مواجهه ایده آلها و رئالها در پوچ انگاری زندگی معاصر/ داستانی که در انتهای فیلم آغاز می شود
فیلم «چراغهای ناتمام» اولین فیلم سینمایی در دومین روز جشنواره سی و پنجم فجر بود که اکران شد و در کلیت فیلم شرایط مواجهه ایده آلیسم و رئالیسم را در فضای نیهیلیستی دنیای معاصر فراهم می کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، اولین فیلم سینمایی که برای اکران در دومین روز سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر انتخاب شد فیلم «چراغهای ناتمام» به کارگردانی مصطفی سلطانی، نویسندگی محسن جسور و تهیهکنندگی مجتبی امینی و مجید اسماعیلی محصول سال 1395 بود. این فیلم داستان نویسنده ای را روایت می کرد که بر باورهای فکری و اعتقادی خود پایبند است همین پایبندی دردسرهای زیادی را در زندگی شخصی برای او ایجاد می کند
فیلم سینمایی «چراغهای ناتمام» دربارهٔ نویسندهای پایبند به باورهای اعتقادی است که به دنبال مضمونی مرتبط با باورهایش میگردد و همین باورهای او را با زندگی طبیعی خود دچار مشکل می کند. نوعی تقابل زندگی ایده آل و زندگی رئال در مواجهه شخصیت نویسنده همواره جاری است. کارگردان با ریسک، مجید صالحی را برای ایفای نقش این نویسنده انتخاب می کند و او هم به درستی کاراکتر را آمده نمایش کرده است.
صالحی نقش نویسنده ای را ایفا می کند که هنوز در زندگی پوچ نگر معاصر مقاومت می کند و باورهایش را از دست نداده همین شخصی قابلیت همذادپنداری با مخاطب عام را ندارد و همین موضوع ویژگی اصلی کاراکتر است. این فرایند نباید با باورپذیری کاراکترها اشتباه شود چرا که قرار است کاراکتر ماهیتا با باور مخاطب مبارزه کند. این تعریفی قهرمان گونه از یک نویسنده است که گه گاه با دیالوگهای شعارزده که این روزها معضل سینمای معاصر شده از واقعیت خود دور می شود.
زمان زیادی از فیلم صرف روایت زندگی این نویسنده و دردسرهای این ایستادگی را روایت می کند که همین موضوع می تواند برای مخاطب خسته کننده باشد، استفاده از نمادها، کمتر در فیلم دیده می شود اما وقتی قرار است نمادی به کار رود تأثیر خود را دارد. جایی که نویسنده پدر بیمار خود را به دوش میگیرد در واقع تمام مشکلات ایستادگی را به دوش گرفته و وقتر به زمین می خود یعنی نمی تواند ادامه دهد؛ حالا باید اتفاقی بیفتد و به ضرباهنگ فیلم که کم کم به یک خط راست نزدیک می شود فرکانسی بدهد. این اتفاق با محول کردن روایت قصه 15 سرباز که از آنها تنها یک کوله به جای مانده اتفاق می افتد. اما چقدر دیر...
ماجرای پیدا شدن کوله و روایت قصه آدمهای ظنهان در کوله که از 15 نفر به 3000 نفر می رسد خود پتانسیل پرداختی تازه به موضوعات دفاع مقدسی را دارد و خود این ماجرا می تواند محوریت اصلی داستان را به عهده بگیرد و ماجرای ایستادگی نویسنده ماجرای فرعی فیلم باشد که متاسفانه بالعکس است و دیر به قصه اصلی تبدیل می شود. برای داستان سفر کشف تعریف شده اما سفر کشف خود باید محور باشد نه یک گریز از روزمرگی فیلم.
انتهای پیام/