شاعران افغانستانی: روابط فرهنگی باید تعیین‌کننده مناسبات سیاسی ایران و افغانستان باشد/ شعر فجر امسال ما را به تقویت روابط خوشبین کرد

شاعران افغانستانی: روابط فرهنگی باید تعیین‌کننده مناسبات سیاسی ایران و افغانستان باشد/ شعر فجر امسال ما را به تقویت روابط خوشبین کرد

مشکلات شاعران افغانستانی و بررسی وضعیت ارتباطات فرهنگی میان ایران و افغانستان با حضور شاعران مطرح افغانستانی در خبرگزاری تسنیم بررسی شد.

خبرنگار حوزه مهاجرین، خبرگزاری تسنیم: از سال‌های قبل جشنواره می‌گویند، از اینکه حتی شاعران افغانستانی اجازه شعرخوانی هم نداشتند، از اینکه شعر فجر صرفا نام «بین‌الملل» را تبلیغاتی و تشریفاتی یدک می‌کشید اما حالا... رضایت خاطری در نگاهشان و کلامشان هست که به قول «قنبرعلی تابش» حاکی از خوشبینی‌ ست، خوشبینی به آنچه در حوزه فرهنگ و ادبیات ایران و افغانستان اتفاق می‌افتد و «سید رضا محمدی» رییس اتحادیه نویسندگان هم در واکنش به حضور جدی افغانستان در جشنواره یازدهم می‌گوید: دست مریزاد به دست‌اندرکاران جشنواره

خبرگزاری تسنیم در حاشیه برگزاری اختتامیه یازدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر برای ساعاتی میزبان شاعران مطرح افغانستانی بود، دورهمی صمیمانه‌ای که به پیشنهاد شاعران افغانستان نامش شد «شعرفارسی‌زبانان، از کابل تا مشهد».

در این نشسست صمیمانه که با حضور «محمد کاظم کاظمی» شاعر برجسته افغانستانی و دبیر جشنواره یازدهم شعر فجر، «جواد محقق» معاون شعر بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، «سید رضا محمدی» شاعر و رییس اتحادیه نویسندگان افغانستان، «قنبرعلی تابش» چهره نام آشنا و پرافتخار جامعه ادبی افغانستان، «مصطفی هزاره»، «مهتاب ساحل»، «رامین عرب‌نژاد»، «تهماسبی خراسانی» و «مژگان فرامنش» شاعران مطرح و برجسته افغانستان و نامزدان جایزه این دوره جشنواره همراه بود که به بررسی اوضاع شعر و ادبیات در افغانستان، بررسی وضعیت ارتباطات فرهنگی میان ایران و افغانستان و ادبیات جنگ در این کشور پرداخته شد.

سید رضا محمدی: دست مریزاد به مسئولان جشنواره شعر فجر

«سید رضا محمدی» شاعر نام‌آور و رییس اتحادیه نویسندگان افغانستان در ابتدای این جلسه با تاکید بر اینکه یازدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر اتفاق خوب و مبارکی برای همه فارسی‌زبانان بود، اظهار کرد: این را نباید فراموش کنیم که شعر سرمایه مشترک فارسی‌زبانان است و همین میراث مشترک گستردگی جشنواره‌های ادبی و شعر را در فرای مرزها می‌طلبد.

وی افزود: به صراحت می‌توان گفت که اگر امروز در سینما و یا تئاتر محتاج الگوگیری از غربی‌ها باشیم در شعر اینگونه نبوده و این غربی‌ها هستند که نیاز به الگوگیری از فرهنگ شعر و ادب ما را دارند، پس با این تفاسیر چرا با هم از این سرمایه عمیق ادبی استفاده نکنیم؟

رییس اتحادیه نویسندگان افغانستان با تاکید بر اینکه جشنواره شعر فجر باید در بُعد بین‌المللی خود را بیشتر تقویت کند، ادامه داد: از میان بخش‌های مختلف جشنواره فجر به عقیده من بخش شعر بیش از سایرین می تواند در حوزه بین الملل حرفی برای گفتن داشته باشد و لذا حضور جدی و پررنگ افغانستان در یازدهمین دوره این جشنواره جای دست مریزاد گفتن به مسئولان جشنواره را دارد.

