خطر منافقین انقلاب به مراتب بیشتر از منافقین خلق است


خطر منافقین انقلاب به مراتب بیشتر از منافقین خلق است

«امروز باید حواس‌مان به منافقین داخلی باشد. شهید لاجوردی نیز در آن زمان تاکید کردند که خطر منافقین انقلاب به مراتب بیشتر از منافقین خلق است. وی برای تایید سخنان خود نیز شواهدی می‌آورد که در فتنه ۸۸ به حقیقت سخن شهید لاجوردی پی‌بردیم.»

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در دهه 60 وقایعی برای انقلاب رخ داد که متاسفانه امروز کمتر در خصوص آن صحبت می‌شود. قشر دانشجوی ما زمانی که نداند که انقلاب چه گذشته‌ای داشته است، نمی‌توان انتظار داشت که برداشت‌های درستی از شنیده‌ها داشته باشد.

حدود سال‌ 60 همه دست به دست هم دادند تا انقلاب نوپای جمهوری اسلامی را از پا درآورند اما برخی با درایت و مدیریت قوی ایستادند و از انقلاب حفاظت کردند.

منافقین یک اسلحه به دست نوجوان 18 ساله دادند تا هشت ترور انجام دهد، انقلاب اسلامی چطور باید با این فرد رفتار کند؟ در چنین شرایطی نظام جمهوری اسلامی سعی می‌کرد که پیش از اجرای حکم اعدام، این فرد توبه کند و پاک از دنیا برود. در جریان اعدام‌های سال 67، تعدادی از منافقین بعد از آزادی، به عراق پناهنده و طی عملیات مرصاد وارد کشور شدند. منافقین در داخل زندان‌ها شبکه‌های نفوذ ایجاد کرده بودند. قرار بود منافقین هر شهری را که فتح کردند به داخل زندان بروند و زندانیان را آزاد کنند.

در این زمان امام خمینی (ره) فرمودند که گروهی به زندان‌ها بروند و اگر شخصی (منافق) همچنان حتی به زبان بر موضع خود باشد، جزایش اعدام است اما اگر فردی احساس ندامت کند، جزایش اعدام نیست.

واقعیت‌های سال‌های 60، سند حقانیت جمهوری اسلامی است

در آن زمان، برخی حتی حاضر نبودند حتی به زبان بیاورند که ما با منافقین نیستیم. امروز باید در بیان این مطالب پروایی نداشته باشیم و شفاف بیان کنیم. در کدام کشور به فرد مسلح که در مقابل مردم کوچه و بازار اسلحه کشیده است، سازش می‌کند که ما انجام دهیم؟! رفعت اسلامی ما به گونه‌ای است که با توصیه‌ سعی در هدایت منافقین داشتیم و اگر هر یک از آن‌ها (منافقین) به زبان احساس ندامت ‌کردند، آزاد شدند.

در کودتای ترکیه مشاهده کردیم که چه حجمی از مردم بیکار شدند یا به زندان‌ها افتادند. اگر یک شبهه هم در خصوص همکاری با کودتاگران وجود داشت، فرد از کار برکنار شد. در نظام جمهوری اسلامی همچین برخوردی نشد. گفتنی است که همیشه نباید از نظام جمهوری اسلامی انتظار چنین تصمیماتی را گرفت زیرا اینگونه دست و دل‌بازی‌ها ممکن است به اصل انقلاب صدمه وارد کند.

طی گذشت این سال‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود اسناد، خیلی کم از جنایات منافقین صحبت شده است. واقعیت‌های سال‌های 60، سند حقانیت جمهوری اسلامی است.

اگر شخصی با خصوصیات و منش شهید لاجوردی آشنا باشد، متوجه سو نیت سخنان ضد انقلابیون در خصوص وی می‌شود و باور نمی‌کند. کسانی که با شهید لاجوردی در زندان‌ها ارتباط داشتند، دانست که قلب رئوفی دارد. بنابراین سخنان کذب منافقین را در خصوص وی باور نمی کنند. دشمن کارش همین است که حق را باطل جلوه دهد. در اینجا به جهت اینکه حق را کامل عرضه نکردیم، دشمن از این خلا استفاده کرد و حق و باطل را با هم آمیخت و آنطور که خودش خواست بیان کرد.

مشکل امروز این است که با وجود تمام مستندات موجود، هیچ فیلمی در این خصوص ساخته نمی‌شود. فیلم «نیمروز» که بخش کوچکی از واقعیت ترورها را بیان کرد، مورد استقبال جامعه قرار گرفت. جوان امروز تشنه شنیدن اتفاقاتی است که در آن ایام رخ داده است.

