خاطرات تکاندهنده اهالی «کفریا ــ فوعه»؛ وقتی کودکان خوردن میوه را هم فراموش کردند + ویدئویاختصاصی
آرزوی همه کسانی که خبرنگار تسنیم در حلب با آنها گفتوگو کرد، یکی و مشترک بود، این که همه کسانی که در کفریا و فوعه باقی ماندهاند، از محاصره تروریستهای تکفیری آزاد شوند.
«غصون ماضی» خبرنگار خبرگزاری تسنیم، حلب: سوریها با شاخههای گل، هلهله و شادی و تیراندازی هوایی به استقبال هموطنانشان رفتند که پس از محاصرهای که دو سال طول کشید، از شهرکهای کفریا و فوعه خارج شدند، محاصرهای که شدت و سختی آن با حجم لبخند ابتدایی بر چهرههای آنها تناسب داشت در حالی که از پنجره آزادی در حال تماشای بیرون بودند.
همه با شوق فراوانی در انتظار پیاده شدن هموطنان خود از اتوبوسها بودند و همین که از اتوبوسها پیاده شدند، همدیگر را در آغوش محبت میگرفتند و اشک شوق میریختند، مادران هم پس از غم و اندوهی که خیلی طول کشید، با فرزندانشان دیدار کردند.
افرادی که وضعیت جسمانی وخیمی داشتند نیز در اتوبوسهای مردم کفریا و فوعه وارد حلب شدند، چرا که تمام مراکز بهداشتی در این شهرکها ویران شده و دارو هم در این شهرکها به اتمام رسیده بود و تروریستها هم مانع ورود تجهیزات و لوازم پزشکی میشدند، وضع جسمانی برخی از این بیماران بهاندازهای وخیم بود که اگر در محاصره میماندند، مرگ حتمی در انتظارشان بود.
بلافاصله پس از ورود مردم (کفریا و فوعه) به مراکز مجهز اسکان، کمکهای پزشکی به آنها ارائه شد و همگی غذا میل کردند و کودکان هم که بهگفته مادرانشان، پس از آنکه مدتهای طولانی محروم بودند، کمی نفس راحت کشیدند.
آرزوی همه کسانی که خبرنگار تسنیم در حلب با آنها گفتوگو کرد، یکی و مشترک بود: همه کسانی که در کفریا و فوعه باقی ماندهاند، از محاصره تروریستهای تکفیری آزاد شوند.
یکی از مادرانی که توانسته است از این شهرکها خارج شود، میگوید: هر روز گلولهها بر سر ما فرود میآمد، کودکانمان گرسنه میخوابیدند، دیگر چهچیزی برایتان بگویم؟
کودکش گریه میکند، مادر به او میگوید: "بیا بخواب فرزندم"، کودک رو به مادر میکند و میگوید: مامان نمیتوانم بخوابم، دلم درد میکند.
مادر به خبرنگار تسنیم میگوید : دلدردش بهخاطر گرسنگی است، وقتی کتک بخورد (اصطلاحی که در سوریه رایج است)، میخوابد.
این مادر درباره این سؤال "کودکان شما از کی سیب و پرتقال نخوردهاند؟"، میگوید: از ابتدای محاصره، فرزندم منتظر پرتقال بود و از من سؤال میکرد: مامان آیا این (پرتقال) را اینطوری بخورم؟
از او پرسیدیم که معنای این کار چیست. مادر پاسخ داد: یعنی این میوه را با پوست بخورد. دوباره پرسیدم "چرا؟"، مادر پاسخ داد: بهخاطر اینکه (فرزندم) این میوه را فراموش کرده است، چون وقتی محاصره بر ما تحمیل شد، او فقط دو سال نداشت.
دختری از اهالی کفریا و فوعه هم میگوید: آرزویمان این است که محاصره هموطنانمان در فوعه پایان یابد، زیرا آنجا بهخاطر گرسنگی، بیماری و شلیک گلولهها، یک فاجعه واقعی وجود دارد، من به شما میگویم، خوشحالی ما تنها زمانی کامل میشود، که جوانان از فوعه خارج شوند.
زنی هم میگوید: خانوادهام جا ماندند و من بهخاطر ظلم (تروریستها) اینجا آمدم، از خداوند میخواهم آنها را یاری کند و روزنهای برای جوانان باقیمانده ایجاد کند، این تنها خواستهام از خداوند است.
او تأکید میکند: نه غذایی وجود داشت نه آب آشامیدنی، حتی دارو و درمان هم وجود نداشت، فرزندان و جوانان ما زیر آوارها جان میدهند، ما در مقابل خداوند تسلیم هستیم، از مردم و ارتش خود درخواست میکنیم باقیماندگان در فوعه را نجات دهند، از خداوند میخواهیم مردم فوعه را آزاد کند.
اما آنچه در این فیلم تکاندهنده و دردآور است، اظهارات یک کودک سوری است که به خبرنگار تسنیم میگوید: تروریستها هر روز بهسوی ما گلوله شلیک میکردند، ما چیزی برای خوردن نداشتیم.
این کودک درباره مهمترین آرزویش چنین میگوید: آرزویم این است که همه کسانی که در فوعه و کفریا باقی ماندهاند، بتوانند خارج شوند.
او خطاب به مردم مظلومی که تروریستها مانع خروج آنها از کفریا و فوعه شدهاند، میگوید: خداوند شما را یاری میکند.
در ادامه فیلم اختصاصی تسنیم درباره شهروندان کفریا و فوعه را میتوانید مشاهده کنید.
انتهای پیام/.*