نجات اقتصاد ایران از حرف تا عمل/ وعدهای که محقق نشد
گرانی، افزایش بیکاری، افزایش واردات، کاهش تولید، افزایش نقدینگی، رکود واحدهای تولیدی کدامیک شاخص نجات اقتصاد ایران است؟
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، خرداد ماه سال 92 قبل از برگزاری انتخابات بود که حسن روحانی، رئیس جمهور کشور در جریان برنامههای انتخاباتی خود بیان کرد "شعار من «نجات اقتصاد ایران است»".
وی با بیان اینکه "شعار من نجات اقتصاد ایران است" گفته بود: مشکلات اقتصادی پیچیده شده است و وضعیت اقتصادی ایران مثل شرایط بیماری است که دچار حال وخیم است و فرصت کمی برای نجات او داریم.
روحانی در اولین نشست خبری خود بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم درباره وعدههای انتخاباتی خود گفت: "وعدههای انتخاباتی را فراموش نخواهم کرد".
با وجود اینکه حسن روحانی پیش از انتخابات ابراز کرده بود که "وعدههای انتخاباتی را فراموش نخواهم کرد." امروز بهروایت آمار و واقعیتها بیش از 50 درصد وعدهها عملیاتی نشده است. وی چندی قبل هم گفته بود: بهمدد الهی و عنایت ولی عصر(عج) و توجهات ائمه اطهار(ع) و حمایت و همراهی مردم و توجه ویژه مقام معظم رهبری، همه وعدههایی را که به مردم دادیم توانستیم محقق کنیم و در پیشگاه مردم شرمنده نیستیم.
در این گزارش یکی از وعدههای انتخاباتی رئیس جمهور "نجات اقتصاد کشور" را در گفتوگو با مردم بررسی میکنیم.
وقتی پای حرف مرد مینشینیم و وعدههای رئیس جمهور را مرور میکنیم قریب به اتفاق مردم گلایه از مشکلات معیشتی و درآمدها میکنند. حرف مشترک مردم جامعه گلایه از عدم تحقق وعدههای رئیس جمهور است.
* دولت نباید به مردم دروغ بگوید
خانم ابراهیمی، فوقلیسانس ادبیات است. وقتی از او درباره وعده روحانی مبنی بر "نجات اقتصاد کشور" میپرسیم میگوید: نهتنها این شعار بلکه هیچ کدام از وعدههای آقای روحانی اجرایی نشد. دولت نباید به مردم دروغ بگوید. دولتی که به وعدههای خود عمل نکند اعتماد خود را بین مردم از دست میدهد.
وی ادامه میدهد: اگر دولت مدعی این است که تمام وعدهها انجام شده جواب این سؤال را بدهد "چگونه اقتصاد نجات یافته است که مردم قدرت خرید یک زندگی معمولی را ندارند؟" دولت روحانی تمام مشکلات را به گردن دولت قبل میاندازد. اگر دولت قبل برای من کارهای خوبی انجام نداد، دولت تدبیر هم کاری نکرد. تمام وعدهها روی کاغذ ماند.
*واردات پدر تولید را در آورده است
آقای چراغی یکی دیگر از شهروندان است که شغل آزاد دارد. بهمحض اینکه از او سؤال میکنم "آیا بهنظر شما شعار آقای روحانی مبنی بر اینکه اقتصاد را نجات میدهم محقق شده است یا خیر؟" با لبخندی تمسخرآمیز میگوید: این سؤال جای پرسش دارد؟! اگر اقتصاد نجات یافته بود وضعیت مردم این بود؟ مسئولان مدام شعار میدهند فقرزدایی کردهاند. نهتنها فقرزدایی نشده بلکه تعداد افرادی که به نان شب محتاج شدهاند افزایش یافته است. تفاوت این دولت با دولت قبل این است که در دولت قبلی قیمتها بهیکباره افزایش یافت اما در این دولت ذرهذره و بسیار بیشتر از دولت قبل افزایش یافت، اما مردم را فریب دادند و بیان کردند که افزایش قیمتی وجود نداشته است.
