گشایش قفل بیکاری جوانان قمی با کلید مهارت آموزی
تأسف آور است که بدانیم در حال حاضر تنها در استان شهر قم چیزی در حدود ۳ هزار مهندس بیکار وجود دارد که قاعدتاً اینان نیز جزو همان افراد فاقد مهارتی هستند که علیرغم برخورداری از مزیت مدرک نتوانستهاند شغل و کار مناسبی برای خود دستوپا کنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، سیدسعیدسیدهاشمی: حرف حق و سخن حساب را باید با طلا نوشت و بر سردر مهمترین اماکن شهری نصب کرد تا بلکه این تذکر همیشگی، تلنگری باشد برای حل برخی از مشکلات جامعه؛ از جمله سخن اخیر مدیرکل آموزش فنی و حرفهای استان قم، بی هیچ پیچیده گویی و توجیهی گفته است: "بخش اعظمی از قشر بیکار جامعه، افراد فاقد مهارت هستند."
احمد عطارنیا همچنین حرفهای جالب و حقیقت گونه دیگری را نیز بر زبان رانده، ازجمله اینکه "در جامعه امروز ایران به علت تفکرات غلط مردم، جوانان بیشتر به رشتههای دکتری و مهندسی روی آوردهاند در حالی که کشور در حوزه علم و صنعت به تخصصهای دیگری هم نیاز دارد"،
یا این که بیان داشته:" اگر در جامعه ما افراد به آموزشها و تخصصهای فنی توجه کنند جوانان میتوانند به راحتی برای خود کسب و کار ایجاد کنند زیرا صنایع ما به افراد متخصص نیاز دارد و این از مزایای رشتههای فنی در کشور است که از بازار کار خوبی برخوردار هستند"
جالب اما تأسف آور است که بدانیم در حال حاضر تنها در استان شهر قم چیزی در حدود 3 هزار مهندس بیکار وجود دارد که قاعدتاً اینان نیز جزو همان افراد فاقد مهارتی هستند که علیرغم برخورداری از مزیت مدرک نتوانستهاند شغل و کار مناسبی برای خود دستوپا کنند؛ نمیدانم شاید هم از عنصر بند "پ" و این دست مسائل محروم بودهاند که این چنین سرانجامی پیدا کردهاند ...!
ما به هر حال روی سخن ما در این مجال کوتاه، ناظر به مسئله مهارتآموزی است و این که چرا این همه دستگاههای عریض و طویل فرهنگی و اجتماعی و به ویژه خصوص آموزشی در شهر و استان قم، در طول اینهمه سال چندان بر روی این موضوع متمرکز نبودهاند. شاید هم چندان دغدغهشان نبوده است اما به هر حال در مقطع کنونی، معضل بیکاری جوانان دانشآموخته اما فاقد مهارت قمی یک موضوع کاملاً جدی است؛ جدیتر از حرفهای کم اثری که گاه در همایشها و سمینارها بر زبان جاری میشود و صد حیف که هیچ راهکار و خروجی در ادامه کار بر آنها مترتب نیست.
واقعیت آن است که حدود سه دهه همه نهادهای فرهنگی و آموزشی دست به دست هم دادند تا در یک غفلت عمومی "مدرک گرایی"تبدیل به ارزش قطعی و سودآور در جامعه شود و حال آن که در طول این مدت، به جز مقاطع بسیار کوتاهی نسبت به مسئله مهارت کم توجهی یا بی توجهی صورت گرفته است.
فرهنگ "دهخدا " را که نگاه کنیم در معنای مهارت آن را زیرکی و رسایی در کار و استادی و زبردستی توصیف کرده و همچنین دیگر فرهنگ فارسی مهم یعنی فرهنگ" معین"، مهارت را ماهر بودن در کاری، زبردست بودن، استادی و زبردستی تعریف کرده است.
همچنین باید توجه داشت که اساساً مهارتها اغلب دو دسته هستند؛ مهارتهای حوزه عمومی و مهارتهای حوزه تخصصی. به عنوان مثال در حوزه کاری، بعضی از مهارتهای عمومی میتوانند شامل مدیریت زمان، کار گروهی، رهبری، خودجوشی و خود انگیزشی و غیره باشند در حالی که مهارتهای حوزه تخصصی میتوانند فقط برای بعضی از مشاغل به کار روند و بیشتر شامل مهارتهای فنی و حرفهای میگردند.
به راستی اگر از همین امروز بسترهای شکلگیری یک نهضت فراگیر و کاربردی برای مهارتآموزی به ویژه دانشگاهیان و فارغالتحصیلان دانشگاهی راه بیفتد شاید در چند سال آینده ثمره این تغییر رویکرد را به نظاره بنشینیم وگرنه همان آش و همان کاسه، حکایت امروز و فردایمان خواهد بود!
در این میان به اعتقاد نگارنده این سطور، اساسیترین اقدام برای توسعه مهارت و گرایش نیروهای کار به سمت آن، جایگزینی فرهنگ مهارتآموزی با فرهنگ مدرکگرایی است که البته این کار اقدامی زمان بر و بلندمدت است و خود به اطلاعرسانی مناسب و فرهنگ سازی رسانههای جمعی نیاز جدی دارد؛ رسانههایی که بیش و پیش از هر چیز میبایست رویکرد و نگاه جامعه را به تحصیلات و کسب مدرک تغییر دهند.
از این حیث، شاید اگر مهارتهای فنی و حرفهای در اولویت قرار گیرند و خانوادهها بدانند افراد داری مهارت هرگز بیکار نمیمانند، اوضاع متفاوت از شرایط کنونی شود، به خصوص وقتی که مهارتآموزی نه صرفاً از دوره دبیرستان و دانشگاه که خیلی زودتر یعنی از دوره ابتدایی که معلمان مهمترین نقش را در تعلیم و تربیت دانش آموزان دارند، آغاز شود.
انتهای پیام/