محمدی با بیان اینکه امیدواریم سال‌های آینده جشنواره تمهیدی برای شاعران فارسی زبان ساکن در اروپا و امریکا بکند، گفت: ما هم در ایرا ن و هم افغانستان سرمایه‌های ادبی خوبی داریم که به اروپا و آمریکا مهاجرت کرده‌اند و لذا به عقیده بنده آنها هم می‌توانند در جشنواره سهم داشته و هم بر ظرفیت‌های جشنواره اضافه کنند.

این شاعر مطرح افغانستانی گفت: جشنواره شعر فجر باید به سمتی برود که تمامی فارسی‌زبانان را دور هم جمع کرده تا فرصتی برای به اشتراک گذاشتن داشته‌ها و تجربه‌های ادبی و ارتقا آن فراهم شود.

در ادامه این نشست شاعران مطرح افغانستانی به سوالات تسنیم پاسخ دادند که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

خوشبینی به رویکرد مثبت جشنواره فجر نسبت به افغانستان/زمانی حتی جازه شعرخوانی نداشتیم

تسنیم: یازدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر را چه میزان بر تحکیم و تقویت روابط شاعران ایرانی و افغانستانی موثر می‌دانید و گسترش چنین رویدادهای فرهنگی چه میزان می‌تواند بر مناسبات سیاسی دو کشور تاثیر مثبت بگذارد؟

«قنبرعلی تابش»: در مورد جشنواره شعر فجر باید یک نکته‌ای گفته شود که برای ما افغانستانی‌ها بسیار حائز اهمیت است و این اهمیت را زمانی می‌توانیم درک کنیم که پیشینه جشنواره را بدانیم، من افتخار حضور در جشنواره‌های پیشین شعر فجر را داشتم، دوره‌های قبل نامش بین‌المللی بود و شاعران خارجی از کشورهای مختلف هم در تالار وحدت دعوت می‌شدند اما با صحنه‌های عجیبی مواجه می‌شدیم، برای مثال از شاعران ایرانی برای شعرخوانی دعوت می‌شد، از شاعران خارجی خیلی کمتر و از شاعران افغانستانی به هیچ وجه برای شعرخوانی دعوت نمی‌شد.

سوال اینجا بود که اگر فلسفه این جشنواره بین‌المللی بوده پس چرا در حضور مهمان‌ها صرفا از صاحبخانه تجلیل می‌شود؟ اگر اینگونه بود جشنواره را ملی و با حضور افتخاری مهمانان خارجی برگزار می‌کردند، یادم می‌آید در همان دوره‌ها حس بدی میان مهمانان ایجاد می‌شد و با توجه به این پیشینه امروز یک رویکرد مثبت در فضای شعر فجر و در بُعد بین المللی را شاهد هستیم.

حقیقت این بوده که در حوزه شعر و ادب هیچ محدودیتی را قبول نمی‌کنیم چرا که شعر حوزه نامحدودی است، البته به نظر من رسانه در این راستا خیلی تاثیرگذار می‌تواند باشد، ببینید در سالیان قبل مهاجرین افغانستانی چه عموم و چه نخبگان آنها گاهی با مانورهای نادرست رسانه‌ای ایران، در خود مچاله می‌شدند و همین یک نمونه بارز از تاثیرگذاری رسانه بر جایگاه مهاجرین افغانستانی بوده، حالا هم همینطور است، با نافذ شدن نگاه رسانه‌ها امروز شاهد جایگاه بهتری برای مهاجرین در جمهوری اسلامی ایران از جمله حوزه شعر و ادبیات هستیم.

به عقیده من هر قدر روابط میان ایران و افغانستان بیشتر شود شکاف‌ها و بدبینی‌ها کمتر می‌شود، کارها و برنامه‌های فرهنگی نیز تاثیر هر چند بلندمدت دارد، اما لازم بوده و در مجموع هر قدراین همدلی‌ها میان همزبانان فارسی و افغانستانی بیشتر شود اتفاقات بهتری در روابط دو کشور رخ می‌دهد.

ما برای تقویت روابط فرهنگی و ایجاد وحدت بیشتر میان فرهنگیان ایران و افغانستان به چنین حرکات سمبلیک نیاز داریم.

روند عبور و مرور شاعران در افغانستان و ایران باید تسهیل شود

تسنیم: البته من با این نظر شما موافق نیستم که باید صرفا کارهای سمبلیک و نمادین انجام شود، به عقیده من ما بیش از کارهای سمبلیک به آماده سازی زیرساخت‌ها نیازمندیم، به چه معنی؟ ببینید جشنواره فجر برگزار شد و نامزدان این جشنواره به ایران دعوت شدند اما تعدادی از شاعران به دلیل مشکل ویزا و پاسپورت نتوانستند بیایند، من به شخصه نظرم این است که تامسائلی نظیر این عبور و مرورهای دو طرفه سامان پیدا نکند، اقدامات سمبلیک و تشریفاتی دردی از تقریب روابط فرهنگی دوا نمی‌کند.

«تابش»: منظور من از امور سمبلیک حتما منفی نیست، امور سمبلیک گاهی می‌تواند بازتاب گسترده داشته باشد، من منظورم برجسته کردن مشترکات ادبی و فرهنگی است که مطرح کردن آنها به عنوان امور سمبلیک می‌تواند به تقویت فرهنگی دو ملت بسیار کمک کند.

«کاظمی»: من در اینجا لازم است نکته‌ای بگویم، برداشتی که تابش از سمبلیک دارد با برداشتی که شما دارید کمی متفاوت است، برداشت شما نگاه تشریفاتی و تجملاتی بوده اما منظور تابش فکر می‌کنم ایجاد سمبل‌هایی که نماد یک فکر و یک تفکر مشترک است، باشد، در مورد زیربناها با حرف شما موافقم و اصل کار همین است اما گاهی نیاز به ایجاد همین سمبل‌ها داریم، یعنی گاهی باید این اقدامات نمادین و سمبلیک انجام شود تا از قِبَل آن نگاه حاکم بر دو جامعه تلطیف یافته و لذا کارها بهتر پیش رود.

نگاهی به تاثیر جنگ و ناآرامی بر شعر افغانستان

تسنیم: با توجه به اینکه افغانستان بیش از چهار دهه شاهد جنگ و ناامنی بوده، در این بخش کمی به تاثیر جنگ در ادبیات افغانستان بپردازیم و اینکه دوستان شاعر بفرمایند شعر جنگ و یا در نگاه کلی‌تر ادبیات جنگ چه میزان توانسته منعکس‌کننده آلام و دردهای مردم این کشور ناشی از شرایط جنگ باشد؟

«رامین عرب‌نژاد»: شعر یک هنر است، در هر فضایی هنرپردازی می‌کند، حال می‌تواند این شعر در در جنگ‌زده ترین فضا هنر خود را به نمایش بگذارد یا در امن‌ترین فضا و در یک شعر عاشقانه و یا گاهی در دل یک شعر عاشقانه می‌تواند آن آلام و درد و شرایط جنگ  و یا شرایط سیاسی و امنیتی حاکم بر جامعه را هم به تصویر بکشد.

در عاشقانه‌ترین شعرهای افغانستان هم می‌توانید جنگ و آتش و خون و مشکلات وارد بر مردم را حس کنید و لمس کنید، ببینید غزل عاشقانه در ایران با غزل عاشقانه در افغانستان فضای بسیار متفاوت‌تری دارد، این روحیه افسردگی، انزوا، آسیب‌خوردگی در غزل افغانستان را به‌وضوح حس می‌کنید حتی اگر شاعر نخواهد از جنگ چیزی بگوید.

ردپای جنگ در عاشقانه‌ترین شعرهای افغانستان

لذا اگر خواسته باشیم دنبال ادبیات جنگ در افغانستان بگردیم نیازی به این نیست که بخواهیم دسته‌ای از شعرها را جدا کرده و بگوییم اینها در مورد جنگ سروده شده بلکه ادبیات جنگ در حقیقت آمیخته با تمام بخش‌های ادبی ما شده آنچنان که در در یک غزل عاشقانه با توصیف یک حریم خصوصی هم ردپایی از جنگ در افغانستان مشاهده می‌شود.

اگر با این دید به سراغ شعرهای معاصر افغانستان برویم این آسیبب دیدگی و توصیف فضای پیرامونی حاصل از جنگ و خشونت را بیشتر در شعر زن افغانستانی می‌توان مشاهده کرد.

ما پیرو ادبیات ضد جنگ هستیم نه ادبیات جنگ/در «پل سرخ» جنگ را با مضمون‌هایی عاشقانه به تمسخر گرفتم

«مصطفی هزاره»: من ضمن تایید حرف‌های رامین عرب‌نژاد باید بگویم ادبیات جنگ به چند بخش تقسیم می‌شود، اگر ادبیات جنگ را در خدمت توصیف جنگ معنا کنیم تصویر زننده‌ای دارد اما اگر از ادبیات ضدجنگ حرف بزنیم، این نوع ادبیات در تمامی شعرها موجود است.

شعرهای ضدجنگ شعرهایی است که روح جنگ در آن هست اما ستیز با آن جنگ هم وجود دارد.

ببینید شعر جنگ شعری است که در خدمت آن جنگ باشد، این شعر در افغانستان منسوخ است، برخی شعرها برای جنگ است که در خود جنگ سروده می‌شود، این آثار هم در افغانستان خیلی مورد استقبال قرار نمی‌گیرد، چرا که ما خودمان در دلِ جنگ هستیم و تکرار آن در فضای جنگ خسته کننده و همراه با آزردگی روح است اما آنچه که در میان شعردوستانِ افغانستان طرفدار دارد ادبیات ضدجنگ و ستیز با جنگ است.

تسنیم: جناب هزاره شعرهای شما در کتاب پل سرخ بیشتر عاشقانه هاییست که از جنگ هم حرف می‌زند، در این مورد صحبت کنید که چطور می‌شود زندگی و عشق را در کنار جنگ و فضای امنیتی جامعه تلفیق می‌کنید؟

ببینید ما نمی‌توانیم جنگ را فراموش کنیم، نمی‌شود همیشه نگران فضای امنیتی و سیاسی نباشیم در مقابل آنجا محیط زندگی ماست، نمی‌شود که در آن شهر عاشق نشویم و لذا همیشه حتی عاشقانه‌های ما همراه با مایه‌ای از آن نگرانی‌ها است.

در کتاب پل سرخ البته هدفم این بود که از طریق موضوعی چون عشق، جنگ را به تمسخر بگیریم و طوری با حالت طنز تلخ بیان کنم، حالا خواه فردی بخواهد بخندد و یا پا به پای آن لحظات گریه کند.

شعر افغانستان تحت تاثیر جنگ است

«تابش»: صحبت در مورد ادبیات جنگ در افغانستان نیازمند این بوده که در ابتدا تعریفی از شعر جنگ داشته باشیم، شعر جنگ به شعری گفته می‌شود که متاثر از فضای جنگ باشد، به این معنا اگر به ادبیات معاصر افغانستان نگاه کنیم کل شاعران ما با این مفهوم تحت تاثیر ادبیات جنگ هستند.

اما اینکه این ادبیات چقدر همپای مردم هم بطور مستقیم و هم غیرمستقیم پیش می‌رود به نظر من صد در صد، چرا؟ به این علت که در یک فضای امنیتی حاکم بر جامعه و در شرایط جنگ هر فردی ممکن است با نگاهی جانبدارانه از جنگ سخن بگوید اما شاعران عموما صادقانه‌ترین و بهترین توصیف‌ها را از جنگ دارند و همین یعنی در انعکاس آلام و زندگی مردم به صادقانه‌ترین شکل قلم می‌زنند.

صدای شاعران زن افغان با وجود فشارهای اجتماعی بلند است

تسنیم: در موضوع ادبیات جنگ گریزی بر دوچندان بودن سختی و تاثیر شرایط بر شعر زنان گفتید، با توجه به توصیف‌های یاد شده وضعیت فعالیت فرهنگی زنان در جامعه افغانستان چگونه است؟ و حضور زنان در جامعه بویژه در حوزه‌های فرهنگی چه مشکلاتی دارد؟ آیا برای جامعه سنتی افغانستان این موضوع پذیرفته شده است؟

«مژگان فرامنش»: شرایط برای فعالیت‌های فرهنگی بانوان گرچه خیلی مساعد نیست اما در قیاس با یک یا دو دهه قبل بهتر شده است، البته هنوز هم ما زنان درگیر مشکلات فراوانی هستیم از فشارهایی که بخاطر فعالیت ما از خانواده گرفته تا جامعه اعمال می‌شود، هنوز جامعه افغانستان حضور زن را در عرصه‌های اجتماعی آنطور که باید و شاید نپذیرفته و زنانی که در عرصه های گوناگون در افغانستان فعالیت می‌کنند متحمل فشارهای زیادی نیز هستند.

