از چمران تا کاوه و سینمایی که همچنان خالی است
جنگ، انقلاب و دفاع مقدسی که به واسطه ۸ سال جنگ تحمیلی شکل گرفت، سالیان سال است که بر پیکره هنر نیز سایه انداخته و بخشهایی از گرایشهای دنیای هنر را به خود اختصاص داده است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مدتهاست که سینما، تلویزیون و هنرهای تجسمی و... هر یک به نوبه خود این برهه حساس کشور را از ابعاد گوناگونی به تصویر کشیده و همچنان میکشند. در این میان علاوهبر وقایع و رخدادهای آن دوران، انسانهایی بودند که با عقیده و خونشان در تاریخ ماندگار شدهاند و هنوز که هنوز است نامشان یادآور دلاوریها و اندیشهای است که جاودان شده است.
از فیلمهای قدیمی تا تولیدات کم
در این مسیر، سینما به عنوان یکی از رسانههای تأثیرگذار با تولیداتش هر از گاهی برخی از این چهرهها را در قاب هنر هفتم روایت میکند. از جمله این آثار میتوان به آثاری چون «هیوا» و «شور شیرین» با محوریت شهید کاوه، دایره سرخ با روایتی از شهدای خلبان و ... اشاره کرد؛ اما مساله این جاست که این تعداد چندان چشمگیر نیستند و با نگاهی به کفه چهرههای جریانساز مملکت میتوان به سبک بودن وزن تولیدات سینمایی در پرداخت به این شخصیتها پی برد.
این موضوع بهانهای شد تا در سالروز شهادت مصطفی چمران سراغ آقای امیررضا دلاوری برویم. دلاوری در فیلم «چ» حاتمیکیا بازیگر نقش سیروان است. فیلمی که روایتگر مقطعی از زندگی شهید چمران بود.
دلاوری ابتدا در خصوص میزان پرداخت به شخصیتها و چهرههای مطرح جنگ گفت: به نظر من پرداخت به آدمهای خاصی که کارهای ویژهای در طول تاریخ کردهاند، واجب است، چرا که اینها افراد معمولی نیستند و به هرحال چه در حوزه دفاع مقدس و چه در طول تاریخ اقدامات قابل توجهی کردهاند. من فکر میکنم که در این حوزه کارهای این چنینی کم داریم از همین رو لازم است تا با آگاهی از زیر وبم زندگی این افراد و با دخیل کردن واقعیت در بخش نمایشی کار چنین آثاری بیشتر ساخته شود. چرا که در صورت همراهی بخش نمایشی با حجم عظیمی از واقعیت، اتفاقات خوبی می افتد، زیرا قصه این آدمها، ملموس است و عدهای از مردم امروز، آنها را دیدهاند. این نکته در مورد فیلم «ایستاده در غبار» صدق میکند، زیرا با شنیدهها و دیدههای من و خیلی از مردم همخوانی داشت و به همین جهت مورد استقبال واقع شد.
فروش، مسأله امروز سینماست
توجه نامطلوب سینما به تولید این دست آثار ارزشی، از جمله دیگر مواردی بود که دلاوری از آن گفت و افزود: با نگاهی به تولیدات سینمایی که تاکنون در این فضا وجود داشته است، میبینیم که اقدام و اثر خاصی به جز چندکار انگشتشمار در زمره پرداخت به انسانهای ارزشمند و قابل توجه، وجود ندارد. مگر ما چند فیلم داریم که بشود از آنها نام برد؟! آن قدر که سینما این روزها درگیر موارد دیگری چون فروش است (که آن هم چندان چنگی به دل نمیزند) کمتر به فکر مسائل دیگری از جمله همین چهرهها میپردازد. از سوی دیگر شاید خیلیها به فکر ساختن کارهای این چنینی هستند، اما بهدلیل لزوم پرداخت به واقعیتهای زندگی، شاید نتوانند اصل داستان را به تصویر بکشند، چرا که محدودیتهایی هم وجود دارند و هم به جهات دیگری چون عدم رضایت برخی از خانوادههای این عزیزان و دلایل دیگر، پرداخت به زندگی افراد شاخص را دشوار و گاه ناممکن میکند.
