ماجرای تغییر حکم «لاهوتی» به نام «مهدویکنی» از سوی امام/ هشدار «سیاستمدار صادق» درباره تکرار مشروطه در دوران اصلاحات
برادرزاده آیتالله مهدویکنی از دلنگرانیهای رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری از تکرار سناریوی مشروطه در دوران اصلاحات تا اصرار آن فقید بر بیعت حضوری با امام خامنهای میگوید.
گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»-عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: علی باقری را همه در قامت یک دیپلمات میشناسند. روزهایی که وی در کنار سعید جلیلی برای مذاکرات هستهای به مذاکره با 5+1 میپرداخت. وی متولد سال 1346 و فرزند آیتالله محمدباقر باقریکنی و دانشآموخته رشته اقتصاد و استاد دانشگاه امام صادق(ع) است. باقری در زمان تصدی سعید جلیلی در معاونت اروپا و آمریکا وزارتخارجه، مدیرکل اروپای مرکزی این وزارتخانه بود و در شورای عالی امنیت ملی نیز معاون سیاست خارجی و امنیت بینالملل دبیر سابق شورا بود.
باقری که تاکنون مصاحبه چندانی نداشته، در همان اندک مصاحبههایش هم از مذاکرات هستهای گفته است اما آنچه وی را به مصاحبه با خبرنگاران پویا کشاند، پرونده «سیاستمدار صادق» خبرگزاری تسنیم بود. وی که برادرزاده مرحوم آیتالله مهدویکنی و تربیتشده دانشگاه امام صادق است در مصاحبه با تسنیم به بیان ابعاد شخصیتی رئیس فقید مجلس خبرگان و خاطرات خودش از او پرداخت.
با این حال معتقد است درباره مرحوم آقای مهدویکنی کسانی باید صحبت کنند که حداقل همتراز ایشان باشند. وی گفت: کسانی مانند ما که صحبت میکنیم دریافتهایمان را میگوییم و خیلی در رابطه با شخصیت ایشان نمیتوانیم صحبت بکنیم. تعارف هم نمیکنم و واقعیتی است. مثلاً کسانی که در زیرزمین هستند و بپرسید طبقه دهم چه خبر است، ممکن است دریافتی داشته باشند اما این دریافت چقدر صحیح است و چقدر غلط، مشخص نیست.
متن پیشرو گفتوگوی دوساعته خبرنگاران باشگاه پویا با علی باقری درباره ابعاد شخصی و شخصیتی مرحوم آیتالله مهدوی کنی است.
تسنیم: در ابتدای انقلاب اسلامی و اوایل دهه شصت، مرحوم مهدوی دارای سمتهای متعددی هستند ولی در عین حال به فکر تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) هم هستند و شاهدیم این دانشگاه را در اواخر سال 60 تاسیس میکنند، از طرفی تولیت مدرسه علمیه مروی هم بر عهده ایشان است و در هر دو جا یعنی دانشگاه امام صادق و مدرسه مروی به فکر تربیت نیروی انسانی هستند. چرا ایشان در تربیت نیرو تا به این حد اهتمام داشتند؟ قبل از انقلاب هم از سال 42 در مسجد جلیلی تربیت نیرو کرده بودند و بعد انقلاب هم به فکر تربیت نیرو هستند. چطور این همه ویژگی در کنار هم در وجود یک انسان جمع میشود؟
در یک تقسیم کلی در دو عرصه میشود در رابطه با مرحوم مهدوی کنی صحبت کرد. یکی عرصه شخصی ایشان است و دیگری عرصه شخصیتی ایشان. در عرصه شخصی ایشان، خیلی میشود صحبت کرد مثلاً ویژگیهایی که یک انسان مؤمن باید داشته باشد. وقتی نگاه میکنیم میبینیم این ویژگیها در ایشان در ابعاد مختلفش صادق است. شما به قرآن که رجوع کنید شاید نزدیک به 40 ویژگی برای یک مؤمن در نظر گرفته شده است و من الان وقتی مرور میکنم میبینیم عمده این ویژگیها در ایشان وجود داشت. در خیلی از عرصهها جزو سرآمدها و جزء کسانی بودند که در این ویژگیها برجسته بودند که این بعد شخصیتی ایشان مهم است. ایشان و امثال ایشان ذخیرههای تشیع و اسلام بودند و هستند و باید به نوعی حفظ بشوند؛ حالا یک زمانی شخصیتهایی مانند شیخ انصاری یا متأخر از ایشان داشتیم ولی نه کسی به فکر بوده و نه ابزاری وجود داشته که بتواند ابعاد مختلف حیات شخصی آنها را حفظ بکند و منتقل بکند تا خود این مسیر راهنمایی برای سایرین باشد.
