برکت تعهد اجتماعی یا مدل نوین نگاه اقتصادی به انسان
وقتی جهان، داروگر، پارس قو و بسیاری دیگر از برندهای معتبر ایرانی در رقابت با واردات پر سود و بازی قاچاق یکی پس از دیگری ناک اوت میشوند، شرکتی که به بخش خصوصی واگذار می شود نه تنها پا برجا می ماند بلکه حالا به فکر توسعه فعالیتهای خود است.
خبرگزاری تسنیم- در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر تعطیلی پی در پی کارخانه های مختلف تولیدی که بعضا سابقه های بین 80 تا 90 سال را در کارنامه خود ثبت کرده اند به گوش می رسد. از دارو گر گرفته تا روغن جهان، از شرکتهای دوچرخه سازی به نام گرفته تا روغن نباتی قو، شرکت های تولیدی ایران حالا یکی بعد از دیگری از گردونه رقابت حذف شده و میدان را به کالاهای وارداتی و قاچاق میسپارند.
پیش از این برخی کارشناسان اقتصادی دلیل عمده رکود و افزایش بیکاری در کشور را به موضوع بحران تقاضا ارتباط میدادند اما باید توجه داشت که اگر کشور درگیر بحران تقاضا بود رقم های مختلف قاچاق 15 تا 25 میلیارد دلاری کشور تداوم نمییافت.
اما دسته ای دیگر از کارشناسان مشکل اصلی تولید کشور را عدم رقابت پذیری و پایین بودن بهره وری ارزیابی کردهاند، حالا شاید تحلیل دوم که با به بن بست رسیدن تحلیل های قبلی رفته رفته جایی برای خود باز میکند، از سوی برخی تولید کننده های داخلی به چالش کشیده شده است. موضوع از آن قرار است که بر خلاف شرکت تولید کننده محصولات شوینده داروگر شرکت فیروز که در همین صنف فعالیت می کند همه تحلیل های مدیریتی و اقتصادی را در عین بالا بودن درآمد برای مدیران آن به چالش کشیده است.
سال 1379 این شرکت که در آستانه ورشکستگی بود از سوی یکی از نهادها به بخش خصوصی واگذار میشود. در کمتر از 15 سال این کارخانه آنچنان رشد میکند که نیروی انسانی امروز نسبت به آن سال 10 برابر شده است این در حالی است که جهت کلی اقتصاد کشور به سمت تعدیل نیروی انسانی حرکت کرده است.
نکته جالب تر آنکه در این شرکت تولیدی خبری از دستگاههای بسته بندی که یکی از ساده ترین و به صرفه ترین ابزار آلات دوران صنعتی شدن است دیده نمیشود.
موضوع از آن قرار است که مدیران این شرکت تصمیم گرفتند اتفاقاً برعکس تئوری های مصطلح مدیریتی، بهره وری را نه با تزریق دستگاههای مدرن و به روز رسانی خط تولید، بلکه اتفاقا با افزایش نیروی انسانی بهبود دهند. در واقع تمام فرایند بسته بندی و تولید نهایی در این کارخانه به وسیله نیروی انسانی انجام میشود.
نکته جالب توجه دیگر آنکه بیش از 90 درصد پرسنل این شرکت تولیدی از معلولان و افراد کم توان تشکیل شده است. البته به کارگیری نیروی انسانی با شرایط ذکر شده به این معنا نیست که مدیران کارخانه در فکر سوء استفاده از این افراد بوده اند، اتفاقاً کارگران این شرکت تا 20 درصد بیشتر از پرداختی دیگر شرکت های تولیدی، حقوق دریافت میکنند.
اما به زعم نویسنده، حتی اگر بخشی از مواد اولیه این دست شرکتها وارداتی باشد که هست، شاید به این نوع واردات که منجر به اشتغال شده نتوان به دید منفی نگریست. وقتی واردات چیها به دنبال چپاول ارز مبادله ای هستند یا وامهای بانکی مختص تولید را برای واردات کالای مصرفی به کار بسته اند، نمیتوان از این نوع اشتغال زایی عبور کرد.
شاخصهای ذکر شده در بالا، شاید در نگاه اول باور نکردنی به نظر برسد اما این واقعیتی است که در این دست شرکتها جنبه عملیاتی به خود گرفته است.
به راستی چگونه است که وقتی جهان،داروگر،پارس قو و بسیاری دیگر از برندهای معتبر ایرانی در رقابت با واردات پر سود و بازی قاچاق یکی پس از دیگری ناک اوت میشوند، این شرکت نه تنها پا برجا بلکه حالا به فکر توسعه فعالیتهای خود است.
و سوال بعد آنکه آیا در این مورد خاص با معنای واقعی برکت در توجه به مسئولیت اجتماعی و انسانی مواجه شده ایم، یا حقایق باور نکردنی دیگری در انتظار جلوه کردن است؟
* علی رحیمی
انتهای پیام/