روایت زن سوری از رفتار تروریستها با اهالی فوعه و کفریا/ سه روز جهنمی در «الراشدین» چگونه گذشت؟ + ویدئو
سرانجام پس از روزها کارشکنی و سنگاندازی گروههای تروریستی تکفیری، بخشی از جمعیت شهرکهای تحت محاصره کفریا و فوعه در چارچوب توافق مبادله به مناطق امن و تحت کنترل دولت سوریه منتقل شدند، این شهروندان مظلوم روایات تکاندهندهای از مصایب خود بیان میکنند
غصون الماضی، خبرنگارخبرگزاری تسنیم، منطقه حسیاء در شرق حمص : شادی این زن خارج شده از فوعه تحت محاصره تکمیل نخواهد شد مگر آنکه فرزندش را که آنجا مانده تا از زنان و کودکان باقیمانده در این دو روستای مقاوم و استوار دفاع کنند، ببیند. این مادر پس از انتقال به مرکز اسکان در «حسیاء» در شرق حمص از رنج و دردهایش پیش از ترک موطن خود و در مسیر حرکت و لحظه رسیدن سخن میگوید.
این مادر سوری خارج شده از فوعه به خبرنگار تسنیم میگوید: در روزی که ما به اطلاع دادند از فوعه و کفریا خارج خواهیم شد، با خروج موافقت کردیم، برای رهایی و فرار از مرگ، گلولهها، گرسنگی و آتشی که دلهایمان را سوزاند و هیزمی که دستانمان را قطع کرد.
وی افزود : ما از این خروج خوشحال شدیم تا دنیا را ببینیم و زندگی کریمانهای داشته باشیم، ما خانهها و فرزندانمان را رها کردیم و فرزندان خود را پیش از خروج به خاک سپردیم و جوانان خود را رها کردیم تا از سایر زنان ما در آن مناطق دفاع کنند. خارج شدیم تا اینجا زندگی بهتری داشته باشیم و منتظرشان بمانیم تا پیش ما بیایند. سوار بر اتوبوسها خارج شدیم، اما افراد مسلح ما را حبس کردند، غذا و آب اندکی به ما دادند، ما با خودمان گفتیم باید صبر و ایستادگی کنیم و برای تجلیل از جوانانمان که خداوند آنها را حفظ کند، این شرایط را تحمل کنیم. آنها به ما اجازه ندادند فرزندانمان را از اتوبوسها برای نظافت خارج کنیم، انفجاری که ما را هدف قرار داد، جوانانمان را از ما گرفت، شادی ما با خروج تکمیل نشده، ولی با این حال همه ما به دنبال امنیت هستیم.
خبرنگار تسنیم پرسید که افراد مسلح چگونه با شما در محله الراشدین رفتار کردند؟ وی پاسخ داد: رفتار خیلی بدی داشتند، آنها جوانان ما را حبس کرده و به مدت سه روز اجازه ندادند از اتوبوسها پیاده شوند در حالی که نه غذا به آنها دادند نه آب. ما زنان و کودکان را هم از اتوبوسها پیاده میکردند و هر موقع که میخواستند به ما دستور سوار شدن میدادند. هنگامی که نزدیک بود از گرسنگی بمیریم، فقط به ما مقداری آب و نان دادند. با خودمان گفتیم باز هم به خاطر همه چیز خداوند را شکر میکنیم و این وضعیت را تحمل خواهیم کرد. کودکانمان نزدیک بود از گرسنگی بمیرند، ما بر روی صندلیها نشسته و گویی دست بسته بودیم. سه روز کامل را به همین وضعیت سپری کردیم.
خبرنگار تسنیم سئوال کرد که آیا در افراد مسلح علائم یا نشانهها یا پرچمهایی که نشان دهد به کدام گروهی وابسته هستند، مشاهده کردید؟ که وی پاسخ داد : آنها باندی به سرشان میپیچیدند که بر روی آن کلمه لا اله الا الله نوشته شده بود، معتقدم بسیاری از آنها وابسته به جبهه النصره بودند. رفتارشان بدتر از آن چیزی بود که تصور میشد، هیچ دین و شریعتی اینگونه رفتار را نمیپذیرد، با اینکه ما هرگز به آنها اهانت نکردیم،
برعکس آنها، مردم و جوانان ما(ارتش سوریه) با کسانی که از زبدانی و مضایا خارج شده بودند، بهترین رفتار را داشتند.
وی افزود: افراد مسلح هنگامی که به ما نان و آب میدادند به ما چنین میگفتند: این آن چیزی است که بشار(رئیس جمهور سوریه) برای شما فرستاد. هنگامی که انفجار رخ داد نیز به ما میگفتند که «ایران شما را منفجر کرده است» به آنها چه باید میگفتیم؟
این زن اهل فوعه در پایان به تسنیم گفت :ما کسانی هستیم که خون شهیدانمان بر زمین ریخت و ما بر روی خون آنها راه رفتیم، شادی ما تکمیل نشده. به ویژه با توجه به اینکه افرادی هم ربوده یا مفقود شدند. ما جوانان و فرزندانمان را در روستا باقی گذاشتیم ... .
انتهای پیام/