مسئله خوزستان و غیاب دانشگاه چالاک
غافلگیری اخیر در حوادث طبیعی خوزستان، علاوه بر ضعف مسئولان در ابتکار عمل، از دیدگاه من، سکوت مجامع دانشگاهی در تولید و ارائه راه حل برای بنبست گشایی از یک مسئله زیست محیطی تقریباً دیرپا، آزار دهنده بود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، * قضیه: - غافلگیری اخیر در حوادث طبیعی خوزستان، علاوه بر ضعف مسئولان در ابتکار عمل، از دیدگاه من، سکوت مجامع دانشگاهی در تولید و ارائه راه حل برای بنبست گشایی از یک مسئله زیست محیطی تقریباً دیرپا، آزار دهنده بود. انکار ناپذیر است که مجامع پژوهشی و دانشگاهی در این مخمصه، احساس وظیفه نکردند و وظیفه خود را انجام ندادند. هر چند دولت هم حتی در یک «همایش و نمایش»، که میتوانست قدری از فشار افکار عمومی بکاهد، اقدام به مشورت با کارشناسان دانشگاهی نکرد، در عین حال، همین که دانشگاهها و پژوهش سراها برای تولید و پیشنهاد راه حل پیشقدم نشدند نیز نشان میدهد که سیاستهای دانشگاهی و علمی ما قدری نارسا هستند. از درون متن دانشگاهی، موضوع را این طور میبینم که هر پژوهشگر یا استاد دانشگاه برای فرموله کردن، پروپوزال نوشتن، تحقیق تفصیلی، تدوین گزارش، و نهایتاً ارائه و انتشار مقاله، لااقل به یک سیکل 6 ماهه نیازمند است، و این سیکل طولانی به حل بسیاری از مسائل عملی امروز دست نمیدهد. رشد شتابان تکنولوژی و دگرگونی زیست محیطی و تغییرات بنیانکن جهانی، آینده را در هالهای از ابهام فرو برده است؛ پس، رویکردهای جدید و تغییرات سازندهتر، مکانیسمهای اندیشگی بهتر، و استراتژیهایی بدیعتر، در جهت شتاب بیشتر برای طراحی ایدهپردازیهای علمی، ضرورتی غیر قابل انکار است و باید برای تحقق آن فکری کرد.
* کاوش در ابعاد قضیه:
کاوش اول: در دورانی که جهان درگیر سریعترین ریتم دگرگونیهای تاریخ است، چالاکی نظام علمی و دانشگاهی،یک شرط قطعی برای عبور ملتها از بحرانهاست. نه فقط اصرار هست که اساتید دانشگاهها، خود را درگیر مسائل کنند، بلکه توقع این است که زمان واکنش آنها به مسائل، در کسر یک چهارم از نیم عمر اوج آن مسائل اتفاق بیفتد، تا راه حلهای علمی، واقعاً به کار بیایند. تمرکز پژوهشگران و اساتید دانشگاه به تولید علمی در قالب «کتاب»، «پروژههای پژوهشی کند و دست و پاگیر»، و حتی «مقالات علمی-پژوهشی» و «سمینارهای ادواری»، که بازه زمانی تهیه آنها، لااقل 6 ماه است، موجب عدم چالاکی دانشگاهی در برخورد با مسائل علمی شده است.
کاوش دوم: همانطور که تمرکز دولت در سازمانهای کلان پایتخت موجب بروز فجایعی همچون مسائل خوزستان شده است، تمرکز دانشگاهها به مطالعات کلان مقیاس و دست و پاگیر، امکان رویارویی بهنگام دانشگاهها را با مسائل عملیاتی کشور منتفی ساخته است. ما در این حیطه نیاز به ابتکار و ابداع داریم. پژوهشگران و مقامات علمی و دانشگاهی ما، عادت به تولید «کاغذهای علمی» ندارند، و این،یک مسئله است.
کاوش سوم: الگوهای تولید پژوهش، اعم از «کتاب»، «مقاله پژوهشی»، «سمینار»، و ...، الگوهای بسته و ایستا هستند و به صورت یک سیستم و پیکره به هم زنجیر شده و خود بسنده تولید میشوند؛ چیزی که همواره عجیب بوده است. این در حالی است که تغییرات عملی، همگی در جاهای گوناگون، همزمان رخ نمیدهند، و متغیرهای مختلف در بخشهای متنوع در زمانهای متنوع تغییر میکنند، و سبب میشوند تا مطالعه کل سوژههای پژوهشی، پیچیدهتر از آنی شوند که در یک سیستم بسته معنا پیدا کنند. تنها کافی نیست که تبیینهای علمی، ارتباطهای متقابل موجود را نشان دهند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، بلکه باید نحوه تغییر این ارتباطهای متقابل در طول زمان و در نتیجه، افقهای کلانتر، و از همه مهمتر افقهای «آیندهنگر» را تحلیل کنند، و این،یک چالش بزرگتر در سیاستگذاری علم است که تا کنون، خیلی به آن توجه نشده. ما باید قالبهای موقت در تولیدات علمی مانند «کاغذهای علمی» را جدی بگیریم.
- کاوش چهارم: امروزه، در جهانی که هر روز جنبههای مختلف آن بیشتر به هم مرتبط میشوند و به سرعت در حال تغییرات بزرگ است، ایدهها و تکنیکهای جدید برای تحلیل «مجموعههای بزرگ دادهها» لازم است. حجم بالای دادهها به این معناست که روشهای قدیمی تحقیق دانشگاهی، دیگر «مؤثر» نیستند، و از این جهت هم، ما به ایجاد روشهای پویاتر برای تحلیل دادههای موجود نیازمند هستیم.
- کاوش پنجم: ما در حال حرکت به سمت یک دانشگاه برخط و اصطلاحاً (زمان واقعی/روزآمد) هستیم. دیگر دانشگاه نباید از خلال روند کند پروپوزال-تأیید-گزارش کلی-گزارش جزئی، به مسائل عملی واکنش نشان دهد. باید نتایج تحلیل دادهها در مقاطع کوتاه و به صورت «کاغذ علمی» تدارک شوند. بسیار مهم است که تأملات علمی، به صورت ایدهپردازیهای جسورانه از یک زاویه دید دانشگاهی «منتشر» شوند، زیرا، این، تنها راه برای دستیابی به روزآمدی است. از این دید، دانشگاه روزآمد، خدمتی منحصر به فرد در انتشار دانش ارائه میکند، زیرا، هیچ نهاد دیگری این کار را با این گستردگی انجام نخواهد داد.
- کاوش ششم: «کاغذعلمی» در مقایسه با «مقاله علمی-پژوهشی»یا «کتاب»، از اتقان کمتری برخوردار است، ولی از آن جا که محصول ذهن دانشمند در محیط دانشگاهی است، نسبت به ذهنیت سرسام زده
سیاستگذاری که شدیداً درگیر حل بحرانهای عملیاتی است، برتری دارد. وانگهی، بهینگی «کاغذ علمی» برای مقاصد عملی امروز و اکنون، به یک قاعده کلی هم باز میگردد که بر اساس آن، «یک راه حل ناقص بهنگام که بتواند در آینده تصحیح شود، بهتر از یک راه حل کامل تاریخ گذشته است».
- کاوش هفتم: علاوه بر این، «کاغذ علمی» که در محیط دانشگاهی و پژوهشی تولید شود، در مقایسه با تصمیمات شتابناک سیاستی که توسط نیروهای عمل کننده اتخاذ میگردد، این امتیاز را دارد که در محیط دانشگاهی و پژوهشی، با نحوی «رویکرد بینا رشتهای»، به خلق راهحلها بو و رنگ عمیقتری میبخشد. پرسشهای عملی، چنان پیچیده شدهاند که برای پاسخ به آنها به مهارتهای متعدد احتیاج هست. دانشگاهها میتوانند در افقی بزرگتر، و به ویژه با تمرکز به بعد زمان «آینده»، «تیم»هایی برای بررسی مسائل عملی تشکیل دهند، که با گرایشها و رشتههای متنوع، به کاوش در جنبههای بالقوه مسائل بپردازند.
- مطلب آخر: خوشبین هستیم که با پردازشگرهای ماشینی که هر روز، بیشتر در اختیار تحلیلگران قرار میگیرند، دسترسی بیش از پیش به دادهها، درک بهتری که از تکنیکها داریم، و بصیرتهای عمیق و اخلاقی که نسبت به بعد زمان «آینده» و اراده تاریخساز انسانی به دست میآوریم، بتوانیم مسائل عملی فراروی کشور را حل کنیم. تجارب «مؤسسات مطالعات راهبردی»، نشان از موفقیت بیشتر مراکز پژوهشی چالاک دارد که جزئی از شبکه پیچیدهتر انتشار و تعامل و اظهار نظر دست جمعی در مورد ایدهپردازیهای علمی و خلاقانه ایجاد شده برای رقم زدن افق آینده هستند. تجربه پژوهشی چند سطحی و تغییر ارتباطات بین محققان در سطوح مختلف دانشگاهی و تجربی، در قالب «مؤسسات مطالعات راهبردی»، نشان از ایجاد فرصتها و نتایج مثبت دارد. بدین ترتیب، و با توجه به الگوی این مؤسسات، دانشگاهها و مراکز پژوهشی که معیارهای تمرکززدایی بیشتری را اتخاذ کرده، یا پژوهشگران فعال و خلاق را با ارتباط مؤثرتری بسیج کنند، به نتایج بهتر با تأثیرات اجتماعی بیشتر خواهند رسید.
انتهای پیام/