تئاتر تین‌ایجری

تئاتر تین‌ایجری

«شرقی غمگین» نقطه پرش برای شکل گرفتن گونه‌ای تئاتر در ایران است. تئاتر تین‌ایجری چیزی است که این روزها می‌تواند مبدل به یک ترومای وخیم شود، چیزی شبیه تئاتر آزاد که دیگر کنترلش میان شلوغی اجتماعی گم شده است.

باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم

دومنیک درامگولو، کارگردان تئاتر وست‌اند زمانی که در حال تمرین آثار اسکار وایلد برای اجرا در استراند لندن داشت به گاردین از خطر تئاترهای تین‌ایجری گفته بود. او گفته بود «قصد دارد افراد جوان را به تئاتر بکشاند؛ اما نه به هر قیمتی.» البته آقای درامگولو به این مسئله نیز اشاره کرده بود که خطر دنبال کردن بی‌وقفه مخاطبان جوان، هشداری برای از دست دادن تئاترروهای معمول و پیرتر است.

شاید برای این روزهای تئاتر ایران صحبت‌های درامگولو چندان معنایی نداشته باشد. تئاتر ایران در سال‌های اخیر محل حضور جوانان بوده است تا مسن‌ها. تئاتر ایران به واسطه نزدیکیش به تئاتر اروپا، محلی برای جذب مخاطب عام نبوده است تا به شکل خانوادگی پای اثری جذاب و سرگرم‌کننده بنشیند. تئاتر ایران با یک اتیکت جعلی تجربی، در این سال‌ها همواره جایی برای اجراهای عجیب و غریب بوده است و بس. اما تکیه زیاد به همین اجراها که اوجش در اوایل دهه نود در فضای تئاتر مولوی، مرحوم کارگاه نمایش و خانه هنرمندان با عناوینی چون تئاتر دانشگاهی بود، با تئاتر خصوصی منفجر شد. نتیجه‌اش شق تازه‌ای از تئاتر رئالیستی مبتنی بر جو حاکم بر سینما بود. دهه نود با رئالیست‌های اجتماعی یک شبه متحول شد و مرد.

سال‌های 91 و 92، سال‌های بی‌مخاطبی بود تا آنکه پای ستارگان سینمایی و ورزشی به تئاتر بیش از گذشته باز شد. کمدی‌هایی ظهور کرد که شکل پرزرق و برق تئاتر آزاد بود. شاید فراموش کرده باشیم در ایرانشهر در این سال‌ها چه چیزهایی روی صحنه رفته است؛ ولی همه آن مسیر به یک نقطه امروزی ختم شده است: تئاتر تین‌ایجری.

تئاتر تین‌ایجری امروزی با آنچه در نمایش‌هایی چون «دورهمی زنانه شکسپیر» با حضور ستارگان رنگارنگ سینمایی یا «اعتراف» شهاب حسینی رخ می‌دهد متفاوت است. در تئاتر تین‌ایجری فضا و روایت به نحوی است که پای مخاطب مسن را از تئاتر می‌برد و به او مجالی برای حضور نمی‌دهد. موضوع نمایش یا آدم‌های حاضر در نمایش به گونه‌ای است که تین‌ایجرها را اقناع می‌کند و بس. آدم‌هایش نه به واسطه اجراهای ماسبق تین‌ایجری خود؛ که به سبب شمایل تین‌ایجریشان محبوب این گروه سنی شده‌اند. در نهایت آدم‌های نمایش همه هم و غم خود را روی ارضاء روانی تین‌ایجرها می‌کند.

نمی‌دانم این نوع تئاتری از کجا آغاز شده است؛ ولی اولین مواجهه‌ام با جهان تین‌ایجرها که شاید هنوز شخص خویشتن هم بدان تعلق داشته باشد به نمایش «خدای کشتار» علی سرابی در تماشاخانه پالیز بازگردد. در سالن شماره دو پالیز ردیف‌ها، صندلی‌ها و حاشیه‌ها مملو از جمعیتی بود که مشتاق دیدن تنها یک بازیگر بودند. میانگین سنی حضار به کمتر از 22 سال می‌رسید. آن روزها من مسن‌ترین شخصیت حاضر در سالن به حساب می‌آمدم. نوید محمدزاده روی صحنه ظاهر می‌شود و همگی سوت و کف می‌زنند. دختری با دیدن نوید گریه می‌کند. برخی رفتارهای هسیتریک به نظر می‌رسید. نوید هیچگاه برای اشخاص و افراد حاضر در سالن شخصیت کمیکی به حساب نمی‌آد؛ اما او با هر حرکتش موجبات خنده حضار را پدید می‌آورد. علی سرابی که برای خود در بازیگری تئاتر غولی به حساب می‌آید، زیر سایه نقش کمرنگ نوید مجبور به خارج شدن از نقشش می‌شد تا خنده حضار را از دست ندهد و کمی محبوب‌تر شود. او در جنگ با تین‌ایجرها می‌بازد و از آن سرابی نمایش‌های یعقوبی فاصله می‌گیرد.

