سخنی مشفقانه با دولتمردان ترکیه
دیدار و مذاکرات «نهاد زیبکچی» وزیر اقتصاد جمهوری ترکیه با مقامات ایران فرصتی برای تبادل نظر و طرح دیدگاهها با هدف ارتقاء و توسعه مناسبات فیمابین و رفع موانع همکاریهای بیشتر را پدید آورده است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دیدار و مذاکرات «نهاد زیبکچی» وزیر اقتصاد جمهوری ترکیه با مقامات ایران فرصتی برای تبادل نظر و طرح دیدگاهها با هدف ارتقاء و توسعه مناسبات فیمابین و رفع موانع همکاریهای بیشتر را پدید آورده است. در این مذاکرات، مسائل مورد علاقه دو کشور به همراه طیفی از طرحهای مشترک مرور شد و در برخی موارد نیز تفاهماتی به عمل آمد که مطابق اظهارات وزیر اقتصاد ترکیه «تاریخی» توصیف شده است.
طبعاً لازم است طرفین قدر این مناسبات ارزشمند و دوستانه را بدانند و برای رفع ابهامات و جلوگیری از آلوده شدن فضای مناسبات دو کشور به مسائل نامطلوب جداً تلاش کنند تا هیچ مشکل و بهانهای بر سر راه ارتقاء و توسعه مناسبات فیمابین باقی نماند.
مسائل بسیاری در جریان دیدارها و مذاکرات فیمابین مطرح شد که تکرار آنها ضرورتی ندارد لکن از باب تاکید باید به دولتمردان ترکیه گوشزد شود که رفتار آنها در میدان عمل با آنچه انتظار میرفت و میرود، حتی با وعدههای انتخاباتی حزب حاکم عدالت و توسعه در بسیاری از موارد فاصلهای پرنشدنی دارد که شایسته است آنکارا برای تجدیدنظر و جبران مافات در این قبیل موارد، استعدادهای خود را بکار بگیرد.
قطعاً مسئولان دولتی ترکیه به این مسائل واقفند و صرفاً از باب تذکر یادآوری میشود که در جریان تبلیغات انتخاباتی وعده میدادند برای دستیابی به «تنش صفر با همسایگان هدفگذار کردهاند. علاوه بر این، دولت ترکیه تلاش میکند مرزهایش با همسایگان، همواره مرزهای دوستی، برادری، همکاری و صلح باشد. اینها اهداف ارزشمندی است که اگر واقعاً در همین جهت شاهد برنامه ریزی و ریلگذاری به منظور ارتقاء و توسعه مناسبات ترکیه با همسایگانش باشیم، ترکیه به جایگاه و موقعیت استثنائی و ممتازی دست مییابد که همگان به همفکری و همکاری با آن دلگرم و امیدوار خواهند بود. لکن جای تاسف است که در سالهای اخیر شاهد چنین چشم انداز روشنی در مناسبات آنکارا با همسایگانش نبوده و نیستیم.
اینکه ترکیه با سایر کشورها مناسبات رشد یابنده و مثبتی داشته باشد، حق طبیعی آن است ولی مناسبات آنکارا با سایرکشورها نباید با منافع مشترک با همسایگانش منافاتی داشته باشد. اینکه ترکیه درصدد توسعه همکاریها با شورای خلیج فارس باشد، تصمیمی است که به طرفهای دیگر مربوط میشود ولی منطقی نیست که ترکیه با کسانی همصدا و همنوا شود که از آن سوی آبها دستور میگیرند و تحریک میشوند. این نکته به ویژه زمانی که خطوط قرمز و منافع ملی ایران را هدفگیری میکند، به شدت غیرقابل تحمل است و پیامدهای خطرناکی خواهد داشت که مناسبات دو کشور را خدشهدار میکند.
سرمایهگذای و همکاری آشکار و نهان ترکیه یا فراهم کردن تسهیلات و امکانات برای دشمنان ملت ایران چه در زمینه نظامی و چه در زمینه تبلیغات رسانهای به ویژه تلویزیونی قطعاً با مناسبات مطلوب و مورد انتظار بین دو کشور همسایه با سوابق دوستی و برادری منافات جدی دارد. علاوه بر این، همصدا شدن با کشورهائی که برای تنظیم مناسبات خود، از خارج مرزهای جغرافیائی دستور میگیرند، عقلائی به نظر نمیرسد و پیامدهای نامطلوبی به همراه دارد.
