امام میگفت آقای کنی باما قریبالفتواست/ آیت الله مهدوی دنبال قدرت نبود
استاد دانشگاه امام صادق (ع) گفت: امام (ره) از نظر فقاهتی آیت الله مهدوی کنی را قبول داشت و به برخی مبارزین دهه ۴۰ گفته بود آقای کنی با ما قریب الفتوا هستند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،در حالی دومین سال درگذشت آیت الله مهدوی کنی را پشت سر می گذاریم که خلاء این شخصیت انقلابی به عینه در بسیاری از موضوعات و مسائل جاری کشور احساس می شود.آیت الله محمدرضا مهدوی کنی از سنین نوجوانی در جریان آشنایی با نهضت امام خمینی (ره) وارد مسیر مبارزات انقلابی با رژیم پهلوی شد و توانست ضمن فراگیری علوم حوزوی نزد اساتیدی چون آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) مسیر مبارزات را نیز دنبال کند.
وی در زمان فعالیت های مبارزاتی قبل از پیروزی انقلاب توسط ساواک دستگیر و در زندان پهلوی محبوس شد اما حتی در دوران گذران محکومیت دست از مبارزات انقلابی برنداشت. وی پس از پیروزی انقلابی اسلامی ایران نیز در مناسب متعدد از سوی امام خمینی در تحکیم هرچه بیشتر پایه های نظام اسلامی تلاش کرد و در این مسیر مسئولیت های متعددی از جمله عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی کمیته انقلاب، عضویت فقاهتی در شورای نگهبان، وزارت کشور، نخست وزیری، ریاست مجلس خبرگان رهبری و ... را برعهده داشت.
این یار دیرین امام و رهبری البته توانست در زمان حیات خود یکی از مهمترین مراکز تربیت و تولید نیروی انسانی توانمند و متخصص یعنی دانشگاه امام صادق (ع) را بنا نهد که تا به امروز نیروهای انقلابی بسیاری را تقدیم جامعه کرده است.
آیت الله مهدوی کنی در 14 خرداد 93 بعد از شرکت در مراسم ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی دچار عارضه قلبی شد و پس از آنکه ماه ها در حالت اغما بود در 29 مهر همان سال دار فانی را وداع گفت.
در آستانه دومین سالگرد آیت الله مهدوی کنی با حجت الاسلام سید مصطفی میرلوحی از فارغ التحصیلان و اساتید دانشگاه امام صادق (ع) که داماد ایشان نیز هست، به گفتگو نشستیم تا ضمن گرامیداشت یاد آن مبارز انقلابی ابعاد شخصیتی و مبارزاتی یار امام و رهبری را مورد بررسی قرار دهیم.
آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد مشروح گفتگو با حجت الاسلامی میرلوحی است.
درباره فعالیت های مبارزاتی آیتالله مهدویکنی در دوران قبل از پیروزی انقلاب برایمان توضیح دهید که چگونه با نهضت امام (ره) آشنا شدند؟
درباره فعالیت های مبارزاتی آیت الله مهدوی کنی در اسناد ساواک شاید ده ها صفحه مستند وجود داشته باشد. آیتالله حدود 65 سال پیش یعنی از دهه 30 با امام (ره) آشنا شدند. وی در سن 14 سالگی به دست مرحوم آیتالله برهان معمم شدند، دو سال در تهران زندگی کردند و در سال 1326 عازم قم شدند و تا سال 40 در قم به تحصیل وتدریس مشغول بودند و در این مدت 10 سال شاگرد امام (ره) در دروس مختلف به خصوص فقه و اصول بودند.
البته این شاگردی و استادی فقط در درس فقاهت و اصول باقی نماند و در امور سیاست، اجتماعی و مبارزات انقلابی آیتالله مهدوی مرید امام (ره) شدند. به گفته خودشان ارادت تام به امام (ره) پیدا کرده بودند وقتی از سال 41 و بعد از لایحه ایالتی-ولایتی با شروع مبارزات امام (ره) همراه امام (ره) برای مبارزه با اسلامستیزی وارد فضای حرکت های انقلابی شد.