«چ» به خوبی دیده شد
دلاوری با اشاره فیلم «چ» گفت: این که برخی از کارگردانان اسم و برند میشوند، الکی نیست و آقای حاتمیکیا هم جزو همین افراد است.
ایشان چه در پیشتولید و چه در زمان تولید برای کارشان انرژی میگذاشتند. من توهین نمیکنم اما برخی از کارگردانان تنها پای مانیتور مینشینند و به خیلی چیزها دقت نمیکنند، اما آقای حاتمیکیا آن چه را که از بازیگر میخواست بیرون میکشید. مضاف بر این او به چیزی که نوشته بود، معتقد بود، رویش کار کرده بود و برایش مهم بود که کاری که میسازند خوب از آب دربیاید.
وی ادامه داد: ما خاطرات زیادی از این کار داریم. خود من برای همان 4، 5 سکانسی که داشتم، نزدیک به 2 ماه مشغول بودم. به هر حال کار واقعاً سخت و حساس بود و برای آن فکر شده بود. من کسی را ندیدم که بگوید این کار سینمایی نیست یا کارگردانی ندارد. این تجربه خیلی خوبی برای من بود و آن قدر که در این اثر دیده شدم، در برخی دیگر از فیلمها با وجود اینکه نقش طولانیتری داشتم، دیده نشدم.
نزدیک شدن به نقشهایی چون سیروان در «چ» و دیگر کارهایی ازاین دست، از دیگر مواردی بودند که وی پیرامون آن گفت: ما کار دفاع مقدسی با کیفیتهای گوناگون و خوب و بد، زیاد داشتیم، علاوه بر کارهایی که از بچگی دیدیم، مصاحبه و برنامههای مستند از کسانی که در آن روزها حضور داشتند نیز موجود است. من هم علاوه بر مرور آنها کتابها، نشریاتی را که
در این باره بودند نیز بررسی کردم. در کل این گونه نیست که چون در دل حادثه نبودیم، ماجرا برایم ملموس نباشد، خود من حداقل آن بمبارانها و اخباری را که در دوران جنگ پخش میشد به یاد دارم. از سوی دیگر گاهی به آدمهایی برمی خوریم که از آن روزها برایمان تعریف میکنند یا کارگردانان و بازیگرانی که آن زمان در جنگ حضور داشتند نیز از دیگر مواردیاند که در این مسیر کمک کنندهاند.
سینما بیمهر و بیرحم است!
امیررضا دلاوری در پایان با اشاره به فضای کلی حاکم به سینما خاطرنشان کرد: من قصد شکوه و گلایه ندارم و این روزها نیز مثل اغلب اوقات در این بیست و اندی سالی که کار کردهام سرکار هستم و به جز مواقعی که به خواست خودم بوده، اصولا مشغول بودهام، اما با همه اینها در کل سینما بیمهر است. مدتهاست که ذات سینما مثل گذشته نیست و سینما بیرحم شده است. بعد از فیلم «چ» و آن دیده شدنی که به واسطه راهنماییهای آقای حاتمیکیا و زحمت و انرژی که برای آن گذاشتم، به خوبی اتفاق افتاد، کارهای سینمایی که پیشنهاد میشد، اولا خیلی کم بودند و در ضمن برخی از آنها دلچسب نبودند، به همین جهت من پس از «چ» تنها یک سینمایی کار کردم. این اتفاق به ارتباطات و روابطی که در سینما وجود دارد برمیگردد و در واقع اهمیت این روابط بیشتر از خود هنرمند و کار اوست. به همین جهت با وجود بازخوردهای خوبی که از «چ» دریافت کردم، اما در حوزه کاری برای من اتفاق خاصی نیفتاد.
منبع:صبح نو
انتهای پیام/