آقای ظریف! آیا ارزش شهدای منا از قربانیان تروریسم کمتر است؟
«طیبه حسینی» با اشاره به مشکلات فراوان خانوادههای شهدای منا، میگوید: من مقالات جالبی از دکتر ظریف در مورد حمایت عربستان از تروریسم خواندهام، اما نمیدانم چرا ایشان هیچگاه در مورد منا دست به قلم نشدند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، همزمان با انتشار اخبار مختلف درباره نتایج مذاکرات دوجانبه میان هیأتهای ایرانی و عربستانی درباره مراسم حج سال 96، تأکید بر یک نکته ضرورت دارد. هیأت مذاکرهکننده کشورمان باید یکی از اولویتهای خود را احقاق حق شهدای منا قرار دهد. البته چنانکه در اخبار اعلام میشود، به نظر میرسد یکی از موضوعات مورد بحث در مذاکرات، مسئولیت رژیم سعودی در فاجعه منا و لزوم پذیرش این مسئولیت، جبران خسارت، و ارائه تضمین از سوی سعودیها مبنی بر جلوگیری از بروز حوادثی با این ابعاد در آینده است.
در حالی که مذاکره برای اعزام مجدد حجاج به عربستان پیگیری میشود، نباید فراموش کرد که حقوق شهدای منا و خانوادههایشان هنوز محقق نشده است
خبرنگار سرویس جهان مشرق در همین راستا با خانم «طیبه حسینی» سخنگوی مجمع نمایندگان حداکثری خانوادههای شهدای منا گفتوگو کرده است. آنچه در ادامه میخوانید، متن مصاحبه تفصیلی مشرق با خانم حسینی دختر حجتالاسلام «سید حسین حسینی» شهید منا و امام جماعت سابق صحن جامع رضوی در حرم مطهر امام رضا (ع) است.
* * *
مشرق پیشتر مصاحبههایی با آقای «حسین گودرزی» فرزند یکی از شهدای منا (از اینجا بخوانید) و خانم «خدیجه میرمرتضوی» همسر شهید و از نمایندگان خانوادههای شهدای منا (از اینجا بخوانید)، و همینطور بازتاب نامه سرگشاده خانوادههای شهدای منا خطاب به سید حسن روحانی (از اینجا بخوانید) به موضوع ضرورت پیگیری حقوق شهدای منا و خانوادههای آنها پرداخته است.
به علاوه، این خانوادهها روز شنبه (18 دیماه 95) عریضهای با موضوع درخواست تشکیل یک کمیته حقیقتیاب برای تحقیق درباره فاجعه منا را خطاب به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل منتشر کردند و امیدوارند بتوانند یک میلیون امضا برای این عریضه جمعآوری کنند تا سازمان ملل مجاب شود به این موضوع وارد شود. امید است این عریضه نه تنها در داخل ایران بلکه در فضای بینالمللی توجه درخور خود را جلب نماید تا همه مسلمانان و حتی غیرمسلمانها این عریضه را امضا کنند. مشارکت مردم و رسانهها در این زمینه نیز حائز اهمیت و قابلتقدیر است.
مخاطبین محترم برای امضای این عریضه میتوانند از اینجا اقدام نمایند. توضیحات تکمیلی درباره نحوه امضای عریضه در انتهای همین مصاحبه آمده است.
* * *
لطفاً توضیح بدهید که مجمع نمایندگان حداکثری خانواده شهدای منا چگونه و چرا شکل گرفت.
برای پاسخ به پرسش شما لازم است که یک نکته را به عنوان مقدمه مطرح کنم؛ که البته بیارتباط به اتفاقات اخیر یعنی حادثه برخورد دو قطار و همینطور آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو هم نیست. همانطور که همه واقفیم، کشور ما یک کشور حادثهخیز است و به علاوه در یک منطقه حادثهخیز و ناامن هم قرار دارد.
مصیبتهای خانوادههای شهدای منا، صرفاً در عربستان و با دیدن پیکر عزیزانشان به پایان نرسید، بلکه مشکلات داخل کشور نیز بر این مصیبتها افزوده است
در این شرایط، نباید واکنش ما به وقایع مختلف به گونهای باشد که بعد از هر حادثهای، یک سری رفتارها به شکل یک موج شکل بگیرد و بعد از گذشت زمان، این موج آرام شود. نباید اینگونه باشد که این موجها پشت سر هم ایجاد شود اما نهایتاً به هیچ کجا نرسد. مردم ما بسیار نوعدوست و با هم همدل هستند و بعد از هر اتفاقی میخواهند به یکدیگر کمک کنند، اما این واکنشها کمتر به صورت یک حرکت مثبت و معقول اجتماعی درآمده است.
بعد از فاجعه منا هم خانوادههای شهدا در هر شهر کمپینهایی را تشکیل داده بودند و بعضاً از طریق مصاحبه و تشکیل گروههای مختلف کارهایی را انجام داده بودند؛ به ویژه در تهران که عزیزانی سعی کردند کانالی ارتباطی میان خانواده شهدا در سراسر کشور ایجاد کنند. اما با توجه به ابعاد گسترده فاجعه و تبعاتی که در ماههای اول همچنان گریبانگیر خانوادهها بود، جمع کردن همه خانوادهها دور هم دشوار بود.
با این وجود، بعد از گذشت چندین ماه تصمیم گرفتیم به صورت متمرکز گروههایی را تشکیل بدهیم و اولاً مشکلات خانوادههای شهدا را حل کنیم و بعداً به شکل یک تشکل اجتماعی بتوانیم راه شهدای منا را ادامه بدهیم؛ چراکه اکثر این شهدا افرادی فعال در امور اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه بودند. لذا با برگزاری جلساتی حضوری در استانهای مختلف، با آرای خودِ خانوادهها تعدادی به عنوان نماینده انتخاب شدند و مجموع این نمایندهها در سراسر کشور تحت عنوان «مجمع نمایندگان حداکثری» که نماینده بالغ بر 410 خانواده شهید مناست شروع به فعالیت کرد و در حال تبدیل شدن به یک سازمان غیردولتی رسمی است.
امیدواریم این مجمع بتواند علاوه بر پیگیری حل و فصل مشکلات خانواده شهدای منا، با پایدار کردن انرژی حاصل از همدردی مردم عزیزمان با هر نوع عقیده و سلیقهای، این نیرو را بر مدار صفات متعالی انسانی در ادامه راه شهدای والامقاممان، به یک فعالیت مثمر و مؤثر اجتماعی و انساندوستانه تبدیل کند.
فاجعه منا حداقل سه بُعد داشت: اول بُعد مربوط به جهان اسلام، یعنی محکوم شدن عربستان در این رویداد در درون جهان اسلام و توسط خودِ کشورهای اسلامی؛ دوم بُعد بینالمللی، یعنی دفاع ایران به عنوان یکی از کشورهایی که بیشترین شهید را در این واقعه داشت در زمینه حقوق بشری این فاجعه؛ و سوم بعد ملی، یعنی حمایت دولت از خانوادههای شهدا.
در بعد اول، ما ابتدا خوب عمل کردیم. به عنوان مثال، ایران تنها کشوری بود که توانست پیکر شهدایش را برگرداند و مدارک لازم را داشت تا آمار تعداد شهدایش را اثبات کند. من با خانوادههای شهدای کشورهای دیگر هم ارتباط دارم و تا جایی که میدانم، این کشورها نه از عربستان تقاضا کردهاند که آماری از تعداد شهدایشان را به آنها ارائه بدهد و نه خودشان مایل هستند آماری در اینباره بدهند. در حالی که در ایران، هم به واسطه پیام مقام معظم رهبری که بسیار تأثیرگذار بود، تغییر جدی در رفتار وقیح رژیم سعودی رخ داد، و هم تلاش سایر دستاندرکاران باعث شد جلوی عملیات تدفین دستهجمعی شهدا گرفته و اکثر پیکرها به ایران بازگردانده شود.
یکی از مشکلاتی که موجب میشود تا ایران در شکایت بینالمللی از عربستان موفق نباشد، این است که فقط کشور ماست که آمار و اطلاعات درستی از شهدایش در اختیار داشته و ارائه میدهد. زمانی هم که ما به دنبال شکایت از عربستان بودیم، کشورهای دیگر اسلامی با ما همراه نشدند. کشورهای دیگر که من با شهروندانشان در جامعهالمصطفی ارتباط داشتهام و حتی در کمپین ما فعال هم هستند، میگویند حتی وقتی ما در ایران اخبار را شنیدهایم و با کشور خودمان صحبت کردهایم، به ما گفتهاند: «چیزی نبوده؛ چادرهای حجاج آتش گرفته است.» یعنی حتی تا چندین روز پس از واقعه، در این حد هم خبر نداشتهاند چه اتفاقی افتاده است و در رسانههای کشورشان کل ماجرا سانسور شده است.
مردم در این کشورها تا چند روز اصلاً نمیدانستند که فاجعه تا چه حد بزرگ بوده است. میگفتند: «ظاهراً چادرها آتش گرفته و حجاج فوت کردهاند؛ از آنطرف چون عربستان برای انتقال پیکرها مشکل دارد و پول میگیرد، ما هم رضایت دادهایم که حجاج همانجا دفن بشوند.» بسیاری از اینها فکر میکردند تعداد شهدا واقعاً همان 700 نفری است که عربستان و رسانههای بینالمللی میگویند، در حالی که 7000 نفر کجا و 700 نفر کجا.
بنابراین کشورهای اسلامی در این ماجرا تا حد زیادی خودشان هم مقصر بودند، چون مانند ایران پیگیر نشدند و آمار ندادند و ارزشی هم برای آن ابدان پاک قائل نشدند تا آنها را با تکریم به کشورشان بازگرداندند. البته ما معتقدیم راههای دیگری هم برای پیشبرد موضوع تقصیر عربستان در فاجعه منا وجود داشت. مثلاً دولت ایران باید در اجلاس سران کشورهای اسلامی تلاش میکرد که با سایر کشورها در این زمینه متحد شده و کشف حقیقت را استیفا کند و همچنین اقدامات دیگری که جای خالی آنها در اقدامات مسئولین دیده میشود.
اما بُعد دوم در مورد وجه بینالمللی فاجعه منا؛ عدم همکاری سایر کشورهای آسیبدیده چنانکه در بالا اشاره شد، به علاوه اینکه عربستان کنوانسیونهای بینالمللی را قبول ندارد، باعث شد تا ما از طریق دولتی عملاً نتوانیم کاری از پیش ببریم. با این وجود، خود خانوادهها به صورت فعال وارد تعامل با دولت خودمان شدند. بعد از درخواستهای مکرر، بالأخره توانستیم با وزارت خارجه جلسه بگذاریم که آن هم با معاون آقای دکتر ظریف (نه خود ایشان) یعنی با آقای قشقاوی بود. یک جلسه دیگر هم در مجلس خدمت آقای قشقاوی بودیم و چند جلسه دیگر هم با کارشناسان دیگر در حوزه فاجعه منا جلسه داشتیم.
وزارت خارجه همچنان عنوان میکند که از طریق مذاکرات و نشستهای مختلف با کارشناسان حقوقی از سراسر جهان به دنبال پیگیری وجه حقوقی فاجعه مناست. اما توفیق چندانی به دست نیامده و در حقیقت راهکار اصلی، اقدام غیردولتی و مردمی است. بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که باید تشکل کنونی را تأسیس کنیم و از طریق فعالیت مردمی، صدای خودمان را به دنیا برسانیم تا به این وسیله مردم جهان بفهمند که فاجعه منا ابعاد بسیار بزرگتری از آن چیزی داشته که عربستان ادعا میکند و رسانههای وابسته به این کشور نشان میدهند.
شواهد موجود اثبات میکند آنچه در حج 94 انجام شد، صرفاً حادثه یا اشتباه نبود، بلکه کوتاهی تعمدی سعودیها در رسیدگی به حجاج بود
سپس مجمع نمایندگان بخشی از توان خود را روی تدوین نامهای متمرکز کرد که الآن در قالب یک عریضه خطاب به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل منتشر شده است. برای تدوین این عریضه از نظرات کارشناسی یکی از اعضای قدیمی شورای نگهبان استفاده شد؛ با وزارت خارجه هم تبادل نظری داشتیم و آنها هم تأیید کردند؛ و نهایتاً کلیات نامه در جلسه کمیسیون امنیت ملی هم مطرح شد و بعد از هشت ماه طی مراحل مختلف، حدود دو ماه پیش این نامه به صورت آنلاین منتشر شد و الآن یکی از بزرگترین امیدهای ما برای رساندن صدایمان به دنیا همین عریضه و همراهی مردم برای انتشار و امضای گسترده آن است.
یکی از مواردی که در نامه ذکر شده این است که ابعاد فاجعه منا بسیار بزرگتر از ادعاهای عربستان است و تعداد شهدا 700 نفر نبوده، بلکه 7000 نفر بوده است. ضمناً این فاجعه، حادثه و اتفاق نبوده، بلکه شواهدی از تعمد در آن دیده میشود؛ که این شواهد هم در نامه ذکر شده است. یکی از محاسن این نامه هم این است که اگر تعداد امضاهای آن به عدد یک میلیون برسد، نامه به شکل خودکار برای کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل فرستاده خواهد شد و آنها موظف هستند به این نامه پاسخ و واکنش نشان بدهند.
بنابراین در بُعد بینالمللی موفق بودیم و دولت هم از شما حمایت کرد.
اگر بخواهم تمام حقیقت را بگویم، باید بگویم دولت در ابتدای کار به بخشی از وظایفش به درستی عملی کرد و در زمینه مشاورهها و نشستهای مختلف هم اقدامات زیادی انجام داده است، اما به مرور زمان، مجموع این اقدامات در برابر آنچه میبایست رخ میداد، به کسر کوچکی تبدیل شد. از طرفی همان اقدامات اولیه دولت هم به خانوادهها بازتاب داده نمیشد. در نهایت هم ما خودمان مجبور شدیم نامه به آقای دکتر ظریف بنویسیم و گله کنیم که چرا کسی جواب ما را نمیدهد. چون نه کسی به ما تسلیت گفته بود، نه از ما دلجویی شده بود، و نه به ما گفته بودند که علیه عربستان چه کردهاند و چه باید بکنند.
آن نامه با امضا 120 خانواده خطاب به آقای ظریف نوشته و رسانهای هم شد. متعاقب آن نامه و درخواستهای مکرر ما هم بود که بالأخره جلسات با وزارت خارجه برگزار شد. من مقالات جالبی از دکتر ظریف در مورد حمایت عربستان از تروریسم خواندهام، اما نمیدانم چرا ایشان هیچگاه در مورد منا دست به قلم نشدند. این فاجعه که مستقیماً به مردم خودمان آسیب زده، کماهمیتتر از فجایع تروریستی اروپا و سایر کشورهای منطقه نیست؛ صرفاً کمی در لفافه و بدون ادوات نظامی اجرا شد و لذا گویا امر دایر برآن شده که دفاع محکمی در برابر آن صورت نگیرد.
نهایتاً نمیگویم هیچ تلاشی نشده بود، اما تأکید میکنم که یک خلأ محسوس میان وزارت خارجه و خانوادهها وجود داشت و دارد. چهبسا اگر این خلأ نبود، این نامه و عریضه کنونی، همان ابتدا منتشر میشد و تا ماجرا به اصطلاح داغ بود، تأثیر بسیار بیشتری هم داشت. واقعیت امر این است که همینک باز هم ما شاهد غیبت حمایت وزارت خارجه از خانوادهها هستیم. حتی درباره انتشار این عریضه اخیر هم گفته بودند اگر بخش اولیه کار و اقدامات مردمی را راهاندازی کنیم، برای ادامه کار کنار ما خواهند بود، اما متأسفانه اقدام مؤثری در این زمینه ندیدیم.
«من مقالات جالبی از دکتر ظریف در مورد حمایت عربستان از تروریسم خواندهام، اما نمیدانم چرا ایشان هیچگاه در مورد منا دست به قلم نشدند.»
یک نکته هم وجود دارد که به کل دولت و همینطور قوه قضائیه برمیگردد و صرفاً مربوط به وزارت خارجه نیست. همان اوایل بعد از فاجعه منا، بعضی از خانوادهها میخواستند از عربستان شکایت کنند. یک سری گروهها و کمپینها تشکیل شد و اقداماتی هم داشت انجام میشد؛ از جمله نامهای خطاب به آقای «بان کیمون» دبیرکل وقت سازمان ملل نوشته شد. آن موقع مسئولین به ما گفتند کسی اقدام انفرادی انجام ندهد، بلکه خانوادهها بیایند و به دولت وکالت بدهند تا دولت از عربستان شکایت کند.
به این ترتیب تلاشهای خانوادهها متوقف شد و بیش از 200 خانواده به دولت وکالت دادند. با این حال، متأسفانه هنوز خبری از نتیجه آن وکالتها نشده و با گذشت بیش از یک سال، هنوز هم دولت شکایتی از عربستان نکرده است. بعد از این همه، الآن میگویند دولت نمیتواند از عربستان شکایت کند. خب سؤال ما این است که اگر دولت یا قوه قضائیه نمیتوانند از طریق وکالت اقدامی کنند، پس چرا آن وکالت را گرفتند. چرا آن زمان که اوج ماجرا بود، جلوی اقدامات مردمی خانوادهها گرفته شد؟ خیلی علاقهمندیم که مسئولین و به خصوص قوه قضائیه که الآن متصدی امر شده، به این سؤال پاسخ بدهند. اگر نمیخواستند شکایت کنند، چرا وکالت گرفتند؟ اگر میخواستند شکایت کنند، چرا بعد از یک سال هنوز این کار را نکردهاند؟
رسیدگیهای داخل کشور به خانوادههای شهدا چگونه بوده است؟
فاجعه منا یک سری پیچیدگیهایی را داشت. اولاً چون این اتفاق خارج از ایران رخ داده بود، وزارت خارجه دخیل بود. از طرفی سازمان حج و زیارت چون افراد را به عربستان برده بود، دخیل بود. به علاوه، چون موضوعات حقوقی و قضایی هم مطرح بود، پارهای امور به قوه قضائیه مربوط بود. از یک طرف دیگر، چون قربانیان فاجعه منا، شهید محسوب میشوند، بنیاد شهید هم دخالت دارد. این فاجعه به همان اندازه که ابعاد بینالمللیاش پیچیده بود، از آنجایی که درون کشور هم چند متولی داشت، پیگیری آن مشکل بود.
یکی از دردآورترین اتفاقاتی که درباره خانوادههای شهدای منا افتاد، اختلاف بر سر عمدی بودن یا اتفاقی بودن این فاجعه بود. همه شاهدان عینی معتقد بودند که این حادثه تعمدی بوده است، چون حتی اگر هم از قبل برنامهریزی نشده بود (که خود همین هم جای بحث دارد)، بعد از وقوع حادثه، کوتاهیهای تعمدی برای بالا بردن تعداد قربانیان انجام شد.
من خودم پزشک هستم و در اورژانس هم کار کردهام. طبق قانون، اگر ارائه خدمات اورژانسی و درمانی به یک بیمار، بیش از زمان تعریف شده برای آن خدمت طول بکشد، نهاد خاطی «مقصر» شناخته میشود. این در حالی بود که در عربستان این همه نیرو در محل حادثه مستقر بودند و میدیدند که مصدومین فریاد تشنگی سرمیدهند، اما 5 ساعت هیچکس به اینها رسیدگی نکرد.
مأمورین سعودی نه تنها خودشان به حجاج حادثهدیده کمکی نمیکردند، بلکه از کمکرسانی تیمهای پزشکی خارجی نیز جلوگیری میکردند
نه تنها خودشان کمکی نمیکردند، بلکه به نیروهای ایرانی هم اجازه نمیدادند که کاری انجام بدهند. در بیمارستانها هم رسیدگی نمیشد و خیلیها اصلاً در بیمارستان جان خود را از دست دادند. این مسائل رسانهای هم شده و همه اینها در نامه ذکر شده است. بنابراین شکی وجود ندارد که عربستان در اینباره مقصر است.
در داخل کشور، اطلاق واژه شهید به قربانیان فاجعه منا، بیش از دو ماه زمان برد، و حجاج هم نهایتاً «شهید فرهنگی» محسوب شدند که تبعات خودش را داشت. واقعیتهای تلخی در اینباره وجود دارد. مثلاً طی همین دو ماه و تا قبل از آنکه واژه شهید رسماً اطلاق شود، مسئولین در شهرستانهای مختلف برخوردهای زنندهای با خانوادههایی میکردند که میخواستند در مراسمهای شهدای خود، از واژه شهید استفاده کنند.
نکته اینجاست که در هر یک از حوادث برخورد قطار و پلاسکو و خیلی وقایع ناگوار دیگر، یک نهاد مشخص وجود داشت که باید پاسخگو میبود، اما درباره فاجعه منا، چند سازمان دخیل بودند و بنابراین مسئله پیچیده شده است. به عنوان مثال، سازمان حج قراردادهای بیمه را ناقص بسته بود و در نتیجه بیمه کامل به خانوادهها پرداخت نشد؛ کلاً 55 میلیون تومان پرداخت شد که آن هم در دو مرحله بود و هنوز بعضی از خانوادهها مرحله دوم را هم دریافت نکردهاند.
متأسفانه درباره خانوادههای شهدای منا اینطور نبود که تعیین شود مثلاً سازمان حج باید فلان خدمات را به خانوادهها ارائه بدهد، تا زمانی که تکلیف اطلاق یا عدم اطلاق واژه شهید به قربانیان روشن شود. الآن هم یک سری خدمات برای خانوادهها تعریف شده، اما خدماتی نیست که دردی از خانوادههایی دوا کند که سرپرست و نانآور خود را از دست دادهاند. بسیاری از این خانوادهها دچار بیماریهای روحی و روانی شدهاند. سرپرست خود را از دست دادهاند، جوانی هم که الآن باید مسئولیت خانواده را به عهده بگیرد، دچار مشکلات روانی شده است، اما هیچکس هم نیست که به این وضعیت آنها رسیدگی کند.
طبق برآوردهایی که ما در استانهای مختلف داشتیم، بین 40 تا 80 درصد از این خانواده مشکلات معیشتی جدی دارند که من ترجیح میدهم وارد جزئیات آن نشوم. هیچکس هم به شکل منسجم و سیستماتیک عهدهدار حل این مشکلات نیست. بنیاد شهید تا کنون مسئولیتی در زمینه حل مشکلات معیشتی نداشته، چون اینها «شهید فرهنگی» تعریف شدهاند؛ سازمان حج هم مسئولیت نقص قرارداد میان حجاج و سازمان را به عهده نمیگیرد؛ هیچ نهاد دیگری هم نیست که مشکلات این خانوادهها را حل کند.
متأسفانه چون این خانوادهها مناعت طبع دارند و از مشکلات گِلهای نمیکردند، مشکلاتشان لاینحل باقی مانده بود. البته اخیراً به واسطه درخواست خانواده شهدا و ورود مجلس شورای اسلامی به مقوله حل مشکلات خانوادهها، قدمهای مثبت قابلتوجهی برداشته شده و امیدواریم به زودی مشکلات خانوادهها در داخل کشور مرتفع گردد.
شما به مشکلات بیمه هم اشاره کردید. یک سری مسائل هیچ ارتباطی به عربستان و سازمان ملل و اینها ندارد. دولت میتواند با بودجهای که درون کشور وجود دارد و برای خرج کردن آن هم نیاز به هیچ مجوزی از خارج از کشور ندارد، به مشکلات این خانوادهها رسیدگی کند. آیا این اتفاق افتاده است؟
ما از زمانی که مجمع را تشکیل دادیم با یک سری علامت سؤال مواجه بودهایم. یک سری مسائل معیشتی وجود داشت؛ یک سری مسائل حقوقی وجود داشت. مثلاً برخی از خانوادههای شهدا بعد از چهار ماه پیکر شهیدشان را دریافت کردند؛ 12خانواده هنوز هم نمیدانند سرنوشت پیکر شهیدشان چه شده است. اما ما تمرکز خودمان را گذاشتیم روی حل مشکلات اساسیتر خانوادهها که واقعاً خانوادهها را با خطر متلاشی شدن مواجه کرده بود. متأسفانه اوایل امر در این زمینه هیچ حمایتی هم از ما نمیشد.
ما همزمان به سراغ وزارت خارجه، مجلس و سازمان حج رفتیم. وزارت خارجه، به این خاطر که گزارش این وزارتخانه روی بودجه دولت برای کمک به این خانوادهها تأثیرگذار بود؛ مجلس، به دو دلیل: اول اینکه قدرت سؤال کردن از دولت و وزرا در اینباره را داشت، و دوم اینکه اگر میخواست بودجهای برای این مسئله تخصیص بدهد، باید در جریان ماجرا و مشکلات میبود؛ و سازمان حج هم به این دلیل که مسائلی که خانوادهها با آنها مواجه بودند، درباره روند انتقال پیکرها و قرارداد ناقصی که با عربستان بسته شده بود و در مورد حفاظت این کشور از جان حجاج الزامآور نبود، به این سازمان برمیگشت.
یک نکتهای هم که وجود داشت این بود که چرا قرارداد بیمه اینقدر ناقص بسته شده است. همین الآن اگر یک کارگر، هنگام کار در ماه حرام از ارتفاعی سقوط کند و جانش را از دست بدهد، حتی اگر قتلی هم در کار نباشد، بیمه به او تعلق میگیرد. چرا این قرارداد آنقدر بد بسته شده که الآن این همه حجاج ما شهید شدهاند، اما مبلغ بیمهای که به خانوادهها داده شد به حدی کم بود که حتی نتوانستند مشکلات اولیه خودشان را با آن حل کنند؟
اینها مسائلی بود که ما پیگیری کردیم و هر کدامشان اگر به نتیجه میرسید، بخش بزرگی از مشکلات خانوادهها حل میشد. بالأخره شهریورماه امسال با حضور بنیاد شهید، سازمان حج، مسئول بعثه و 27 نفر از نمایندگان خانوادههای شهدای منا در بعثه مقام معظم رهبری جلسهای تشکیل شد که جلسه خوبی بود. در آنجا بنیاد شهید دو بخشنامه قبلی خود را ارائه داد که در آنها خدمات فرهنگی مانند معافیت سربازی و بعضی مسائل اقتصادی مانند مالیات و اینها در نظر گرفته شده بود؛ هرچند در اجرای همین بخشنامهها هم مشکلات زیادی وجود دارد.
در آن جلسه، سازمان حج هم اقدامات خود را تشریح کرد. اما موضوع بیمه هنوز هم باقی است. به علاوه اینکه ما نمیدانیم آیا قرارداد سازمان حج با عربستان در مورد امنیت جانی حجاج آنقدر الزامآور هست که ما باز هم به این کشور حاجی بفرستیم؛ آنقدر که خیالمان راحت باشد یا اتفاقی نمیافتد و یا اگر هم بیفتد، عربستان نمیتواند مثل الآن از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند.
متأسفانه برخی مسئولین هنوز هم نمیپذیرند که آنچه در منا اتفاق افتاد، حاصل قصور و تعمدِ رژیم سعودی بود
به هر حال، مسئله بیمه همچنان برای ما مشکل است و نتوانستهایم آن را حل کنیم. روی هم رفته، در داخل کشور هیچیک از موضوعاتی که پیگیری کردیم، به طور کامل هنوز محقق نشده است. به خصوص الآن که موضوع دوباره راهاندازی حج مطرح شده، مهم است که خانوادهها بتوانند اطمینان کنند که اگر به حج میروند، امنیت جانی دارند یا خیر؟
بعد از این ماجراها مجلس وارد مسئله شد. آقای دکتر لاریجانی دو نفر را مسئول پیگیری این مسئله کردند: آقای دکتر بروجردی و آقای دکتر حقیقتپور. انصافاً هم این دو بزرگوار خوب کار کردند. تا الآن با مجلس سه جلسه برگزار کردهایم که آخرین جلسه در اوایل آبانماه، بسیار خوب بود. در آنجا قرار شد کمیسیون امنیت ملی عهدهدار مسئولیت این ماجرا بشود و از وزارت خارجه، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه، بنیاد شهید و سازمان حج بپرسد که چه کارهایی انجام دادهاند.
ما هم خواستههای خود را مطرح کردیم که در رأس آنها رفع تبعیض میان شهدای منا و سایر شهدا بود. مجلس هم به عنوان بانی این کار و میزبان نشست، در مصوبات خود تأیید کرد که تبعیض میان شهدای منا و سایر شهدا، توجیهی ندارد و این تبعیض باید رفع شود. بحث بیمه هم به جلسات بعدی و بعد از پیگیری موضوع رفع تبعیض موکول شد.
بنیاد شهید هم از زمان فاجعه منا تا الآن با خانوادهها جلسهای برگزار نکرده بود، اما دو ماه قبل توانستیم جلسه بگذاریم و سه نفر از نمایندههای خانوادهها حدود نیم ساعت با آقای «شهیدی» جلسه داشتند و جلسه خوبی هم بود. آقای شهیدی آنجا در جریان ریز مشکلات خانوادهها قرار گرفتند.
نهایتاً به نظر میرسد در نتیجه ممارست خانوادهها و پیگیری بخشی از مسئولان محترم، امید به حل مشکلات داخلی وجود دارد و ما امیدواریم بتوانیم در بُعد بینالمللی نیز از حرمت خون شهدایمان دفاع شایستهای بنماییم.
نکته مهم در حال حاضر برای ما محتوای مذاکراتی است که میان هیأتهای ایرانی و عربستانی در جریان است. سؤال ما این است که آیا در این مذاکرات، بر لزوم کشف ابعاد فاجعه منا و مکه و احقاق حق شهدا تأکید شده است؟ آیا این مطالبه مطرح شده که فیلمهای ضبطشده توسط دوربینها را در اختیار ایران بگذارند؟ آیا عربستان زیر بار کشف حقیقت این فاجعه میرود؟ آیا سعودیها مسئولیت کشتاری که سال گذشته رخ داد را میپذیرند؟ آیا تضمین میدهند که دیگر چنین فجایعی در حج رخ ندهد؟ اینها پرسشهایی است که منتظریم هیأت مذاکرهکننده ایران برای آنها پاسخی روشن ارائه کند.
در انتهای عرایضم یک نکته را به مسئولین محترم یادآوری میکنم: زمانی که خدمتی در زمان خودش به مردم شریف ارائه نشود، همیشه افرادی هستند که این جای خالی را با رفتارهای دور از اخلاق پر کنند. ما در مورد فاجعه منا، این را با همه وجود لمس کردیم. هر جا میخواهیم مطالبات خودمان را مطرح کنیم، باید مراقب افرادی باشیم که دلسوز ما نیستند و از ما به عنوان پلهای برای اهداف سیاسی و حزبی خودشان سوءاستفاده میکنند. افرادی که به راحتی تریبون در اختیارشان قرار میگیرد و با رکیکترین ناسزاها، مسئولین را مخاطب قرار میدهند. نه تنها مسئولین، بلکه خود خانوادههای شهدای منا هم به جرم اینکه مصر به انتقاد سازنده و استفاده از کلام فاخر و منشِ متین، اما قاطع در پیگیری امور بودند، از گزند توهینها و تهمتهای این افراد در امان نبودند.
و این انصاف نیست که مردم هم تاوان کمکاری مسئولین را بدهند و هم اگر بخواهند زبان به انتقاد باز کنند، به راحتی ملعبه این و آن قرار بگیرند؛ به ویژه وقتی پای مسئله مقدسی مانند خون شهید در میان است. مسئولینی که در عمل به وظایفشان قصور میکنند توجه داشته باشند که هم میبایست پاسخگوی خدمترسانی ناکافی به مردم باشند و هم پاسخگوی شکسته شدن حرمت خون و جانهای پاک شهدا.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.