میان اشک‌ها و لبخندها کسی نمی‌فهمد که اصلاً خدای کشتار که بود و یاسمینا رضا شاهکارش را به چه هدفی نگاشته بود.وضعیت برای «آخرین نامه» نیز به همین منوال بود. این شب‌ها که «پچپچه‌های پشت خط نبرد» در شهرزاد روی صحنه رفته است نیز روزگار برای تین‌ایجرها خوش است. آنها با آمدن نوید روی صحنه - با توجه به اینکه او در نقش علیرضا کمی دیرتر از دیگر شخصیت‌ها روی صحنه می‌آید - تشویق می‌کنند و سوت می‌کشند. با برخی گفتارهایی که تلخی آن در قلم علیرضا نادری نهفته است دست می‌زنند و الی آخر.

اما وضعیت در نمایش «شرقی غمگین» کمی متفاوت‌تر است. نمایش سعید زارعی و سجاد افشارزاده چیزی را به تین‌ایجرها می‌دهد که خواهان آن هستند. «شرقی غمگین» به آنان مخدری را می‌دهد که نسل کنونی برای فرو رفتن در انفعال خویش بدان نیاز دارد.

«شرقی غمگین» داستان شخصیت علی است که دو سال پس از دست دادن معشوق خود در خانه رفیقش سکنی گزیده است و از آنجا بیرون نرفته است. تمام زندگیش ساختن پادکست‌های غمگین است با موضوع کشتن و خیانت و از دست دادن، دعوت به انفعال و یاد گذشته‌های مردد میان نکبت‌بارگی یا خوشبخت‌بودگی. در این میان رفیقش ماری‌جوانا پرورش می‌دهد یا در کار تولید مسکرات است. علی نیز مصرف کننده مخدرات و مسکرات اوست.

حرف‌های علی و رفیقش در وهله یادآور بخشی از خاطرات گذشته است، خاطراتی که برای سجاد افشاریان و همنسلانش دلنشین است. حرف‌ها و جملات شبیه دفتر یادداشت‌های جوانان دهه هفتاداست که در صفحات نخستش با خودکار تصویری از دختری جوان با موهای افشان و چشمان درشت ترسیم شده بود یا جملاتی که در دوره سربازی روی لباس‌های دو ماه نشسته دوره آموزشی نگاشته می‌شد. با نگاهی به فضای مجازی می‌توان دریافت که اشعار شاعرانی چون کارو این روزها باب شده است. جملاتی در باب تنهایی بشر و انفعال با  رویکردهای روانگردان مبدل به نگرش ادبی نسل جوان امروز شده است. محبوبیت چارلز بوکوفسکی - البته آن گونه که ایرانی‌ها بدان می‌نگرند - یا کتاب‌های شبه‌عرفانی عاشقانه - از جمله ملت عشق که در نمایش بدان اشاره می‌شود - نمودهایی از زندگی تین‌ایجرهای امروزی است.

میان گفتارها و عبارات شبه‌ادبی نمایش نیز روایتی از شیوه زندگی تین‌ایجرها ارائه می‌شود؛ البته منظور از تین‌ایجر، تین‌ایجرهای تهرانی و شیرازی و اصفهانی است. جایی که تین‌ایجرهایش به دنبال استقلال در زندگی و البته وابستگی مالی به خانواده هستند. دهه هفتادی‌هایی که درس خواندن دیگر برایشان ارزشی ندارد و لذت از زندگی و حیات استحسانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. از همین روست که به جای گرایش به آن تئاترهای شبه‌تجربی محبوب دهه شصتی‌ها که انگاره اعتراضیشان به وضعیت جامعه بود، به نوعی سرگرمی نوجوان‌پسند روی می‌آورند. جایی که کشیدن دو نخ سیگاری و پک زدن به گل و وید یک ارزش به حساب آید. جایی که کشتن یک نفر می‌تواند افتخاری شود از نوع خودکشی نهنگ‌آبی‌وار.

تئاتر تین‌‌ایجری یک نیاز است؛ اما وجوهش صدای ناقوس خطر را به صدا درمی‌آورد. یک رده سنی با پول مناسب که تفریح کردنش امروز دیدن چنین تئاتری است می‌تواند به شکل اپیدمی سالن‌های تئاتر را غُرق کند. می‌تواند تهوعات ذهنی نویسندگان را بها دهد و پای تئاترروها را به سالن‌ها ببندد. می‌تواند به جای جهان‌شمول بودن به تمرکز روی موضوعاتی خاص، همچون پارتی رفتن و یافتن دوست‌دختر پولدار ختم شود. اینها دور از ذهن نیست. شرایط برای پول در آوردن در تئاتر با حضور ستارگان تین‌ایجرپسند مهیاست. ستارگانی که محصول خشم و انفعال یک نسل‌اند.

انتهای پیام/

 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران