سجایای امام حسن مجتبی(ع)در آثارعلمای شیعه و سنی
امام حسن(ع) در خانوادهای پرورش یافت که محل سکونتشان، مهبط وحی بود. آن حضرت از محضر رسولخدا(ص) بهره برد و از آموزههای پدر بزرگوارش، امیرمؤمنان(ع)، ممتازترین شاگرد مکتب پیامبر(ص)، درسها آموخت.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، درمیان مورخان و دانشمندان جهان اسلام، اعم از شیعه و سنی، تردیدی در به شهادت رسیدن امامحسن مجتبی(ع) و چگونگی آن، وجود ندارد. عموم مورخان به این موضوع اذعان دارند که آن امام همام، با زهر کشندهای که معاویه تدارک دید و «جعده»، دختر «اشعث بن قیس» و همسر امام(ع)، به آن حضرت خوراند، به شهادت رسیدند. «حاکم نیشابوری» از علمای نامدار اهلسنت، در کتاب مشهور خود، «المستدرک علی الصحیحین» مینویسد: «حسن بن علی[(ع)] بارها مسموم شد و هر بار از آن نجات یافت تا اینکه در بار آخر، بر اثر مسمومیت به شهادت رسید، چرا که زهر بر جگرش اثر گذاشته و آن را پاره پاره کردهبود.»(مستدرک؛ ص 206؛ حدیث 4869) هم او، در بخش دیگری از کتابش، به نقل از «ابیعروه بن قتاده»، مینویسد:«دختر اشعث بن قیس، حسن[(ع)] را مسموم کرد. او در مقابل این کار، مالی دریافت کردهبود.»(همان؛ ص 208) «علی بن حسین مسعودی»، مورخ نامی هم، در کتاب «مروجالذهب»، جریان وعده معاویه به «جعده» را اینگونه شرح داده است:«همسر حسن[(ع)]، جعده دختر اشعث بن قیس، آن حضرت را با سم به شهادت رساند.
معاویه به او[جعده] وعده داده بود که اگر حسن[(ع)] را به شهادت برساند، هزار درهم به او میدهد و جعده را به عقد یزید در میآورد. هنگامی که حسن بن علی[(ع)] به شهادت رسید، معاویه به وعده مالی خود وفا کرد و برای جعده هزار درهم فرستاد، اما حاضر نشد او را به عقد یزید درآورد و در پاسخ به اعتراض جعده گفت که او زندگی یزید را بسیار دوست دارد و حاضر نیست زنی را به عقدش درآورد که پیش از این، به همسرش زهر خورانده است.»(مروجالذهب؛ ص 427) معاویه، پس از به شهادت رساندن امام(ع)، میکوشید به هر شکل ممکن، خود را از اتهام آمریت در این جنایت، تبرئه کند؛ اما راز جنایت و دسیسه او بر همگان آشکار و در کتابهای معتبر تاریخی ثبت شد. افزون بر این، حیله معاویه نتوانست مسلمانان را نسبت به جایگاه و منزلت والای امام حسن مجتبی(ع) دچار تردید کند. این امر را میتوان در مدح و ستایشی که مورخان و علمای جهان اسلام درباره منزلت و مقام امام حسن(ع)، در آثار خود آوردهاند، به خوبی مشاهده کرد.
ویژگیهای شخصیتی امام حسن مجتبی(ع)
درباره ویژگیهای شخصیتی آن امام همام(ع)، مطالب فراوانی در کتابهای معتبر علمای جهان اسلام، اعم از شیعه و اهل سنت، نقل شده است. «جلالالدین سیوطی»، مفسر و عالم برجسته قرن دهم که شافعی مذهب بود، در کتاب خود، «تاریخالخلفاء»، امام مجتبی(ع) را اینگونه وصف کرده است:«برای حسن(ع)، مَناسِب[شایستگی] و ویژگیهای بسیاری است. آقای بردباری که به زیور آرامش، وقار، حشمت و بخشندگی آراسته بود.»(تاریخ الخلفاء، ص224) او روایتی از «محمد بن سعد»، دیگر عالم اهلسنت و صاحب اثر «طبقات الکبری»، درباره امامحسن(ع)، از قول «عمیر بن اسحاق» نقل کرده است که گفتهبود:«با هیچ فردی سخن نگفتم که دوست داشتنیتر از حسن بن علی(ع) باشد. هنگامی که سخن میگفت، اصلاً دوست نداشتم کلامش متوقف شود.
در سراسر دوران آشناییام با او، کلامی ناسزا یا درشت از وی نشنیدم.»(همان) «احمد بن یحیی بَلاذُری»، امام حسن(ع) را با عباراتی همچون «آقای بخشنده و بردبار» میستاید و روایت مشهور «حسن و حسین(ع)، سرور جوانان اهل بهشت هستند» را از رسولخدا(ص) نقل میکند و دلیلی بر عظمت شخصیت امام مجتبی(ع) میداند.(انسابالاشراف، ص7) ابامحمد(ع) بسیار سخی و بخشنده بود.
«استاد مهدی پیشوایی» در این باره مینویسد:«وجود گرامی آن حضرت، آرامبخش دلهای دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از خانه آن حضرت دست خالی باز نمیگشت؛ هیچ آزرده دلی، شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمیکرد، مگر آنکه مرهمی بر دل آزرده او نهاده میشد.»(سیره پیشوایان، ص88) «محمد بن اسحاق»، مشهور به «ابن ندیم» نیز، می نویسد:«دَرِ خانه حسن(ع) برای برآوردن نیازهای مردم، باز بود.
هرگاه از خانه خارج میشد، مردم به احترامش، میایستادند و کسی عبور نمیکرد تا آن حضرت از کوچه بگذرد.»(حقایق پنهان، ص73) بیتردید، افزون بر وابستگی نَسَبی به رسولخدا(ص)، حُسن سلوک امام حسن(ع) با مردم و شخصیت اخلاقی برجسته آن حضرت، نقش مهمی در این ابراز محبت و احترام مردم داشت. مسلمانان به بیانات ایشان گوش فرا میدادند و از کلام گهربارش، بهره میبردند. امام حسن(ع) در جریان جنگ جمل، خطبهای غرا برای مردم کوفه ایراد فرمود که نقش مهمی در برانگیختن مردم این شهر برای مبارزه با «ناکثین» داشت. (حیات فکری و ...، ص121)
پرورش در مَهبط وحی
امام حسن(ع) در خانوادهای پرورش یافت که محل سکونتشان، مهبط وحی بود. آن حضرت از محضر رسولخدا(ص) بهره برد و از آموزههای پدر بزرگوارش، امیرمؤمنان(ع)، ممتازترین شاگرد مکتب پیامبر(ص)، درسها آموخت. امام مجتبی(ع) میفرمود:«ما از شجرهای هستیم که شاخههای پربار و میوههای پاک و گرانبهایی دارد. ما از خاندان نبوت و رسالتیم که در آن خاندان، اساس اسلام برپا شده است و با وجود ممانعت دیگران، عزت خاندان ما، هر روز، بیش از پیش، ریشهدارتر شد. ما دریاهای ژرف و شگرف را مانیم که هرگز خشک نمیشوند و شبیه قلههای بلند و مرتفع هستیم که هرگز فرود نمیآیند.»(همان، ص70) .
افتخاری استثنایی
در سال دهم هجرت، تعدادی از علمای مسیحی که در «نجران»، منطقهای در شمال عربستان، ساکن بودند، برای دیدار با پیامبرخدا(ص) و بحث و گفتوگوی علمی و دینی با آن حضرت، به مدینه آمدند. مباحثه میان علمای مسیحی و رسولاکرم(ص) به موضوع خلقت حضرت عیسی(ع) کشیده شد. با وجود ارائه استدلالهای محکم از سوی پیامبراکرم(ص)، مبنی بر اینکه حضرت عیسی(ع) پیامبر و بنده خداست، علمای مسیحی نجران حاضر به پذیرش حقیقت نبودند و مسیح(ع) را فرزند خدا میدانستند. در این هنگام، فرشته وحی بر رسول خدا(ص) نازل شد و پیام حق را به آن حضرت رساند: «مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است، که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. (بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست)؛اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو، بنابراین، از تردید کنندگان مباش! هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. » (آیات 59 تا 61سوره آل عمران- ترجمه استاد مهدی فولادوند) ظاهراً قرار مباهله رسولخدا(ص) و علمای مسیحی نجران، به روز 24 یا 25 ماه ذیالحجه موکول شد.(حقایق پنهان، ص60) همه مردم مدینه منتظر بودند تا ببینند رسول خدا(ص) چه کسانی را با خود به مراسم مباهله خواهد آورد.
دیری نگذشت که «رسول خدا(ص) در حالی که حسین(ع) را در بغل گرفته بود و دست در دست حسن(ع) داشت و از سویی، دخترش فاطمه(س) و دامادش، علی(ع) هم همراهش بودند، برای مباهله به سوی آنها رفتند.»(همان) رهبر علمای مسیحی، پس از مشاهده پیامبر(ص)، امیرمؤمنان(ع)، حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) از مباهله با پیامبراسلام(ص) منصرف شد و به یارانش گفت:«من چهرههایی را میبینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگ ترین کوهها را از جا بکند، فوراً دعای آنها مستجاب میشود.»(فروغ ابدیت؛ ص906) به همین دلیل، روبه رسولخدا(ص) کرد و گفت:«أقلنا أقال ا... عثرتک؛ از ما بگذر و ما را عفو کن، خداوند بر شما رحمت کند» و آن حضرت فرمود:«نعم، قد اقلتکم؛ آری، از شما درگذشتم.»(حقایق پنهان، ص60) حضور امامحسن مجتبی(ع) درکنار رسولخدا(ص) در روز مباهله، نشاندهنده جایگاه بیمانند آن حضرت نزد پروردگار متعال و پیامبر گرامی اسلام(ص) است.
منبع: خراسان
انتهای پیام/