این برای ترکیه افتخاری محسوب نمیشودکه در توطئههای ضدانسانی دشمنان اسلام و تروریستهای اجارهای از جمله داعش و سایر تروریستها در سوریه و عراق سرمایهگذاری و نقش آفرینی کند. این پدیده حتی برای ارتجاع عرب نیز خسارت بار است ولی با درک فاصله جغرافیائی کانونهای بحران با کشورهای حوزه خلیج فارس میتوان دریافت که آنها تهدید فوری و بیواسطهای مواجه هستند ولی ترکیه با در نظر گرفتن مرزهای مشترک با سوریه و عراق، در معرض تهدید مستقیم، فوری و بیواسطه قرار دارد که وقوع انفجارهای اخیر تروریستی، جدی بودن این مخاطرات را قویاً گوشزد میکند.
آیا نقش آفرینی آنکارا در جابجائی تروریستها و هلی برد آنها برای اختلال در عملیات آزادسازی موصل و حلب، یا هر بهانه و توجیهی که برای آن مطرح شود، اقدامی عقلائی و مسئولانه است؟! آیا در اختیار گذاشتن مرزهای ترکیه با سوریه و عراق برای دیگران اعم ازغرب یا ارتجاع عرب، حتی در چارچوب مصالح و امنیت ملی ترکیه نیز قابل پذیرش است؟!ترکیه با کنار کشیدن از این سرمایه گذاریهای فاجعهبار، حتی ضریب امنیت ملی خود را نیز در مقیاس قابل قبولی ارتقاء خواهد داد و دیگر نیازی به اقدامات یکجانبه برای حضور نظامی در عمق خاک سوریه و عراق نیز نخواهد داشت.
ترکیه با همدستی و همراهی با ارتجاع عرب در ایجاد کانونهای بحران در پشت مرزهای مشترک با سوریه و عراق چه بهرهای برده که برای ادامه شرارتها و تقویت گروههای تروریستی در سوریه و عراق وسوسه و تحریک میشود؟ آیا انفجارهای متعدد تروریستی در آنکارا، دیاربکر، اسلامبول و... توسط داعش و سایر تروریستها برای ترکیه هشدار دهنده نیست؟ آیا استمرار این فجایع همان چیزی است که اردوغان ودستیارانش انتظار داشتند؟ آیا ادامه این وضع به نفع ترکیه است؟ آیا وقت آن نرسیده که اردوغان در عملکردش در قبال عربستان و سایر حامیان داعش و تروریستها تجدیدنظر کند؟
موضوع مهم دیگر به ارتباطات آنکارا با صهیونیستها باز میگردد. نزدیکی ریاض با صهیونیستها این مسئله را پیچیدهتر کرده و شرایطی را مهیا نموده که اهداف و برنامههای صهیونیستی توسط آل سعود، «باز تعریف» شده و از طریق دلارهای نفتی عربستان و به عنوان یک طرح مورد قبول اعراب عیناً به دیگران دیکته میشود. آیا اردوغان در اجرای طرحهای تروریستی در سوریه و عراق، از همین طریق فریب نخورده است؟ این سئوالی است که اردوغان و دستیارانش با اطلاعات و مستنداتی که در اختیار دارند، باید برای یافتن پاسخ آن تلاش کنند. ولی قبل از هر چیز و براساس یافتههای عینی لازم است مطمئن باشند که آنچه آنها و ارتجاع عرب تاکنون در سوریه و عراق انجام داده اند، عیناً و دقیقاً در چارچوب اهداف و برنامههای رژیم صهیونیستی بوده است با این تفاوت که اسرائیل هرگز نمیتوانست به این خوبی و بدون کمترین هزینه و پیامدی چنین طرحهای عظیمی را در جهت ایجاد کانونهای بحران در منطقه انجام برساند ولی ترکیه و ارتجاع عرب همین برنامه را به خوبی در جهت تامین اهداف صهیونیستی اجرا کردند و بدون آنکه خود بدانند، فریب صهیونیستها را خوردند و مجری سیاستهای تلآویو شدند.
انتهای پیام/