مرحوم پهلوانی، عارفی از دیار گمنامان/ درِ خانه او به روی طالبان معنویت باز بود
حجتالاسلام کربلایی با بیان این مطلب که درِ خانه مرحوم پهلوانی به روی همه طالبان معنویت باز بود، اظهار کرد: هر کسی از او درخواست ملاقات میکرد، میپذیرفت، او همچون پدر نسبت به دوستان و ارادتمندانش رفتار میکرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حجتالاسلام مرتضی کربلایی از شاگردان مرحوم حجتالاسلام و المسلمین شیخ حسن پهلوانی تهرانی در مراسم شب هفتم این مرحوم با بیان اینکه از نگاه اهل معرفت، عرفان و شهود، ترازو و سنجشی دارد گفت: اینچنین نیست که حرف هر کسی بدون هیچ سنجشی مورد پذیرش قرار گیرد، بلکه در وادی معرفت و عرفان، میزان وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه «شریعت، قرآن و سنت» به عنوان میزان سنجش عرفان است، اظهار کرد: حجتالاسلام و المسلمین پهلوانی نسبت به مسأله شریعت در سلوک عرفانی بسیار حساس بود، اگر درباره کسی از ایشان سوال میشد، میگفتند شرعیات او را بسنجید، نسبت به دستورات و سفارشات شریعت چگونه رفتار میکند؟ عمل به واجبات و پرهیز از محرمات را رعایت میکند؟ ایشان که چنین ملاکهایی را مطرح میکرد، بسیار به مسأله شریعت به ویژه نماز آن هم اول وقت حساس بود و نماز را با آدابی خاص اقامه میکرد و این برگرفته از تأثیرپذیری ایشان از استادشان آیتالله انصاری همدانی بود. هنگام نماز با لباسی مناسب حاضر میشد و با طمأنینه، وقار و خضوع نماز را اقامه میکرد.
حجتالاسلام کربلایی با اشاره به «عقل» به عنوان میزان دیگر عرفان اسلامی گفت: یکی از اهداف سلوک انسانی، حیات عقل و تسلط آن بر قوای دیگر یعنی شهوت، غضب و وهم است، به راستی توصیههای مرحوم پهلوانی بسیار عاقلانه و دقیق بود. اگر نکتهای میگفت، آن نکته برخاسته از سلوک عملی خود ایشان بود. عقلانیت در رفتار، شیوه زندگی و سلوک عرفانی ایشان بسیار نمایان بود.
وی یادآور شد: کسانی که خدمت ایشان میرسیدند ـ چه مناسبت روحی داشتند و چه نداشتند ـ اثر وجودی مرحوم پهلوانی را حس میکردند، روش ایشان در تربیت، بیان نکات تربیتی در قالب داستان و اشعار عرفا بود، «خوش تر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران». هنگامی که ایشان اشعاری برایمان میخواند با سوز دل، عشق و حرارت خاصی محتوای عرفانی اشعار را انتقال میداد و این، در حضار اثر میگذاشت. آرامش و وقار برخاسته از توحید در وجود ایشان موج میزد.
حجتالاسلام کربلایی با اشاره به کتوم بودن مرحوم پهلوانی گفت: حجتالاسلام و المسلمین پهوانی، عارفی خاموش و عاشق بود. در ظاهر خاموش بود اما در باطن با معشوق خود سخنها داشت «در اندرون منِ خسته دل ندانم کیست/ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست». عاشق بود و در این عشق الهی میسوخت «آتش عشقم بسوخت خرقه طاعات را/ سیل جنون در کشید وقت عبادات را»، «مسأله عشق نیست در خور شرح و بیان/ به که به یک سو نهند لفظ و عبارات را»، «راه دهید امشبم مسجدیان تا سحر/ مست و گم کردهام راه خرابات را». ایشان تربیت شده سه مکتب عرفانی بود؛ ابتدا در خدمت آقا سیدمیرزاآقا از شاگردان آقا شیخ ابراهیم امامزاده زیدی استفاده کرد، بعدها که در قم به ادامه تحصیل پرداخت، خدمت علامه طباطبایی رسید، در همان هنگام بود که با آیتالله انصاری همدانی آشنا شد، تا پایان حیات خویش در روش و منش عملی تحتتأثیر علامه طباطبایی و به ویژه آیتالله انصاری همدانی بود.
وی با اشاره به سادهزیستی مرحوم پهلوانی به عنوان یکی دیگر از ویژگیهای ایشان اظهار کرد: ایشان هیچ دلبستگی به دنیا نداشت و این برای همه ما یک درس بود، او حتی دل به آخرت هم نبسته بود «دو عالم را به یکبار از دل تنگ برون کردیم تا جای تو باشد». عبادات او عبادات احرار بود، یعنی به طمع بهشت یا ترس از جهنم خدا را عبادت نمیکرد، بلکه خدا را شایسته عبادت دیده بود و این منطقِ عبادت کردنی است که در متون دینی به آن توصیه شدیم.
حجتالاسلام کربلایی با بیان این مطلب که درِ خانه مرحوم پهلوانی به روی همه طالبان معنویت باز بود، اظهار کرد: هر کسی از او درخواست ملاقات میکرد، میپذیرفت، او همچون پدر نسبت به دوستان و ارادتمندانش رفتار میکرد.
وی با بیان اینکه از ایشان هیچگاه عصبیت، خشم و تندی نسبت به خانواده، دوستان، شاگردان و عموم مردم دیده نشد، خاطرنشان کرد: امروزه خیلی از ما انسانها گرفتار همین عصبیتهای نابجا هستیم. یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی مرحوم پهلوانی گشادهرویی ایشان بود، ایشان مصداق حقیقی تعبیر امیرالمومنین (ع) در بیان خصوصیات متقین بود که فرمود «بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» و همچنین این تعبیر بوعلی سینا در فصل «مقامات العارفین اشارات و تنبیهات» آنجا که میگوید «العارف هشٌ بشٌ بسّامٌ .... و کیف لایهشَ و هو فرحانٌ بالحق و بکل شیء». ایشان بسیار گشادهرو و خندهرو بود و این برخاسته از انبساط و فرحی بود که نسبت به خدا داشت. این تعبیر سعدی را زیاد میخواند «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست».
حجتالاسلام کربلایی یادآور شد: رازداری و شهرتگریزی از دیگر ویژگیهای شخصیتی ایشان بود. هیچ وقت نخواست خودش را مطرح کند تا کسی او را بشناسد و در این مسیر نیز موفق بود. خداوند میفرماید: «اولیایی تحت قبائی لا یعرفهم غیری» بندگان و دوستان من تحت ردای من هستند و جز من کسی آنان را نمیشناسد.
وی با تأکید بر تهجّد و سحرخیزی حجتالاسلام و المسلمین پهلوانی از ایشان چنین نقل کرد: رسیدن به خدا سفر است، باید از خودمان سفر کنیم تا به خدا که حقیقت عالم است، برسیم. امام حسن عسکری (ع) میفرماید: «الوصول إلى الله سفر، لا یدرک إلا بامتطاء اللیل» باید برای این سفر بر مرکبی سوار شد، آن مرکب، مرکب شب است.
حجتالاسلام کربلایی افزود: یکی دیگر از خصوصیات ایشان که بسیار در سیره عرفانی ایشان پررنگ بود، برخورداریش از نگاه توحیدی بود، مرحوم پهلوانی همه عالم را تجلی خدا دانسته و حقیقت الهی را در همه عالم حاضر میدید «الله نورُ السماوات و الارض» «هو معکم أینما کنتم» «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن». ایشان از آقاسیدرضا دربندی بارها نقل میکرد که یک اراده در عالم بیشتر نیست و آن هم اراده خداست. ما از خودمان چیزی نداریم و باید وجود مجازی خود را در اثر تقوا، عشق و مراقبه الهی در وجود حق فانی کنیم. هرچه هست از خداست که نور آسمانها و زمین است، اولیای خدا وارسته از هرگونه ادعا، خودیّت هستند «حجاب چهره جان میشود غبار تنم/ خوشا دمی کزین چهره پرده برفکنم».
انتهای پیام/