وی با گلایه از اینکه وضعیت کاسبی بسیار خراب است، گفت: واردات پدر تولید داخلی را در آورده است. تولید کننده پوشاک مردانه هستم، اما وقتی در سطح بازار میرویم میبینیم که افزایش روند واردات باعث شده تا مردم بیشتر بهسمت خرید کالاهای بیکیفیت چینی بروند. علت تمایل مردم به آن سمت این است که اجناس ارزانتر است اما دقت ندارند شاید جنس ارزانتر خریداری کنند اما بیکیفیت است.
چراغی میافزاید: هرچه در عملکرد دولت نگاه میکنم هیچ اقدامی که بهنفع معیشت و زندگی مردم باشد رخ نداده است. هر روز مسئولان به مردم وعده دادند که اگر برجام عملیاتی شود تمام مشکلات کشور حل میشود، پس کجاست آن وعده و وعیدها؟!
*سالاد هم غذای اغنیا شد
آقای ایمانی یکی دیگر از شهروندان است که کارمند یک شرکت دولتی است، در پاسخ به اینکه "آیا اقتصاد در دولت یازدهم نجات یافته است؟" بیان میکند: تعریف از اقتصاد نجاتیافته باید مشخص شود، من نمیدانم مسئولان با کدام تعریف ادعای نجات اقتصاد را دارند.
وی گفت: "مشکلات مردم را همراه با عزت حل کردهایم بعد برخی میگویند دولت پیر و خسته است."، کدام مشکلات مردم را حل کردهاند؟ گوجهفرنگی کیلویی 5هزار تومان نجات اقتصاد ایران است؟ خیار کیلویی 3هزار تومان حل مشکلات مردم است؟ سالاد هم غذای اغنیا شده است؟ مردم برای خرید گوجه و خیار هم دو دوتا چهار تا میکنند.
ایمانی ادامه داد: دولت هر روز در تلویزیون اعلام میکند که فلان مزایای کارمندان افزایش یافت. افزایشی وجود ندارد، تمام حرفها عوامفریبانه است. 3 فرزند دارم که فارغ التحصیل شدهاند و بیکار هستند. دولت برنامه برای اشتغال جوانان ندارد و بهراحتی مسئولیت را به گردن این نهاد و آن نهاد میاندازد و از انجام کار شانه خالی میکند.
*دخل و خرج کارگران یکسان نیست
شهروند دیگری که در یک سوپرمارکت در حال خرید است، وقتی مشاهده میکند با دقت قیمت محصولات را نگاه میکنم، میگوید: دولت حقوق کارگران را 14 درصد داده است اما توجه به بازار کالاهای اساسی ندارد.
وی بیان کرد: گوجهفرنگی کیلویی 5هزار تومان با حقوق مردم فاجعه است. حقوق کارگران در ماه 113 هزار تومان افزایش یافته اما هزینهها در ماه حدود 500هزار تومان افزایش یافته است. دخل و خرج با هم نمیخواند، اما هیچکدام از مسئولان متوجه این موضوع نیستند. دولت با افتخار میگوید حقوق کارگران 14درصد افزایش یافته، چرا نمیگوید محصولات چقدر گران شده است؟
*دولت دلسوز کارگران نیست
هموطن دیگری که در حال کار کردن با عابربانک است درباره تحقق وعدههای روحانی از جمله نجات اقتصاد ایران میگوید: وضعیت معیشتی مردم نشان میدهد که آیا اقتصاد نجات یافته است یا خیر؟
وی با بیان اینکه "یک کارگر هستم و حدود 1میلیون و 500 هزار تومان درآمد دارم" میگوید: حدود 700 هزار تومان از حقوقم صرف کرایه خانه میشود. حدود 1میلیون تومان هم خرج خوراک خانه است، حالا شما محاسبه کنید که هر ماه حدود 200 هزار تومان کسری دارم، یعنی مجبور هستم هر ماه زندگیام را با قرض سپری کنم. همین الآن که مشغول کار کردن با عابربانک بودم، داشتم قرضهای دوستانم را پرداخت میکردم. دولت دلسوز کارگران نیست. برای افزایش 100هزار تومانی حقوق کارگران دولت مکث میکند اما هیچ دقتی بر افزایش قیمت کالاها ندارد. به هر حال افزایش قیمت باید بر اساس یک فرمولی باشد نهاینکه بیبرنامه هر روز قیمتها افزایش یابد. مسئولان که با افزایش قیمتها درگیر نیستند، مردم هستند که کاهش تورم را لمس نمیکنند و هر روز سفرههایشان تنگتر میشود.