آیتالله مهدوی کنی به دلیل سابقه طولانی شاگردی و ارادت به امام (ره) از ابتدای آغاز تبعید امام (ره) به عنوان یکی از علمای تهران به دعوت امام (ره) لبیک گفتند. امام خمینی به علمای مختلف برای ورود به مبارزات انقلابی نامه های متعددی مینوشتند و از جمله اولین علمایی که در پاسخ به این نامه ها به امام (ره) لبیک گفت آیتالله مهدوی کنی بود.
در تمام دوران تبعید امام (ره) چه در ترکیه و چه در عراق و فرانسه ارتباط وی با امام (ره) قطع نشد. یکی از مبلغین و پیام رسانان امام (ره) آیتالله مهدوی کنی بود که از هر وسیله و ابزاری در هر محلی از جمله مدرسه مروی و مسجد جلیلی برای حفظ نام امام خمینی مبارزات و مظلومیت ایشان استفاده می کرد تا اجازه ندهد نام خمینی توسط دشمن خاموش شود.
پس از پیروزی انقلاب اولین مسئولیتی که آیتالله مهدوی کنی بر عهده گرفتند عضویت در حلقه اولیه شورای انقلاب بود که در آن با همکاری چهره هایی مانند شهیدان باهنر، رجایی و بهشتی فعالیت می کردند. کارشان در این شورا چه بود؟ با توجه به اینکه امام (ره) در آن دوران هنوز در تبعید به سر می بردند. آیا مسئولیت شان در این شور بسترسازی برای شکل گیری انقلاب اسلامی بود؟
تا زمانی که امام (ره) در تبعید در ترکیه، عراق و پاریس بودند انقلاب به گفته بسیاری از تحلیل گران انقلاب نواری و کاستی بود. نوارها و اعلامیه های امام (ره) به دست مبارزین میرسید و در مساجد پخش می شد، اما نزدیک پیروزی انقلاب اسلامی که تا قبل از آن امام (ره) مبارزات خود را در قالب بیانات تغییر رژیم انجام می داد و می گفت شاه باید چه کند و آمریکا چه شود، بنا شد مبارزات انقلابی از حالت کلی خارج شده و با بیان اصول اساسی نظام اسلامی که بعد از سرنگونی پهلوی تشکیل خواهد شد مورد تبیین قرار گیرد.
با مشورت هایی که امام (ره) با یاران نزدیک خود انجام دادند و در راس همه آنها شهید مطهری و شهید بهشتی، آنها را مامور می کنند که حلقهای از بهترین مبارزین و همفکران امام (ره) را به عنوان شورای انقلاب تشکیل دهند تا وقتی در جریان مبارزات رژیم ساقط شد این جمع بتواند حکومت را به دست گرفته و زمام کار مملکتی از هم گسیخته را که نه ارتش آن مشخص است و نه قوای اساسی آن تعیین شده، بر عهده بگیرد.
شهید مطهری، شهیدبهشتی، آیات مهدوی کنی، هاشمی، اردبیلی، شهید باهنر و حضرت آیت الله خامنه ای 7 نفری بودند که این حلقه را تشکیل دادند.
بعدها آنطور که از آیت الله مهدوی کنی شنیدم فرمودند با تصویب این جمع کسان دیگری هم از علما و مبارزینی از جمله مهندس بازرگان و نزدیکانش و بعدها چهره هایی مانند بنی صدر هم به این جمع اضافه شدند. اینها وظیفه داشتند نظام جدید اسلامی که نه مجلس داشت و نه قوه قضائیه و نه دولت را تشکیل دهند. بعد از آنکه امام(ره)، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر تعیین کردند در حقیقت تشکیلاتی که باید نقش مجلس را در مقابل دولت بازرگان بازی می کرد و قوانین را پشتیبانی می نمود، همین شورای انقلاب بود. دولت باید مجوزهای کلی را از شورای انقلاب می گرفت.
قبل از پیروزی انقلاب، جلسات به طور مخفی برگزار می شد و بعد از پیروزی انقلاب هم بعضا در منزل علما برگزار می شد تا اینکه کم کم با شکل گیری قوای سه گانه، شورای انقلاب نقش کمرنگ تری پیدا کرد و نظام جدید اسلامی شکل گرفت.