من از دهه 80 وارد عرصه شعر شدم و در حال حاضر در انجمن ادبی هرات مشغول فعالیت هستم، فضا را که می‌سنجم حس می‌کنم جای امیدواری برای تعاملات فرهنگی و حضور زنان در این عرصه وجود دارد، امروز تا حدودی آن فضای سخت سالیان گذشته شکسته و بانوان فرهنگی و شاعر برای خود سهمی دارند، حرف می‌زنند و می‌توانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند و حتی تبادل افکار کنند.

جامعه سنتی نمی‌گذارد زنان شاعر رشد کنند

از یک جهت دیگر نباید این را فراموش کنیم که فضای زندگی و دارا بودن از یک موقعیت اجتماعی در مجموع برای زنان در افغانستان محدود، بسته و سنتی بوده و یک فضایی است که این ناامنی‌ها و خشونت بر آن حاکم است و لذا شعر و ادبیات زنان آنطور که باید رشد می‌کرد رشد نکرده است.

تسنیم: شما چقدر مشکلات زنان افغانستان را در شعر خود منعکس کردید؟

اگر قرار باشد این مسائل و مشکلات را به شکل عریان در شعر بیان کنیم آن شعر بیشتر شکل گزارش روزنامه‌ای به خود می‌گیرد، من با این دیدگاه موافق نیستم چرا که شعر هنر است اما وقتی شعر را می‌خوانیم آن فضای خسته و محدود را کاملا حس می‌کنیم، شعر زن افغانستان حتی بطور غیرمستقیم هم نشان می‌دهد که وضعیت مساعد نیست و خبر از شرایط نابسامان فرهنگی و اجتماعی زنان افغانستان می‌دهد.

وضعیت معیشتی فاجعه‌بار شاعران در افغانستان/ وزارت بی‌وزیر فاتحه شعر و ادب را می‌خواند

«تهماسبی خراسانی»: حقیقت این است که شاعران در افغانستان وضعیت خوبی ندارند و سخت با مشکلات اقتصادی و معیشتی گریبانگیر هستند بطوریکه اگر بخواهد در افغانستان شاعری به دنبال خرج زندگی باشد از هنرش می‌ماند واگر بخواهد دنبال هنرش برود از زندگی می‌ماند.

دومین مسئله فضای سیاسی حاکم بر افغانستان بوده که فضای فرهنگ را تبدیل به یک فضای کُشنده کرده و اساسا به عقیده ما فرهنگیان در افغانستان دولت حاکم هیچ توجه و نگاهی بر فرهنگ ندارد، وزارت اطلاعات و فرهنگ بی‌وزیر عملا ناکارآمد است و این بی‌توجهی‌ها بر تقویت و تعامل فرهنگی در داخل کشور سایه انداخته چه برسد بر تعامل با سایر کشورهای فارسی زبان.

«ساحل مهتاب»: در مورد مشکلات زنان گفتید، من می‌خواهم مثالی بزنم، به عقیده من در افغانستان برای زنان دو نوع تروریست وجود دارد، یکی که در مقابل مردم ما ایستاده و ناامنی می‌کند و دیگری تروریستی است که در مقابل زنان قرار گرفته، این تروریست نوع دوم در افغانستان تلاش دارد استعداد و توانمندی‌های زنان را ترور کرده و به زیر بکشد.

این تروریست ممکن است از هر فردی با هر موقعیت اجتماعی باشد که تلاش می‌کند زنان را از عرصه‌های اجتماعی که توانمندی دارند حذف و سرکوب کند.

طرح‌های اقتصادی بلند مدت برای حوزه فرهنگ داریم

«محمدی»: مشکلات و سختی‌های زیادی در کار فرهنگی در افغانستانی وجود دارد، از مشکلات زنان تا مشکلات معیشتی و.... اما یکی از مسائل مهم این بوده که متاسفانه ما هنوز نتوانسته‌ایم از هنر فرهنگی خود درآمدزایی کنیم، البته منظورم این نیست که فرهنگ در خدمت اقتصاد دربیاید خیر، منظور این بوده که باید مانند تمامی حوزه ها به فکر این باشیم که از قِبَل کار فرهنگی درآمدزایی کنیم.

وقتی اقتصاد را در حوزه فرهنگ تقویت کنیم قاعدتا بسیاری از راه‌ها و روابط تسهیل می‌شود، البته طرح‌هایی در این حوزه داریم اما هنوز خام است و در درازمدت جواب می‌دهد اما تلاش می‌کنیم که بزودی اجرایی شود.

مصاحبه از ف. حمزه‌ای

انتهای پیام/.

 

 

 

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon