قاسمی: از سینمای صامت ما یک مه و سایه‌ای باقی‌مانده است/ علاقه نداشتیم به بوروکراسی دانشگاه هنر تن بدهیم

قاسمی: از سینمای صامت ما یک مه و سایه‌ای باقی‌مانده است/ علاقه نداشتیم به بوروکراسی دانشگاه هنر تن بدهیم

سال گذشته موزه هنرهای معاصر برای یک هفته میزبان هفته‌ای فیلم بی‌کلام بود که توسط چند دانشجو رقم خورد. دور دوم این جشنواره قرار است در دانشگاه میشیگان آمریکا برگزار شود و عوامل این جشنواره در گفتگو با تسنیم از مصائب و لذت‌های سینمای بی‌کلام می‌گویند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سال گذشته موزه هنرهای معاصر برای یک هفته میزبان هفته‌ای فرهنگی با موضوعی خاص بود. مراجعان سینما تک موزه هنرهای معاصر برای یک هفته تماشاگر آثار بی‌کلام سینمای جهان بودند و در آنجا توانستند برخی از آثار نامکشوف ابتدای تاریخ سینما را کشف کنند. این برنامه یک هفته نیز در تالار فارابی دانشگاه هنر در قالب یک جشنواره بین‌المللی دنبال شد و در آنجا آثار بی‌کلام سینمایی در مسابقه‌ای پرمخاطب به مصاف هم رفتند تا نخستین جشنواره فیلم بی‌کلام ایران و شاید خاورمیانه شکل بگیرد تا نامش در کنار دو، سه جشنواره مشابه جهانی قرار گیرد.

امسال جشنواره فیلم بی‌کلام گلوب نه در تهران که در میشیگان و در یک فضای آکادمیک برگزار می‌شود. این شکل از برگزاری که با جشنواره‌ای سیال و سیار مواجه باشیم ما را مجاب کرد تا با گردانندگان این جشنواره دانشجویی گفتگویی داشته باشیم تا بدانیم جشنواره فیلم بی‌کلام از کجا می‌آید و به کجا می‌رود. در این گفتگو علیرضا قاسمی در نقش مبتکر و دبیر دوره نخست جشنواره، رها امیرفضلی، دبیر دوره دوم جشنواره و پویا موسوی به نوعی مغز متفکر گروه ما را همراهی کرده‌اند:

***

تسنیم: ‌  چه شد که در فضایی مملو از جشنواره‌های مختلف، به این فکر افتادید جشنواره فیلم‌های بی‌کلام را راه بیندازید؟

قاسمی:  یک پروسه خیلی طولانی ای بود، سالی که آمدم دانشگاه سعی کردم مطالعه سینما را از صفر شروع کنم، 1895، و شروع کردم فیلم صامت دیدن، راجع به آن مطلب می‌خواندم. در دانشکده سینما تئاتر فیلم صامت خیلی کم پیدا می‌شد، مثلاً یکی دو DVD برایمان می‌آوردند، مِلی‌یِس، پورتر، دِرایر نگاه می‌کردیم، کارهای کوتاه اولیه را نگاه می‌کردیم، پس از مدتی با وبسایت Archive آشنا شدم، روی سایت Archive پر از فیلم‌های صامت است و من با اشتیاق آن‌ها را دانلود می‌کردم و می‌دیدم، شیفتۀ سینمای بی‌کلام شدم، بعدا در حوزۀ سینمای مستند و سینمای آوانگارد دیدم چقدر سینمای بدون دیالوگ ریشه دارد، چقدر کارکردهای تصویری در بخشی از سینما شگفت‌انگیز است، این موضوع باز شیفتگی من را بیشتر کرد تا اینکه گرایش کارگردانی را انتخاب کردم و یک چیز خیلی جالبی که استادان ما در دانشکده روی آن تأکید داشتند این بود که کارگردان های تازه کار سعی می کنند با دیالوگ نقص‌های کارگردانی‌شان را جبران کنند.

