ماجرای کشور «سُنیستان» چیست؟/ تحلیلی راهبردی از نقشههای اردوغان برای شمال سوریه
طبق گزارش منابع فرانسوی، در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، صالح مسلم مخفیانه به فرانسه رفت. او در کاخ الیزه با فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه و رجب طیب اردوغان دیدار کرد. صالح مسلم با آن دو توافقی امضاء کرد، پاریس و آنکارا خواستار ایجاد یک کشور مستقل در شمال سوریه بودند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، نخست وزیر ترکیه، بنعلی ییلدریم، چند روز پیش از سفر به مسکو بازگشت. قبلا، رجب طیب اردوغان، در بیانیه ای اعلام کرد که ترکیه به دنبال عضویت در پیمان همکاری شانگهای SCO است. پیشنهاد اصلاحیه ای در قانون اساسی ترکیه از سوی دولت به پارلمان ارایه شده تا کشور به سوی نظام ریاستی(با محوریت شخص اردوغان) حرکت کند.
این رویای قدیمیِ رجب طیب اردوغان است. اگر این اصلاحات انجام گیرد، پست نخست وزیری حذف می شود و رییس جمهور وزراء را تعیین خواهد کرد. در یک کلام، رییس جمهور ترکیه تبدیل به «سلطان» می شود.
اظهارنظرها درباره این رویدادها، حتی با وجود این که استانبول در 10 دسامبر دوباره از خون پوشیده شد، فروکش نکرد. دو انفجار در مرکز شهر، نزدیک استادیوم فوتبال باشگاه بشیکتاش، 38 کشته به جای گذاشت. 30 نفر از آن ها نیروی امنیتی بودند. سازمان «شاهین های آزادی کردستان»، مسوولیت این انفجارها را به عهده گرفت.
این سازمان به دلیل عقاید افراطی حتی از مجموعه PKK هم کنار گذاشته شد. در نتیجه این حملات تروریستی در ترکیه، انگیزه ها و نفع برنده اصلی را می توان ردگیری کرد. توان بالقوه نیروهای مشخص برای آن که به طور روشمند، منافع و اهداف خود را اعمال کنند، به اثبات رسیده است. در نتیجهی دو انفجار تروریستی، اعضای حزب طرفدار کردها، حزب دموکراتیک خلق ها، که دارای نماینده در پارلمان است، دستگیر شدند.
این آشوب خونینِ تازه، به دستاویزی برای «مجرم انگاری» مخالفان اردوغان تبدیل شده است که می خواهد قدرت خود را گسترش دهد. یک مساله کاملا روشن است: نیروهای بیرونی و درونی در تلاش برای بی ثبات سازی محیط سیاسی داخلی ترکیه از طریق ترور هستند. تا همین اواخر، ترکیه تصویر یک کشور با ثبات و موفق در توسعه را از خود نشان می داد. امروز اما امور جهتی کاملا متضاد یافته اند. پارلمان اروپا مذاکرات الحاق ترکیه را به اتحادیه متوقف کرده است. تهدیدات تحریم های اقتصادی به دلیل نقض حقوق بشر علیه ترکیه هم از بروکسل به گوش می رسد.
در کل، اکنون در رسانه های جهان، تصویر ترکیه به عنوان کشوری که آبستن تغییرات جدی است، شکل گرفته است. این کشور در سال های اخیر، در مناقشات بین المللی جاری در سوریه و عراق به شدت فعال بوده است. اخیرا چه اتفاقی افتاده است؟ آنکارا در ماه های اخیر جهت منافع خود، روابط خود را با شماری از بازیگران منطقه ای و جهانی، در مناقشات غرب آسیا دوباره سازماندهی کرده است. او حتی دشمنی افراطی خود را با بشار اسد هم با دخیل کردن «فاکتور کُردی» تغییر داده است.
برای آن که عامل آشوب خونبار را در غرب آسیا معلوم کنیم و به این پازل پیچیده وضوح ببخشیم، ضروری است که خصلت های منطقه ای را که دلیل جنگ های متعدد در غرب آسیا بوده اند، برجسته سازیم. مرزهای کشورهای این منطقه(با استثنائاتی) توسط قدرت های متروپل پیشین(فرانسه و بریتانیا بعد از پیروزی در جنگ اول جهانی بر آلمان و عثمانی قرارداد سایکس-پیکو) به صورت دلبخواه تعیین شد. کشورهای غرب آسیا سال هاست که تلاش دارند جمعیت خود را به «ملت» تبدیل کنند. تنها ایران، مصر و سوریه در ملت سازی توفیق یافتند. بگذارید فقط بر «عامل کردی» در منطقه متمرکز شویم. بر اساس تصویر رسانه های جهانی، کردها آزادانه در عراق زندگی می کنند و به واسطه سیستم فدرالی که توسط ایالات متحده اعمال شد، از خودگردانی بهره مند هستند. در سوریه، کردها هم با بشار اسد علوی و هم داعش سنی می جنگند. ولی بیش از هر جای دیگری، در سالیان اخیر، کردها در ترکیه تحت ستم بوده اند. کردها فرهنگ یکسانی دارند، ولی گویش ها و تاریخ آن ها با هم تفاوت دارد. در دوران جنگ سرد، کردهای عراق طرفدار آمریکا بودند. کردهای ساکن ترکیه و سوریه از اتحاد شوروی طرفداری می کردند. در جریان جنگ داخلی در ترکیه در دهه 1980، صدها هزار کرد ترکیه ای با رهبر خود، عبدالله اوجالان، به سوریه گریختند. در سوریه آن ها تحت حمایت و سرپناه دولت سوریه قرار گرفتند. فراتر از این ها، در 2011 به آن ها شهروندی سوریه اعطاء شد.
عبدالله اوجالان، رهبر PKK
تا 2012، فاکتور کردی چندان آشکار نبود. شروع ظهور آن پس از کنفرانس پاریس با شرکت گروه های جهادی موسوم به «دوستان سوریه» بود. همین گروه های مسلح جهادی(که برای براندازی دولت قانونی سوریه تلاش می کردند) بعدتر(جولای 2012) تحت عنوان «دموکرات ها»! توسط هماهنگ کننده وقت سازمان ملل در روند صلح خاورمیانه، «نیکلای ملادِنوف»(دیپلمات بلغاری) به کنفرانس شهر «پراوتز» بلغارستان دعوت شدند. این مربوط به 2012 بود.
در آن مقطع همه گمان می بردند که دولت سوریه عنقریب سقوط خواهد کرد و یک«دولت اخوانی» تحت حمایت ترکیه و قطر در دمشق روی کار می آید و حیات بشار اسد هم به سان معمر قذافی به آخر خواهد رسید. در آن برهه، ترکیه به جمعیت ساکن در شمال سوریه اجازه داد وارد خاک این کشور شوند تا به اصطلاح از شوک های ناشی از «انقلاب مردمی» در امان بمانند!
در سپتامبر همان سال، «فیصل دالماز» از سوی مقامات ترکیه به عنوان «والی» پناهجویان سوری در خاک ترکیه منصوب شد. او که زیر نظر مستقیم نخست وزیر وقت، اردوغان، کار می کرد، مدیریت میلیاردها دلار پولی را به عهده داشت که از سوی دیکتاتوری های نفتی-گازی جنوب خلیج فارس برای به اصطلاح حمایت از پناهجویان سوریه به ترکیه سرازیر شده بود.
فیصل دالماز
انگیزه آنکارا برای این حرکت ظاهرا «شریف» در آن زمان چندان روشن نبود. 4 سال قبل تر از آن، «کلی گرینهیل» Kelley Greenhil تحلیل گر نزدیک به نماینده وقت سازمان ملل در امور سوریه، سامانتا پاور، در یک نشریه آکادمیک، مقاله ای با این عنوان منتشر کرد: «مهاجرت راهبردی، به عنوان ابزاری برای جنگ»(جورنال جنگ داخلی، جلد 10، شماره 1، جولای 2008). این مقاله در میان کارشناسان منطقه غرب آسیا سر و صدا کرد. ترکیه برای سوری های پناهجو شهرک هایی ساخت، ولی اجازه اسکان ان ها را بلافاصله صادر نکرد. این شهرک های ساخته شده، متروک شدند. رویکرد ترکیه به پناهجویان سوری جالب بود.
انتخاب پناهجویان(برای نوع رفتار) بر مبنای عقاید سیاسی آنان انجام می گرفت. برخی از آن ها در اردوگاه ها نگه داشته شدند تا آموزش نظامی ببینند. بعدا ان ها را برای جنگ به سوریه می فرستادند. بقیه در جمعیت ترکیه ادغام شدند تا به عنوان کارگر ارزان به کار گرفته شوند. در شمال سوریه عمدتا مسیحیان، کردها و ترکمن ها باقی ماندند. ترکمن ها، آن طور که در جریان سرنگونی بمب افکن Tu-24 روسی آشکار شد، گروه گروه به سازمان فاشیستی «گرگ های خاکستری» پیوستند و همان ها بودند که خلبان روسی را کشتند و به طرز فجیعی جنازه او را به دنبال خودرو به خاک کشیدند.
دمشق، در جهت حفظ منافع سوریه، دسته های مسلح از مسیحیان و کردها ایجاد کرد تا خود از سکونتگاه های خود حفاظت کنند. کردهای سوریه به مدت دو سال تحت پرچم SAR(جمهوری عربی سوریه) می جنگیدند. ولی اوضاع تغییرات اساسی کرد. رهبر کردهای سوریه، «صالح مسلم»، به عبدالله اوجالان، بنیانگذار و رهبر PKK خیانت کرد و به آنکارا پیوند خورد. او تبدیل به یک «همدست» برای آنکارا شد. این در حالی بود که بیشتر خانواده او در دهه 1980 توسط دولت ترکیه کشته شده بودند.
طبق گزارش منابع فرانسوی، در 31 اکتبر 2014، صالح مسلم مخفیانه به فرانسه رفت. او در کاخ الیزه با فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه و رجب طیب اردوغان دیدار کرد. صالح مسلم با ان دو توافقی امضاء کرد. پاریس و آنکارا خواستار ایجاد یک کشور مستقل در شمال سوریه بودند. قرار بود صالح مسلم رییس جمهور این کشور جدید باشد. در عوض، او می بایست کل منطقه را از مسیحیان «پاکسازی» کند.
این توافق بسیار شبیه چیزی بود که یک قرن قبل در امپراتوری عثمانی اتفاق افتاد. کردها به نفع «باب عالی»(دستگاه خلافت عثمانی) مسیحیان را کشتند. صالح مسلم قبول کرد که کردهای ترکیه را در قلمرو خود بپذیرد تا شاخه ترکیه ای PKK ایجاد شود. به نوبه خود، انکارا متعهد شد که سنی های گریخته از سوریه را اسکان دهد. این نقشه را احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه وقت ترکیه(که خود را کیسنجر غرب آسیا می دانست!) و آلن ژوپه وزیر خارجه وقت فرانسه، تدوین کردند. این نقشه پیش از جنگ ترکیه علیه معمر قذافی و رویدادهای سوریه در 2011 انجام گرفته بود. در 2013 این طرح توسط ایالات متحده تایید شد.
«رابین رایت»، روزنامه نگار مشهور آمریکایی، در روزنامه نیویورک تایمز(28 سپتامبر 2013) نقشه کشور آینده موسوم به «سُنییِستان» Sunnistan را با تحلیل خود منتشر کرد(عنوان نقشه: چه گونه 5 کشور به 14 کشور تبدیل می شوند)، که بعدا به فاصله چند ماه تبدیل به «خلافت داعش» شد. ولی این نقشه کشور دیگری را هم به نام «کردستان» نشان میداد که در محدوده کردستان تاریخی قرار نداشت. این دو کشور در قلمروهای عراق و سوریه طراحی شده بودند که به کل شاخه جنوبی «کمربند اقتصادی جاده ابریشم جدید» را مسدود می کرد. قطعا این نقشه ها به راهبرد ژئو-اکونومیک چین آسیب می زد.
حال روشن شده است که چرا پکن از نقش یک ناظر بی طرف در مناقشه سوریه بیرون آمد(و به لحاظ سیاسی و دیپلماتیک در کنار دمشق قرار گرفت). البته این نقشه ها چیز جدیدی نیست. از زمان عبدالحمید دوم(آخرین خلیفه عثمانی)، حکومت ترک های جوان و پیمان لوزان(1923، پیمان حل و فصل مناقشات میان متفقین و متحدین در پی پایان جنگ اول جهانی) چنین نقشه ای وجود داشت. قرار بود ترکیه به کشوری سُنی تبدیل شود که هدایت دیگر کشورهای مسلمان سنی را هم بر عهده می گرفت. در آن زمان، «رافائل لِمکین»(وکیل لهستانی) با وضع واژه نسل کشی و تلاش در جهت تصویب معاهده جلوگیری از نسل کشی می خواست جلوی اجرای این نقشه را بگیرد. او با وضع این واژه طراحان و مجریان آن نقشه را رسوا کرد تا جان ارامنه و یونانی های ساکن در قلمروهای پیشین عثمانی را نجات دهد. امروز سنی ها عمدتا مخالف این طرح فرانسوی-ترکیه ای هستند.
ارمنی ها، به دلیل خاطره تاریخی قوی که دارند(از مساله ارامنه در امپراتوری عثمانی) لحظه ای در دفاع از همنژادان خود در سوریه درنگ نکردند. ارمنستانِ «فقیر» در حلب و شمال سوریه بی سر و صدا توفیقات زیادی در عملیات امدادرسانی به دست آورد. بنا بر اظهارات تحلیل گر روسی ارمنی تبار، سیمون باغداساروف، ایروان در کمال حزم و احتیاط حدود 10.000 ارمنی را از سوریه به کشور خود منتقل کرد و به آن ها پناه داد.
در جولای 2015، یک حمله تروریستی در شهر «سوروچ» ترکیه انجام گرفت که ساکنان آن را عمدتا کردها تشکیل می دهند. قربانیان چند ده نفر بودند. انفجار نزدیک مرکز فرهنگی این شهر که در مجاورت مرز سوریه قرار دارد، رخ داد و 27 کشته و ده ها زخمی به جا ماند. بیشتر کشته شدگان از کردها و علوی های حامی جمهوری عربی سوریه بودند. مقامات ترکیه ای اقدام خونبار را به داعش نسبت دادند. PKK اما دولت ترکیه را به سازماندهی این اقدام متهم کرد. به این صورت، توافق آتش بس میان پ کا کا و آنکارا که از 2009 برقرار بود، پایان یافت. به طور موازی، رساندن آذوقه و ملزومات به بخش های دقیقا مشخص شده ای از پناهجویان سوری از سوی آنکارا معلق شد. کسانی که حافظه پایداری دارند، به یاد می آورند که مقارن با همین برهه بود که آنکارا به شدت برای ایجاد یک منطقه «پرواز ممنوع» در شمال سوریه تلاش می کرد، یعنی منطقه ای که بخش اصلی طرح ترکیه برای مهاجرت مهندسی شده بود. برای برآوردن این مقصود، نخست وزیر بلغارستان، بویکو بوریسوف، بی آن که خود آگاه باشد، با زمینه چینی آنکارا به شدت در جهت ایجاد منطقه پرواز ممنوع فعال شد، طرحی که قرار بود با مشارکت کردهاف،ترکیب جمعیتی منطقه را تغییر دهد. البته، استدلالات مطرح شده برای اجرای نقشه، بسیار «انسانی» نمایانده می شد، ولی در پس ماجرا، نیّات شومی نهفته بود. در اکتبر 2015، نیروهای صالح مسلم به زور مسیحیان آشوری را برای یادگیری زبان کردی به مدرسه ها بردند. در ترکیه، نیروهای وابسته به اردوغان دفاتر 128 کمیته ملی حزب دموکراتیک خلق ها(وابسته به کردهای ترکیه) را تاراج کردند. رهبر این حزب، صلاح الدین دمیرتاش، همین اخیرا در ماه نوامبر بازداشت شده است.
مقامات ترکیه بیش از 300 بازارچه محلی کردها را تخریب و تاراج کردند. نیروهای ویژه امنیتی در ترکیه بیش از 2000 کرد ترکیه ای و کرد را از شهرهای سزار و سیلوپی در منطقه آناتولی تبعید کردند. همزمان رسانه ها درباره این رویدادهای خونین در این بخش از ترکیه سکوت پیشه کردند. تازه حالا برخی رسانه های غربی شروع به یادآوری این دو شهر ستم دیده کرده اند.
در مارچ 2016، یکی از رهبران پ کا کا، دوران کالکان، به مقامات آنکارا هشدار داد. او گفت که پاسخ به سرکوب کردها توسط ترکیه، منجر به «بهار کردی» در ترکیه خواهد شد. صالح مسلم، با حمایت مهره آمریکا در عراق، مسعود بارزانی، طرحی را برای سربازگیری از کردهای سوریه ارایه کرد تا پتانسیل نظامی تحت فرمان خود را افزایش دهد. در سپتامبر 2016، رییس جمهور ترکیه گفت که ترکیه به پناهجویان سوری که در ترکیه بمانند، شهروندی ترکیه می دهد، یعنی پناهجویانی که مخالف طرح تبدیل سوریه به یک کشور کاملا سنی نیستند. برای این دسته از پناهجویان سوری از 4 سال پیش خانه هایی ساخته شده است. ولی یک جای کار خراب شد. صالح مسلم میان جاه طلبی های شخصی خود و اراده اخوان المسلمین ترکیه گیر افتاد. او از آنکارا رویگردان شد. ترکیه هم حکم دستگیری او را صادر کرد.
اردوغان، بعد از ملاقات با دیبرکل ناتو در 8 سپتامبر 2016، گفت که در پیمان لوزان «بازنگری» خواهد کرد؛ قصد او این است که جزایر یونانی، شمال قبرس، بخشی از سوریه و بخشی از عراق را به ترکیه الحاق کند تا به اصطلاح به رویاهای نوعثمانی خود تا 2023 جامه عمل بپوشاند. آمریکایی ها در نوامبر، در پی دریافت تهدیدات تروریستی، شروع به خارج کردن خانواده هایشان از استانبول کردند. کمی بعد، در 10 دسامبر، مجموعه ای از انفجارها استانبول را درنوردید و جان های بسیاری را گرفت. متاسفانه، مسلم است که این اخرین آشوب خونین در ترکیه نخواهد بود.
نوشته: Boyan Chukov
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.