شهید آیتالله النمر؛ قربانی وابستگی غرب به دلارهای نفتی سعودی
یک سال از شهادت مظلومانه روحانی برجسته شیعی عربستان در تاریکخانه بیعدالتی دادگاههای سعودی میگذرد، اتفاقی که اگر سکوت خفت بار آمریکا و غرب در برابر دلارهای نفتی سعودی نبود، عربستان به تنهایی جرأت انجام آن را نداشت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، شیخ نمر باقر النمر روحانی برجسته شیعی عربستانی، در سال 1379 هجری قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهر "العوامیه" در استان القطیف در شرق عربستان در خانوادهای اهل علم و دین به دنیا آمد که از آن علمایی چون "آیتالله شیخ محمد بن ناصر آل نمر" (قدس سره) و خطبای حسینی چون جدش حاج "علی بن ناصر آل نمر" سر بر آورده بودند. او تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیکتر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیتالله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.
شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت. ایشان در سالهای طولانی تحصیل، به درجات بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.
وی که از جمله معروفترین و شایستهترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزههای علمیه به شمار میرفت، پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی "الإمام القائم(عج)" را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگبنای "مرکز اسلامی" در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.
فعالیتهای سیاسی و بازداشتها توسط رژیم سعودی
وی پس از بازگشت به عربستان به فعالیتهای دینی، اجتماعی و سیاسی پرداخت؛ از جمله برپایی مراسم مذهبی مانند نماز جمعه، برگزاری تجمعات سالروز تخریب بقیع، نقد سیستم حکومتی عربستان سعودی و دفاع از حقوق شیعیان عربستان. شیخ نمر خواهان برگزاری انتخابات آزاد و از بین رفتن سیاستهای تبعیضآمیز نسبت به شیعیان بود و به علت این فعالیتها بارها بازداشت شد.
شیخ نمر همواره در خطابههایش رژیم سعودی را به اعمال "سیاستهای تبعیضآمیز طایفهای سازمانیافته و منظم بهویژه در مناطق شرقی عربستان و بهخصوص در دو منطقه "الاحساء" و "القطیف" متهم میکرد که حدود یک قرن است، بر این مناطق حاکمیت دارد. وی همواره و بارها تأکید داشت که از گفتن کلام حق، بیم و واهمهای ندارد حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجهها و آزارها و اذیت ها تا سرحد شهادت قرار گیرد.
شیخ نمر توهین به کرامت شهروندان عربستانی بهویژه شهروندان شیعی عربستان که از دید رژیم سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار میآیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند، رد و تأکید میکرد که از کرامت و حقوق شهروندان شیعی عربستانی حمایت خواهد کرد.
وی خود را در خط اول رویارویی با ظلم و جور رژیم سعودی قرار میداد، چون اعتقاد داشت بدون مبارزه و تلاش نمیتوان به حقوق مورد نظر خود دست یافت و عدالتی در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمیتوانند آزاد زندگی کنند. شیخ نمر در اینباره در سخنان خود با استناد به خطبه "جهاد" امیرالمؤمنین علی(ع) تأکید داشت که به عدالت جز از طریق جهاد دست نخواهیم یافت و حق جز با از خود گذشتگی و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد.
شیخ نمر همچنین از مطبوعات و رسانههای سعودی به دلیل وابستگی و تبعیت آنها از رژیم سعودی و تبدیل شدن آنها به بوق تبلیغاتی آلسعود به شدت انتقاد میکرد. وی تصریح میکرد که مفتیهای وهابی، ساخته و پرداخته آلسعود هستند. به گفته شیخ نمر، آل سعود به مفتیهای وهابی پول میدهند تا با دامن زدن به اختلافات طایفهای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفهای و قبیلهای به حاکمیت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروتهای آن ادامه دهند.
وی در قبال سرکوبگری های رژیم سعودی و مخالفت این رژیم با برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز و تجمعهای اعتراضآمیز تأکید میکرد که "همواره به دنبال راههای دیگری برای ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوقمان خواهیم بود و تظاهرات، یکی از این راهکارهاست".
نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمیگردد، هنگامی که شیخ به محض بازگشت از سفر کوتاهمدتش به بحرین و بازگشت به عربستان، به دلیل مشارکت در همایشی بینالمللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
اتهام شیخ این بود که در این همایش، در عریضهای، از رژیم سعودی خواسته بود به "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشییع" را به رسمیت شناخته و شیوههای آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند؛
اما بازداشت مجدد شیخ نمر، به 23 آگوست 2008 میلادی بازمیگردد که در شهر "القطیف" به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای رژیم سعودی درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آمادهشدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود که رژیم ادعا میکرد، این سخنان نمر به معنی تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بود. رژیم سعودی از بیم قیام مردمی و خشم و غضب شیعیان مناطق شرقی عربستان شیخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد. این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت.