** آیتالله مهدوی شخصیتی مبدع و پیشرو بود/ دانشگاه امام صادق(ع) از ابداعات ایشان بود
حاج آقای مهدوی در تاریخ انقلاب اسلامی یک شخصیت مبدع و پیشرو بود یعنی یک شخصیت پیرو نبود. در خیلی از عرصهها مبتکر بود و خودش ابداعاتی داشت و شاید بشود گفت یکی از ویژگیها و برجستگیهای شخصیتی ایشان همین است. نکتهای که شما در مورد دانشگاه امام صادق فرمودید یکی از ابداعات ایشان است یعنی در آن زمانی که همه دغدغههای دیگری داشتند - نمیخواهم آن دغدغهها را تقلیل بدهم و تخطئه بکنم- ولی ایشان آن عرصه را کنار میگذارد و وارد یک عرصه جدید میشود یعنی همردیفان ایشان را که نگاه بکنید سابقه ندارد که هیچکدام در این عرصه وارد شده باشند و ورودش یک ابداع است و بعد در این حرکت ابداعی هم باز ایشان ابداعات دیگری دارد. حرکتی که ایشان در دانشگاه امام صادق(ع) شروع کردند تا الان در هیچ موسسه علمی داخل کشور، شبیه ندارد.
** آیتالله مهدوی درصدد بود کسانی را تربیت کند که باور دینی داشته باشند
ابتکار ایشان در درک این واقعیت بود که این نظام دینی نیازمند به کسانی است که هم به مبانی دینی باور داشته باشند و هم به احکام دینی مقید باشند و درعینحال باید فهم مسائل روز را هم داشته باشند. یکی از دغدغههایی که الان انقلاب با آن مواجه است و حتی بهنوعی در سطوح بالای کشور هم ما این دغدغه را حس میکنیم این است که یک عدهای اصلاً به این مبانی باور ندارند و اگر هم داشتند این باورشان الان زایل شده است و ایشان درصدد این بود که کسانی تربیت شوند که این باور را داشته باشند.
این باور در یک پروسه تربیتی ایجاد خواهد شد. ما دانشگاه را صرفاً بعد پژوهش و آموزشی میبینیم درصورتیکه همه محیط علمی آموزش و پژوهش نیست هرچند که آموزش و پژوهش مهم است اما آن چیزی که میتواند باور را ایجاد کند آموزش و پژوهش نیست بلکه «تربیت» است. من تعبیرم این است که آنچه که دانشگاه امام صادق یعنی خروجیهایش را «برند» کرد همین «تربیت» بود. یعنی آن آموزش را میشود یک مقدار بالاتر یا پایینتر جای دیگر هم ایجاد کرد ولی تربیت است که خیلی مهم است و این درواقع هنر و جزو ابداعات حاج آقای مهدوی بود و خودشان هم آمدند در میدان یعنی اینطور نبود که مثلاً آنجا بنشینند، خیلیها اینطور هستند میروند خودشان دنبال عالم سیاست و چند کار موردی مثل روزنامه، دانشگاه و موسسه فرهنگی دارند اما وسط میدان نیستند.
