اشتیاق احساسی به برجام، هیجان غرب به تحریم
در بحبوحه نقض برجام از سوی ایالات متحده و تهدیدات ترامپ برخی دولتمردان هنوز بر ثبات و موفقیتآمیز بودن برجام تأکید میکنند و نسخه آن را برای سایر مسائل مورد مناقشه با غرب چارهساز میدانند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در بحبوحه نقض برجام از سوی ایالات متحده و تهدیدات ترامپ برخی دولتمردان هنوز بر ثبات و موفقیتآمیز بودن برجام تأکید میکنند و نسخه آن را برای سایر مسائل مورد مناقشه با غرب چارهساز میدانند.
به این عبارات دقت کنیم: «برجام بهترین مدل برای اختلافات بینالمللی است»، «مذاکرات هستهای میتواند الگویی شود برای دهها مذاکره دیگری که به امنیت و ثبات منطقه منجر شود»، «برجام حاوی این پیام بود که مسائل پیچیده بینالمللی را میتوان از طریق گفت وگو و در چارچوب رویکرد برد – برد حل و فصل کرد »و «مذاکرات آستانه نشان داد که برجام میتواند الگویی ثباتآفرین باشد.»
این گزارهها در جلسات مختلف از جمله در دیدار با سفرای خارجی در ایران ، دیدار با وزیر امور خارجه فرانسه و جشنواره کتاب سال عنوان شده است که نشاندهنده آن است که بهرغم «نقض برجام»، «توسعه تحریمها» و «توسیع تهدیدها» از سوی امریکاییها، کسانی در داخل همچنان با اشتیاق مدل برجام را برای «بهبود وضعیت اقتصادی مردم» موثر دانسته و تأکید دارند که تجربه 40ماه مذاکره، تکرار شود.
اما با دلایلی که اجمالاً به آن اشاره خواهد شد نه تنها مدل برجام نمیتواند گشایشگر باشد بلکه موضعگیری اینچنینی مسیر فشارهای بینالمللی به ایران را قطعاً هموارتر خواهد کرد.
1ـ همانگونه که دونالد ترامپ در گفتوگو با فاکسنیوز بیان میکند:«اگر ایرانیها میگفتند بسیار خب ما اکنون با یکدیگر هستیم، با این توافق(برجام) مشکلی نداشتم» ، دولت جدید امریکا همانند دولت قبلی، خواهان تکرار تجربه برجام در سایر حوزههای مورد مناقشه با ایران بوده و آنچنان که ترامپ میگوید چنانچه اطمینان پیدا کنند که ایران درباره «موشک»، «حمایت از نهضتهای آزادیبخش» و «حقوق بشر» حاضر به گفتوگوی مستقیم است، قطعاً چنین مسیری را انتخاب خواهد کرد. چرا که همانگونه که برجام توانست دو هدف اصلی امریکاییها مبنی بر«تعطیلی صنعت هستهای» و «افزایش تحریمها» را قانونی و مدون کند، توافق درباره موشک و سایر موارد نیز میتواند چنین دستاوردی را برای غرب به همراه داشته باشد.
کافی است که ترامپ و اتاق تصمیمگیر دولت جدید امریکا معنای جملاتی همانند «برجام بهترین مدل برای اختلافات بینالمللی است»از سوی مقامات رسمی کشورمان را همانگونه برداشت کند که اوباما درک کرد و اگر چنین شود ، «وضع تحریمهای فلجکننده» از نوع جدید آن دوباره اعمال و تلاش خواهد شد که حلقه تحریم و فشار علیه کشورمان تنگتر از گذشته شود چرا که باراک اوباما بر اساس برخی مواضع داخلی نظیر «خزانه کشور خالی است»اینگونه تلقی کردند که تحریمهای گذشته 88تا92 ، قدرت اثرگذاری لازم را بر اقتصاد ایران و معیشت مردم گذاشته و دولت جدید ایران را وادار به مذاکره با غرب کرده است.
ترامپ میخواهد مطمئن شود که دولت ایران اشتیاق مذاکره دوباره را داشته تا بر اساس این محاسبه هم لفاظیهای نظامی را توسعه دهد و هم با قوانین جدید تحریمهای جدیدی را وضع کند؛ به همین دلیل «اسمیت»رئیس موقت دفتر کنترل داراییهای خارجی خزانهداری امریکا بیان میکند: «از تمامی ابزارهای در دسترس از جمله تحریمهای مالی برای مقابله با این رفتارها.»
یا بنیاد امریکایی هریتیج در تحلیلی مینویسد:«حرکت ترامپ به سمت تضعیف قدرت ایران و اجرای سختگیرانه برجام باشد.»
محمدجواد ظریف نیز در موضعی مشابه «دشوار شدن برجام درماههای آینده»را پیش بینی میکند.
2ـ موج جدید تحریمی از سوی امریکا که با «تحریم بیش از20شرکت و فرد توسط » آغاز و به گفته یک مقام ارشد دولت امریکا–به نقل از رویترزـ تحریمها دامنه بیشتری به خود میگیرد: «با حفظ برجام تحریمهای جدید علیه سپاه شکل گستردهای به خود میگیرد.»
باب کورکر تأکید میکند: «اقدامات بیشتری علیه ایران در راه است» که اثباتکننده موج تحریمی جدید بوده و نشان میدهد که ترامپ همانند اوباما قصد داشته تا با تحریم ایران را پای میز مذاکرات کشانده و با تضعیف توان ایران با «ازکار انداختن ابزارهای قدرت ایران» ، رفتار ایران را نظاممند و با مؤلفههای خود استانداردسازی کند.
3ـ اما تجربه برجام نشان داده است که توافق حتی در سطح بینالمللی نیز نمیتواند امریکا را ملزم به اجرای تعهدات کند چرا که مقامات این کشور از وجود دو ضعف اساسی در متون حقوقی امضا شده نهایت بهرهبرداری را میکنند: 1ـ «فقدان ضمانت اجرا در یک توافق» و2ـ «تفسیر پذیر بودن آن.»
همانگونه که در 14ماه پس از روز اجرای برجام اثبات شده – در این دوره بیش از80طرح و لایحه تحریمی ضد ایرانی توسط کنگره و دولت تصویب یا اجرایی شده است –امریکاییها «نقض برجام»، «توسعه تحریمها» و «توسیع تهدیدها» را مورد توجه قرار دادهاند و علت اصلی آن وجود دو حفره حقوقی موجود در متن برجام است:
1ـ فقدان عنصری به نام«ضمانت اجرا» در قبال تعهدات امریکاییهاست، به این معنا که ضمانت اجرا برای ایران و 1+5 شرایطی کاملاً متفاوت را داراست، به عنوان نمونه هزینههای بینالمللی نقض برجام توسط ایران «مکانیسم ماشه» و«احیای مجدد شش قطعنامه گذشته» است اما در مقابل امریکا هیچ مسئولیت بینالمللی در صورت نقض برجام نخواهند داشت.
2ـ «تفسیرپذیر بودن متن» برجام عامل دیگری است که ایالات متحده امریکا بهخوبی توانسته از آن بهرهبرداری کند و شرایط اجرای برجام را به نفع خود تغییر دهد.
تعهدات امریکاییها در متن برجام و قطعنامه2231 «کلی»، «مبهم» و «قابلتفسیر» بیان شده و در مقابل تعهدات ایران «منجز»، «عینی» و «متقن» تدوین شده و بهواسطه آن امریکا بهراحتی از زیر بار تعهدات سر باز زده و ایران مکلف و ملزم به اجرای بند بند تعهدات است چرا که بهکارگیری کلمات و عبارات یکسویه به نفع امریکا و به ضرر کشورمان است. به دلیل حفرههای موجود در متن برجام است که امریکاییها همچنان خواهان تکرار چنین الگویی در سایر موارد مناقشه برانگیز با ایران هستند چرا که از یک سو میتوانند ابزار قدرتی مانند «توان هستهای» را تضعیف و از سوی دیگر با تفسیرهای جانبدارانه از متن برجام و قطعنامه 2231تحریمهای جدیدی را اعمال کنند.
حال سوال اساسی این است که چرا ما نیز همانند امریکاییها باید از الگوشدن برجام دفاع کنیم؟
انتهای پیام/