شیخ نمر در سال 2011م همزمان با سقوط رژیمهای حاکم در تونس و مصر، و با شروع جنبش مردم بحرین، بیتوجه به ممنوعیت رسمی که مقامات سعودی از سال 2008 با منع تدریس و سخنرانی بر وی اعمال کرده بودند، سخنرانیهای خود درباره آزادی سیاسی را با محوریت تغییر سیاسی از سر گرفت.
آخرین بازداشت و شهادت شیخ نمر
دولت عربستان سعودی از سال 2003م، 6 بار شیخ نمر را بازداشت کرد که آخرین بازداشت، به زندانی شدن بلندمدت او و محاکمه و شهادتش انجامید. آخرین و ششمین بازداشت نمر باقر النمر در 8 ژوئیه 2012میلادی (18 تیرماه 1391 ) روی داد. نیروهای امنیتی عربستان در منطقه قطیف پس از کمین در خیابان و تیراندازی به سوی شیخ نمر، او را در حالی بازداشت کردند که 4 گلوله به پایش اصابت کرده بود. ماموران دولت عربستان سعودی، پس از آنکه 4 گلوله از نزدیک به پای راست شیخ نمر شلیک کردند، ابتدا شیخ نمر را به مدت دو هفته در بیمارستان نظامی الظهران بستری کردند. سپس او را به سلولی در بیمارستان نیروهای امنیتی در ریاض منتقل کردند.
3 آبان 1394 برادر شیخ نمر اعلام کرد که دادگاه عالی و استیناف حکم اعدام شیخ النمر را تأیید کرده و حکم برای اجرا و تأیید نهایی به دفتر پادشاهی ارجاع داده شد. علی رغم مخالفتهای بسیاری که با صدور حکم اعدام شیخ نمر صورت گرفت و با وجود اینکه اجرای حکم، بارها به تعویق افتاد و تلاشهای بینالمللی فراوانی برای حمایت از این روحانی مبارز عربستانی صورت گرفت، وزارت کشور عربستان در روز شنبه دوم ژانویه سال 2016 برابر با 12 دی ماه 1394 اعلام کرد وی به همراه 46 نفر دیگر در عربستان اعدام شده است.
روایت برادر شیخ نمر از آخرین دیدار با وی
«محمد باقر النمر»، برادر شیخ نمر جزئیات آخرین دیدار با وی در زندان پیش از اعدام توسط رژیم سعودی را اینگونه شرح داد. من به همراه مادر، برادرانم، خواهرم و سکینه دختر شیخ صبح زود به زندان حایر ریاض رسیدیم، اما دیدار ما با شیخ را تا ساعت 12 ظهر به تاخیر انداختند. مادر و برادرم ابوموسی نگران شده بودند. همیشه ما وارد محل ملاقات می شدیم و منتظر رسیدن شیخ می شدیم اما این بار وقتی وارد شدیم دیدیم او منتظر ماست. شیخ از دیدن مادر بسیار خوشحال بود.
محمد النمر افزود: یکی از کلمات سحرآمیزی که همواره در زمان دیدار با ما بر زبان جاری می کرد «الحمدلله رب العالمین» بود. دیگر چیزی که ورد زبانش بود این بود که می خواست در حالی که شهید شده است به دیدار پروردگار بشتابد و سرانجام نیز به آن نایل شد.
محمد النمر در ادامه گفت: با ذکر این جمله که «الحمدلله من خوب هستم، نگران نباشید» وضعیت خود را به ما بیان کرد و در خصوص اوضاعش به ما اطمینان خاطر داد. شیخ از اهمیت تدبر، تلاوت و حفظ قرآن برای ما سخن گفت. چیزی نمانده بود که حفظ قرآن را به پایان رساند و شاید در ماه آخر زندگی خود حفظ قرآن را کامل نموده است.
برادر شیخ نمر افزود: در پایان این دیدار هنگامی که می خواستیم از محل ملاقات خارج شویم در گوش شیخ گفتم که حرف هایی درباره حل پرونده محکومان به گوش می رسد و او جواب داد: من را رها کنید و به پرونده دیگران برسید. تو و «صادق الجبران» (وکیل) از طرف من برای انجام هرکاری اختیار تام دارید، اما شرافت من از جانم ارزشمندتر است پس به آن نزدیک نشوید.