در جلسات اولیه شورای انقلاب درباره همه چیز بحث می شد. از کمبود غذا در یک منطقه تا خارج کردن اسلحه از یک پادگان همگی از جمله مسائلی بود که در این شورا مورد بررسی قرار می گرفت. تمام خبرهای امنیتی، فکری، قضایی، اجتماعی و سیاسی در این جلسات مورد بحث قرار می گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولیت هایی که آیت الله مهدوی کنی برعهده گرفتند، سرپرستی کمیته انقلاب به عنوان اولین نهاد انقلابی مسلح برای حفظ انقلاب اسلامی بود. حضور وی در این نهاد چقدر در حراست از انقلاب در سال های ابتدایی پیروزی که کشور با چالش های متعددی روبرو بود، تاثیر داشت؟
شاید بتوان گفت اولین نهاد انقلابی کمیته بود. آیت الله تعریف می کردند که شب 22 بهمن در جلسه ای در مدرسه رفاه نشسته بودیم که شهید مطهری گفتند بناست کمیته ای تشکیل شود تا بعد از استقرار نظام جدید فضا توسط این کمیته مهیا شده و آرام آرام نهادهای نظام تشکیل شوند. پادگان ها سقوط کرده بود، سلاح ها در دست مردم بود، گروهک ها نقشه می کشیدند برای آینده کشور و سلاح ها را انبار می کردند، مملکت از هم گسیخته بود و هیچ نهادی بنا نشده بود. در چنین شرایطی اولین چیز ایجاد کمیته بود و در این شرایط همت بلند امام(ره) و نقش آیت الله مهدوی کنی بود که به جهت محبوبیت بین علما در تهران در 14 منطقه شهرداری 14 نفر از علما را به عنوان مسئول 14 مسجد که در آنها کمیته تشکیل شد را منصوب کرد.
نقش شهید مطهری در حکم آیت الله مهدوی کنی برای سرپرستی کمیته انقلاب هم جالب بود. خودشان بارها فرموده بودند در مدرسه رفاه در جمعی دوستان روحانیت نشسته بودیم که شهید مطهری وارد جمع شدند گفتند کدام یک از شما حاضرید مسئولیت این نهاد را برعهده بگیرید؟ کسی پاسخ مثبت نداد. شهید مطهری خطاب به من (مهدوی کنی) گفت شما این مسئولیت را برعهده بگیرید. گفتم من تا به حال حتی ژ 3 به دست نگرفتم، اما به شرط اینکه شما کمک کنید، مسئولیت را برعهده می گیرم.
حاج آقا در خاطراتشان می فرمودند که شهید مطهری بعد از آن وقتی کارشان در شورای انقلاب سبک می شد می آمدند و در کار کمیته کمک می کردند شهید مفتح هم می آمد. آیت الله مهدوی با سرپرستی در کمیته انقلاب توانست در تهران از هم گسیخته که سلاح ها دست مردم پخش شده بود و همه چیز از هم گسیخته بود، اوضاع را جمع کرده و بر شرایط مسلط شود.
دستخط حکم سرپرستی آیت الله مهدوی کنی را آیت الله مطهری نوشتند و امام(ره) امضا کردند و همان شبانه حکم از رادیو اعلام شد.
یکی از مسئولیت های آیت الله مهدوی کنی، عضویت فقاهتی در شورای نگهبان بود. دیدگاه وی نسبت به جایگاه شورای نگهبان به عنوان یک فیلتر قانونی چه بود؟ با توجه به اینکه به دلیل همین فیلتر قانونی بودن بسیاری از بیانات برخی جریانات شورا را تخطئه می کنند.
امام(ره) حکومتی بنا نکرد که بر اساس احکام چند هزار سال قبل اداره شود. امام(ره) روی عنصر زمان و مکان تاکید داشت و اعتقادش این بود که باید بر اساس مقتضیات زمانی حرکت کرد. در چنین عصری تجربه حکومتداری می گوید باید قوه اجرایی، قوه قانونگذاری و قوه قضائیه وجود داشته باشد. امام(ره) می خواست نظامی درست کند که بر اساس این نهادها جمهوری باشد و این جمهوری خصوصیات اسلامی داشته باشد. نظامی که بخواهد اسلامی باشد باید در هر سه قوه، اسلام را رعایت کند، به خصوص در نظام تقنینی که قانونگذاری بر مبنای اصول اسلامی باشد.
امام(ره) با مشورت یاران نزدیک خود نهادی را تشکیل داد که 6 فقیه تراز اول به انتخاب امام(ره) و 6 حقوقدان به انتخاب مجلس اعضای آن را شامل می شدند که یکی از فقهای این نهاد که در مقطع اولیه پیروزی انقلاب به عضویت آن درآمد، آیت الله مهدویکنی بود. اعتقاد آیت الله مهدوی کنی بر جایگاه شورای نگهبان همان نگاه قانون بود که شورا را یک فیلتر و تضمین قانونی می داند برای آنکه اداره کشور از چارچوب شرع و اسلام خارج نشود.
با انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت آقایان باهنر و رجایی، آیت الله مهدوی کنی برای مدتی به عنوان نخست وزیر منصوب شد، چه ویژگی بارزی در ایشان بود که در این برهه حساس این مسئولیت به دوششان گذاشته شد؟
حاج آقا برای مدتی نخست وزیر نشد! یعنی این مسئولیت موقتی نبود! حکم نخست وزیری و رأی اعتماد مجلس به حاج آقا موقتی نبود یا مسئولیت ایشان در کمیته موقت انقلاب چیزی بود که تصور می شد آیت الله مهدوی کنی به طور موقت مسئولیت آن را به عهده گرفتند. ذهنیت موجود این بود که تمام مسئولیت هایی که به حاج آقا از ابتدای انقلاب داده شده، موقتی و برای مدتی بوده، اما اصلا اینگونه نبود.
بعد از آنکه دفتر نخست وزیری منفجر شد، رئیس جمهور و نخست وزیر به شهادت رسیدند. قرار بود آیت الله مهدوی کنی هم به عنوان وزیر کشور در آن جلسه حضور داشته باشند، اما خودشان تعریف می کردند که قبل از عزیمت از وزارت کشور به سمت دفتر نخست وزیری احساس سردرد عجیبی کردم گفتم 10 دقیقه سرم را روی میز کارم می گذارم حالم که بهتر شد، به دفتر نخست وزیری می روم. همان استراحت 10 دقیقه ای باعث شد که در زمان انفجار در نخست وزیری نباشم.
حاج آقا تعریف می کردند نزدیک ساختمان نخست وزیری بودیم که صدای انفجار شنیده شد. بیسیم ها حالت فوق العاده اعلام کردند و راه بسته شد. ما هم بلافاصله به دفتر وزارت کشور برگشتیم تا موضوع را پیگیری کنیم در این شرایط که رئیس جمهور و نخست وزیر شهید شدند و پیش تر هم آیت الله بهشتی به شهادت رسیده و همراه آنها 72 نفر از بزرگان مجلس و مبارزان نافذ انقلاب در دفتر حزب جمهوری شهید شدند. در چنین شرایطی که اوضاع مملکت بحرانی بود باید چهره ای روی کار می آمد که نفوذ، مقبولیت و اعتماد عمومی نسبت به وی وجود داشته باشد تا جناح های مختلف، اصناف، اقشار و مردم او را از هر جهت بپذیرند و همه زیر بیرق او قرار گیرند.
امام(ره) این مسئولیت را مانند چندین مسئولیت دیگر به آیت الله مهدوی کنی سپردند. این مسئولیت دو ماه و اندی طول کشید که در این مدت حاج آقا ضمن حفظ شرایط ثبات و برگرداندن نشاط به مردم و مسئولین برای مقاومت برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آماده شدند. در آن شرایط در حالی که مقام معظم رهبری در اثر انفجار ضبط صوت در مسجد ابوذر مجروح شده بودند و تنها مدتی از سوءقصد به جان ایشان می گذشت، با رهنمودهای امام خمینی(ره) ایشان در پی پذیرفتن مسئولیت ریاست جمهوری وارد صحنه شدند.
حاج آقا در خاطراتشان تعریف می کردند که در جلسه ای مقام معظم رهبری فرمودند در شرایط فعلی ریاست مجلس و قوه قضائیه به عهده آیات اردبیلی و هاشمی است و ریاست قوه قضاییه به عهده موسوی اردبیلی است. نخست وزیر هم مهدوی کنی است که هر سه معمم هستند. من هم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شوم، تمام مسئولیت ارکان اصلی معمم خواهند بود که من (مهدوی کنی) گفتم من از نخست وزیری استعفا می دهم این بهترین فرصت است که به کارهای دیگر انقلاب برسم که بعد از آن به تاسیس دانشگاه امام صادق(ع) مشغول شدند.
آیت الله مهدوی کنی از تاسیس دانشگاه امام صادق(ع) چه هدفی را دنبال می کرد و به نظرتان در زمان حیات خود به چشم انداز مورد نظر از ایجاد این مجموعه رسید؟
حاج آقا همیشه می فرمودند در سال های قبل از پیروزی انقلاب در زندان ساواک وقتی با مبارزین دیگر صحبت می کردیم میگفتیم اگر نهضت به پیروزی رسید و حکومت اسلامی تشکیل شد باید نیرو و کادر متخصص و متعهد داشته باشیم. این فکرها در زندان به ذهن ما رسیده بود. هدف از ایجاد دانشگاه امام صادق(ع) این بود که اگر حکومت اسلامی تشکیل شد، نیروهای متخصص و متعهد با تسلط به زبان های خارجی با دنیا ارتباط برقرار کرده و اسلام را به همه جا صادر کنند همانطور که دانشگاه الازهر مصر توانسته صدها نفر را با تسلط به زبان انگلیسی تربیت کرده و به همه جای دنیا به عنوان مبلغ اسلام بفرستد. هدف دیگر این بود که کسانی تربیت شوند که علم اسلامی تولید کنند تا اقتصاد اسلامی، حقوق اسلامی، فرهنگ اسلامی، تبلیغ اسلامی و ارتباطات اسلامی با نیازهای روز تولید شود.
جامعة الامام صادق(ع) امروز مهدکودک، مدارس و دانشگاه دختران و پسران دارد که به تربیت نیروی اسلامی مشغول هستند و اینها همه از باقیات صالحات آیت الله مهدوی کنی است.
مرحوم آیت الله در دوره حساسی از کشور مسئولیت ریاست خبرگان رهبری را برعهده گرفتند. در شرایطی که کشور فتنه 88 را پشت سر گذاشته بود و اوضاع مملکت ملتهب بود چگونه توانستند وحدت را بین گروه های مختلف انقلابی برقرار کنند؟
آیت الله مهدوی کنی در تمام طول فراز و نشیب انقلاب وزن وزینی محسوب می شدند. اعتدال آیت الله تعدیل کننده نیروهایی بود که نسبت به انقلاب و رهبری ارادت داشتند، همیشه تلاش می کردند نیروهای انقلاب را دور هم جمع کنند. همیشه بین نیروهای انقلابی اختلاف سلیقه بوده و هست برخی اختلاف سلیقه ها به اختلاف عقیده می رسد. اینها از ارزش های انقلاب بریده اند که تکلیفشان روشن است، اما کسانی که حاضرند زیر بیرق ولایت و با وحدت در داخل و خارج از کشور حرکت کنند، از نگاه آیت الله مهدوی کنی باید به وحدت کلمه و وحدت رویه می رسیدند.
بزرگان کشور، مراجع عظام، مقام معظم رهبری و علما به وزن وزین آیت الله واقف بودند. فتنه 88 مملکت را دچار آسیب های سختی کرد. ضربه ای که در آن هشت ماه به کشور و نظام وارد شد تمام مسائل ما از جمله اقتصاد، سیاست و موضوعات بین المللی را تحت تاثیر قرار داد. در چنین شرایطی چهره ای که به دنبال وحدت و اصل نظام بر مبنای ولایت فقیه است، باید بزرگی می کرد تا شرایط کشور را به آرامش برساند. آیت الله با وجود اینکه در آن دوران بیماری قلبی داشتند و به گفته پزشکان قلبشان فقط 20 درصد کار می کرد و در اثر استرس های وارد شده ناشی از بحران های کشور، مشکل درد کمر و پا نیز به آن اضافه شده بود و اقتضای پذیرش چنین مسئولیتی برای وی وجود نداشت، اما به خاطر مقبولیتی که بین نیروهای انقلابی داشت مسئولیت خبرگان رهبری را برعهده گرفت.
