حاج همتها و شهید حاج احمد کاظمیها حفظ شد. آری ولایتپذیری شهدای ما مانند جناب عمار بود، محمد ابراهیم همت، حمید باکری، حاج حسین خرازی، محمد حسن طوسی، حاج حسین بصیر، عزیزالله زارعی و عبدالحمید زارعی از بیت الشهداء قریة معرفت و شجاعت یعنی کیاپی، اما این روزها کشور «عزیزمان»، با شور حسینی و شعور برخاسته از فرهنگ جهاد و شهادت، خود را مهیای استقبال و بدرقه شهیدی میکند که حجت خداوند برای نشان دادن چهرة درخشان «اسلام عزیز»، درعصر جاهلیت مدرن است امروز شهید «محسن حججی» از رزمندگان لشکر 8 نجف اشرف در جبهههای مقاومت اسلامی و دفاع از حرم زینبی و دیروز «عزیزالله و عبدالحمید زارعی» از بیت الشهداء کیاپی.
به قول سردار سلیمانی عزیز؛ مدافعان حرم فقط مدافعان خاک نیستند؛ بلکه مدافع حرم انسانیت هستند، عباسها و علیاکبرهایی که دور حرم خواهر حسین چرخیدند و چه زیبا جان خود را در راه آنها فدا کردند، «عون و جعفرهایی» که پیش پای مادرها قربانی شدند.
رسالت عاشورایی و انقلابی
راستی وظیفه عاشورایی و انقلابی ما چیست؟ امسال اولین روز محرم حسین (ع) با اولین روز هفته دفاع مقدس، همزمان شده است؟در این ایام، میلیونها شیعه عاشق در سراسر جهان با برگزاری دستجات عزاداری، ارادت خود را به حضرت اباعبدالله(ع) به نمایش میگذارند؟ حوادث فاجعهباری که این روزها در کشورهای نیجریه، یمن، میانمار، سوریه، عراق، کشمیر و غیره رخ میدهد نشان از آشفتگی اخلاقی و فقدان حکمت در این کشورهاست. گروههایی که به راحتی و بیرحمانه در مناسبتهای مختلف ریختن خون شهروندان مسلمان و برادران خود را مباح میشمارند. امروز برخورد با منابع و نیروهای اندیشه اهل بیت (ع) در نیجریه رفتار مطابق با حکمت و عقلانیت نیست؟ چرا سازمانها و مجامع بینالمللی به اصطلاح حقوق بشر در این خصوص سکوت کردهاند، در کجا دنیا شیعیان مسلمان به امنیت و ثبات کشورهای جهان اسلام آسیب زدهاند؟ مگر جز این نیست که جنبش بوکوحرام و منابع فکری شناخته شدهاش امروز به عنوان جریانات تشنج آفرین و فتنهگر، مورد حمایت کشورهای معلوم الحال دهها میلیون مسلمان را تکفیر میکنند؟ یا ادامه حملات رژیم سفاک آل سعود در کشتار مردم بیدفاع یمن و محاصره غیرقانونی و نامشروع هوایی، دریایی و زمینی که موجب گسترش فقر و گرسنگی و شیوع بیماری وبا شده است، و این در حالیست که آل سعود در قبال سکوت به سردمداران و عناصر کاخ سفید نشین در آمریکا رشوه میدهد تا چشم خود را به این واقعه هولناک ببندد. آیا میشود داستان غمانگیز نسل کشی مسلمانان در میانمار را نادیده گرفت؟ این کشتار بیرحمانه در حالی رخ میدهد که در رأس نظام سیاسی آن شخصی قرار گرفته که جایزه صلح نوبل دریافت کرده است؟
بصیرت، نیاز اصلی کربلای امروز
برادران و خواهران! ما چارهای نداریم هم در مسائل داخلی و هم در مسائل بینالمللی براساس ویژگیهای تفکر انتقادی برای جامعة امروزمان به بررسی کربلای دیروز (سال 61 هجری) و کربلای امروز در دنیای معاصر بپردازیم؛ تا از برخی از مسائل شبههزدایی کنیم، شباهت و تفاوتهای اساسی را دریابیم و با تجزیه و تحلیل عناصر، مسائل را با نگاه تیزبینانه پیگیری کنیم و آنگاه بر اساس معیارها و ملاکها داوری درست کنیم چرا که؟ بصیرت نیاز اصلی کربلای امروز است و با وظیفهای عاشورایی و تفکر انقلابی میتوانیم برگی از عبرتهای تاریخ را در عبرتهای عاشورا پیدا کنیم و به فرموده امام عظیم الشأن انقلاب اسلامی «هر روز عاشورا و هر سرزمینی کربلاست».