*مشکل ما گرانی است
جوان دیگری که در ایستگاه اتوبوس ایستاده است، خود را مهندس کشاورزی معرفی میکند که بعد از سه سال دنبال کار گشتن در حال حاضر در یک شرکت کامپیوتری مشغول فعالیت است. وی میگوید: مشکل اصلی ما گرانی است. من نمیدانم تورم چقدر است ولی از نظر من صددرصد است، قیمت هرچیزی را که سؤال میکنید حداقل دو برابر شده است. اصلا امروز قیمتها یک چیز است و فردا یک چیز دیگر. هیچ کالایی دو روز در یک قیمت نیست. من یادم نیست آخرین بار چهزمانی بود که با کالایی مواجه شدم که قیمتش کاهش پیاده کرده باشد. اصلاً فضای عجیبی شده است. درآمد ماهیانه من 1میلیون و 600هزار تومان است. این کار و حقوق را هم بهسختی پیدا کردهام. سه سال بیکار بودم، یعنی کارهای مختلف ولی کوتاهمدت انجام میدادم. حالا هم معمولاً هر دو ماه یک بار حقوق میدهند. با این درآمد نمیتوان زندگی کرد.
*خانوادهای را میشناسم که ماهی یک بار هم گوشت نمیخورند
کمی آنطرفتر راننده با لهجهای غریب صحبت میکند و میگوید: گوجهفرنگی را از کشاورز هنوز کیلویی 400 تومان میخرند، نمیدانم چطور قیمت گوجه به دوهزار و سههزار تومان تا 5هزار تومان رسیده است.
این راننده ویزیتور یک شرکت است که برای سوپرمارکتها خوراکی میآورد، میگوید: میزان باری که میآوردم کاهش یافته است چرا که میزان فروش سوپرمارکتها کمتر شده است، مردم توان خرید ندارند و از همه سبد خوراکی خود میزنند و تنها به ضروریات زندگی توجه دارند.
بنگاهی در همسایگی همین سوپرمارکت قرار گرفته است. مغازه دومتری، بدون خط تلفن و تنها سه صندلی فضای کلی بنگاه را تشکیل میدهد. روی ویترین شیشهای خاکگرفته، نام صاحب مغازه بهعنوان بنگاه با فونت درشت قرمز حک شده است. بنگاهدار میگوید: «اینجا میدان قیام است. قیمتها نسبت به سایر مناطق تهران و کرج ارزانتر است، اما باز هم مردم برای اجاره و خرید دچار مشکل هستند. مردم اینجا کارگر ساده، کارگر صنعتی یا دستفروش هستند. درآمد خانوادهها اکثراً 1میلیون تومان است، در همین میدان قیام خانوادهای را میشناسم که ماهی یک بار رنگ گوشت را نمیبینند.
*وعده 100روزه آقای روحانی چه شد؟
پسری که فارغ التحصیل عمران است، میگوید: روحانی وعده داده بود در 100 روز اول دولتش معیشت مردم را ترمیم و تورم را کنترل خواهد کرد، اما چیزی از کاهش تورم را لمس نمیکنیم. کاهش تورم را تنها در آمارهایی که مسئولین بیان میکنند مشاهده میکنیم.
وی ادامه میدهد: با اینکه 33 سال سن دارم و فارغ التحصیل شدهام بهدلیل بیکاری هنوز از پدرم پول توجیبی میگیرم و این موضوع برایم ناراحت کننده است. با این نرخ بیکاری بالا چگونه اقتصاد نجات یافته است؟ با گرانی، کاهش تولید، بیکاری و افزایش واردات میتوان گفت که اقتصاد نجات یافته است؟
انتهای پیام/*