در بحران اختلاف بنی صدر و خط امامی ها، منصوب امام(ره) در شورای حل اختلاف، آیت الله مهدوی کنی بود و این سوابق باعث شد که وی یکبار دیگر برای حل بحران های به وجود آمده در کشور پا به عرصه بگذارند.
امام(ره) از نظر فقاهتی هم آیت الله مهدوی کنی را قبول داشتند برخی مبارزین در دهه 40 به امام(ره) پیغام داده بودند که گاهی دسترسی به شما نداریم برای مسائل شرعی چطور حکم بگیریم؟ امام(ره) فرموده بودند از آقای کنی که با ما قریبالفتوا هستند، نظر ایشان را بگیرید.
شرایط حاکم در کشور بعد از فتنه 88 شرایطی پیش آمده بود که بیش از 50 نفر از اعضای خبرگان موافق ادامه ریاست قبلی خبرگان نبودند. این به خاطر مواضعی بود که در جریان فتنه اتخاذ شده بود. به هر شهری که سفر می کردیم علما اظهار می کردند که آیت الله مهدوی کنی را راضی کنید تا برای ریاست خبرگان کاندید شوند، ما می خواهیم به او رأی دهیم. همه سلایق در خبرگان بر جایگاه ریاست وی رأی مثبت می دهند.
همین باعث شد که حاج آقا احساس تکلیف کنند و فرمودند بگویید من می آیم. البته بعضی از رسانه ها که قصد داشتند در مملکت آشوب درست کنند، تیتر می زدند «رقابت دو آیت الله» یا «جنگ دو آیت الله بر سر ریاست خبرگان»، اما آیت الله مهدوی کنی به ما گفتند هیچ کلمه ای جز این دو کلمه نگویید که «من می آیم». البته در این اوضاع حوادث تلخی هم رخ داد که حاج آقا با صبر از حقوق خود به خاطر انقلاب و نظام گذشت و در مقابل بی مهری ها و اتهاماتی که به وی زده شد سکوت کرد.
انتخابات خبرگان برگزار شد و حاج آقا با رأی بالایی به ریاست خبرگان رسید و با حالت تواضع و خشوع و با وجود اینکه رأی بالایی داشت، اعلام کرد «آقای هاشمی این مسئولیت را به من تفویض کرده است». آیت الله مهدوی کنی توانستند همه کسانی را که سلایق مختلفی داشتند متحد و به دور هم جمع کنند که رهبر انقلاب هم در اولین دیدار خبرگان با ایشان از حسن انتخاب شان ابراز رضایت کردند.
حاج آقا جمله معروفی دارند مبنی بر اینکه «ما کار سیاسی انجام می دهیم، اما اهل سیاسی کاری نیستیم» منظورشان از اینکه اهل سیاسی کاری نیستیم، چه بود؟
حاج آقا هر جا نیاز بود و تکلیف می شد، حضور پیدا می کرد و وظیفه ای که به دوشش محول شده بود را انجام می داد و هر جا که احساس می کرد باید خود را کنار بکشد، بدون مقاومت این کار را انجام می داد همانطور که از نخست وزیری استعفا داد. هر جا تکلیف شرعی داشت حاضر بود و هر جا تکلیف حکم می کرد سر درس و کار علمی می نشست. منظورش از اینکه اهل سیاسی کاری نیستیم، این بود که به هر قیمتی به دنبال قدرت نیستیم و هر جا تکلیف است که قدرت یا مسئولیتی را در دست بگیریم، هدفمان فریب دادن و گول زدن نیست. سیاست ورزی را تکلیف الهی برای رضایت امام عصر(عج) و نایب بر حق ایشان می دانستند.
منبع:مهر
انتهای پیام/