هُورا کِشهایی که تیغ به جان فوتبال ایران میزنند/ رؤسای خنده و سکوت، کارگردان فیلمهای مسعود کیمیایی!
این روزها سرمربیان تیم ملی و پرسپولیس به جان هم افتادهاند و ما هم برای آنها «هورا» میکشیم، دریغ از اینکه بازنده این دعوا فوتبال ایران است و فدراسیونی که از گذشته تا امروز تماشاگر بوده؛ تماشاگری ساکت که فیلم را تا پایان میبیند.
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، کم نیستند آنهایی که «هورا» میکشند؛ سوت و جیغ و دست میزنند؛ کم نیستند عدهای که برانکو ایوانکوویچ و عده دیگر کارلوس کیروش را برنده بازی جنجالی این روزهای فوتبال ایران میدانند. برنده کدام است؟ برانکو با جنجال درست کردن برای تیمش برنده چه چیزی میشود یا برعکس کیروش با از دست دادن هفت ملیپوش خود که تقریباً اسکلت اصلی تیمش هستند، برنده چه چیزی خواهد شد؟ مثل اینکه ما هم عادت کردهایم به یار کشیدن و دعوا کردن؛ به طرف این و آن را گرفتن و به دنبال ضربه زدن به دیگری؛ چه چیزی عایدمان میشود، خودمان هم نمیدانیم.
با این حال انگار عادت کردهایم جناحبندی کنیم، یک نفر را منجی بدانیم و با هر تیغی که به منجی روبهرویی میزند، پشت سرش «هورا» بکشیم. فکر میکنیم این فوتبال بازیچه است؛ فیلم است؛ فیلمی از جنس فیلمهای مسعود کیمیایی. همه منتظریم که در این فیلم یک نفر چاقو بخورد و از پا در بیاید؛ زمین بخورد و دیگر بلند نشود. انگار عادت کردهایم که فیلمهایی با این ژانر را تجربه کنیم؛ دههاش فرقی ندارد که 40 باشد و قیصر یا جلوتر بیاییم وارد قرن 21 شویم و همچنان اسیر فیلمهایی شبیه قیصر باشیم. همیشه دنبال قهرمان ساختن هستیم تا این قهرمان برای ما بجنگد و ما هورا بکشیم.
اختلاف برانکو ایوانکوویچ و کارلوس کیروش که هر دو محبوبیت بالایی بین هواداران فوتبال دارند، مسئله ماندگاری نیست و این اختلاف یک روز به پایان میرسد. به هر نحوی که هست این اختلاف یک روز تمام شدنی است و چیزی که ماندگار خواهد شد زخمی است که بر پیکر فوتبال میماند. تیغهایی است که یک روز برانکو در نقش منجی عدهای از هواداران به جان فوتبال میزند و روز دیگر این تیغ در دستان کیروش است و به بی رحمانهترین شکل ممکن میزند به هر آن کسی که حقش تیغ خوردن نیست؛ همانطور که قبلاً هم به هر دلیلی حتی به مقامات بالادستیاش زده بود. اینجا فرقی ندارد که حق و ناحق چیست، اما بحث هم در مورد اینکه حق با برانکو است یا کیروش، نیست. حقی که سرمربی کروات پرسپولیس دارد تا تیمش را در نیم فصل تقویت کرده و برای لیگ قهرمانان آسیا و ادامه لیگ آماده کند و حقی که سرمربی پرتغالی تیم ملی دارد تا در راه جام جهانی 2018 روسیه بازیکنانش را در فرصت به دست آمده در اختیار بگیرد اما در اردویی که از قبل اعلام شده نه اردویی که به یکباره برپا شده است آن هم بدون بازیکنان لژیونر و بدون بازی تدارکاتی. هم برانکو و هم کیروش حق دارند، اما هیچکدام از آنها حق این را ندارند که برای به دست آوردن این حق تیغشان را به جان فوتبال ایران بکشند و ما هم دو دسته شویم و برای آنها «هورا» بکشیم.
نه برانکو و نه کیروش این روزها خود واقعیشان نیستند و در حال نقش بازی کردن هستند. نقش منجی جناحبندیهایی که در فوتبال امروز ما صورت گرفته است. کارگردان هم مدیرانی هستند که هر کدام با نوع مدیریتی که داشتند، فوتبال امروز را شبیه به فیلمهای مسعود کیمیایی کردند و حالا ما منتظریم ببینم انتهای این فیلم تیغ محکمتر را برانکو به کیروش میزند یا برعکس و منتظریم ببینیم کدام یک از پا در میآید. بهتر است پرده از چهره این کارگردانها برداشته شود که یکی علی کفاشیانی بود که هر وقت چنین اختلافاتی پیش آمد فقط خندید و وعده جلسه تعاملی بین مربیان باشگاهی با کیروش را عملی نکرد. مسعود کیمیایی جدید این فوتبال هم مهدی تاج است که کم میخندد، اما سکوت میکند. جایی که نیاز است ورود کند، اصلاً پیدایش نیست و فقط صدایی از فدراسیون تحت هدایتش خارج میشود که این صدا هم یک طرفه است.
فدراسیون فوتبال پیش از هر چیزی باید پاسخگوی این مسئله باشد که چرا به برگزاری اردوی تیم ملی در اماراتی که حتی حاضر نیست از بازی دوستانه ما میزبانی کند، رضایت داده است. سؤالی که در این چند وقت بارها پرسیده شده و تاج ترجیح داده سکوت کند. این سؤال به تنهایی حسابی جای بحث دارد و پس از آن این سؤال باید پرسیده شود اردوی تیم ملی در تقویمی که وجود نداشت چرا گنجانده شد و چرا در این خصوص تعاملی صورت نگرفت؟ چرا تا روز آخر، برگزاری یا عدم برگزاری اردو مشخص نبود تا برانکو منتظر قطعی شدن اردو باشد و در قامت یک منتقد جدی قد علم کند. پس از آن فدراسیون فوتبال چرا پاسخ روشن و قانع کنندهای نتوانست به سرمربی پرسپولیس بدهد تا این بار کیروش با بازگرداندن ملیپوشان پرسپولیس تیغ خود را به جان این فوتبال بکشد، اقدامی که بیشتر بوی لجبازی میداد تا جوابی مستدل به پرسش سرمربی پرسپولیس که خواسته بود او را درباره برگزاری اردوی دبی قانع کنند. اینجا هیچکس به فکر قانع کردن نبود چرا که تیغی که در دست داشت مانع واقعبینی میشد.
حالا یکی میگوید برانکو برنده این بازی است و دیگری کیروش را برنده میداند. یکی تیغ سرمربی پرتغالی تیم ملی را بُرندهتر میداند و دیگری تیغ سرمربی کروات پرسپولیس را؛ ما هم فقط بلدیم برای آنها «هورا» بکشیم. ما فقط بلدیم برای آنها سوت و جیغ و دست بزنیم. فکر میکنیم در سینما نشستهایم و فیلم قیصر مسعود کیمیایی میبینیم و منتظریم ببینیم کدام یک از پا در میآید. دریغ که این دعوا برنده ندارد، اما بازنده چرا؛ یک بازنده بزرگ به نام فوتبال ایران.
انتهای پیام/