موسیقی سنتی پاسخگوی نیاز امروز نیست
محمد معتمدی متولد مهر ۱۳۵۷ کاشان است و تاکنون با گروههای متعددی فعالیت داشته است. او تاکنون کنسرتهای زیادی در ایران و جهان اجرا کرده است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، برپایی کنسرت در مقر اصلی یونسکو در پاریس، کنسرت بداههخوانی در تئاتر شهر پاریس،کنسرت در کاخ تاریخی ورسای فرانسه، کنسرت در کنسرواتوار موسیقی رم ایتالیا، و کنسرتهای داخلی، اجرای اپرای عروسکی شمس و مولانا با اجرای مشترک او و همایون شجریان، همراهی با گروه همنوازان شیدا به سرپرستی مرحوم محمدرضا لطفی و حضور در جشنوارههای موسیقی خارج از کشور ازجمله فعالیتهای اوست .
اکسپوی موسیقی «بابل مد» شهر مارسی فرانسه سال 2013 ضمن معرفی محمد معتمدی بهعنوان چهره برگزیده سال، جایزه سال رادیو فرانسه «فرانس موزیک» را به وی اهدا کرد.این خواننده جوان درسالهای اخیر با اجراهای درخور تحسین، خود را در زمره هنرمندان آینده دار آواز و موسیقی جاداده و علاوه بر ایران، با اجرای برنامه در کشورهای مختلف، بهعنوان یکی از چهرههای موفق عرصه موسیقی اصیل ایرانی شناختهشده است. محمد معتمدی چندی پیش برای تدریس در کارگاه آموزشی آواز اصیل ایرانی به مشهد دعوت شد و با حضور این هنرمند در کارگاه آموزشی مشهد فرصتی فراهم شد تا با او به صحبت بنشینیم.
در گفتوگویی اشارهکردهاید که موسیقی سنتی باید بازتعریف شود. این بازتعریف به چه معناست؟
ذائقه مخاطب امروز یکسری ویژگیهای جدیدی از موسیقی میخواهد که متناسب با شیوه زندگی فردی و اجتماعیاش باشد. موسیقی سنتی و کهن در دورهای خلقشده که با مناسبات اجتماعی و تعاریف زندگی اجتماعی ما متفاوت است و اکنون پاسخگوی نیاز زندگی امروز نیست. ولی همین موسیقی با همه حالتها، ظرافتها و کلیاتش میتواند به لحاظ تحرک ، فرم، زمان ، محتوای شعر و نوع ملودی با حفظ اصالتهای موسیقی ردیف دستگاهی بازتعریف و کارهایی خلق شود که چارچوبها و کلیات آن برگرفته از موسیقی اصیل و متناسب با ذائقه شنونده امروز است. موسیقی سنتی اکنون بیشتر جنبه موزهای یا نمایشگاهی یافته است و کسی چندان راغب نیست آن را بهعنوان موسیقی مصرفی روز بشنود. اگر میخواهیم موسیقی در جامعهمان زنده و پویا باشد باید نوعی موسیقی تولید کنیم که برای مردم جامعه قابلاستفاده باشد. موسیقی سنتی باید برای امروز بازتعریف شود.
با توجه به کنسرتهایی که در کشورهای جهان داشتهاید بازخورد موسیقی ایران در خارج از مرزها و نگاه آنها به موسیقی ایران چگونه است ؟
در دهههای اخیر فعالیتهایی که برای عرضه موسیقی و آواز ایران در خارج از کشور انجامشده اتفاقات خوبی را برای موسیقی ما رقمزده است .
البته این هنوز آغاز راه است و نقطه مطلوب نیست ولی این اتفاقات فردی و غیر تشکیلاتی قابلتقدیر است . واقعیت این است که موسیقی ایران برای جهانیشدن،حرکت و حمایت تشکیلاتی و دولتی را میطلبد .موسیقی کشورهایی چون هند، جنوب اسپانیا و آمریکای جنوبی در سطح جهان مخاطب گسترده دارد. ولی موسیقی ما هنوز آنقدر شناختهشده نیست که مخاطب جهانی داشته باشد اگر تشکیلات غیردولتی با حمایت دولت ازاینگونه حرکتها حمایت کنند میتوان بهاتفاق های خوبی در عرصه موسیقی ایران امیدوار بود.
برخی معتقدند فضای سالمی در عرصه مناسبات حرفهای موسیقی وجود ندارد این باور تا چه حد صحیح است؟
موسیقی یکی از شئون فرهنگی کشور است و میان هنر مستقل و هنرمند مستقل و دولت و امکانات دولتی نقطه اتصالی وجود دارد. ما بهعنوان هنرمندان مستقل فعالیت میکنیم و تشکلات دولتی و متولیان فرهنگی دولت که امکاناتی در اختیاردارند نیز سیاستگذاریهایی انجام میدهند. تمام مشکلات ازآنجا ناشی میشود که هنرمندان باهم مناسبات تشکیلاتی دارند و این فضای ناسالم پاشنه آشیل موسیقی است .چون مشخص نیست اتفاقاتی که رخ میدهد متوجه دولت یا هنرمندان است.بهعنوانمثال برخی هنرمندان مشخص نیست موضعشان موضع دولت ،جامعه هنری یا نهادهای صنفی است. بزرگترین مشکل خانه موسیقی بهعنوان نهاد صنفی ما اهالی موسیقی این است که زبان گویای این صنف نیست.درحالیکه باید میان هنرمندان و نهاد حکومتی تعاملی برقرار کند، زمانی بر صندلی دولت مینشیند و از هنرمندان بهره میگیرد و جایی دیگر بر صندلی هنرمندان مینشیند و از دولت استفاده میکند. متأسفانه همه مشکلات موسیقی نیز از همین فضای ناسالم ناشی میشود.
شما بیشتر کنسرتهایتان را در خارج از کشور برگزارمی کنید آیا محدودیتی برای اجرای کنسرت در داخل کشور دارید؟
در عرصه موسیقی آدمها یا گروههایی منافع مشترک برای خودشان تعریف کردهاند و درواقع اجازه فعالیت را از دیگران میگیرند که نتیجه آن نیز رقابت ناسالم میشود. یک گروه هم رسانه، هم سالنها و هم صندلیهای مجهولالهویهای را که معلوم نیست صنفی یا دولتی است و به صندلیهای شترمرغی معروف است در اختیاردارد. حتی برخیشان امکانات دولتی و صنفی، سالنها وسایت های فروش بلیت را هم در اختیاردارند. این خودبهخود محل فساد است. اگرچه برخی باوجوداین شرایط مدام کنسرت برگزار میکنند. ولی برای من بهعنوان هنرمندی که بیست سال است در عرصه موسیقی فعالیت میکنم وبه هیچ جا وابسته نیستم سخت است. اگر سالن و امکانات داشته باشم در داخل کشور کنسرت برگزار میکنم.
شما تیتراژسریال های «ازیادرفته» ،«جلالالدین»، «گشت ویژه» ،«در محاصره»،« مستند ایران» و تیتراژ پایانی فیلم «سیانور» را خواندهاید آیا برای خواندن تیتراژ فیلمنامه را میخوانید و در فضای داستان قرارمی گیرید ؟
بله همینطور است. وقتی هنرمندی میخواهد تیتراژ یک مجموعه تلویزیونی یا فیلم سینمایی را بخواند بخشی از مسئولیت محتوایی اثر بر عهده اوست. باوجوداینکه من خیلی کارهای تیتراژ مثل دوستان عزیزم در کارنامهام ندارم ولی پیشنهاد خواندن تیتراژ سریال یا فیلمی را با توجه به محتوا و کیفیت کار میپذیرم. یعنی باید محتوا و کیفیت کار مناسب و مورد تائید و پسندم باشد .خوشبختانه در «سیانور» این اتفاق افتاد چون هم بهروز شعیبی کارگردان «سیانور» را که یکی از کارگردانان خوب کشور است میشناسم و هم موضوع فیلم «سیانور»جای کار داشت و میتوانست کار خوب و باکیفیتی از کار درآید که چنین هم شد. خودم خیلی آن را دوست دارم و نوستالژی خاصی برایم دارد.
مسابقههایی که برای استعدادیابی در عرصه خوانندگی در رسانه ملی باب شده است تا چه حد میتواند در ارتقای فرهنگ موسیقی و آواز تأثیرگذار باشد؟
این برنامهها صد درصد شو است و بههیچوجه جنبه آموزشی ندارد. ما هزاران استعداد شناختهشده داریم که همه را رها کردهاند و ذرهبین و غربال برداشتهاند و در کوچهپسکوچهها دنبال استعدادهای جدید میگردند. باید از آنها پرسید بااستعدادهایی که قبلاً کشفشدهاند چه کردهاید، اینیک شوی نمایشی است که صبح تا شب دنبال استعداد بگردند و بهبه کنند ولی برنامهشان که تمام شد حالی از آن استعداد نمیپرسند و خبری از او ندارند. این برنامهها تا حد زیادی جنبه برنامهسازی و سرگرمی دارد و برای پر کردن آنتن تلویزیون است و هیچکدام جنبه کشف استعداد ندارد.
در چند سال اخیر آثار بزرگان و استادان موسیقی و آثار کلاسیک موسیقی توسط برخی خوانندگان بازخوانی میشود آیا این مانع از خلاقیت هنرمند و نوعی تقلید نیست؟
به نظر من این اجراها هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم قشنگ است. این اتفاق باید بیفتد و اگر این آثار اجرا نشود درگذر زمان در گردوغبار تاریخ از بین میرود. من با این عقیده که اینگونه اجراها را نوعی تقلیدمی دانند مخالفم .این نقدهای غیرمنصفانهای است که باید از آن فاصله گرفت. در همه جای دنیا مرسوم است ورژن های مختلفی از یک اثر موسیقایی خوب و کهن اجرا میشود. حتی آهنگی را که در موسیقی کلاسیک اجراشده است در ژانر راک یا پاپ با خوانندههای مختلف و تنظیمهای متفاوت اجرا میکنند. اگر بازخوانی مجدد آثار گذشتگان درست انجام شود نوعی تجلیل و تکریم آن اثر است البته به این شرط که از اثر اصلی چیزی کم نداشته باشد ضمن اینکه برای این اجرای مجدد باید دلیل موجهی هم وجود داشته باشد.
وزیر ارشاد چندی پیش اظهار کردند کنسرت نباید به مناقشه ملی تبدیل شود نظر شما دراینباره چیست؟
به نظر من هم این اظهارنظر درست است. کنسرت همچون ظرفی است که مظروفی در آن قرار میگیرد . محتوای موسیقی به این بستگی دارد چه مظروفی در آن قرارگرفته باشد. ما از همان نخست و پیش از انقلاب یکسری مناقشات را در حوزه سینما و تئاتر داشتهایم. محتوای این هنرها پس از انقلاب اصلاح و پذیرفته شد ولی متأسفانه این اتفاق در مورد موسیقی نیفتاد و موسیقی و ماهیت این هنر هنوز محل اشکال است. اینکه کلاً بخواهیم کنسرت را لغو یا حذف کنیم نوعی خودزنی است. چون موسیقی در هیچ برههای از تاریخ بشر از هیچ جامعهای حذف نشده است بلکه فقط گونههای مختلفی از موسیقی امکان رشد و بالندگی در جامعه را یافتهاند. اگر مانع اجرای گونهای از موسیقی در کشور شویم که با آداب، سنن ،اعتقادات مذهبی ،اخلاقیات و فرهنگ مملکت سازگار است و از نهادهای قانونی کشور مجوز میگیرد عرصه را برای خودنمایی و گسترش یکسری موسیقیهایی بازکردهایم که نه از نهادهای دولتی و صنفی مجوزمی گیرند و نه دوست داریم در جامعه ترویج یابند. این روند موجب خسارتهای فرهنگی در سطحی زیربنایی و عمیق میشود. اگر در جبهه حساسی از فرهنگ مثل موسیقی صورتمسئله را پاککنیم نهتنها اشکالات آن بخش حذف نمیشود بلکه بهصورت فزایندهای تکثیر میشود و گسترش مییابد.
جشنواره موسیقی فجر را به لحاظ کمی و کیفی چگونه ارزیابی می کنید؟
خوشبختانه امسال پول و بودجهای به جشنواره آمد که خیلیها با آن آشتی کردند و من این را به فال نیک میگیرم. به اعتقاد من اینکه بیایند بگویند جشنواره امسال سطح خیلی بالایی داشت و به خاطر سطح بالای آن ، در آن شرکت کردهایم توهین بزرگی به دورههای قبل است که با بودجه اندک چراغ این جشنواره را روشن نگاه داشتند. من خودم سالهای قبل هم جزو منتقدان جشنواره بودم؛ چون این جشنواره کموکاستیهای خاص خودش را دارد؛ ولی فعلاً اعتراضی به آن ندارم
معتقدم فعلاً باید اجازه داد این جشنواره برگزار شود و مشکلات آن را بهمرور برطرف کرد.قصد ما ارتقای سطح موسیقی کشور است. ما اگر بخواهیم منتقد هم باشیم، باید انتقادمان در یک چهارچوب منطقی باشد. من دوست دارم هر گروه که جشنواره موسیقی فجر را برگزار میکند، بتواند کارش را به بهترین شکل انجام دهد و آن را تا حد مقیاس جهانی ارتقای کیفیت دهد. معتقدم باید اجازه دهیم یک گروه مسئول حداقل دریکی دو دوره این کار را انجام دهد و سپس به عملکرد او امتیاز دهیم.
منبع:خراسان
انتهای پیام/