چرا شیخ نمر اعدام شد
علل و عوامل اعدام و شهادت شیخ نمر توسط دولت عربستان را باید در آموزه های اسلام و تاریخ اسلام جستجو نمود. با ترسیم فضای خفقان فکری و تنگنای نابخردانه و ظالمانه دولت سعودی علیه شیعیان در عربستان و علیه کل مسلمین در منطقه و جهان که هیچ مسلمانی با هیچ مذهبی راضی به آن نیست و مقایسه این وضعیت با دوران تاریک و شوم حکومت یزید (که تمام اسلام را تحت الشعاع قرار داده بود) تحلیل این شهادت را سهل می نماید.
فضای فاجعه بار نقض حقوق بشر و مشارکت سیاسی و اجتماعی در منطقه شیعه نشین عربستان و سیطره قوه قهریه دولت سعودی بر تمام امور و شئون مذهبی مردم آن منطقه و ترویج فضای تکفیر و خشونت و کشتار در سطح وسیع صبر هر مسلمان روشن ضمیر را به پایان می رساند. ضمن آن که ایجاد تضاد طبقاتی و فقر و... در اثر سیاست های اقتصادی خصمانه دولت سعودی این فضای تاریک را ظلمانی تر می نماید.
اگرچه ایدئولوژی وهابیت تاکنون در راستای عادی سازی این فضای دو قطبی و الهی جلوه دادن آن عمل کرده و شیوخ وهابی با تأکید مکرر غیر شرعی بودن شورش بر حاکمان و خروج از بیعت حاکم (حتی حاکم جور) را بر ذهن مردم تحمیل کرده اند، اما شدت فقر و تشدید فضای دو قطبی به صورت تدریجی مردم را به سوی اندیشیدن برای خروج از این وضعیت سوق داده است. البته در این فضا، رسانه های جمعی نیز تأثیر بسزایی داشته اند. در اینجا تأکید می گردد که شیخ نمر نه سخنی از خروج علیه حاکم سرداده بود و نه در پی شورش بود، بلکه در راستای حق بشری خود اظهار مطالبه حقوق اولیه یک انسان را نموده بود که برای سعادت دنیا و آخرت خود به آن موارد نیاز دارد.
این در حالی است که علاوه بر کلیت نگاه حقارت بار و برتری جویانه بر کل مردم کشور، نسبت به شیعیان این کشور نگاهی ظالمانه حاکم است. وضعیت دادرسی های قضایی، فرصت های اجتماعی و تأمین حقوق اساسی و اولیه مردم شیعه در این کشور رقت بار ارزیابی می شود. دخالت بی جا و تأمین منابع مالی جنگ های بی هدف و یا با اهداف اشغالگری دول غربی در منطقه نیز بحران های مالی فراوانی را برای این کشور به بار آورده است. به طور مثال به دلیل جنگ تحمیلی عربستان بر ملت مظلوم یمن، دولت سعودی با حدود 100 میلیارد دلار کسری بودجه مواجه شد و قیمت بنزین را به یک باره 40 درصد افزایش داد و زمینه نارضایتی در عربستان را به وجود آورد.
یکی از دلایل اعدام شیخ نمر نیز این گونه قابل طرح است که حاکمان سعودی برای این که بتوانند به ارعاب مردم بپردازند و به آنان بفهمانند که دولت با مشت آهنین برخورد خواهد کرد و با کسی شوخی ندارد در این مقطع آیت الله باقرالنمر را به شهادت رساندند. در لایه مردمی، موضوع عدالت توزیعی مسئله ای مهم است. شکاف های اجتماعی ناشی از اختلاف طبقاتی در عربستان بیداد می کند.
ثروت های نفتی و درآمدهای سرشار ناشی از توریسم زیارتی در این کشور مابین اقلیتی از حاکمان و شاهزادگان تقسیم می گردد و فضای دو قطبی در جامعه سعودی کاملاً برجسته و قابل مشاهده است. ثروت ها مابین قریب به هفت هزار شاهزاده که بسته به نوع پیوندهای نسبی شان و دوری و نزدیکی به خاندان حاکم تقسیم شده است و مردمان عادی هر روزه فقر را به مثابه امری زیسته تجربه می کنند.
علاوه بر شکاف اجتماعی ناشی از مسایل اقتصادی، شکاف اجتماعی هویتی ناشی از مذهب و امر مذهبی نیز در این جامعه وجود دارد. حدود 20 درصد از جامعه عربستان را شیعیان تشکیل می دهند. شیعیانی که در همیشه تاریخ به صورت اقلیتی تحت فشار بوده و به عنوان «مسلمانان فراموش شده» تلقی شده اند و این مسئله در کنار موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی محل استقرار این شیعیان که عمدتاً در منطقه نفت خیز الشرقیه (استان های الاحسا و القطیف) قرار دارند، حساسیت سیاسی مسئله را دو چندان کرده است.
در واقع حاکمان وهابی سعودی که شیعیان را روافض و بدعت گذار خوانده و مال، جان و ناموس آنان را مباح شمرده اند، از دیرباز و پس از کشف نفت در مناطق شیعه نشین، به فکر سرکوب بیشتر شیعیان بوده اند و این مسئله تاکنون به درگیری ها و اعتراضات خونین در این مناطق انجامیده است.
واکنش ها به شهادت شیخ نمر
به دنبال شهادت نمر، دهها شهروند شیعه عربستان در منطقه قطیف این کشور تظاهرات کرده و اقدام عربستان در اعدام شیخ نمر را محکوم کردند. شیعیان کشمیر و بحرین نیز تظاهرات کردند. مقتدا صدر خواستار تعطیلی مجدد سفارت سعودی در بغداد شد. جنبش انصارالله یمن با صدرو اطلاعیهای اقدام عربستان را محکوم کرد. حزب الله لبنان نیز فعالیتهای شیخ نمر را مسالمتآمیز دانسته و اقدام عربستان را محکوم کرد.
در ایران نیز آیات عظام، مراجع تقلید، فعالان سیاسی و فرهنگی، حوزه علمیه قم و وزارت خارجه این اقدام آل سعود را محکوم کردند. حوزه علمیه یک روز درسها را تعطیل کرد و علما و حوزویان در مسجد اعظم قم تجمع اعتراضی کردند. همچنین تظاهرات گسترده مردمی در بیشتر شهرهای کشور در محکومیت این جنایت انجام شد. تعدادی از معترضین جلوی سفارتخانه و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد تجمع کردند و در تهران بخشهایی از سفارت به آتش کشیده شده و تعدادی از معترضین وارد سفارتخانه شدند، پلیس معترضان را بیرون کرد. بدنبال این تنشها عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد.
دبیرکل سازمان ملل، اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه آمریکا از اعدام نمر ابراز نگرانی کردند. سازمان دیدهبان حقوق بشر تأکید کرد که فرآیند بررسی اتهامات وی، غیرعادلانه بوده است. حتی برخی دولتهای غیر مسلمان نیز به صورت تلویحی از اعدام شیخ نمر انتقاد کردند؛ از جمله کاخ سفید امریکا اعلام کرد که «در مورد پیامدهای اعدام نمر پیشتر به عربستان هشدار داده بودیم.» با این وجود هیچ یک از قدرت های بزرگ غربی و اروپایی اقدام جدی و قابل پیگیری برای جلوگیری از جنایت های مشابه عربستان و مجازات عاملان این جنایت ها انجام ندادند و حتی به همراهی خود با این رژیم خصوصا در زمینه فروش تسلیحات جهت استفاده ضد غیرنظامیان بیگناه در یمن به این رژیم و ادامه چتر پوششی بر سر آنها ادامه دادند.
اعدام شیخ نمر و سکوت مرگبار قدرت های غربی
عربستان به واسطه پشتوانه نفتی و مالی و حمایت هایی که از جانب مهم ترین دولت های جهان دریافت می کند از دول خواهان قدرت در جامعه جهانی و به ویژه در منطقه مدیترانه است. در عربستان سعودی از دورانی طولانی تفکری ریشه دوانده که برای پیشرفت و افزایش قدرت همواره باید حمایت غربیان را همراه داشت. این عدم خودباوری از یک طرف و همچنین خباثت درونی این حکومت و البته دشمنی نامعمول این دولت با شیعیان، فضای سیاسی خاصی را برای عربستان در سطح منطقه ای و بین المللی به وجود آورده است. پروفسور نوآم چامسکی نظریه پرداز آمریکایی می گوید: هیچ کار خاص و اقدام عملی در قبال هیچ اقدام غیرانسانی در عربستان صورت نخواهد گرفت. دلیل این موضوع این است که عربستان یک متحد خیلی ارزشمند برای حامیانش است. منابع غنی نفتی عربستان و تعیین کننده بودن این کشور در معادلات اقتصادی و سیاسی جهان و کارآمدترین ابزار در تقابل با اندیشه انقلابی ایران اسلامی و روح بیداری اسلامی در منطقه و تقویت تروریسم و همچنین نقش بی بدیل این کشور در تحکیم جایگاه اسرائیل غاصب همگی از عوامل حمایت بدون چون و چرای دول غربی از دولت عربستان سعودی است. بدیهی است در این فضا هر نوع اقدام ضد حقوق بشری و ضد عرف بین الملل از سوی این کشور همواره با مماشات غربیان همراه خواهد بود.
جنایت های بی شمار عربستان سعودی به صورت مستقیم در کشورهایی همچون بحرین از سال 2011 تاکنون و در مورد اخیر جنگ یمن که قریب به یکسال از آن می گذرد؛ و همچنین جنایت های تکفیری های مورد حمایت عربستان در کشورهای سوریه و عراق و نیجریه که با پول های بادآورده، انسانیت را به سخره گرفته است، روز به روز به بحران مشروعیت آل سعود در سطح منطقه ای و در میان مسلمانان انجامیده است.
شهدای شیعه همراه شیخ نمر چه کسانی بودند؟
نحوه اعدام شیخ نمر باقر النمر که به همراه تعدادی از قاچاقچیان مواد مخدر و سایر مخالفان رژیم آل سعود صورت گرفت، تلاشی ناکام از سوی این رژیم برای تقبیح چهره این روحانی برجسته شیعی به شمار می رفت، اما این تلاش ها هرگز حاکمان مستبد سعودی را به نتایجی که در نظر داشتند، نرساند. در همین راستا وزارت کشور عربستان سعودی شنبه در بیانیه ای از اعدام 47 مخالف این رژیم از جمله آیتالله شیخ نمر محمد باقر النمر، از رهبران برجسته شیعه این کشور خبر داد.
همراه با شیخ النمر، علی سعید عبدالله آل ربح ، محمد علی عبدالکریم صویمل و محمد بن فیصل بن محمد الشیوخ که هر سه نفر از شیعیان عربستان بودند نیز اعدام شدند.
در فوریه گذشته بود که محمد فیصل الشیوخ 23 ساله و علی سعید آل ربح 20 ساله برای حضور در دادگاه جنایی ویژه در شهر ریاض از بازداشت گاه احضار شدند. این جلسه پنجمین جلسه محرمانه ای بود که بعد از صدور حکم اعدام آن ها برگزار می شد. این جلسات برای طرح اتهامات جدید بر ضد این افراد بود، این در حالی بود که آن ها از سه سال پیش در بازداشت بودند و 8 ماه از صدور حکم اولیه اعدام آن ها گذشته بود.
این جلسه به صورت کاملا مخفیانه برگزار شد و در اقدامی که نقض آشکار قوانین حقوقی دنیا به شمار می رود، حتی به وکلای آن ها نیز اجازه حضور در این جلسات داده نشد. حتی خانواده های آن ها نیز از این جلسات محاکمه بی اطلاع بودند و برخی از آن ها تنها به صورت تصادفی فرزندان خود را به صورت دست و پا بسته در سالن های دادگاه مشاهده کردند.
بعد از اینکه خانوادهها و وکلای افراد بازداشت شده پیگیر موضوعات مطرح شده در این جلسه غیر علنی شدند، مشخص شد که این جلسه برای طرح اتهامات بیشتر بر ضد این جوانان برگزار شده است. همچنین ادامه تحقیقات نشان میداد که شکنجههایی زیادی بر ضد آنان صورت گرفته تا اعترافات دیگری نیز به صورت غیر قانونی از آن ها گرفته شود.
سه جوان اعدام شده قاتل زنجیره ای یا قاچاقچیان عمده مواد مخدر نبودند، بلکه در زمان بازداشت نوجوانان بعضا زیر 18 سالی بودند که وزارت کشور و قضات سعودی اتهامات آن ها را مشارکت در تظاهرات مسالمت آمیز یا نشستن پای سخنرانی های شیخ النمر مطرح کرده بودند.