تسنیم: پس ویژگی حاج آقای مهدوی را میاندار بودن ایشان میدانید؟
بله، این هم یکی از ویژگیهای ایشان است. یک ویژگی دیگر تلفیقی بود که بین علوم انسانی و علوم دینی در دانشگاه امام صادق(ع) ایجاد کردند. بعضی از مؤسسات این کار را در کشور انجام میدهند ولی روشی که حاج آقای مهدوی داشتند، روشی است که هیچ جای دیگری ندارد و اتفاقاً یکی از دغدغههایی که بعد از رحلت ایشان وجود داشت این بود که خدایی ناکرده عدهای نیایند و این روش را کنار بگذارند چون این روش دوران بلوغش را میگذراند. کارهای تربیتی اینطور نیست که یک روزه و 2 روزه یا یک ساله و دو ساله نتیجه بدهد بلکه همانطور که شما در غرب میبینید 200 سال یک روندی طی شده و به یک جمعبندی رسیده است.
** آیتالله مهدوی اولین کسی بود که بعد از جریان دوم خرداد خطر بازگشت دوران مشروطه را اعلام کرد
تسنیم: بعد از انقلاب ایشان در مسئولیتهای مختلفی قرار گرفتند. از فرماندهی کمیته انقلاب تا 50 روز کفیل نخستوزیری شدن و تا این اواخر که بار ریاست خبرگان را به دوش کشیدند. آنچه در خلال این سالها روشن است این است که مرحوم مهدوی هیچگاه از اصول اولیه انقلاب تخطی نکردند و در لغزشگاههایی همچون فتنه 88 یا قبل آن در ماجرای گروهکها برخورد قاطعی داشتند. این روحیه ایشان برآمده از چه بود؟
یکی از ابداعات دیگر ایشان به نظرم بحث دیدهبانی در عرصه انقلاب بود. اولین کسی که شاید خطر منافقین را گوشزد کرد ایشان بود چراکه در زندان با آنها حشر و نشر داشت و ماهیت آنها را شناخته بود.
زمانی هم که جریان مهدی هاشمی در اصفهان پیش آمد، حاج آقای مهدوی جزو اولین کسانی بود که این خطر را حس کرد و بعداً امتداد همان جریان را در عرصه سیاسی کشور دیدیم و الان هم متأسفانه دنبالههایش وجود دارد که من نام نمیبرم. اولین کسی که بعد از جریان دوم خرداد خطر بازگشت دوران مشروطه را اعلام کرد و احتمال داد آن سناریو دوباره تکرار شود. بعد هم معلوم شد جریان غربگرا در دوره دوم خرداد خیلی قویتر از زمان مشروطه بود ولی نکته مهم این است که جریان انقلاب هم خیلی قوی و هوشمند بود که اهداف و نگاه آنها به ثمر نرسید.
** ورود آیت الله مهدوی به خبرگان برای این بود که مسیری آینده انقلاب را تهدید میکرد
تسنیم: ایشان در میاندوره مجلس خبرگان چهارم وارد این مجلس شدند در حالیکه در دورههای قبل برای خبرگان ثبتنام هم نکردند. در سال 89 هم بار ریاست آن مجلس را پذیرفتند و خلاء به وجود آمده پس از آیت الله مشکینی در ریاست خبرگان را پر کردند.در حالی که در آن دوره عدهای در تلاش بودند با انتخاب برخی افراد، جایگاه رفیع ریاست این مجلس را در حد یک کار سیاسی تنزل دهند.
یکی از ویژگیهای شخصیتی ایشان بود که برای انقلاب هیچ حد و محدودیتی قائل نبود. ایشان کسی بود که در هیچ انتخاباتی به عنوان نامزد شرکت نکرده بود و اصلاً نفس ورود ایشان به انتخاب به خاطر این دغدغه بود که یک مسیری آینده انقلاب را تهدید میکند. ایشان زمانی که در قله مناصب سیاسی بود، همه را کنار گذاشت و آمد داخل دانشگاه و بعد از این حرفها دوباره آمدن ایشان به مجلس خبرگان بخاطر همین مسیر بود.
تسنیم: در مورد آقای مهدویکنی جناحهای مختلف سیاسی در کشور با دید احترام به ایشان نگاه میکردند و بعد از فوت ایشان هم دیدیم خیلی گروههای مختلف سیاسی پیام تسلیت دادند و از ایشان تکریم کردند. این جایگاه سیاسی و این وزانت از کجا ناشی میشد؟ از یک طرف میبینیم با توجه به اینکه جناحهای مختلف از ایشان با دید احترام یاد میکنند با اینحال مرحوم مهدوی موضع انقلابی خودش را حفظ میکند. در سال 88 و ماجرای فتنه وقتی برخی از اصلاحطلبان پیشنهاد «حکمیت» از سوی ایشان را مطرح میکرند، ایشان با همان صلابت انقلابی اعلام کردند طرف مقابل باید شکست را بپذیرد و از مردم عذرخواهی کند.
** حاج آقای مهدوی اهل تساهل و تسامح نبود/ در مبانی با کسی شوخی نداشت
احترام به ایشان ناشی از تدین ایشان بود. کسی که متدین باشد یک آثاری بر او مترتب است. کسانی که با وی بودند به تدین ایشان باور داشتند و از این جهت از شر ایشان در امان بودند و میدانستند ایشان شر ندارد و این چیز مهمی است. اخلاقمداری حاج آقای مهدوی مبتنی بر عمق دینداری ایشان بود. البته یک خلطی بعد از رحلت ایشان صورت گرفت و بعضیها سوءاستفاده کردند و این ویژگی ایشان را نسبت دادند به اینکه ایشان اهل تسامح و تساهل و اعتدال و این تعابیر هستند.حتی بعد از فوت وی بعضیها تیتر زدند که «آیتالله اعتدال» که اصلاً اینطور اصلاً نبود.
حاج آقای مهدوی نه میانهرو بود، نه اعتدالی و نه اهل تسامح و تساهل بود. در مبانی اصلاً با کسی شوخی نداشت. یک زمانی در جامعه روحانیت بحث بود در مورد اینکه جامعه روحانیت تبدیل به حزب شود که بحث ادامهداری هم هست که میگفتند اگر ما میخواهیم کارکرد سیاسی داشته باشیم باید تبدیل به حزب شویم یا اگر میخواهیم بهعنوان حزب رسمی مطرح باشیم باید کارکردهای حزب پیدا کنیم اما حاج آقای مهدوی به این اعتقاد نداشت و میگفتند ما جامعه روحانیت هستیم و جامعه روحانیت نقش پدر را در جامعه دارد. ما اگر تبدیل به حزب شویم آن نقش را از دست میدهیم چون دیگر نمیشود آن نقش را بازیابی کرد. اینکه مجمع روحانیون آمدند راه دیگری را انتخاب کردند به چه دلیل بود؟ به خاطر پایبندی و پایداری ایشان به مبانیای که اعتقاد داشت.
** ماجرای بهوجود آمدن حزب کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم
اگر آقای هاشمی در انتخابات مجلس پنجم حزب کارگزاران را ایجاد کرد و لیست جدا دادند برای این بود که جامعه روحانیت نامزدهای آنها را در لیست جامعه روحانیت قرار نداد. الان هم میگویند چون آن زمان جامعه روحانیت ما را قبول نکرد ما یک تشکیلات جدا ایجاد کردیم. درصورتیکه اگر کسی بخواهد سیاستورزی بکند دو نفر از این حزب و سه نفر از آن حزب را جمع میکند و یک لیست میبندد.
یکی از ویژگیهای حاجآقای مهدوی همان تعبیر «سیاستمدار صادق» بود که رهبر معظم انقلاب بکار بردند. سیاست ورزی به معنای سیاستبازی را اصلاً واردش نمیشد و اصلاً اجازه نمیداد چنین بازیهای سیاسی در جامعه روحانیت شکل بگیرد.
** نگاه مرحوم مهدوی کنی به ولایت فقیه نگاه دینی بود نه سیاسی
تسنیم: ایشان در بحث ولایتفقیه میگفتند ما باید از ولیفقیه حراست کنیم در حالی که عدهای در این سالیان بحثهایی همچون بحث شورایی شدن و نظارت بر ولیفقیه را مطرح میکردند.
مرحوم مهدوی به ولایتفقیه از منظر دینی نگاه میکرد اما یکسری از جهت سیاسی این بحث را میبینند و وقتی از جهات سیاسی نگاه کنید، خیلی از مسائل دیگر بر آن مترتب میشود.