در صورت ورود رسانه‌، هنر و سینما شبهات آن دوران برطرف شده و واقعیت‌ها بیان می‌شود. آن وقت کسی نمی‌تواند حرفی خلاف واقعیت بزند.

خطر منافقین انقلاب به مراتب بیشتر از منافقین خلق است

منافقین تحرکات جدیدی را آغاز کردند اما چهره واقعی آن‌ها برای مردم روشن شده است. امروز باید حواس‌مان به منافقین داخلی باشد. شهید لاجوردی نیز در آن زمان تاکید کردند که خطر منافقین انقلاب به مراتب بیشتر از منافقین خلق است. وی برای تایید سخنان خود نیز شواهدی می‌آورد که در فتنه 88 به حقیقت سخن شهید لاجوردی پی بردیم. از آن‌جایی که منافقین انقلاب در مراکز تصمیم‌گیری رخنه کرده‌اند، هم‌سو با اهداف دشمن برنامه‌ریزی می‌کنند. به عنوان نمونه می‌توان به سند 2030 اشاره کرد که در امر آموزش و پرورش برنامه‌ریزی کرده بودند.

بنابراین باید حواسمان به نفوذ منافقین انقلاب باشد. هنوز چهره برخی منافقین داخلی برای مردم روشن نشده است. این افراد می‌توانند خطرات بسیار زیادی برای مردم و انقلاب داشته باشد.

شهید لاجوردی در وصیت‌نامه خود به خطر منافقین انقلاب اشاره کرده و نوشته است: «خدایا! تو شاهدی به همان اندازه - بلکه صد چندان - که به امام ِ قاطع و سازش ناپذیرم عشق می‌ورزم، نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب (اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بیم آن دارم حوادث مشروطه مجدداً تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود. خداوندا! از تو مصرانه می‌خواهم دست و قدم، زبان و قلم همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضد انقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ کرده‌اند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شده‌اند (تا چند روزی به کام وهم و خیال رسند)، برای همیشه از سرنوشت این مردم شهید پرور و شاهد قطع فرمایی.

خدایا! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف، خطر منافقین انقلاب را (همانان که التقاط ، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ - به بزرگی مجمع الاضداد - به دست گرفته‌اند، هم رجایی و باهنر را می کُشند و هم به سوگشان می نشینند، هم با منافقین خلق، پیوند تشکیلاتی و سپس ... ! برقرار می کنند، هم آنان را دستگیر می‌کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می‌شوند، هم در مبارزه علیه آنان و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافق کُشان می زنند و هم در حوزه های علمیه به فقه و فقاهت روی می آورند تا مسیر فقه را عوض کنند)، به مسئولین گوشزد کرده‌ام ولی نمی‌دانم چرا؟ (گرچه نسبت به بعضی، تا اندازه‌ای می‌دانم چرا!) ترتیب اثر نداده اند.

به مسئولین بارها گفته‌ام که خطر اینان به مراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است، چرا که علاوه بر همه شیوه‌های منافقانه‌ی منافقین، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته و کم کم آنان را در صفوف آخرین و سپس به صف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند، به گونه ای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصمیم گیرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاء ها دست به تخریب می زنند و اعمال قدرت می کنند.»

منافقین انقلاب از پشت خنجر می‌زنند

شهید لاجوردی در وصیت‌نامه خود به شهادت رجایی و باهنر اشاره می‌کند که سال‌ها بعد مطالبی محرمانه‌ منتشر می‌شود که برخی هم این بزرگواران را به شهادت رساندند و هم به سوگ آن‌ها نشستند.

منافقین خلق بی‌پرده صحبت می‌کنند و مخالفتشان علنی است اما منافقین انقلاب کسانی هستند که امروز در منصب نشسته‌اند و به ظاهر یک مسئول کشور جمهوری اسلامی هستند اما از پشت خنجر می‌زنند. همان طور که رهبرمعظم انقلاب نیز بیان کردند باید این افراد را شناسایی کنیم که در غیر این صورت خدایی ناکرده به انقلاب ضربه‌ای وارد می‌شود. مردم باید مطالبه گر باشند تا انقلاب اسلامی به بیراهه نرود.

حضرت علی (ع) در خطبه هفت نهج البلاغه به مساله نفوذ پرداخته و می‌فرمایند: «شیطان در درون سینه ها تخمگذاری کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه کرد. این جوجه‌های شیطانی از درون سینه‌های آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت. کارشان به جایی رسید که شیطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت.هنگامی که به این جا رسیدند، شیطان «آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد (مرکبی که آنها را به سوی انواع معاصی کبیره و کفر و ضلالت می کشاند) و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید. اعمال آنها اعمال کسی است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است.

در این نوع نفوذ نه مرز جغرافیایی بلکه اندیشه و روح و قلب آدمی تسخیر می‌شود و بر خلاف نفوذ نوع اول، که فرد مورد نفوذ، نفوذ کننده را به چشم بیگانه می نگرد و از او نفرت دارد در نفوذ نوع دوم، فرد مورد نفوذ با نفوذ کننده اتحاد می یابد و عملا در خدمت او قرار می گیرد.چشم او چشم شیطان و زبان او زبان شیطان می‌گردد. «امیرمومنان علی» (علیه السلام) با تحذیر از این نوع نفوذ می فرمایند: اِحْذَرُوا عَدُوّاً نَفَذَ فِی الصُّدُورِ خَفیاً وَ نَفَثَ فِی الآذانِ نَجیاً; از آن دشمنی بپرهیزید که در سینه‌ها مخفیانه نفوذ می کند و در گوشها آهسته فوت می کند»

دشمن به منافقین انقلاب خط می‌دهد. زیرا دشمن با جنگ نظامی نتوانست انقلاب اسلامی را از پا درآورد بنابراین با نفوذ قصد در فروپاشی نظام را دارد. آن‌ها می‌خواهند که از انقلاب اسلامی تنها نامش باقی بماند اما ما رهبری مدیر و مدبر داریم که دست فتنه‌گران را بر ملا می‌کند.

دلسوز انقلاب، سهم خواهی نمی‌کند

وقتی بحث حقوق‌های نجومی مطرح شد، مردم گویی به یک باره شوکه شدند. در نظام جمهوری اسلامی چنین چیزی وجود ندارد که برخی سهم‌خواهی بیشتری کنند. اگر به سیره ائمه بنگریم، می‌بینیم که حضرت علی (ع) وقتی بعد از 25 سال خانه‌نشینی با اصرار مردم خلافت را می‌پذیرند، شرط می‌گذارند که من بر سیره پیامبر (ص) عمل می‌کنم و اگر از بیت المال کسی بیش از حق خودش برداشته باشد، پس می‌گیرم. ابتدا همه بیعت می‌کنند اما پس از مدتی برخی توقعات بی‌جا داشتند حتی طلعه و زبیر که سال‌ها در رکاب پیامبر (ع) جنگیده بودند گمان می‌کردند که بخاطر سوابق باید سهم بیشتری را مطالبه کنند اما حضرت (ع) با آن‌ها برخورد می‌کند. سهم‌خواهی‌ بیشتر حتی منجر به بروز جنگ‌هایی همچون جمل می‌شود. با وجود چنین شرایطی امام علی (ع) حاضر به رسمیت شمردن این سهم‌خواهی بیشتر نمی‌شوند. حالا در انقلاب اسلامی پس از هزار و 400 سال، به سیره حضرت علی و پیامبر (ص) عمل می‌شود. معتقدم اگر کسی دلسوز انقلاب باشد، هرگز سهم خواهی نمی‌کند.

شهید لاجوردی می‌توانست زندگی مرفعانه‌ای داشته باشد اما نپذیرفت. وی حقوقی از دادگستری نمی‌گرفت. روزی دو برادرم در زمان ترورهای سال 60 برای کمک به زندان اوین رفتند. برادرهایم روایت کردند که پدرم به جهت خوردن ناهار از آن‌ها پول دریافت می‌کرد و می‎گفت این حق کارمندان زندان است. شهید لاجوردی به میزان یک ناهار برای کسی زمان گذشته و برای کمک آمده است، کوتاه نمی آمد. آن دیدگاه را با شرایط امروز که در فیش حقوقی مدیران پنج میلیون حق اوقات فراغت فرزند پرداخت می‌شود، مقایسه کنید.

شخصی که از انقلاب سهم خواهی می‌کند، هیچ نسبت و غرابتی با انقلاب ندارد. کسی که برای رضای خدا در راه انقلاب قدم برداشته است، سهم خواهی نمی‌کند و همیشه در این فکر هست که چگونه به نظام و انقلاب خدمت بیشتری کند.

برخوردهای خلاف آرمان‌های انقلاب بیراهه بردن اهداف انقلاب، بدبین کردن مردم و ایجاد سوتفاهم است. در خصوص حقوق‌های نظامی با وجود تاکیدات مقام معظم رهبری جهت روشن شدن موضوع، سنگ اندازی‌های صورت گرفت و آن‌گونه که باید و شاید با موضوع برخورد نشد. همچنان نقاط ابهامی برای مردم باقی است.

منبع:دفاع پرس

انتهای پیام/ 

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon