ترامپ؛ نماد بازیگر آشوب ساز
الگوی رفتار سیاسی و بین المللی ترامپ بر اساس نشانههایی از پوپولیسم درسیاستهای داخلی و دیپلماسی اجبار در حوزه سیاست بین الملل پیوند یافته است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، الگوی رفتار سیاسی و بین المللی ترامپ بر اساس نشانههایی از پوپولیسم درسیاستهای داخلی و دیپلماسی اجبار در حوزه سیاست بین الملل پیوند یافته است. بخش مشترک چنین سیاسیهایی را میتوان در اقواگرایی و تلاش برای آشوب سازی دانست؛ بازیگری که الگو و قواعد سیاسی بین الملل را رعایت نکند طبیعی است که با چالشهایی در حوزه منطقهای و بین المللی روبرو میشود. آینده سیاست خارجی ترامپ خارج از بحران، جنگ و منازعه نخواهد بود.ترامپ را میتوان نماد رفتار ناسیونالیسمهای محافظهکار آمریکایی دانست که بخش قابل توجهی از آنان در کنگره آمریکا لانه کردهاند.
سیاست خارجی ترامپ با نشانههایی از رویارویی پرشدت با ایران شکل گرفته است. واقعیت آن است که گروههای محافظه کار نیرویهای اسراییل محور تأثیر قابل توجهی بر الگوی رفتاری ترامپ به جا میگذارند نیروهایی که تلاش دارند تا زمینه گسترش بحران در حوزه خلیج فارس را به وجود آورند. چنین نیروهایی عموماً به عنوان عناصر آشوبساز در سیاست منطقهای و نظام بینالملل محسوب میشوند.
اگر تاکنون بازیگران منطقهای و دولتهای رادیکال به عنوان نیروی آشوبساز در سیاست بینالمللی و منطقهای تلقی میشوند، در عصر موجود میتوان ترامپ را نمادی از بازیگر آشوب ساز بین المللی دانست بازیگری که از الگو، سازوکارها و رفتارهای غیر متعارف سیاست جهانی بهره میگیرد. چنین بازیگرانی عموماً زمینهساز گسترش بحران بوده و فاقد هرگونه انگیزه سیاسی، راهبردی برای مدیریت بحرانند.
الگوی رفتاری ترامپ در برخورد با ایران نشان میدهد که آینده محیط منطقهای، با فراز و نشیبهای متنوعی همراه خواهد شد؛ ترامپ از انگیزه لازم برای تساعد بحران برخوردار بوده بر این اعتقاد است که اگر تهدیدات بیشتری را علیه ایران یا جنبش مقاومت ایجاد کند، به نتایج مطلوبتری در نظام جهانی نائل خواهد شد.
بخشی دیگر از الگوهای دیپلماسی اجبار در قالب دستور عمل اجرایی رییس جمهور آمریکا را میتوان به عنوان نمادی از ریاست آمریکا دانست که زمینههای گسترش بحران و آشوب را امکان پذیر میسازد. تاریخ سیاسی آمریکا نشان داده است که هرگاه افراد ماجراجو وارد عرصه قدرت و رقابتهای سیاسی شوند، زمینه برای گسترش بحران وجود میآید به این ترتیب بحران را میتوان واقعیت سیاسی و راهبردی آمریکا در دوران ترامپ دانست.
لازم به توضیح است که برخی از محافظه کاران در کنگره آمریکا از سیاست جنجالی ترامپ حمایت به عمل میآورند و چنین رویکردی نشان میدهد که هرگاه کاخ سفید و کنگره اهداف نسبتاً مشترکی را پیگیری کنند، طبیعی است که کشورها درگیر بحرانهای پایان ناپذیر میشوند. آمریکا، اکنون به دلیل نقش آشوب ساز ترامپ در سیاست بین الملل، نمادی از بحران سازی تلقی میشود.
بحران دارای نشانههای گوناگون متنوع و فراگیری است که یکی از این نشانههای بحران را میتوان در گسترش تضادهای منطقهای و بین المللی دانست. ترامپ از این الگو برای نقش یابی بازیگرانی بهره میگیرد که از قابلیت لازم برای گسترش جدال منطقهای برخوردارند؛ به این ترتیب فضای موجود سیاست جهانی را باید در ارتباط با چالشهایی مورد توجه قرار داد که زمینه ساز بحران خواهند بود. بحرانهای امنیتی در محیط منطقهای انعکاس فضای سیاست آشوب زده است.
طبعاً ترامپ تلاش دارد تا فشارهای اقتصادی و محدودیتهای بینالمللی بیشتری را علیه ایران اعمال کند. همکاری کنگره با ترامپ را باید بخشی از واقعیت سیاسی و روندی دانست که آشوب را به حوزه سیاست بین الملل گسترش میدهد.
بهرهگیری از سازوکارهایی برای تحریم اقتصادی ایران و محدود کردن نمادهای انقلابی را باید گام دوم کاهش قابلیت راهبردی ایران توسط آمریکا دانست؛ گام اول در روندی دموکراتیک و نهاد گرایانه حاصل شده است، در حالی که نشانههای گام دوم را باید در قالب بهرهگیری از سیاست محال و محدود سازی ایران دانست . در چنین شرایطی،لازم است تا ایران از سازوکارهای مبتنی بر بین الملل گرایی برای محدودسازی دیپلماسی اجبار و فرایندهای مهار ایران استفاده کند.
انجام اقدامات متقابل صرفاً بخشی از منافع ایران را تأمین میکند. ترامپ برای سیاست جهان، آشوب سازی میکند؛ بنابراین لازم است تا الگوهای رفتار سیاسی ایران برای مقابله با ماجراجویی آمریکا در دوران ترامپ که بر اساس حمایت کنگره نیز انجام میگیرد، از طریق الگوهای چند جانبه گرایی و بین المللی مقابله شود. اگر ایران در پوسته خود در معرض تحریمات آمریکا قرار بگیرد، آسیب پذیری بیشتری از سیاستهای آشوب ساز ترامپ خواهد داشت.
استاد دانشگاه تهران
انتهای پیام/