تسنیم:    ‌شخص خاصی این را به شما می‌گفت؟ کدام استاد شما چنین ادعایی داشت؟

قاسمی:   امیرشهاب رضویان خیلی روی این قضیه تأکید داشت که شما با دیالوگ مخاطبتان را گول می‌زنید؛  چون نمی‌توانید کارگردانی درستی انجام بدهید سعی می‌کنید مدام از دیالوگ استفاده کنید. ولی از تصویر نمی‌توانید درست استفاده کنید.

تسنیم: ‌خودش فیلم صامت ساخته است؟

فکر می‌کنم تمامی دانشجویان مدارس فیلم یک‌بار فیلم بدون دیالوگ ساخته باشند

قاسمی: دقیق نمی‌دانم، بعید نیست چنین کاری کرده باشد. بعد شروع کردم یک‌سری تمرینات کوچک فیلمسازی انجام دادم، سعی کردم مدام با دوربین کار کنم و دیالوگ را حذف کنم، یکی از بهترین تمرین‌های کارگردانی این است که شما دیالوگ را حذف کنید و با تصویر کار کنید؛ در نهایت بعد از یازدهمین دوره ی جشنواره نهال احساس کردیم زمانش رسیده است که  یک جشنواره جدیدی را پایه‌گذاری کنیم، من فکر کردم به یک جشنواره‌ای احتیاج داریم که ترس آدم‌ها را راجع به فیلمسازی از آن‌ها بگیرد و آن‌ها را مجبور کند که بیشتر فیلم بسازند، از طرفی کاملاً بتواند نیازهای هنری یک جشنواره درجه  اول را برطرف کند. به خاطر دارم اولین بار در دفتر یکی از دوستان ایده جشنواره فیلم‌های بی‌کلام مطرح شد، امیر تقدیری که الان هم جزء تیم برگزارکننده جشنواره است. کلی راجع به این ماجرا صحبت کردیم. تا قبل از این اکثر دوستان به فیلم‌های بی‌کلام به عنوان مشق کلاسی نگاه می‌کردند، فکر می کنم تمامی دانشجویان مدارس فیلم یک‌بار فیلم بدون دیالوگ ساخته باشند.

تسنیم:    ‌جزء مواد درسی شما بود؟

قاسمی:  بله، ترم اول باید فیلم صامت می‌ساختیم، با آقای هاشمی تاریخ سینما داشتیم، البته همیشه به عنوان مشق کلاسی به آن نگاه می‌کردیم؛ ولی من فکر کردم این جشنواره می‌تواند مانند یک مکانیزم تشویقی عمل کند، یعنی آدم‌ها را مجبور کند از این مکانیزم استفاده کنند تا فیلم بسازند و از فیلمشان دیده شود و این را دیگر به عنوان مشق نبینند و خیلی جدی‌تر آن را پی بگیرند.

 تسنیم: ‌آن زمان در کلاس شما این رویه وجود داشت که فیلم در حال ساخت می‌تواند شاخص باشد، مؤلفه‌های حرفه‌ای داشته باشد، کس دیگری بود آنجا چنین تفکری داشته باشد؟ خود هاشمی چنین فکری می‌کرد؟

قاسمی:  هاشمی خیلی اصرار به فیلمسازی داشت؛ خیلی سعی می‌کرد در کلاسش دانشجویانش را مجبور به فیلمسازی کند و این به نظر من نکته مثبتی است. فکر می‌کنم جشنواره هم دقیقاً همین کار را می‌کند.

تسنیم: ‌یعنی می‌خواست شما از مبدا نگاه کنید و شروع به فیلم ساختن کنید؟

قاسمی:  بله، کاری که فکر می‌کنم مدارس دیگر هم انجام می‌دهند.

تسنیم: ‌پس مِتُد جهانی است؟

همگی معتقدیم که اساس سینما تصویر است و فکر می‌کنم فیلمسازی بی‌کلام معیار جالبی است که بفهمیم یک نفر فیلمساز بااستعدادی است یا خیر

قاسمی:  بله. همین الآن در معتبرترین مدارس سینمایی از شما برای Apply، رزومه و فیلم‌هایی که ساختید را می‌خواهند، کلی مدارک از شما می‌گیرند و در آخر یک فیلمنامۀ بدون دیالوگ از شما می‌خواهند، یعنی بیشتر مدرسه‌های سینمایی دنیا وقتی می‌خواهند دانشجو بپذیرند، برای مقاطع ارشد، از آن آدم که احتمالاً 4، 5 فیلم هم ساخته است که الآن آمده و می‌خواهد در مقطع ارشد ادامه بدهد می‌خواهند برایشان یک فیلمنامه بدون دیالوگ بفرستد. همگی معتقدیم که اساس سینما تصویر است و فکر می‌کنم فیلمسازی بی‌کلام معیار جالبی است که بفهمیم یک نفر فیلمساز بااستعدادی است یا خیر.

تسنیم: ‌شما با این دیدگاه موفق شدید که یک جرقه بزرگ بزنید، یک نهادی مانند موزه هنرهای معاصر را فعال کنید که به شما این فرصت را بدهد اکران داشته باشید، سخنرانی داشته باشید، عملاً یک حرکت رسمی باشد، فضای دولتی دارد اتفاق می‌افتد، چه رایزنی‌هایی داشتید که توانستید بروید در سینما موزه تا برای یک هفته سینما تِک آنجا را در اختیار داشته باشید و فیلم پخش کنید؟

قاسمی:  ما در جشنواره دو بخش داشتیم یک بخش رقابتی بود که فیلم هایی بی کلامی که در 10 سال اخیر ساخته شدند را به رقابت می گذاشت و بخش دیگر به پخش فیلم های صامت قدیمی می پرداخت.

تسنیم: ‌بخش رقابتی قبل از اکران های هفته ی فیلم بود؟

رویه ما این است که هر سال با یک آکادمی قرارداد همکاری امضا کنیم

قاسمی:  نه بالعکس، بخش رقابتی بعد از اکران های موزه و در تالار فارابی دانشگاه هنر برگزار شد. رویه ما این است که هر سال با یک آکادمی قرارداد همکاری امضا کنیم. دوره اول با دانشگاه هنر همکاری کردیم و دوره دوم با دانشگاه ایالتی میشیگان، دوره سوم احتمالاً جای دیگری است.

تسنیم: دکتر شفیعی پای کار شما آمد یا آقای هاشمی در معاونت فرهنگی؟

قاسمی:  حقیقتش خیلی موازی بود، من هم با آقای شفیعی صحبت کردم و هم با آقای هاشمی. هر دو هم خیلی از قضیه استقبال کردند و موافق بودند.

تسنیم: ‌چه کسی شما را به موزه معرفی کرد؟

با همکاری آقای سیادت پروژه  هفته فیلم کلید خورد که در آن مدت چندین فیلم خوب هم پخش کردیم

قاسمی:  شهاب کلهر، از بچه‌های کارشناسی ارشد، در واقع از بچه‌های موزه آمده بودند نزد آقای اسفندیاری مدیر گروه سینما  و درخواست همکاری بین موزه و دانشکده سینماتئاتر مطرح شده بود. من اولین نماینده‌ای بودم که از دانشکده سینماتئاتر همراه با شهاب رفتم موزه و در همان جلسه ی نخست مسئول سینماتک آقای سیادت بسیار از این موضوع استقبال کردند. فلسفه هفته فیلم این بود که ما در سینما فیلم نگاه نمی‌کنیم، یعنی ما نسل DVD و Torrent هستیم. در خانه دانلود می‌کنید و با کامپیوتر فیلم می‌بینیم یا مثلاً با سینمای خانوادگیمان. جایی نداریم که برویم و پاتوق باشد تا آنجا فیلمی ببینیم.

اساس اولیه‌اش این بود که یک فرصت جدید برای آدم‌ها ایجاد شود، بروند در سالن 6، 7 ساعت فیلم ببینند بعد بیایند بیرون. دوم اینکه خیلی دوست داشتیم فیلم‌های صامت درجه یک نگاه کنیم و چه جایی بهتر از سینماتِک موزه هنرهای معاصر که هم محیط خیلی خوبی دارد و هم خیلی جای معتبری است. من با آقای سیادت مسئول سینماتک موزه صحبت کردم. انصافا آدم روشن و مثبتی هستند، با همکاری آقای سیادت پروژه  هفته فیلم کلید خورد که در آن مدت چندین فیلم خوب هم پخش کردیم.

تسنیم: ‌خیلی از فیلم‌های شما فیلم‌های شناخته‌شده‌ای نبودند، آن‌ها را چگونه تهیه کردید؟

ایمیل می‌زدیم به شرکت‌های صاحب امتیاز فیلم‌ها و آرشیو بهترین فرمت‌های فیلم را برای ما می‌فرستادند

قاسمی:  یک پروسۀ تقریباً سخت و چند ماهه و البته خاطره‌انگیز. آماده سازی خیلی سختی داشت. منظورم زیرنویس کردنش است؛ خیلی از این پروژه‌ها را شما می‌توانید در اینترنت پیدا کنید. بخش دیگر را هم با ایمیل انجام دادیم. یعنی ایمیل می‌زدیم به شرکت‌های صاحب امتیاز فیلم‌ها، شرایطمان را توضیح می‌دادیم. وقتی برای آن‌ها توضیح می‌دادیم که داریم چنین کاری را می‌کنیم و برای اولین بار در ایران این اتفاقات دارد می‌افتد، خیلی استقبال می‌کردند و آرشیو بهترین فرمت‌های فیلم را برای ما می‌فرستادند و ما هم دانلود می‌کردیم و بعد هم وارد پروسه سانسور و زیرنویس می‌شدیم. سانسور هم خودمان انجام می‌دادیم.

تسنیم: ‌زیرنویس کار خودتان بود؟

قاسمی:  بله زیرنویس فارسی فیلم ها وجود نداشت. تنها فیلمی که زیرنویس فارسیش بود مصائب ژاندارک بود. بقیه فیلم‌ها رو خود بچه‌ها زیرنویس کردند.

تسنیم: ‌ باید سخت و طولانی بوده باشد.

قاسمی:  بله ، فیلم‌های دیگر ما انگلیسی بود ما میان‌نویس‌ها را به فارسی بر‌‌می‌گرداندیم.

تسنیم: ‌پس یک کارگاه تشکیل دادید؟

قاسمی:  یک هفته کامل، یک گروه 6،5 نفر فکر کنم یک هفته  متوالی در دبیرخانه کار می‌کردیم که این را برسانیم.بامزه‌ترین خاطره این هفته هم در مورد فیلم «متولد شدم اما…» اثر اُزو اتفاق افتاد. فیلم یک نسخه آمریکایی دارد و یک نسخه ژاپنی، ما نسخه ی ژاپنی آن را داشتیم و زیرنویس انگلیسی ای که برای آن دانلود کرده بودیم برای نسخه آمریکایی بود. نسخه آمریکایی کوتاه شده بود. تقریباً یک روز کامل وقت مان را گرفت.
 
تسنیم: ‌چند  فیلم نشان دادید و پخش کردید و چند فیلم برای اولین بار پخش می‌شد؟

قاسمی:  70 درصدش برای اولین بار داشت در جمع عمومی در ایران نمایش داده می‌شد. ما پنج روز اکران داشتیم ، هر روز 3 سانس. در واقع ما 10 فیلم بلند اکران کردیم و نزدیکِ 30 فیلم کوتاه.

تسنیم: ‌ما فیلم ایرانی صامت هم داریم چرا ایرانی پخش نکردید؟

قاسمی:  نسخه‌های خوبی از آن‌ها وجود ندارد.

تسنیم: ‌یعنی اگر وجود داشت این کار را می‌کردید؟

از سینمای صامت ما یک مه و سایه‌ای باقی‌مانده است و تقریباً همه یا از بین رفته‌اند یا نگاتیوهای ناقصی از آن‌ها وجود دارد

قاسمی: حتماً، از سینمای صامت ما یک مه و سایه‌ای باقی‌مانده است و تقریباً همه یا از بین رفته‌اند یا نگاتیوهای ناقصی از آن‌ها وجود دارد. علی معینی، دوست من رفت فیلمخانه ملی و صحبت کرد و چیزی آن سال دست ما را نگرفت، اوضاع خوبی در حوزه صامت سینمای ایران وجود ندارد. ما خیلی دیر رسیدیم به این قضیه. فکر می‌کنم صامت را تقریباً در تاریخ سینمای ایران از دست داده‌ایم.

تسنیم: ‌مگر نسخه‌های گمشده‌ای از آن‌ها پیدا شود؟

قاسمی:  امیدوارم.

تسنیم: ‌به نظر شما چه شد که در هفته فیلمی که متعلق به آثار صد سال پیش است سالن اکران پر می‌شد؟ اکران فیلم‌های صامت بسیار موفق بود. تبلیغ هم نداشتید.

قاسمی:  من فکر می‌کنم ما یک فقدان بزرگ را توانستیم در این حوزه پر کنیم که جواب داد. یادم است روز نخست نصف سالن پر بود اما روز بعد سالن منفجر شد. خودم وقتی رفتم در سالن و فیلم شروع شد تقریباً شوکه شدم؛ چون شما هر چقدر هم این فیلم‌ها را در خانه دیده باشید، وقتی وارد سالن می‌شوید و آن تصاویر  را می بیند همه چیز فرق می کند. آن موسیقی و آن صداها و تصاویر در کنار 200 نفر دیگری که اطراف شما نشسته‌اند ، یک روحی دارد که آدم را می‌گیرد. من  مصائب ژاندارک را در اتاق رژی نشسته بودم و می دیدم، یادم است در تمام مدت فیلم  بغض داشتم. اصلاً جو و فضا آدم را می‌گیرد، واقعا که لذت‌بخش است.

امیرفضلی: به نظرم خود سینماتک در کتابچه‌ای که چاپ کردیم خیلی کمک کرد. این کتابچه 10 صفحه بود و تبلیغات محیطی برای ما انجام دادند، در ضمن روابط عمومی موزه هم بسیار قوی عمل کرد.

موسوی: جشنواره صامت آمد و فضای جدیدی درست کرد اوایل خیلی نشدنی به نظر می رسید؛ ولی شد! آن فضایی که حول سینماتک بود، فضایی که شخصاً آرزویم بوده، اینکه چنین فیلم‌هایی در ایران اکران شود.  واقعاً متأسفم که چنین فضاهایی در ایران آنقدر کم هستند، ما سالن‌های زیادی نداریم که به اکران‌های خاص و تخصصی بپردازند.

هنر سینما یک هنر جمعی است و فیلم روی پرده جمعی، واقعاً یک تجربه دیگری است

امیرفضلی: یک جمله‌ای وجود دارد که خیلی آن را دستکم می‌گیریم و خیلی هم می‌شنویم و اینکه هنر سینما یک هنر جمعی است و فیلم روی پرده جمعی، واقعاً یک تجربه دیگری است.

تسنیم: ‌قسمت رقابتی چگونه شکل گرفت؟ فراخوان را چگونه فرستادید و استقبال چگونه بود؟

استقبال آن‌قدر زیاد بود که بعد از مدتی خدا خدا می‌کردیم سایت خراب  شود

قاسمی:  برای دور اول، دو بخش درست کردیم، بخش ملی و بخش بین‌الملل. سیستم بخش ملی که مشخص بود. پوستر و فراخوان چاپ می‌شد و در خبرگزاری‌ها فراخوان می‌رفت و آدم‌ها به هم خبر می‌دادند و در شبکه‌های اجتماعی متوجه می‌شدند و فیلمشان را می‌فرستادند. فکر می‌کنم بازخورد خبری خوبی داشت و دهان‌به‌دهان چرخید و 800 فیلم ملی  1466 فیلم بین‌المللی داشتیم. ما در بخش بین‌المللی یک پُرتال فیلم درست کردیم که آدم‌هایی می‌آمدند روی آن فیلم می‌گذاشتند. شاید افراد برای فستیوال‌های دیگری بیایند آنجا و بخواهند فیلم بگذارند؛ ولی وقتی با فستیوال ما مواجه می‌شدند استقبال می‌کردند.

البته قبل از آن به 30،20 مدرسه اروپایی و آمریکایی نامه‌نگاری کردیم که ما چنین کاری را داریم می‌کنیم. آن‌ها هم خیلی استقبال کردند و فکر می‌کنم این قضیه باعث شد استقبال خیلی بالا برود. خودم شخصاً فکر نمی‌کردم این طور استقبال شود. فکر می‌کردم احتمالاً 50 فیلم از ایران می‌آید و 100 فیلم هم از خارج ، استقبال آن‌قدر زیاد بود که بعد از مدتی خدا خدا می‌کردیم سایت خراب  شود.

موسوی: چون امکانات خیلی کم بود و هر چه فیلم بیشتری بیاد پروسه بازبینی و داوری شما سنگین‌تر می‌شود، روابط عمومی باید بیشتر فعال شود. بعد هیچ تصوری روی این نداشتیم که یک‌دفعه دو هزار و خردهای فیلم ملی و بین‌المللی بیاید.

تسنیم: ‌همه فیلم‌ها آپلود می‌شد؟

قاسمی:  بخش بین‌الملل آپلود می‌شد، بخش ملی نه.

تسنیم: ‌چگونه نشستید 2 هزار فیلم دیدید؟

قاسمی:  در بخش ملی و بین‌الملل هیئت گزینش تعیین کردیم، تقریباً از زمانی هم که باخبر شدیم فیلم‌ها خیلی زیاد هستند، به جای اینکه یک تاریخی را تعیین کنیم و بگوییم هییت گزینش از این تاریخ فیلم ببینند،  خرد خرد فیلم را می‌ریختیم روی هارد و می‌دادیم به آنها. فکر می‌کنم سه بار ما هارد عوض کردیم، یعنی می‌گفتیم این 300 فیلم را فعلاً ببینید، بعد می‌گفتیم حالا این 300 تا هم اضافه شد، واقعا پروسه ی سنگینی بود، بازبین‌های بخش ملی فکر می‌کنم در یک پروسه ی سه‌ماهه فیلم دیدند.

تسنیم: ‌هییت گزینش چه کسانی بودند؟

قاسمی:  محمد نجاریان، محمد حدادی و مرتضی گلگار و کاوه قهرمان بازبین‌های بخش ملی بودند، در بخش بین‌الملل به هیچ صورتی نمی‌شد همه فیلم‌ها را تمامی بازبین ها ببینند، یعنی 1466 فیلم را نمی‌شد جمعی نگاه کرد.

تسنیم: ‌زمان فیلم‌ها چقدر بود؟

قاسمی:  ما از یک دقیقه فیلم داشتیم تا 1 ساعت.قرار شد هیئت گزینش بخش بین‌الملل هریک بخشی را بر عهده بگیرد، آناهیتا قزوینی‌زاده فیلم‌های داستانی را دید، مسعود سفلایی تجربی‌ها را، مارتین هانس اشمیت مستندها را انتخاب کرد، مسئول قسمت پویانمایی دچار مشکل شد نتوانست فیلم‌ها رو ببیند. من مجبور شدم بخش پویانمایی را ببینم . انتخاب بخش بین‌الملل این‌طور صورت گرفت.

تسنیم: ‌این 1466 فیلم در چه بازه زمانی ساخته شده بودند؟

قاسمی: ما در بخش رقابتی قدیمی‌ترین فیلمی که گرفتیم و آمد داخل جشنواره فیلم فکر می‌کنم برای سال 2000 بود.

تسنیم: ‌اکثر فیلم‌ها جدید بودند؟ چه حسی از مواجهه با این تعداد فیلم داشتید؟

گفتن چقدر سرد است، چقدر گرم است، از تو متنفرم، دوستت دارم، می‌خواهم تو را بکشم، این‌ها ساده‌ترین کاری است که یک آدم می‌تواند بکند. پس تصویر چه می شود؟

قاسمی:  بله، فکر می‌کنم اکثراً بین سالهای 2010 تا 2015 ساخته شده بودند، یکی از خوشبختی‌های من در جشنواره صامت این بود که بیشتر از اینکه من بتوانم روی جشنواره تأثیر بگذارم، جشنواره روی من تأثیر گذاشت یعنی به یک‌چیزی رسیدم که خیلی برای من جالب بود خیلی چیزها یاد گرفتم و چیزهایی را فهمیدم که شاید در شرایط عادی 10 سال طول می‌کشید تا بخواهم بفهمم.  اصلاً شما یک‌طور دیگری به ماجرا نگاه می‌کنید. یعنی می‌بینید حجم بسیار زیادی از داستان و قصه بدون یک کلمه دیالوگ دارد روایت می‌شود، یعنی چیزی که سینما را از رمان و نمایشنامه جدا می‌کند، نمایشنامه یک دیوار چهارمی است که نادیده گرفته می‌شود، آدم‌ها می‌نشینند دیالوگ‌ها را بلندبلند استراق سمع می‌کنند، رمان هم در ذهن نویسنده است و تعریف می‌شود.

