نقدی بر نمایشگاه کتاب مازندران
با بررسی کتب عرضه شده در نمایشگاه کتاب مازندران به نکتهای میتوان رسید و آن اینکه بسیاری از کتب مسئلهدار که در نمایشگاه کتاب تهران جمعآوری شده بود در ساری عرضه شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، برخیها انقلاب را به چشم یک سفره رنگارنگی می بینند که فکر میکنند تنها برای آنها پهن شده است. حتی حاضر هستند برای تکه نانی این سفره فرهنگ ایرانی اسلامی کشور را به بیگانگان بفروشند.
ماجرای اداره فرهنگ و ارشاد مازندران و سفره ای که برای برخی متولیان آن پهن شده همان قصه تکه نان انقلاب و بوی کبابی است که از آن شنیده میشود.
از آن دسته ماجراهای کهنه ای است که شمار دسته گلهای به آب داده اش از دست مردم هم در رفت ولی صدافسوس که از برخی رسانههای انقلابی هیچ آبی برای مطالبات فرهنگی مردم گرم نمیشود!
اداره ارشادی که میبایست انقلابی باشد اما نیست چرا که یک روز تور جریان دار سفر به گرجستان برای اهالی رسانه پهن میکند و رسانه های غربی گرجی که در راه اندازی کودتای مخملی و براندازی یک شبه حکومت یدبیضا دارند آن را الگویی برای فعالان رسانه معرفی میکند.
یا در برنامه ای دیگر به نام نیما شاعر پرآوازه مازندرانی، استان را پاتوقی برای میتینگهای سیاسی، هنجارشکنی و خوش و بش چهرههای ضد نظام، قرار میدهد.
اداره فرهنگی که میبایست اسلامی باشد اما نیست چرا که نمایشگاه کتاب برپا میکند تا بهعنوان یک رویداد بزرگ فرهنگی در استان قلمداد شود اما فروشگاه ناشران و نویسندگان مسئله دار و ممنوع القلم شده ای میشود.
لابد تا بحال شنیده اید که میگویند ایرانیها آدمهای کتاب نخوانی هستند و سرانه مطالعه مردم در مقایسه با سرانه مصرف نوشابه در کشور یک به ده هم نیست.
کارشناسان فرهنگی یکی از دلایل بی محلی مردم به کتاب و کتابخوانی را کیفیت محتوای کتاب و به عبارتی بنجول و زرد بودن آن میدانند؛ کتابهایی که نه تنها باعث ارتقا فکری و فرهنگی مردم نمیشوند بلکه جز تبلیغ ضدفرهنگ چیزی در آنها دیده نمیشود و به نوعی جامعه را دچار یک آسیب اجتماعی میکند.
برگزاری نمایشگاه کتاب فرصتی است تا با ایجاد فضای فرهنگی و تبلیغ کتابهای پرمحتوا مردم را با کتاب و کتابخوانی آشتی دهد، اما گویی نمایشگاه کتاب در قهر مردم با کتابخوانی به نوعی همدست است.
سیزدهمین نمایشگاه کتاب مازندران که توسط اداره ارشاد مازندران برپا شد در حالی به کار خود پایان داد که اتفاق بزرگ فرهنگی مازندران را به یک آسیب بزرگ فرهنگی تبدیل کرد.
با نگاهی به غرفههای نمایشگاه کتاب مازندران شاهد عرضه علنی کتابهای مسئله داری بودیم که در نمایشگاه بین المللی تهران جمع آوری شده بودند اما سر از نمایشگاه مازندران در آوردند.
ناشران مسئله داری که نتوانستند کتابهای خود را در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به فروش برسانند، در سایه کم نظارتی یا شاید چراغ سبز متولیان ارشاد، نمایشگاه مازندران حیاط خلوتی برای آنها شد تا حتی با تخفیف 60 درصدی، آثارشان را به مردم عرضه کنند.
ناشرانی همچون فرج دباغ (عبدالکریم سروش) که فتوای زنا با محارم و تایید همجنسگرایی یکی از نظریات این نویسنده معلوم الحال خارج نشین در کارنامه سراسر ضد دین او بوده و به سلمان رشدی دوم هم معروف است.
کسی که بهعنوان مبلغ ضد دین و ضد نظام اسلامی در بین معاندان و مخالفان نظام شناخته شده حتی در فتنه 88 همراه با عناصر فتنه در ضدیت با انقلاب اسلامی بود.
همچنین رمانهای مبتذل ناشری مثل مودب پور که به دلیل پورن نویسی چندین سال است ممنوع القلم شده در نمایشگاه کتاب مازندران عرضه میشد. یا نویسنده چپ گرا و کمونیستی همچون بزرگ علوی و معاند نظام چون فریبا کلهر که آثارشان به فور در نمایشگاه کتاب مازندران دیده شد. آنهم در ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی!
کتابهای مسئله داری که روی دست ناشران باد کرده بود تنها برای فروش به نمایشگاه کتاب مازندران پا گذاشت و کاری به اینکه عرضه این کتابها آسیبهای جدی به مسئله فرهنگی مازندران می زند، نداشت.
آنچه که ذهن مردم با فرهنگ و قشر کتابخوان و کتاب دوست مازندران را به خود مشغول کرده این است که متولیان ارشاد احتمالا محتوای این کتابها را تایید نمی کنند اما با چه مجوزی عرضه این کتابها را به نمایشگاه مازندران دادند؟ آیا پای مسئله جریان داری در میان است ؟
اینکه در نمایشگاه کتاب مازندران شاهد عرضه کتابهای قابل تاملی شویم که بصورت علنی عرضه میشود به غیر از بی توجهی و عدم نظارت بر محتوا چه توجیه منطقی دیگری میتواند داشته باشد؟
آیا تکذیب و یا تایید ناشران این کتابهای متخلف و عرضه آنها در نمایشگاه کتاب، علاوه بر آنکه سبب لطمه زدن به اعتبار نمایشگاه کتاب مازندران میشود و نمایشگاه کتاب را به فروشگاهی برای فروش آثار نویسندگان معلوم الحال و ضد نظام اسلامی تبدیل میکند، چه دستاورد دیگر فرهنگی میتواند برای فرهنگ مازندران و کمک به رشد سرانه مطالعاتی و ارتقا فرهنگی مردم داشته باشد؟
علی ابراهیمی گتابی
انتهای پیام/