علی سعید الربح از ساکنان العوامیه بود، وی در 29 فوریه 2012 و در جریان یورش به مدرسه الساحل از سوی نیروهای امنیتی وابسته به وزارت کشور بازداشت شد و بلافاصله به زندان الدمام منتقل شد. خانواده او در جریان بازداشت نتوانستند هیچ گونه ارتباطی با او داشته باشند. همچنین هیچ سندی در مورد اتهامات موجود بر ضد وی در زمان بازداشت وجود نداشت و این بازداشت بدون مجوز صورت گرفت. وی در طول بازداشت شدیدا از سوی بازرسان سرویسهای جاسوسی آل سعود شکنجه شد تا اعترافات لازم برای صدور حکم اعدام بر ضد او گرفته شود.
محمد فیصل الشیوخ نیز از اهالی العوامیه است. وی در 27 فوریه 2012 بازداشت شد. وی در حال عبور از ایست و بازرسی خدمات نفتی در شهر القطیف از خودروی خود به زیر کشیده شده و به مکان نامعلومی انتقال داده شد. در 10 دسامبر محمد الشیوخ در اعتراض به بدرفتاری زندانبانان و نیروهای امنمیتی بر ضد خود اعتصاب غذا کرد.اما این اقدامات نیز باعث تغییر رفتار نیروهای امنیتی آل سعود در مورد وی نشد. وی برای اعتراف گرفتن در معرض شکنجه شدید قرار گرفته بود.
محمد علی عبدالکریم الصویمل نیز از اهالی العوامیه بود که در 20 سالگی و در روز 5 آوریل 2011 به اتهامات واهی بازداشت شد.
سرویسهای امنیتی آل سعود بعد از انجام بازجویی های کذایی و خشونت آمیز لیست بلندبالایی از اتهامات ساختگی برای آن ها ترتیب دادند. از جمله این اتهامات تشکیل گروههای تروریستی ، تهیه و استفاده از بطریهای آتشزا ، شرکت در تظاهرات و به آتش کشیدن خودروها و از بین بردن اماکن تجاری بود. حضور در سخنرانیهای شیخ نمر و گوش ندادن به توصیه های نیروهای امنیتی، در اختیارداشتن سلاح و تیراندازی به سمت نیروهای پلیس از اتهاماتی بود که به صورت اختصاصی برای الربح مطرح بود. این در حالی بود که وی در آن زمان تنها 17 سال داشت. جالب اینجاست که برای الشیوخ نیز اتهامات دیگری نظیر پولشویی و جمع کردن مردم برای تظاهرات و شلیک به سمت گشتی های امنیتی مطرح شد.
این اتهامات در حالی مطرح میشود که براساس توافقنامه حقوق کودکان که عربستان سعودی نیز آن را امضا کرده است ، الربح شامل ماده 15 این معاهده می شود که تاکید دارد. اولا هر کودکی آزادی تشکیل جمعیت های مختلف و مشارکت اجتماعی مسالمت آمیز را دارد و ثانیا نمیتوان تلاش افراد برای دستیابی به این حقوق را محدود کرد.
مراکز حقوق بشر اعتقاد دارند که تمامی اتهامات مطرح شده بر ضد این سه نفر با سن و سال آن ها تناسب ندارد. الربح در 17 سالگی و در حالی که آخرین سال تحصیل در دبیرستان را می گذراند، بازداشت شد. الشیوخ نیز تنها 20 سال سن داشت.
به این ترتیب از یک سو به نظر میرسد که دادگاه جنایی که احکام اعدام این افراد را صادر کرده، کوچکترین معیارهای دادگاههای عادلانه بینالمللی را رعایت نکرده است. این در حالی است که براساس منشور عربی حقوق بشر که عربستان سعودی نیز آن را به امضا رسانده هر فردی حق استفاده از دادگاه عادلانه با حضور تمامی تضمینهای کافی را دارد.
از سوی دیگر برگزاری نشستهای محرمانه بدون دعوت از وکلا یا عدم حضور حتی یک فرد از خانوادههای بازداشتشدگان نشان دهنده نیت خصمانه کارگزاران رژیم آل سعود در محکوم کردن عمدی متهمان قبل از برگزاری این دادگاه است.
اکنون یک سال از شهادت شیخ نمر باقر النمر می گذرد، گرچه رژیم سرکوبگر آل سعود مانع از خروش گسترده مردمی در اعتراض به این اقدام شنیع شد و تظاهرات مردمی در اعتراض به این اقدام را سرکوب کرد، اما همانطور که روند نزولی و فروپاشی تدریجی خاندان حاکم سعودی نشان می دهد، قطعا خون شهید نمر باقر النمر به ثمر خواهد نشست و ریشه ظلم و بیداد و سرکوب و تبعیض در این کشور را خشک خواهد کرد.
انتهای پیام/