اگر جشنواره تئاتر دانشگاهی اهمیتی داشت آن را به دست جلادانش نمیسپردند!
مجبتی کریمی، کارگردان برگزیده دوره هجدهم جشنواره تئاتر دانشگاهی بر این باور است که مسئولان حوزه دانشگاهی با سپردن سند چشمانداز این جشنواره، در واقع آن را به دست جلادانش سپرده است.
باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - مجتبی کریمی
مجتبی کریمی، برگزیده جشنواره هجدهم تئاتر دانشگاهی متنی در اختیار خبرگزای تسنیم قرار داده است که در آن از مواضع مدیریت تالار مولوی نسبت به برگزیدگان دوره هجدهم و نوزدهم سخن گفته است. کریمی همچنین به عدم انتخاب دبیر جشنواره بیستم نیز اشاره کرده و ابعاد آن را تشریح کرده است. در حالی که جشنواره نوزدهم در تابستان دبیر خود را شناخته بود، هنوز مشخص نیست دبیر جشنواره بیستم چه کسی است. قابل ذکر است مجتبی کریمی اثر خود را نه در یک فضا دانشگاهی که در نهایت در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برد و این اتفاق بدون حمایت وزارت علوم رخ داده است.
***
نکتهای که متاسفانه این روزها باید پیش از شروع هر نوشته و کلامی به آن پرداخت این است که چرا مینویسم یا حرف میزنم؛ چرا که در ازدیاد نوشتهها، مصاحبهها و حملات لفظی، اعتباری که به شکل پیشفرض حق هر نوشته و کلامی است از آن گرفته شده است. نوشتن و آشکار کردن در پیشگاه عموم پیش از این عقلانیترین مسیر گشودن موضوعات مسکوت مانده و یا بحرانی شده به حساب میآمد؛ روشی که از طریق آن شاید بتوانیم افراد مسئول را به جایگاه پاسخگو بنشانیم تا هیچکس نتواند فریاد بزند که «من اینگونهام اگر نمیخواهی خوش آمدی»؛ اما با نهایت تأسف و تأثر باید گفت امروزه این جایگاه پاسخگویی به عرصه توجیه و کنایه و خطابهگویی کسانی بدل شده که میبایست به عنوان پاسخگو در آن ظاهر شوند.
اگر هنوز حوصلهای برای شما مانده باشد که چند سطری را بخوانید برای شما مثالی خواهم آورد که اثبات مدعا باشد؛ اما پیش از آن باید بگویم که چرا حرف میزنم! دلیل ساده و واضحی وجود دارد «این حق من است همانطور که حق هر انسان دیگری است، همین !»
مدتی پیش دبیر نوزدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی یادداشتی نوشته بود که در خبرگزاریها منتشر شد و در آن به قاعدهای که در بالا ذکر کردم موضوعی را به پیشگاه عموم آورده بود؛ چرا که براساس حدس و کمی آگاهی از قضایا که به دلیل دخیل بودن در موضوع واجد آن هستم دیگر مسیری غیر عمومی را پیش روی خود ندیده بود. موضوع از این قرار بود که مدیریت سالن مولوی - مجموعهای که همواره به عنوان پایگاه تئاتر دانشگاهی شناخته میشده – از تعهدی که در مقابل رسانهها، مسئولان و دانشجویان به آن متعهد شده بود شانه خالی کرده و حاضر نشده وعده اجراها را عملی کند. واکنش مدیریت محترم سالن مولوی به این خبر باز هم به قاعدهای که در ابتدا ذکر کردم حمله است، نه پاسخگویی. حمله به پیکر بیجان جشنواره تئاتر دانشگاهی، بی اعتبار کردن و فاقد ارزش کردن برگزیده بودن در این رویداد که روزی نسلها و صداهای تازه تئاتر را معرفی میکرد.
از آنجایی که از چند طریق خودم را در این ماجرا سهیم و در عین حال دارای مسئولیت میدانم نکاتی را برای روشنتر شدن زوایای این ماجرا به پیشگاه عموم میآورم تا حق داوری عمومی را ارج نهاده باشم. اگر فکر میکنید رفتار تازهای در جریان است باید تذکر دهم که اینچنین نیست و مدیریت محترم سالن مولوی برای اولین بار نیست که خصومت خود با برگزیدگان جشنواره تئاتر دانشگاهی را آشکار میکند؛ چرا که در برخورد با برگزیدگان دوره هجدهم بسیار تند و تیزتر از برگزیدگان دوره نوزدهم برخورد کرد. به شکلی که به هیچکدام از برندگان جوایز دوره هجدهم هرگز اجرایی نداد و در نهان و آشکار آنان را به باد تمسخر و تحقیر گرفت. شاید سؤالی مطرح شود که مسئولیت سالن مولوی در قبال جشنواره تئاتر دانشگاهی و برگزیدگان آن چیست ؟ جواب سادهای برای این سوال وجود دارد، مدیران تالار مولوی با سری بالا و اعتماد به نفسی شایان تقدیر پا پیش گذاشتهاند تا سند چشماندازی برای تئاتر دانشگاهی تعریف کنند و در عین حال دبیرخانه دائم تئاتر دانشگاهی را در تالار مولوی برپا کنند. من نیز به نوبه خود از این همه فداکاری و حسن نیت سپاسگذار خواهم بود به شرطی آنکه حسن نیت آن را باور کنم.
مدیریت تالار مولوی در مصاحبهای با تسنیم گفته است که این اتفاق (سند چشمانداز و استقرار دبیرخانه) استقلال جشنواره را از بین نخواهد برد! اما چگونه باید باور کرد؟ آن هم از مدیری که به دلیل دخیل نبودن خود و مدیران بالادستی و همفکرانش در برگزاری و داوری دو دوره جشنواره تا توانسته برگزیدگان و سازوکار جشنواره را زیر سؤال برده و حتی برای تخریب جشنواره تا خلفوعده آشکار پیش رفته است. همین مدیر چشم در چشم به خود من گفته جشنواره تئاتر دانشگاهی به این شکل هیچ اعتباری برای من ندارد! چرا!!؟ آیا باید شایعاتی که از گوشه و کنار میرسد را باور کرد؟ قرار است چه بر سر جشنواره تئاتر دانشگاهی بیاورید که مورد قبولتان باشد؟ آیا سلیقه شخصی شما - که از نظر بنده بسیار دگم و کهنه است -؛ اما در جای خود محترم است باید ملاک ارزشگذاری تئاتر دانشگاهی شود تا برای شما دارای اعتبار شود؟
نکته دیگری که به نظر میآید ضروری است به آن پرداخته شود سازوکاری است که در حال حاضر در تالار مولوی در حال اجراست و بنده به دلیل شانزده ماه در تماس بودن با آن درکی واضح و قابل ارائه از آن به دست آوردهام و لازم میدانم آن را برای روشن شدن ذهن مراجعهکنندگان به تالار مولوی و همچنین برای درک رابطه این مجموعه با جشنواره تئاتر دانشگاهی شرح دهم.
نمایش «سربسته از تهران» به نویسندگی و کارگردانی بنده نمونه جالبی است تا با سازوکار تالار مولوی آشنا شوید. اثر مذکور در جشنواره هجدهم برنده تندیس نویسندگی، بازیگری زن و کارگردانی شد و با سه تندیس با ارزش برای ما (نه برای کسانی که سند چشمانداز تئاتر دانشگاهی را در دست دارند) پرونده جشنوارهاش بسته شد. با وجود رویه ثابت جشنوارههای پیشین که آثار برگزیده در تالار مولوی یا هرجای دیگری فرصت اجرای عمومی مییافتند ما نیز به انتظار نشستیم تا بالاخره در مرداد ماه 94 از طرف تالار مولوی با ما تماس گرفته شد و بعد از تحویل متن نمایشنامه و فیلم اثر قرار شد در اولین فرصت که اسفند 94 بود در برنامه اجرا قرار گیریم. در هفته پایانی بهمن ماه برای اولین بار با شیوه عجیب تالار مولوی مواجه شدیم که از ما میخواست اثری که حدود هفت ماه قبل تولید شده را یک هفته بعد به بازبینی حضوری بیاوریم تا شورای هنری مجموعه کیفیت آن را بررسی کند. بنده این رفتار تالار مولوی را توهین به جشنواره تئاتر دانشگاهی، به خودم و به نفس تئاتر تلقی کردم و زیر بار بازبینی کیفی نرفتم. این آغاز ماجرایی بود که بالاخره پنج ماه بعد با کوتاه آمدن بنده -که هنوز هم خودم را بابت آن نمیبخشم- در تیرماه 95 منجر به این شد که فیلم اجرا تحویل تالار مولوی شود تا توسط شورای هنری بازبینی کیفی صورت بگیرد و در صورت تأیید در پائیز 95 در نوبت اجرا قرار بگیرد. در نهایت و با رسیدن مهرماه از گوشه و کنار فهرستی از اجراهای فصل پائیز به دست آمد که با نهایت تعجب اجرای ما جایی در آن نداشت. با پیگیری موضوع، مدیریت محترم تالار مولوی از بیخ و بین منکر شدند که اجراهایی برای فصل پائیز قطعی شده -که البته در نهایت هم همان فهرست به همان ترتیب در فصل پائیز اجراهای مولوی را تشکیل دادند. بنده با قطعی شدن موضوع از تالار مولوی و بعضی از اساتیدی که به عنوان شورای هنری تالار مولوی شناخته میشوند نتیجه بازبینی کیفی اثر خودم را جویا شدم که در نهایت تعجب با این جواب مواجه شدم که فیلم اجرایی به این نام توسط ما دیده نشده است! اما مدیریت تالار مولوی جواب دیگری داشتند با این مضمون که نمره بازبینی کیفی شما توسط اساتید خیلی بالا نبوده و باید فعلا صبر کنید! در نهایت و پس از روزها پیگیری شبی از شبهای مهرماه مدیریت تالار مولوی در حالی که بنده هنوز پیگیر وضعییت اجرای خودم بودم و در اتاق ایشان منتظر جوابی واضح ایستاده بودم، کیفشان را برداشتند، لامپ اتاق را خاموش کردند و با صدایی رسا فرمودند «این روش مدیریت منه، اگر خوشت نمیآد بفرما مزاحم نشو » و در خروج را به بنده نشان دادند.
در اینجا نکته قابل ذکر این است که چه بر سر جشنواره تئاتر دانشگاهی آمده که تا این اندازه شأن و جایگاه آن نزول کرده است؟ چطور کسی میتواند همزمان سند چشمانداز و دبیرخانه برپا کند و از سوی دیگر خروجی این جشنواره را هیچ بداند؟ آیا به قاعده بازار برای خریدن هر جنسی به ارزانترین قیمت میبایست ابتدا بیارزشش کرد؟ پاسخ دهنده این سؤالات کیست؟ وزارت علوم؟ در حالی که به شکلی غیرقابلباور در آغاز دی ماه دبیر دوره 20 جشنواره هنوز مشخص نیست. آیا میتوان اندیشید که برای وزارت علوم این جشنواره اهمیتی دارد؟ برای من تنها یک نشانه وجود دارد، اگر این جشنواره اهمیتی داشت آن را به دست جلادانش نمیسپردند! امیدوارم فعالان و صاحبان حقیقی جشنواره تئاتر دانشگاهی در مقابل اتفاقاتی که در جریان است سکوت نکنند؛ چرا که یکی از آخرین گلوگاههای تئاتر متفاوت و یکی از اصلیترین شریانهای خون تازه تئاتر در حال بسته شدن است.
نکته پایانی یادآوری نکته آغازین است. مسئولان در قبال مسئلهای که به پیشگاه عموم آورده شده خود را به واقع مسئول و پاسخگو بدانند، نه اینکه احساس کنند میبایست پاسخهای کوبنده را آماده کرد تا هر صدایی را خفه کرد. هر چند که چنین امیدهایی واهی به نظر میرسند.
انتهای پیام/