افزایش نرخ بیکاری در استانهای ممنوعه برای مهاجرین افغانستانی+ سند
گزارش مرکز آمار ایران از نرخ بیکاری در سه ماهه نخست امسال گویای حقیقتی دیگر است و آن هم اینکه کارگران افغانستانی اگر بروند و نباشند و بیکار شوند، نرخ بیکاری در ایران زیر صفر نمیشود و پای بیکاری در این کشور از جای دیگری میلنگد ... .
خبرنگار حوزه مهاجرین، خبرگزاری تسنیم: تکرار تلخی شبیه تجمع کارگران ایرانی به مناسبت روز کارگر در اعتراض به حضور مهاجرین افغانستانی و درخواست اخراج آنها از کار در سال 94، البته از این دست تلخیها را هر از چندی شاهدیم که مشابه آن همین چند روز پیش رخ داد، تشکیل گروه تلگرامی اتحادیه کیفسازان تهرانی و پس از آن تجمعی با محوریت این موضوع که حضور مهاجرین افغانستانی در شغل کیفسازی سبب رکود بازار و بیکاری کارگران ایرانی شده است.
فارغ از اصل ماجرا، آنچه مایه رنجش و آزردگی خاطر هم مهاجرین افغانستانی و هم انصار میشود، نحوه برخورد حاصل از تفکرات ملیگرایان رادیکالی و ادبیات ناپسند استفاده شده در مورد کارگران افغانستانی است، مردمانی که کم یا زیاد همان یک لقمه نانشان را حلال بر سر سفره برده و در فرهنگ و آداب و منش آنها چیزی جز زحمتشکی یافت نمیشود.
دو سال پیش خبرگزاری تسنیم در قالب پرونده «جان ایران، جان افغانستان» با ارائه گزارشی مستند به جداول مرکز آمار ایران به بررسی نرخ بیکاری و وضعیت فرصتهای شغلی در استانهای مختلف ایران پرداخت که نگاه و بررسی اجمالی بر جداول، مُهر باطلی بر تمامی ادعاهایی بود که مدام بر طبل این میکوبیدند که کارگران مهاجر بازار کار را برای برادران ایرانی خود کساد کرده و اگر بروند و نباشند و تیشه به ریشه آنها زده شود، نرخ بیکاری زیر صفر میشود و جوانان ایرانی همه در بهترین شغلها و مسندها مشغول میشوند و خلاصه رونق اقتصادی میآید و اول و آخر مشکل، حضور مهاجرین در فضای کسب و کار است.
حالا با گذشت دو سال از آن گزارش، مرکز آمار ایران گزارشی از وضعیت نرخ بیکاری به تفکیک استانها از سه ماهه اول امسال (بهار 96) منتشر کرده که مروری بر آن خالی از لطف نیست و نشان میدهد ثبات در برخی آمارها و نتایج گواه بر این بوده که مشکلات بیکاری و رکود ریشه در جای دیگری دارد.
کردستان، لرستان، چهارمحال بختیاری، اردبیل، ایلام، آذربایجان شرقی، زنجان، گیلان، کهگیلویه و بویراحمد، مازندان و کرمانشاه از جمله استانهایی است که مهاجرین افغانستانی نه تنها اجازه سکونت و اشتغال در آنجا را ندارد، بلکه اجازه تردد هم برای آنها داده نمیشود و در دو کلمه، این استانها «مناطق ممنوعه» برای مهاجرین افغانستانی است، پس اگر با این منطق پیش برویم باید کمترین نرخ بیکاری با وجود خالی از سکنه بودن مهاجرین، در این استانها باشد اما آنچه شاخصهای کلیدی استانهای مرکز آمار میگوید ما را به نتیجهای جز این میرساند.
پنج استان اردبیل، کرمانشاه، چهارمحال بختیاری، ایلام و کردستان در میان 10 استانی است که در کشور بیشترین نرخ بیکاری را به خود اختصاص داده، استانهایی که در زمره مناطق ممنوعه برای مهاجرین برشمرده میشوند و جالب اینجاست که متوسط نرخ بیکاری در استانها بین 10 تا 14 بوده اما در استانهایی چون چهارمحال بختیاری و کرمانشاه نرخ بیکاری از مرز عدد 20 هم گذشته است در حالیکه استانهای مهاجرپذیری چون قم، سمنان، فارس با وجود حضور گسترده مهاجرین از جمله 10 استان با کمترین نرخ بیکاری بوده و همچنین استانهایی چون خراسانرضوی و تهران نیز که پذیرای تعداد زیادی از مهاجرین است، نرخ بیکاری بسیار کمتری در قیاس با برخی استانهای ممنوعه دارد.
در جدول پائین 10 استانی که براساس گزارشهای مرکز آمار ایران بیشترین نرخ بیکاری را به خود اختصاص دادهاند مشاهده میکنیم، استانهایی که نامشان رنگ سبز خورده استانهای ممنوعه برای مهاجرین افغانستانی است.
**10 استان با بیشترین نرخ بیکاری**
از سویی نگاه بر 10 استان با کمترین نرخ بیکاری نیز جالب است، از میان 10 استان فقط دو استان ممنوعه با مهاجرین( گیلان و مازندران) وجود دارد و در هشت استان دیگر به ویژه قم، سمنان، فارس، قزوین(به دلیل حجم گسترده دانشجویان خارجی از جمله افغانستانی) که شاهد حضور مهاجرین افغانستانی هستیم، بازار کسب و کار رونق داشته و نرخ بیکاری پائین است.
**10 استان با کمترین نرخ بیکاری**
نتیجه:
براساس این جداول و مستندات مشکل بیکاری در ایران ریشه در مسائلی به غیر از حضور مهاجرین افغانستانی دارد، کمااینکه با مروری بر گزارش مرکز آمار ایران به تفکیک استانها در سه ماهه اول امسال دیدیم که نرخ بیکاری در استانهای ممنوعه برای مهاجرین افغاستانی بیشتر بوده و در عوض آن کمترین نرخ بیکاری در استانهایی است که مهاجرین در آن ساکن بوده و زندگی میکنند، حتی تهران و خراسان رضوی که از جمله مهاجرپذیرترین استان ها هستند نیز در زمره 10 استان اول با نرخ های بیکاری بالا قرار ندارند.
گرچه بنظر میرسد همان عدهای هم که مدام نام کارگران افغانستانی را با عنوان عاملان بیکاری عَلَم میکنند خود نیز بهتر میدانند پای وضعیت اشتغال در ایران از کجا میلنگد اما این افراد بیشتر از این باید مراقب بوده و هوشیار باشند که فریب عدهای که چشم دیدن این حجم از مشترکات تاریخی و فرهنگی و دینی را ندارند را نخورند، همانهایی که عصبانی میشوند از قرابت بینظیر میان دو ملت ایران و افغانستان در چند سال اخیر که رشد خیرهکنندهای داشته، ایرانی و افغانستانی شانه به شانه هم پا بر تمامی این تفکرات غلط و حرکتهای سازمانیافته گذاشته و به قول بسیاری از چهرههای نخبه و فرهیخته ایرانی و افغانستانی به زودی شاهد خواهیم بود که چطور این تقریب روابط میان دو ملت به مثابه خورشیدی از بالای دیوار توطئههای فرسوده و نخنما شده طلوع خواهد کرد.
انتهای پیام/.