بررسی سیر شکل‌گیری القاب حوزوی

بررسی سیر شکل‌گیری القاب حوزوی

قائم مقام سابق مدرسه مروی می‌گوید بحث عناوین حوزوی که امروزه مرسوم شده یک مسئله عرفی میان حوزویان است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا؛ در نیمه دوم قرن چهارم با تسلط سلسله شیعی مذهب آل‌بویه در بغداد، شیعیان و عالمان شیعی جایگاه اجتماعی‌شان را بازیافته و مرکزیت حوزه علمیه شیعه، با مدیریت و مرجعیت شیخ مفید به وجود آمد.

مرجعیت واحد تا زمان زعامت آیت‌الله بروجردی حوزه‌های علمیه را اداره می‌کرد اما پس از رحلت آیت‌الله بروجردی وحدت زعامت و مرجعیت حوزه علمیه از میان رفت تا دوران پس از انقلاب اسلامی ایران که حوزه‌های علمیه سامان بهتری پیدا کردند.

اکنون سؤال این است؛ القابی که در حوزه به کار می رود بر مبنای چه ساختاری و از چه زمانی در حوزه‌های علمیه رواج پیدا کرد؟

این القاب ظاهراً از دوران مشروطیت (حدود 150 سال پیش) به بعد مورد استفاده قرار گرفته است. پیش از آن در کتابها و نوشته‌ها از این استفاده از این القاب برای دسته‌بندی طبقات روحانیت نبوده است.
برخی از عناوینی که برای روحانیت تا قبل از مشروطیت استقاده می‌شد برخی از آنها هنوز هم رواج دارند: مثلا کلمه « شیخ » که معانی مختلفی نیز همچون پیر، حکیم و دانشمند دارد و به طور کلی عنوان احترام‌آمیزی بوده است که برای بزرگان و اهل‌فضل به کار گرفته می‌شد مثل: شیخ سعدی، شیخ‌الرئیس ابوعلی‌سینا، و ... از جمله برای علمای دین نیز به کار می‌رفته است. برای علمای دینی که از فرزندان پیامبر اسلام صلی‌الله علیه‌وآله بوده‌اند به جای عنوان«شیخ» از لقب«سید» استفاده می‌شده است مثل سید مرتضی و سید رضی.

عنوان بعدی که اکنون نیز رواج دارد، کلمه « ملّا » است که صیغه مبالغه از ریشه«ملأ» به معنی«پر» می‌باشد و ملّا یعنی کسی که پر و لبریز از علم و حکمت است و به ندرت برخی از علما با کلمه« میرزا» به معنی امیرزاده می‌باشد.(1)

کلمه «علامه» که امروزه نیز رواج دارد به شخصی گفته می‌شود که بسیار زیاد علم و دانش است و در علوم مختلف معقول  و منقول مطالعه و تدریس دارد و در اکثر علوم حوزوی نیز صاحب نظر است. معمولا این عنوان به عده کمی از علما اطلاق می‌شده که سرآمد همگان بوده‌اند.

علامه در لغت یعنی بسیار دانشمند، کسی که بسیار می داند و در عرف به شخصی که از لحاظ علمی در تمام حوزه های معرفتی گوناگون از علم و دانش عمیق برخوردار باشد و در علوم و فنون اعم از نقطه نظر علوم و معارف الهیه، در قلمرو علوم انسانی سرآمد بودن باشد.(2)

یک نکته مهم در اطلاق کلمه «علامه» این است که شخص باید به لحاظ عملی به مراتب عالی معارف الهیه برسد تا لایق این عنوان باشد. امام کاظم (ع) می فرماید: «رسول خدا (ص) روزی وارد مسجد شد، دید عده ای گرد مردی جمع شده اند، فرمود چه خبر است؟ عرض شد علامه است. فرمود ما العلامه؟ (علامه یعنی چه؟) عرض کردند او داناترین مردم به انساب عرب و جنگهایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربی می باشد .پیامبر (ص) فرمود: «اینها دانشی است که اگر کسی نداند، به او زیانی نرساند و اگر کسی بداند، او را سودی نبخشد». در ادامه فرمود: «العلم ثلاثه: آیه محکمه، فریضه عادله، سنته قائمه؛ منظور از آیه محکمه مباحث اعتقادی و خداشناسی، و از فریضه عادله، علم اخلاق و عرفان و از سنته قائمه، علم فقه و سنت نبوی می باشد.(3)

حجت الاسلام و المسلمین اسلامی  قائم‌مقام سابق مدرسه مروی، نیز در پاسخ به پرسش خبرنگار باشگاه  خبرنگاران پویا، گفت: بحث عناوین حوزوی که امروزه مرسوم شده است، قاعده‌مند نیست که مثلا با این مقدار درس‌خواندن عنوان «ثقه‌الاسلام» اطلاق شود و اگر درسش به این مقدار رسید عنوان «حجه‌الاسلام» جاری شود و الی آخر و این تقسیم‌بندی القاب که امروزه مرسوم است بیشتر یک مسئله‌ی عرفی بین حوزویان است.

وی افزود: ‌شخصی که تازه مشغول درس و بحث می‌شود «طلبه» است و زمانی که توانایی منبر رفتن را پیدا کرد و با کتب مربوطه تا حدودی آشنا شد که بتواند مطالبی را از آن استفاده کند و تا حدودی بتواند  پاسخگوی سؤالات و شبهات باشد عنوان «ثقه‌الاسلام» بر آن شخص اطلاق می‌شود.گفتنی است که لقب «ثقه‌الاسلام» در سده 4 قمری برای محمد بن یعقوب کلینی به کار رفت.( 4) و ایشان نخستین شخضیتی است که در دوره‌ی اسلامی به این لقب اختصاص یافت(5)

قائم مقام سابق مدرسه مروی در مورد لقب «حجه‌الاسلام» نیز گفت:‌هنگامی که طلبه علاوه درس و بحث خود بتواند تدریس نیز داشته باشد، عنوان «حجه‌الاسلام» به وی گفته می‌شود.

حجت الاسلام اسلامی در رابطه با لقب «آیت‌الله» نیز گفت: آیت الله به کسی اطلاق می‌شود که دوره‌ی خارج را با موفقیت گذرانده باشد و به درجه اجتهاد رسیده باشد‌. قوه اجتهاد را به دست آورده باشد و در مسائل مختلف فقهی و اصولی صاحب نظر باشد این عنوان به ایشان اطلاق خواهد شد.

گفتنی  است که تا قرن چهاردهم هجری، فقط علامه حلی را آیت الله می نامیدند. در اوایل قرن چهاردهم هجری نخستین بار سید محمد مهدی بحرالعلوم آیت الله خوانده شد. چند دهه پس از آن شیخ مرتضی انصاری و سید محمدحسن شیرازی آیت الله خوانده شدند. مورخان مشروطه، «آیت الله» را بر آخوند ملا کاظم خراسانی و دیگران اطلاق کردند. پیش از این همه مراجع را حجه الاسلام می نامیدند. پس از تشکیل حوزه علمیه قم توسط شیخ عبدالکریم حائری، شماری از فقهای بزرگ که در آن گرد آمدند، آیت الله لقب یافتند و به تدریج معدودی از آنها آیت الله العظمی نامیده شدند.(6)

حجت الاسلام اسلامی افزود: لقب «آیت‌الله العظمی» برای زمانی است که شخص صاحب رساله است و جزء مراجع تقلید شده است که مقلد دارد.
وی  در پاسخ به این پرسش که استفاده از این عناوین برای همه‌ی اشخاص یکسان است یا برای مقامهای بالاتر مثلا مراجع عظام تقلید متفاوت است، گفت:  بله همین طور است. گاهی اوقات مراجع عظام تقلید در خطاب به مجتهدین پایینتر از خود از لفظ «حجه‌الاسلام» و «حجه الاسلام و المسلمین» استفاده می‌کنند. مثلا امام خمینی (ره) وقتی حکم تولیت مدرسه مروی را به آیت‌الله مهدوی داده‌اند از لفظ «حجه‌الاسلام» استفاده کردند و این رسم است که یک مرجع تقلید در خطاب به مجتهد پایین‌تر از لفظ آیت‌الله استفاده نکند مگر اینکه آن مجتهد اگر چه مرجع تقلید نباشد اما به اندازه یک مرجع تقلید به لحاظ علمی و اخلاقی بزرگ باشد همانگونه که مقام معظم رهبری در حکم ارتحال آیت‌الله مهدوی کنی از لفظ «آیت‌الله» استفاده کردند.

منابع؛

1. . (http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=85160)

2.(http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=85160)

3. (میزان الحکمه، ج 8، محمدی ری شهری)

4.( دائرد المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 260)

5.(ریحانه الادب، ج 5، ص 79، کلمه کلینی)

6.دائرة المعارف بزرگ اسلامی،؛ به نقل از سایت http://www.hawzah.net

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران