چرا نفس سریال مهمی است؟
چرا نفس سریال مهمی است؟ یا درباره اهمیت یک سریال تاریخی که این شب ها از شبکه سه در حال پخش است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در تاریخچه تلویزیون سریال های که به سری چندم رسیده اند اگرچه زیاد نبوده اما بوده که در بین آنها پایتخت رکورد همه را شکست و هم اکنون قسمت پنجم آن در دست تولید است اما کمتر با سریال های مواجه بودیم که اگرچه از حیث قصه و مضمون متفاوت است اما همه در یک خط سیر مشخص و در ذیل یک گفتمان دراماتیک پیش رفته است.
قطعا جلیل سامان را می توان ازمعدود کارگردان های دانست که بعد از ساخت دو سریال «ارمغان تاریکی» و«پروانه» اینک با ساخت سریال «نفس» سه گانه خود را در ژانری که می توان آن را عاشقانه سیاسی نامید تکمیل کرده است. سریالی که از همان قسمت اول به واسطه تب و تاب قصه، ساختار و فرم روایی و تصویربرداریش مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و در سالی که کمتر کسی به برجسته شدن سریال های رمضانی امیدوار بود توانسته مخاطب را با خود همراه کند.
نفس علی رغم تناسخ و نسبت معنایی با دو سریال قبلی واجد هویت و فضاسازی مستقلی هم است که در ساحت و شمایل دیگری به نسبت عشق و عقیده می پردازد. نفس قصه ای پر تعلیق دارد که در بستر یک مبارزه سیاسی روایت می شود و چالش های عشق و آرمان را در خوانشی سیاسی به تصویر می کشد. نفس را هم می توان سریالی سیاسی دانست و هم تاریخی که بستر زمانی آن از کمی قبل از انقلاب آغاز شده و تا آغاز جنگ تحمیلی ادامه می یابد. در واقع تاریخ اصلی قصه دهه 60 و رخدادهای آن است که در پس زمینه قصه اصلی؛بازنمایی می شود.
آنچه که از حیث مفهومی در سریال نفس اهمیت داشته و برجسته شده است خوانشی است که از عشق و نسبت آن با مبارزات سیاسی می شود. در واقع این عشق از جنس احساسات رمانتیک و سانتی مانتال عاشقانه نیست بلکه مفهوم عشق در اینجا با مفهوم و معنای خانواده پیوند می خورد و شیداگری های مجنون وار در آن دیده نمی شود. در درون این رویکرد خانوادگی بر نقش والدین در تربیت فرزندان و آینده آنها تاکید شده و اصول و آداب و رسوم اصیل خانوادگی مورد ستایش قرار می گیرد لذا وقتی از عشق در سریال نفس سخن می گویم منظور صدر نشینی و صیانت از نهاد خانواده است. در واقع تاکید بر نقش خانواده چه در تعیین سرنوشت فردی و چه سیاسی از جمله مولفه های مفهومی این سریال است.
نفس علی رغم تناسخ و نسبت معنایی با دو سریال قبلی واجد هویت و فضاسازی مستقلی هم است که در ساحت و شمایل دیگری به نسبت عشق و عقیده می پردازد. نفس قصه ای پر تعلیق دارد که در بستر یک مبارزه سیاسی روایت می شود و چالش های عشق و آرمان را در خوانشی سیاسی به تصویر می کشد.
از حیث سیاسی نیز بیش از هرچیز سازمان مجاهدین خلق و سرنوشت سیاسی آنها محور قصه قرار گرفته که البته رویکردی پازل گونه دارد به این معنی که برای درک بهتر این گروهک سیاسی و فعل و انفعالات آن باید این سه سریال را در کنارهم قرار داد تا به تصویر جامعی از این موقعیت رسید. در واقع می توان بستر اجتماعی و عوامل موثر بر شکل گیری این نحله سیاسی را در تداخل و تداوم این سه اثر بازخوانی کرد و به درک واحد و مشترکی از آن رسید. در عین حال تلاش شده قصه آدم و سرنوشت شخصیت ها فدای بانمایی موقعیت سیاسی و بستر تاریخی قصه نشود. به عبارت دیگر در این سریال نیز مثل دو نمونه قبلی آنچه که برای جلیل سامان الویت داشته شخصیت های قصه اش و کنشمندی های فردی آنها در زندگی است که در یک اتمسفر بزرگتری مثل سیاست روایت می شود. بر این مبنا می توان مدعی شد که سریال های او شخصیت محور است نه تاریخ یا حادثه محور اگرچه در بستر تاریخی و پس زمینه های سیاسی روایت می شود. او حتی در خوانش آسیب شناسی مسائل سیاسی نیز دلایل فردی را دخیل می کند و به نوعی اشتباهات تاریخی را محصول اشتباهات و انحراف فردی می داند لذا می توان گفت او به عاملیت بیش از ساختار در صورت بندی فردیت و سیاست توجه کرده و آن را برجسته می کند. از آن سو نیز رستگاری قهرمان های داستانش در گذر از معبر تجربه های سیاسی رقم می خور اما نباید این را به منزله اصالت داده به سیاست در برابر اخلاق فردی دانست. آنچه از حیث بصری و سازه سینمایی اثر قابل توجه است پردازش دقیق و جزیی نگرانه او به دهه 50 و 60 در سریال است که در کنار پردازش محتویی قصه، سریال نفس را دیدنی کرده است.
منبع:تبیان
انتهای پیام/