در سینمای بی‌کلام شما بغض می‌کنید، می‌خندید، عصبانی می‌شوید به خاطر داستانی که آن را می بینید، نمی‌شنوید، داستان را می‌بینید و این داستانی که دیدید یک کلمه در آن گفته نشده است و این خیلی شگفت‌انگیز است و کاملا جدی دارد دنبال می‌شود، بعد از برخوردم با این فیلم ها هر زمان که مشغول نوشتن فیلمنامه می شوم به این فکر می‌کنم که آیا این سکانسی که من نوشته‌ام این‌قدر دیالوگ لازم داشت؟ گفتن چقدر سرد است، چقدر گرم است، از تو متنفرم، دوستت دارم، می‌خواهم تو را بکشم، این‌ها ساده‌ترین کاری است که یک آدم می‌تواند بکند. پس تصویر چه می شود؟

تسنیم: ‌زمانی که فیلم‌ها اکران می‌شدند وضعیت چگونه بود؟

قاسمی:  فضای فارابی خیلی شلوغ و دوستانه بود، ‌ما قبلاً هم شلوغی فارابی را دیده بودیم، چیز تازه ای نبود، ولی اتفاقی که برای خود من خیلی جذاب بود حضور فیلمسازان بی‌کلام بود. فارابی در این جور مراسم ها معمولاً شلوغ می‌شود و یک جو دانشجویی صمیمانه‌ای دارد. برای خود من خیلی شگفت‌انگیز بود که این همه فیلمساز که فیلم‌های بدون دیالوگ ساخته‌اند یکجا جمع شوند.

تسنیم: ‌و این ایده شکل  گرفت که آکادمیتان را تشکیل بدهید؟

قاسمی:  ایده آکادمی را پوریا موسوی پیشنهاد داد.

موسوی: جشنواره تمام شده بود ما برای دوره دوم داشتیم صحبت می‌کردیم و یکسری مشکلات و درگیری‌های اجرایی طبق معمول داشتیم، از یک جهت ما می دیدیم که جشنواره ی بی کلام دارد خاموش می‌شود و از یک طرف دیگر هم حس می کردیم اگر بخواهد ادامه پیدا کند باید یک‌دفعه یک پوست بزرگی را بترکاند.

ما اصلاً علاقه نداشتیم به این بوروکراسی دانشگاه هنر تن بدهیم

قاسمی:  بذار بگویم منظور پوریا از مشکلات اجرایی چیست. وقتی دوره اول جشنواره تمام شد برای دوره دوم با دانشگاه هنر به مشکل برخورد کردیم، یعنی معاونت فرهنگی رغبتی برای برگزاری دور دوم نداشت . مشکل اینجا بود که آن‌ها دوست داشتند همه چیز را کنترل کنند و ما دوست نداشتیم این کار را بکنند. من یادم است خانم امیرفضلی را به عنوان دبیر دوره دوم معرفی کردم ولی برخوردشان خیلی بی ادبانه بود. خیلی دوست داشتند ماجرا را کنترل کنند و ما هم اصلاً علاقه نداشتیم به این بوروکراسی دانشگاه هنر تن بدهیم و این در نهایت سبب خیر شد؛ چون ما با یک بحرانی مواجه شدیم.

اینکه می‌دانستیم برای دوره دوم به سمت دانشگاه هنر نمی‌رویم. به این نتیجه رسیدیم که تمام ایران اوضاع همین‌گونه است و یک سیستم دولتی وجود دارد که دوست دارد همه چیز را داشته باشد و فکر کردیم کار مستقل کردن در ایران خیلی سخت است. برگشتیم به همان ایدۀ اولیه‌مان. رفتن به آکادمی‌های مختلف.  فکر می‌کنم اگر ما همچنان دانشگاه هنر را داشتیم این‌قدر  با شجاعت نمی‌رفتیم سمت میشیگان. این خراب شدن پل پشت سر باعث شد ما شجاعانه برویم به سمت مقصد بعدی. واقعاً اتفاق ترسناکی است. شما می‌خواهید یک جشنواره را با این همه پروسه اجرایی‌اش منتقل کنید به یکجای دیگری، به جایی که شما تبلیغات آن را در کنترل ندارید، به یک زبان دیگری دارد صورت می‌گیرد، اتفاق سختی است و یک مشارکت خیلی قوی می‌طلبد؛ ولی ما این کار را انجام دادیم.

موسوی: صحبت این بود که جشنواره چه می‌شود و چه اتفاقی برای آن می‌افتد، یک داشته‌ای در دست ما بود، فیلمسازان دوره اول در کنار ما بودند، بچه‌هایی که دوره اول به ما کمک کردند و خود ما، یک‌چیزی پیش روی ما بود که هیچ پیشبینی نسبت به آن نداشتیم و گفتیم بیاییم از داشته‌هایمان استفاده کنیم. من گفتم جشنواره یک بخش تعاملی داشته باشد و آن افرادی که به جشنواره اضافه شدند را رها نکنیم. از طرف دیگر همیشه یک دغدغه کار پژوهشی کردن و کار فکری کردن پس ذهن من بوده است. وقتی با سینمای صامت مواجه شدم مشکل ابتدا برای خودم پیش آمد، یعنی زمانی علیرضا به من گفت اضافه شویم به جمع بچه‌های صامت، یک‌چیزی من را قِلقلک داد که فیلمنامه صامت چگونه است و شروع کردم یک‌سری چیزها نوشتم و با دو سه تا از بچه‌های خوره سینما صحبت کردم. هیچ‌ ذهنیت خاصی نسبت به فیلم‌های بی‌کلام نداشتم. علیرضا خیلی جلوتر از من بود.

وقتی دوره اول جشنواره تمام شد، کاملاً یک ذهنیت جدید نسبت به جشنواره  پیدا کرده بودم و احساس می‌کردم که این اتفاق برای خیلی از بچه‌های فیلم دوست و کسانی که می‌خواهند فیلمساز شوند، حداقل در ایران وجود دارد، بعد که بیشتر جستجو کردم دیدم نه‌تنها در ایران؛ بلکه در تمام جهان وجود دارد، یعنی تصور از فیلم بی‌کلام، تصور همان فیلم‌هایی است که به قول شما با ژاندارک مرد. به این نتیجه رسیدم که این باید تبیین شود و از لحاظ تئوریک باید جا بیفتد که سینمای صامت به عنوان یک بخش بسیار مهم از سینما، چه اتفاقاتی برایش افتاده است. از خودمان پرسیدیم که چه کسی می‌تواند بهتر از همه این سؤالات را مطرح کند و جواب دهد. دیدیم خود فیلمسازان هستند، تصمیم بر این شد که گروهی راه بیندازیم به نام حلقه فیلمسازان بی‌کلام؛ اما راه انداختن این قضیه یک بودجه خاص و یک گروه اجراییِ به‌شدت قوی لازم داشت.

تسنیم: ‌در گام اول چند نفر می‌توانستند عضو آکادمی شوند؟

موسوی:  زمانی که داشتیم اساسنامه آکادمی را می‌نوشتیم، برای اینکه آکادمی یکباره بزرگ نشود و  از دست ما خارج شود و نتوانیم مدیریتش کنیم،با خود گفتیم از سه رکن اصلی هر فیلم شروع کنیم، داستان، کسی که روی این داستان سرمایه‌گذاری می کند و کسی که این داستان را به تصویر می‌کشد.اعضای همین سه بخش را در وهله اول دعوت کردیم، ابتدا با کارگردان‌ها شروع کردیم و بعد فیلمنامه‌نویس‌ها و در آخر تهیه‌کننده‌ها.

=======================================

مصاحبه از احسان زیورعالم

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران