قدم به قدم تا میعادگاه عشق/ پیاده تا کربلا به شوق اربعین سالار بهشت
سرانجام روز دیدار فرا رسید، امروز روزی شبیه روز موعود است، روزی که با پای پیاده به دیدار یار آمدهایم، با چشمانی منور به نور حرمین شریفین و با زبانی که کلامش فقط لبیک یا حسین است و بس. امروز اربعین حسینی است و اینجا کربلای معلی.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، بالاخره به حرم یار رسیدیم، سفر پیاده اما سوار بر بال فرشتگان خیل عظیم مشتاقان و عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) اینجا در قطعهای از بهشت به سرانجام رسیده است.
عاشقانی که کیلومترها پیادهروی کردند و سختی راه را به جان خریدند تا لایق نیم نگاهی از حضرت عشق، آن هم در خاک کربلا باشند، خاکی که روزگاری دور شاهد محشری اسفبار از بی شرمی و جسارت اهالی کوفه و چشم به راهان فرزند علی (ع) بود، مردمانی دنیاطلب و دین فروش که امام معصوم خود را در خانهشان سر بریدند و آل محمد (ص) را در بیابان ها به اسارت بردند.
آری در کربلا که باشی چشم دل بی اذن، رو به حقایق باز می شود و قلب از دردهای وصف ناپذیر مولایمان حسین (ع) میسوزد و میسازد، اشک ها بی اختیار جاری می شوند و همچون سیلی سرکش بر جان تشنه از عشق به مظلومیت اولاد علی (ع) می بارند و بر روح ناآرامت می تازند.
اربعین حسینی در کربلا شوری دیگر دارد، وصفی ناشدنی، آهی سرکش، سوزی جان گداز و نالهای سنگ شکن.
پیاده تا کربلا در مسیر بهشت
تا دیروز فقط شنیده بودند که راه بهشت از کربلا می گذرد، اما امروز با دلی بهشتی، مفهوم واقعی عاشقی را هم دریافتهاند. کیلومترها پیاده روی در مسیری نامناسب، خوابیدن ها و استراحت کردن های ناتمام و خوراکی مختصر و آب نوشیدن هایی از آن مختصرتر، به یاد تشنه لبان دشت کربلا.
تماشای اشتیاق مردی ویلچرنشین و جوانی برهنه پا و آن دیگری که بی دست و پا می خزید در مسیر بهشت؛ بانویی که کودک خود را به آغوش گرفته و همزمان با گریستن برای دل داغ دیده رباب، دلبندش را در سایهبان چادرش، از برق آفتاب بیابان در امان نگه می داشت. بیماری سرطانی که نای راه رفتن نداشت اما آنقدر عاشق بود که میگفت: در این چند روز در میسر کربلا بیماری ام را فراموش کرده ام، فکر و ذکر من اینجا فقط دیدن روی ماه قمر بنی هاشم و امام حسین(ع) است.
گروه گروه جوان و پیر و کودک و بزرگ، هر یک با نیتی و هر کدام با حالی عجیب تر از دیگری پا در راه کربلا گذاشتند تا اربعین حسینی را در حرم یار بر سرو سینه بکوبند.
اینها و صدها منظره دیگر را پیش از این در خواب هم نمی توان دید! اشتیاقی تمام نشدنی در پیمودن راهی که فقط با قدرت گرفتن از نیرویی ماورایی به سرمنزل مقصود می رسد. مردمانی که فرقی نمی کرد اولین سفرشان به کربلا بود یا چندمین، بی تابی های گاه و بیگاه برای وصال در حرم یار در چشمان همگی شان موج می زد. چشمانی که در رسیدن به نور یقین داشتند و دل هایی که برای آرام گرفتن هنگام نزدیکی به منشاء آرامش، مطمئن بودند.
با نمایان شدن گنبد طلایی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) از دور، رویا واقعی و خیال، حقیقی شد.
قدم به قدم تا میعادگاه عشق
مسیر عشق را فقط عاشقان توان پیمودن دارند، آغاز راهشان متفاوت اما میعادگاهشان مشترک بود. باکی از تحمل درد و رنج نداشتند، با هزار امید و آرزو بار سفر بستند و رهسپار راهی دشوار اما پرسعادت شدند.
زائران حرمین شریفین امام حسین و حضرت عباس علیهم السلام 20 روزی می شد که بیش از 585 کیلومتر را قدم به قدم، عمود به عمود و موکب به موکب پشت سرگذاشتند و هرچه به حرم سالار بهشت نزدیکتر می شدند دیگر پا بر زمین نه، که بر فراز آسمان دلدادگی، مسیر را به آخر رساندند.
یکی میگفت: آمده ام تا کوله بار گناهانم را در سپاه دشمن و در زمین زخم خورده کربلا جا بگذارم و با روح و جسمی پاک و بی آلایش در سپاه عشق، خاک پای اباعبدالله الحسین (ع) و پشت سر حبیببن مظاهرها و حرها در مسیر الهی جهاد کنم.
دیگری می گفت: باورم نمی شود اینجا زمینی ست که روزگاری با بی رحمی تمام شاهد به اسارت گرفته شدن اولاد امیرمومنان (ع) بود، چگونه می توان چنین فاجعه دردناک و جسارتی جبران ناپذیر را تصور و تحمل کرد و دم نزد، آمده ام تا شرمندگی خود را به مولایمان امام حسین (ع) ابراز کنم و بگویم آقا جانم تا جان در تن دارم دلباخته مولا علی و اولادشان و رهرو راهشان هستم.
السلام علیک یا سیدالشهدا (ع)
باورش سخت است مقابل بارگاه ملکوتی بندگان برگزیده ای ایستاده باشی که ایستادگی رمز جاودان زندگیشان و مردانگی مشق شب و روزشان بوده است.
اینجا بهت زده می شوی از تماشای جلال و جبروت حرمین کربلا؛ در یک طرف گنبد و بارگاه عباس بن علی(ع) یل ام البنین، سقای تشنگان کربلا، معنای برادری و معرفت و در طرف دیگر حسین بن علی (ع) سید و سرور شهیدان، مظلوم عالم، آقای ایثار و معنویت و سالار زینب (س).
چشمان منتظر همه زائران پیاده اینجا در کربلای معلی و در بین الحرمین چیزی جز شکوه و عظمت پروردگار نمی بیند.
ای چشم ها، بیشتر بگریید تا مجالی برای دیدن غربت نهفته در دل کربلا نیابید؛ ای آه، کوبندهتر بر سینه سوختهمان بتاز تا نفس هایمان همنوا با سوز دل زینب کبری (س) یاحسین و یاحسین گویند و آتش بگیرند؛ و ای زبان های خشکیده در گلو، غوغا به پا کنید که اینجا جای سکوت نیست، اینجا فریاد لبیک یا حسین و لبیک یا اباالفضل هر ساعت و هر ثانیه طنین انداز است، اینجا زیارت عاشوراست، جای نگریستن بر منظره ای که دیدگان مبارک حضرت زینب (س) جز زیبایی در آن ندیدند؛ اینجا، کربلاست، میعادگاه عاشقان و دلباختگان، خاکی که عظمتش در مظلومیت سپاه عشق و سردار بهشتش خلاصه شده است.
اینجا پاسخ شیرین پروردگار به دعای «اللهم الرزقنا زیارة الحسین فی الدنیا و شفاعة الحسین فی الاخرة» است. اینجا، کربلاست. براتی که به زوار الحسین اعطا شده است.
کربلاییان! مژده باد شما را که حاجاتتان روا و سرنوشتتان از دوزخیان سواست.
نگارنده: سیده سارا اطهری
انتهای پیام/