مهاجران فارسیزبان؛ از بیسرپناهی تا بحران هویت
شاید عدهای به این باور رسیده باشند که «بهشت آنجاست که آزاری نباشد»، اما تجربه هنرمندانی که سالهاست در وطن «دیگری» روزگار میگذرانند، چیز دیگری میگوید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، میگویند «وطن»، مادر دوم هر انسانی است، اما در چند سال اخیر افزایش تنشها و ادامه جنگ موجب شده تا برخی مام وطن را رها کرده و رنج سفر را به امید زندگی بهتر به جان بخرند؛ زندگی که در آن خبری از هراس و جنگ وجود نداشته باشد. بحران مهاجرت؛ موضوعی است که در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری میشنویم. بنا بر گزارشهای ارائه شده از سوی کشورهای اروپایی، جهان در سال 2016 بیش از هر زمان دیگری بعد از جنگ جهانی دوم با این پدیده مواجهه بوده است. هرچند آمار دقیقی از تعداد مهاجران در سالهای گذشته وجود ندارد، اما گفته میشود که در سال 2015، بیش از 530 هزار نفر برای پناهندگی به اتحادیه اروپا درخواست دادهاند و در سال 2016، تنها 305 هزار تقاضای جدید برای پناهندگی در آلمان ثبت شده است. در ماههای ژوئیه و اوت 2015 کشورهای اروپایی با نوعی سونامی مهاجران از آسیا (افغانستان، سوریه و عراق) و آفریقا (سومالی، لیبی، اریتره) مواجه شدند؛ این آمار و ارقام تنها برای افرادی است که پایشان به خاک اروپا رسیده است، هزاران نفر در مسیر این سفر طولانی جان خود را از دست دادهاند.
این موج جابجایی انسانی که از ناامنی و بیثباتی سیاسی و جنگ داخلی در کشورهای خاورمیانه و شمال و شرق آفریقا ناشی میشود، به فشار بر روی دولتهای اروپایی در تامین نیازهای اولیهٔ مهاجران، اعتراض برخی گروهها به ورود این حجم از مهاجر تا حد حمله به اقامتگاهها، و درگیری میان مهاجران و پلیس در مرزها (مثل مرز فرانسه و بریتانیا و مرز یونان و مقدونیه) انجامیده است. چهرههای سوگناک مهاجران حکایت از دست رفتن جان هزاران نفر در قسمت بار کشتیها و کامیونها یا غرق شدن آنها در دریا دارد. شبکههای قاچاق انسان نیز در این زمینه بسیار فعال بوده و میلیاردها دلار به جیب زدهاند. رسانههای جهان طی سالهای اخیر ضمن پرداختن به این موضوع، عمده تمرکزشان بر مشکلات کشورهای مقصد بوده است. برنامههای آنها و مشکلاتی که برای تأمین هزینههای مهاجران مواجهه هستند، اما حالا که موج این سونامی تاحدودی فروکش کرده است، وجوه دیگری از آن هویدا شده است.
مشکلات آموزشی مهاجران، امنیت پناهجویان در کشورهای مقصد، پذیرفته شدن آنها در جامعه جدید و ... از جمله موضوعاتی است که حالا بیش از هر چیز دیگری خود را نشان میدهد. یکی از مسائلی که بعد از این موج بیش از هر زمان دیگری مطرح میشود، بحران هویت مهاجران است. آیا جامعه جدید پناهجویان را میپذیرد و به روی آنها آغوشش را میگشاید؟ نسل جدید مهاجران که قرار است در فضای فرهنگی جدید رشد کنند، با چه مشکلاتی مواجهند؟ مهاجرت و جامعه جدید چقدر بر آثار هنری و ادبی مهاجران که تعداد قابل توجهی از آنها فارسیزبان هستند، تأثیر میگذارد؟ آیا کارهای هنری آنها در جامعه جدید هم مخاطب دارد؟ این مهاجرت اجباری، چه تأثیری بر فرهنگ ساکنان جدید میگذارد؟ چرا افغانستانیها بیشترین تعداد مهاجران را در میان فارسیزبانان دارند؟ چرا نویسندگان و هنرمندان افغانستانی بعد از مهاجرت به ایران و کسب آموزش و یافتن موقعیتی قابل قبول، ترجیح میدهند به کشور دیگری بروند؟ آیا جامعه ادبی ایران، اهل فرهنگ افغانستان را نمیپذیرد؟ دولت در قبال این جامعه چه وظایفی دارد و تا چه حدود از پس انجام آن برآمده است؟ و ... .
شاید عدهای به این باور رسیده باشند که «بهشت آنجاست که آزاری نباشد»، اما تجربه هنرمندانی که سالهاست در وطن دیگری روزگار میگذرانند، چیز دیگری میگوید. برخی از آنها معتقدند که هرچند توانستهاند آرامش نسبی را بعد از سالها تجربه تلخ دست و پا کنند، آب باریکهای فراهم شود، شرایط آموزشی برای فرزندانشان مهیا شده و...، اما گویا گمشدهای در جان آنها وجود دارد. گمشدهای به نام وطن، با همه تعلقاتش. در حالی که هزاران نفر به سمت کشورهای اروپایی رهسپار شدند، اما هنوز آینده امیدوارکنندهای برای اکثر آنها متصور نیست. جهان در برابر این موج شوکه است و همین کار را برای دولتها و حتی برای خود مهاجران دشوار میکند.
این جدول تمایل مهاجران به کشورهای مقصد را در سال 2014 نشان میدهد
خبرگزاری تسنیم با توجه به این مسائل قصد دارد در مجموعهای از گفتوگوها و گزارشها به این پرسشها تاحدودی پاسخ دهد. برای یافتن پاسخ روشنتری در برابر پرسشهای ذکر شده، به سراغ تعدادی از کسانی که مهاجرت را سالها پیش در موج نخست تجربه کرده بودند، رفتیم. فارسیزبانانی که در دهه 80 برای یافتن امنیت، جلای وطن کردند و حالا بعد از گذشت تقریباً یک دهه، تجربه بیشتری از مهاجران جدید دارند. گفتوگوی تسنیم با تعدادی از اهالی فرهنگ و هنر فارسیزبان مهاجر در روزهای آتی منتشر میشود.
انتهای پیام/