تسنیم: یعنی این عده صرفاً ولایت فقیه را از دریچه قانون اساسی نگاه میکنند نه از دیدگاه فقهی و کلامی؟
حالا قانون اساسی یا چیزهای دیگر؛ در واقع اگر نیتشان هم خیر باشد، آن نگاهی را که امام بهعنوان ولایتفقیه مطرح کرد را قبول ندارند. آقای عباس عبدی مصاحبهای با یک نشریهای داشت و میگفت وقتی بحث نهضت آزادی در کمیسیون احزاب وزارت کشور مطرح شد، من بهعنوان نماینده آقای موسوی خوئینیها که دادستان کل کشور بود در این جلسه بودم. زمانی هم بود که حضرت امام در پاسخ به نامه آقای محتشمی در مورد نهضت آزادی موضع گرفته بودند. در آن جلسه همه اعضا با توجه به فرمایش امام مخالف بودند اما آقای موسوی خوئینیها گفت شما براساس قانون نظر بده و من با فعالیت نهضت آزادی موافقت کردم.
اینها ناشی از آن است که باور دینی ندارند. آقای مهدوی نگاهی که به «ولایتفقیه» داشتند نگاه دینی بود. ایشان در برخی موضوعات ممکن بود نظری غیر از نظر حضرت امام داشتند ولی وقتی نظر امام را میفهمیدند و متوجه میشدند دقیقاً آن را پیگیری میکردند.
** اصرار مرحوم مهدوی کنی به بیعت حضوری با رهبر معظم انقلاب
تسنیم: زمانی که آیتالله خامنهای به رهبری انتخاب شدند چطور؟ رابطه ایشان با رهبر معظم انقلاب چه گونه بود؟
این سؤال شما را در قالب یک خاطره باید بگویم. وقتی مقام معظم رهبری بعد از حضرت امام در جایگاه ولایت فقیه قرار گرفتند، خیلی از دستهها و اقشار مردم حتی از شهرستانها میآمدند با حضرت آقا بیعت میکردند. در دانشگاه هم این بحث مطرح شد که یک روز هم دانشجویان بروند. حاج آقا احساس کرد بعضیها تعلل میکنند و یا فکر میکنند این رفتنها نمایشی است. آن عده هم فکر میکردند که هر کس بتواند برود خوب است و حالا اگر هم نرفت مهم نیست. ایشان در جلسه اخلاق یا نماز در دانشگاه خیلی شدید گفتند که این وظیفه همه مسلمانان است تا برای بیعت بروند و این دلبخواهی نیست که بگویید من امروز کار دارم، دیرتر میروم یا نمیروم بلکه این وظیفه است. ایشان این مسئله را با غیرت و حمیّت خاصی میگفتند و تا این حد نسبت به موضوع حساسیت داشتند.
حاجآقا مهدوی تا لحظات پایانی عمرشان، انقلابی بودند. یعنی تقیّد ایشان به این مسئله واقعاً عجیب بود. در سخنرانیهایشان و حتی در ایام نوروز یا بعد از آن که خانواده خدمت ایشان میرسیدند، در آن جمع بحث انقلاب را مطرح میکردند و دو مسئله را مطرح میکرد: یکی جایگاه و شخصیت حضرت امام یا خاطرهای از ایشان و دوم جایگاه حضرت آقا. شبهای قدر که صحبت میکردند همواره راجع به امام خاطرهای یا نکتهای میگفتند و بر این مسئله تعمد هم داشتند.
تسنیم: کمی به ابتدای انقلاب برگردیم! ایشان در اوایل انقلاب فرماندهی کمیته را برعهده گرفتند یعنی از سال 57 تا 61. قائم مقام ایشان هم ابوی شما آیتالله باقری کنی بودند. درباره مدیریت ایشان بر کمیتههای انقلاب هم برای ما بگویید.
آیت الله باقری قائممقام حاج آقا در امور کمیته بودند. حاجآقا مهدوی هم در وزارت کشور مسئولیت داشتند و هم در شورای انقلاب دغدغه و مشغله داشتند، به همین خاطر بیشتر کارهای کمیته با آیت الله باقری بود.