اینکه امروز قراردادی موسوم به برجام را فتح الفتوحی در سیاست خارجی بدانیم؟ یا به آمریکا و سازمانی بینالمللی انرژی اتمی اجازه بازرسی از مراکز نظامی بدهیم؟ و یا اینکه سردمداران کاخ سفید را کدخدای جهان بدانیم و برداشتمان از قیام کربلا را صرفاً مذاکره بخوانیم؟ و یا اینکه کشوری که سالها با صلابت و رشادت در مقابل تمامی دنیای کفر ایستاده، امروز عدهای با شعار «سایه جنگ»، دستاوردهای ملی را براساس خواست آمریکا، تخریب کنند، اینکه اخیراً علاوه بر تحریمهای گذشته، دهها نهاد و فرد و شرکت ایرانی به لیست تحریمها اضافه شدند؟ آمریکا فروش هواپیمای مسافری به ایران را ممنوع اعلام میکند؟ ترامپ با نطق کابویی، گانگستری و با سبک مغزی خود در سازمان ملل، با تندترین و زشتترین ادبیات خصمانه، جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار میدهد؛ اسرائیل و آمریکا با تحریک بارزانی در کردستان عراق، بدنبال ایجاد تنش و جنگ در منطقه و تجزیه عراق و ایران و ترکیه هستند، آمریکا داعش را در افغانستان برای ناامن کردن مرزهای شرقی ایران تقویت کرده است. سؤال اینجاست!؟ آیا مسئولان کشور باید نسبت به عهد خود با نظام و کشور پایبند باشند یا در مقابل آمریکا؟ آیا این همه توهین، تحقیر و تهدید نتیجه سیاستهای وارونه نیست؟
راستی! چرا در این اوضاع پرآشوب خبری از مواضع قاطع مسئولان سیاست خارجی نیست؟ حتی رئیس سازمان انرژی اتمی در مواضعی عجیب اعلام میکند؛ حتی اگر آمریکا از برجام خارج شود ما نسبت به آن متعهد میمانیم!؟ سنخیت این بحثها با تفکر انقلابی کجاست؟ در کنار آن تداوم حقوقهای نجومی، اختلاسها، بیعدالتی در توزیع امکانات و نابسامانی در مدیریت با فرهنگ حسینی چه نسبتی دارد؟ و پایان سخن اینکه اگر امروز اقتدار ایران اسلامی را در مناسبات بینالمللی نظاره میکنیم؛ اگر لبخند نجاتی که بر لبان کودکان در محاصره آمرلی، نبل و الزهرا، فوعه و کفریا، دیرالزور و حلب، فلوجه، بلد و موصل نشانده شده، با هیچ قلم و بیانی قابل تصویر و تصور نیست و همه اینها به برکت مردی است که بر بالای قله همت است و همه را به راه عزت و معنویت رهنمون میکند و او کسی نیست جز آیتالله خامنه ای؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی.
با خامنهای کسی نگردد گمراه او در شب تیر میدرخشد چو ماه
در هر نفسم برای او میخوانم لا حول ولا قوة الا بالل
انتهای پیام/