اوایل انقلاب هیچ تجربهای در این مورد وجود نداشت. مردمی که اسلحه دستشان است معلوم نیست چه کسانی هستند. از همه نوع اقشار و همه نوع سبک و نگاه وجود داشت و این کار به نظرم جز از عهده آقای مهدوی از عهده کسی دیگر برنمیآمد و اولین کسی که روحانیت را در مدیریت جمهوری اسلامی وارد کرد حاجآقا مهدوی بود و شاید اگر ایشان نبود اداره کمیته مقداری سخت بود.
** ریاست آیتالله مهدوی بر کمیته ابتکار شهید مطهری بود
ریاست آیتالله مهدوی بر کمیته از ابتکارات شهید مطهری بود و باید در تاریخ انقلاب گفته شود تا نقش شهید مطهری برجستهتر شود. امام حکم کمیته را به نام آقای لاهوتی نوشته بودند. شهید مطهری آقای لاهوتی را که داشته از پلههای مدرسه علوی میآمده پایین میبیند که خیلی خوشحال است و مرحوم مطهری میپرسد چه شده؟ آقای لاهوتی میگوید امام حکم ریاست کمیتهها را به من داده است. بعد همانجا آقای مطهری حکم را از آقای لاهوتی میگیرد و با مشورت امام حکم کمیته به نام آقای مهدوی زده میشود. یعنی حکمی که امام به آقای مهدوی دادند به خط شهید مطهری است که نشاندهنده بصیرت شهید مطهری است. ایشان گفته بود که آقای لاهوتی آدم سادهلوحی است و تحت تأثیر قرار میگیرد و همین هم شد.
آیتالله لاهوتی در دفتر سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در کنار احسان شریعتی
در عرصه کمیته حاجآقای مهدوی، امتحان بسیار خوبی را پس دادند. در ادارهٔ کشور در آن 2، 3 سال اول چون سپاه و شهربانی و سازوکاری وجود نداشت و اسلحه همدست همه بود از خیلی اتفاقات ضد امنیتی که ممکن بود اتفاق بیفتد جلوگیری کرد. مثلاً فرض کنید یک عدهای اسلحه را بگیرند و یک جا اعلام استقلال بکنند که حتی در کردستان اتفاق افتاد یا به یک جایی حمله کنند و ناامنی ایجاد بکنند. خیلی اتفاقات ممکن بود رخ بدهد ولی با بهکارگیری نقش روحانیت که در همهجا حضور داشت و مساجد که سنگر هستند خیلی توطئهها خنثی شد.
تسنیم: در خاطرات آقای عزت شاهی آمده که در زمان ریاست آیتالله مهدوی بر کمیته آخر هر سال بودجه ما اضافه میآمد و آن را بر میگرداندیم اما در زمان رئیس بعدی بهخاطر ریختوپاشها کسری بودجه داشتیم. این نشاندهنده تقید ایشان به مسائل مالی و بیتالمال است. تا اواخر عمر هم هیچکجا نقص مالی از ایشان ندیدیم. درباره خانواده ایشان هم این مسئله صادق است و هیچکدام از فرزندان ایشان برخلاف برخی «آقازادهها» نقطه سیاهی بهلحاظ اقتصادی و سیاسی ندارند. نگاه ایشان به بیتالمال و نحوه تربیت فرزندشان چگونه بود؟
انسان مؤمن و مسلمان وقتی وارد حاکمیت میشود تقیّداتش باید بیشتر شود و متأسفانه نظام از ناحیه عدم توجه برخی مسئولین به این مسئله بسیار ضربه خورد. در این سالهای بعد از انقلاب آقای مهدوی به خاطر اینکه در افطاریهای اشرافی شرکت نکنند، در هیچ افطاری شرکت نکردند. مثلاً وقتی آقای مهدوی را دو شخصیت بازاری دعوت میکردند به خانه هیچکدام نمیرفت. در خانه اقوام هم به همین دلیل که عهد شکسته نشود، شرکت نمیکردند. مناسبتهای دیگر میرفتند ولی افطاری نمیرفتند. این نشاندهنده آن درک است که شما اگر این ملاحظات را داشته باشید، غیر از اینکه خودتان عمل میکنید، اطرافیان یا کسانی که به شما وابسته هستند نیز این الزامات را میفهمند.
انتهای پیام/